تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 14 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):انسان، با نيّت خوب و اخلاق خوب، به تمام آنچه در جستجوى آن است، از زندگى خوش و امني...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804326244




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

انقلاب اسلامی و آیندة چالش با پارادایم «ترقی»


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
انقلاب اسلامی و آیندة چالش با پارادایم «ترقی»
تسلط پارادایم «شبه‌ترقی غربی» در دورة پهلوی موجب شد تا استفاده از ظواهر غرب به‌ابزاری برای وابستگی، تخریب ساختار‌های اجتماعی و غارت ایران به‌کار رود.

خبرگزاری فارس: انقلاب اسلامی و آیندة چالش با پارادایم «ترقی»



بخش دوم و پایانی فرآیند تکاملی الگوی پشرفت اسلامی و شکل‌گیری انقلاب اسلامی با توجه به‌شرایط پیش‌آمده برای ایرانیان در دوقرن اخیر، آنها تلاش کردند تا از وضعیت ضعفی که بخشی از آن به‌دلیل سلطه استعمار و بخشی دیگر به‌سبب سیطرة حاکمان نالایق اسلامی بود بیرون بیایند. در این تلاش، متفکران و مصلحان دینی به‌دنبال استفاده از آموزه‌های اسلامی برای برون‌رفت از بحران در جوامع اسلامی و بازگشت مجدد به‌شکوه گذشته بودند. از این پدیده به‌عنوان بیداری اسلامی نیز یاد می‌شود. (ولایتی، 1385: 4 / 35 ـ 23) بدون‌شک، حوادث، جنبش‌ها، شخصیت‌های گوناگون و ارادة ملت ایران در این بیداری نقش بسزایی داشته است. بیداری به‌نوبة خود تأثیر فراوانی بر تقویت الگوی پیشرفت اسلامی داشت. یکی از نقاط عطف و آغازین بیداری اسلامی در ایران معاصر که تقویت و تکامل الگوی پیشرفت را به‌دنبال داشت، جنگ‌های ایران و روس در دوران قاجار بود. حفظ اساس اسلام و دین در مقابله با استبداد داخلی با به‌کار بستن قاعدة «نفی سبیل» براساس آیه وَلَنْ یجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِر‌ِینَ عَلَى الْمُؤْمِنِینَ سَبیلًا. (نساء4: 141)خداوند، هرگز راهی برای تسلط کافران بر مؤمنان قرار نداده است. در رویارویی با استعمارگران خارجی، است. این مواجهه و برخی تحولات اجتماعی، موجب حضور مراجع تقلید و نیروهای مذهبی در عرصة مقابله با دشمن خارجی شد. (ولایتی، 1385: 225) از سویی دیگر، پس از پایه‌گذاری مکتب اصولی، عالمان شیعه با پدیده‌ای به‌نام استعمار خارجی روبه‌رو شدند و با تکیه بر قاعدة فقهی «نفی سبیل» در برابر آن، موضع گرفتند. بدین‌ترتیب، در تفکر نوین انقلابی شیعه، تفسیرهای «دعوت‌کننده به‌آرامش»، «انفعال» و «تسلیم» کنار نهاده شد و روحیة انقلابی و مبارزه، جای آن‌را گرفت. (هنری لطیف‌پور، 1376: 170) چنین وضعیتی، چندی بعد، زمینه‌ای برای جنبش تنباکو که به‌عنوان اولین مقاومت همگانی در برابر استبداد و برمبنای نفی استعمار است را فراهم کرد. این نهضت بیش از دیگر جریان‌های سیاسی و مذهبی نقش بیدارگرانه داشته و در روند تکاملی الگوی پیشرفت اسلامی نقش مؤثری ایفا کرده است. این اهمیت به‌دلایل گوناگونی بود؛ مانند گسترة جغرافیایی، وحدت در حرکت، نفوذ مرجعیت شیعه، غیاب روشنفکران و اصلاح‌طلبان در جریان نهضت، گسترش شبکة اطلاع‌رسانی میان نهادهای مذهبی و نیز پیروزی جریان سیاسی ـ مذهبی بر استبداد داخلی و استعمار خارجی. این واقعه ضداستبدادی و ضداستعماری، بر روند تکاملی بیداری اسلامی و پیشرفت، آثار فراوانی برجای نهاد. (همان: 225) پس از تجربة تنباکو، زمینة جنبش عدالت‌خانه به‌منظور تأسیس نهاد قانونی و قانون‌گرایی شکل گرفت که به‌مشروطیت انجامید. در میان علما و مردم، اختلافی برای فهم معنا و ضرورت عدالت‌خانه که نهادی بومی و همه‌فهم به‌شمار می‌رفت، وجود نداشت و از این‌رو همگان به‌صورتی یکپارچه در مسیر تحقق آن می‌کوشیدند. در این‌زمینه، علما و مردم خواستار تشکیل نهادی بودند که برگرفته از اسلام و منطبق بر آن باشد و بتواند از ظلم‌ها بکاهد و عدالت را بگستراند. اما در‌عین‌حال، بنا به‌دلایل مختلف که یکی از آنها نگرش روشنفکران می‌باشد، نگاه ترقی غربی در این دوران حاکم شده و جنبش اصیل، به‌انحراف رفته و همچنین زمینه‌ای برای شکست مشروطیت و حاکمیت استبداد شد.  الگوی پیشرفت پس از شکست نهضت مشروطه و غالب‌شدن «ترقی غربی» بر آن، تا مدت‌ها سرخورده شده و در انزوا فرو رفت. این وضعیت به‌ویژه در عصر پهلوی اول و باعنایت به‌ساختار استبدادی رضاخان، به‌وضوح دیده می‌شد و نتوانست فعالیت چشمگیری از خود نشان دهد. این الگو علی‌رغم محدودیت‌های ایجادشده از سوی دولت، به‌حرکت تکاملی خود ادامه داد. تأسیس حوزة علمیة قم به‌کوشش آیت‌الله شیخ‌عبدالکریم حائری‌یزدی را می‌توان در این‌راستا تلقی کرد که عمده‌ترین نتیجة آن، انتقال مرکزیت مرجعیت شیعه از حوزة علمیة نجف به‌حوزة قم بود که تأثیرات بسیاری در جامعه و مردم ایران بر جای نهاد. (بصیرت‌منش، 1376: 235 و 236) دیری نپایید که این حوزه در مبارزه با افکار کمونیستی و اقدامات ضددینی رضاشاه معروف شد و خلأ موجود در پاسخ‌گویی به‌پرسش‌ها و نیازهای جامعه در امور دینی را پر کرد. با پایان‌یافتن دورة شانزده‌سالة حکومت رضاخان، الگوی پیشرفت وارد مرحلة تازه‌ای شد و با توجه به‌شرایط سیاسی به‌وجود‌آمده پس از رضاخان، فرصت‌هایی برای حضور الگوی پیشرفت و چالش آن با شبه‌ترقی وابسته آغاز شد. در این فضای نسبتاً آمادة سیاسی، نیروهای مذهبی روحانی و غیرروحانی، کوشش خود را برای از میان‌بردن فضای ضددینی تحمیل‌شده بر جامعه و احیای اندیشة دینی و بیداری اسلامی آغاز کردند. در این میان، حوزة علمیة قم با وارد‌کردن نخستین نسل دانش‌آموختگان نواندیش خود، حیات نوینی را برای هدایت مذهبی جامعه به‌ارمغان آورد. ورود آیت‌الله بروجردی به‌عرصه مرجعیت نیز رخداد دیگر این دهه بود. ایشان در سال 1323 با ورود به‌حوزة علمیة قم، سرآغاز تحولی عظیم در مرجعیت شیعه شد. یکی از مهم‌ترین عرصه‌های ظهور الگوی پیشرفت، ملی‌شدن صنعت نفت است که درراستای هویت‌خواهی و استقلال‌طلبی شکل گرفت. این نهضت، مهم‌ترین حرکت ضداستعماری دهة 1320 به‌شمار می‌رود. سخنرانی‌ها و فتاوای آیت‌الله کاشانی، به‌مبارزه مردم مشروعیت دینی بخشید و از سویی با برهان‌های عقلی و شرعی خود، لزوم ملی‌شدن را نیز تبیین کرد. (گل‌بیدی، 1380: 220) قیام 30 تیر 1331 که با فتوای آیت‌الله کاشانی صورت گرفت و برمبنای استقلال‌طلبی و نفی استعمار بود،گام مؤثری در تقویت این الگو داشت. این حرکت درواقع، اوج قدرت و نیرومندی مرجعیت شیعه و نهاد دینی در مسایل سیاسی با پیشینة نفی استعمار و سلطة بیگانگان در این دوره را می‌نمایاند. این جنبش نیز همانند مشروطیت، تجربه‌های فراوانی را در اختیار گذاشت. از این پس نیز درخواست‌ها به‌گونه‌ای است که خواستار تحولاتی اساسی در ساختار‌های حاکمیت می‌شود. همچنین در این دوران، در دانشگاه‌ها نیز که کانون برخورد افکار مختلف بود، تفکر دفاع از اسلام و هویت دینی و فراهم‌کردن زمینه‌ای برای رسیدن به‌پیشرفت برمبنای دیدگاه‌های اسلامی بود. هدف این حرکت، پیراستن اسلام از باورهای نادرست و معرفی اسلام به‌عنوان دینی سازگار با علم، عدالت اجتماعی، برابری و آزادی بود که درضمن، با جهل، ظلم و نابرابری و استبداد و استعمار نیز در تعارض است. (کریمیان، 1381: 120 ـ 115) دهه‌های 1340 و 1350 با توجه به‌احیای تفکر دینی و روند تکاملی الگوی پیشرفت در تاریخ معاصر ایران و شکل‌گیری زمینه‌های پیروزی انقلاب اسلامی، جایگاه ویژه‌ای دارد. در این دودهه، جریانی اصیل در شکل و محتوای حقیقی آن، در عرصه تفکر نوین دینی پدید آمد که رهبر واقعی و بی‌منازع آن، امام‌خمینی(ره) بود.درواقع، اغلب گروه‌های مذهبی دریافتند که تنها راه نجات اسلام از تسلط مکتب‌های فکری رقیب، پرداختن به‌مبارزه‌ای عقیدتی ـ سیاسی و روی‌آوردن به‌مرجعیت دینی ـ سیاسی است. بی‌تردید، این رویکرد با جهت‌گیری فکری قشرهای متوسط، میانه‌رو و روشنفکر جامعه نیز سازگاری بیشتری داشت. (بروجردی، 140:1378) اسلام سیاسی احیاشده به‌کمک آرای امام‌خمینی(ره) که به‌طور مشخص با انتشار کتاب «کشف الاسرار» رشد یافت، به‌تدریج اساس فعالیت و رقابت سیاسی شد و در طول دهه‌های 1340 و 1350 تا سال 1357 به‌صورت یک ایدئولوژی برتر درآمد. همچنین برقراری حکومت اسلامی با الگوی «ولایت فقیه» در دیدگاه امام‌خمینی(ره)، فرآیند تکاملی الگوی پیشرفت اسلامی را رونق بسیاری بخشید. اصول و مبانی این تفکر، حاکی از نفی صریح سلطنت و ارائه نظریة «ضرورت تشکیل حکومت اسلامی» برای رسیدن به‌اهداف متعالی بود. قیام پانزده خرداد را می‌توان نمودار گرایش جدی‌تر روحانیان به‌فعالیت‌های سیاسی دانست. بازاریان نیز با چرخش از ایدئولوژی ملی‌گرایانه دهه‌های پیش، به‌سوی ایدئولوژی اسلام سیاسی به‌رهبری مراجع تقلید و روحانیان روی آوردند. بدین‌ترتیب با قیام پانزدهم خرداد، پارادایم مذکور به‌جریان قدرتمندی بدل گردید. از سال 1348 با طرح نظریة حکومت اسلامی از سوی امام‌خمینی(ره)، پارادایم پیشرفت اسلامی وارد مرحلة تازه‌ای شد که در آن، علاوه‌بر خواسته‌های قبل که در جنبش‌ها و قیام‌ها مطرح شده بود، شکل‌گیری دولتی اسلامی را به‌عنوان زمینه‌ای برای رسیدن به‌پیشرفت و نفی شبه‌ترقی غربی وابسته، خواستار بود. بدین‌ترتیب، با این سیر تکاملی که برمبنای استقلال‌خواهی و هویت‌خواهی شکل گرفت و حکومت اسلامی را راه برون‌رفت از مشکلات ایجادشده در ترقی‌خواهی غربی می‌دانست، زمینه‌ای برای بسیج سیاسی و شکل‌گیری انقلاب اسلامی و حرکت به‌سوی پیشرفت فراهم شد. لذا انقلاب اسلامی به‌عنوان نقطة عطف در الگوی پیشرفت به‌شمار می‌آید که از آن پس به‌پارادایمی مسلط بدل گردید. از این منظر، انقلاب اسلامی که در نفی شبه‌ترقی غربی و در راستای هویت‌خواهی و استقلال‌طلبی ایجاد شد، با خود الگویی به‌همراه داشت که پیشرفت را نه برمبنای وابستگی به‌غرب، بلکه برپایة دلبستگی به‌هویت و فرهنگ خودی می‌دانست. هر چند انقلاب اسلامی، اساساً به‌دنبال پیشرفت و نفی‌ترقی و شبه‌ترقی غربی بود و در مقطعی از انقلاب نیز این نگرش حاکم بود، لکن پس از گذشت مدتی، جریان «ترقی غربی» با شیوه‌های مختلف و بعضاً با قرائت‌های دینی، راه نفوذ خود به‌جامعه را پیدا کرده و شاهد نوع دیگری از چالش میان دومقولة مذکور در برخی مقاطع تاریخ جمهوری اسلامی ایران هستیم. چالش پارادایم ترقی غربی و پیشرفت اسلامی در عصر ج. ا. ایران انقلاب اسلامی ایران به‌عنوان نقطة عطفی در تاریخ معاصر ایران، چالشی در برابر ترقی غربی وابسته و تلاشی در‌راستای حاکمیت پارادایم پیشرفت بود که البته پیگیری این آرمان‌ها با چالش داخلی و خارجی همراه بود. ازجمله این چالش‌ها می‌توان به‌جنگ تحمیلی اشاره نمود که برخی از پتانسیل‌ها در این زمینه را صرف خود ساخت و البته فرصت‌هایی را نیز برای نظام فراهم آورد. پس از پایان جنگ، کشور به‌لحاظ اقتصادی در وضعیت دشواری قرار گرفت که لازم بود به‌سرعت سامان یابد. از این‌رو، نیاز به‌برنامه‌های ضربتی و کوتاه‌مدت برای بازسازی و جبران خسارات ناشی از جنگ، به‌شدت احساس شد. یکی از بحث‌های مطرح در این‌زمینه، استفاده از الگویی پیش‌ساخته برای بازسازی کشور بود. به‌همین‌رو، در سطح سازمان برنامه و بودجه و نیز دستگاه‌های اجرایی دیگر، گام‌های نخستین برای تدوین برنامه‌ای با عنوان برنامة اول توسعة کشور برداشته شد. (مؤمنی، 1374: 130) در این زمان، تلاش‌هایی برای تحقق آرمان‌ها و اهداف انقلاب اسلامی صورت گرفت و هدف آن بر سازندگی و رفع مشکلات اقتصادی کشور پس از جنگ متمرکز گردید که در ذیل گفتمان سازندگی و توسعه اقتصادی مطرح می‌شود. طرح برنامه‌ای به‌نام «برنامة تعدیل اقتصادی» که از آن پس، در بسیاری از موارد، برنامة پنج‌ساله اول و دیگر برنامه‌های بعدی را تحت‌الشعاع قرار می‌داد، ازجمله نکات مهم و در‌خور توجه در این زمینه است. درحقیقت، باتوجه به الگوبرداری این برنامه از مدل‌های غربی، پیامدهای پیش‌بینی‌نشده‌ای به‌وجود آمد و مشکلاتی را برای وضعیت اقتصادی و اجتماعی ایران پدید آورد. سیاست تعدیل، درحقیقت به‌توصیه نهادهای بین‌المللی و نظام سرمایه‌داری برای توسعه در کشورهای جهان‌سوم صورت می‌گیرد و لازمة اجرای آن و استفاده از حمایت‌های این نهاد‌های بین‌المللی، اجرای برخی از برنامه‌های مورد نظر آنان است. (مصلی‌نژاد، 1384: 2) بدین‌ترتیب، اجرای این برنامه‌ها مستلزم بهره‌گیری از الگو‌های فرهنگی خاصی در کشور بود که از آن، به‌فرهنگ توسعه تعبیر می‌شود. به‌واقع در اجرای این برنامه‌ها نیاز به‌نوعی فرهنگ‌سازی ـ با تأکید بر اقتصاد مطلوب‌تر، رفاه حداکثری و افزایش ثروت ـ مطمح‌نظر قرار می‌گیرد. بنابراین، هرچند انقلاب اسلامی حاکمیت پارادایم پیشرفت برمبنای مقتضیات بومی و نفی مدرنیته بود، اما با پایان‌یافتن جنگ در رسیدن به‌پیشرفت، قرائت و تفسیری از پیشرفت شکل گرفت که گرایش‌هایی به پارادایم «ترقی» داشت. البته این نگرش، با نگاه ترقی غربی افراطی اولیه و دیدگاه شبه‌ترقی، تفاوت داشت اما نوع نگاه به‌مقولة توسعه و بهره‌گیری از الگوهای بیرونی برای رسیدن به ‌آن، وجه ترقی غربی را به آن می‌داد. این نگرش چند سال بعد تقویت شده و با وضوح بیشتری در قالب طرح موضوع تقدم «توسعة سیاسی» بر توسعة اقتصادی مطرح شده و اخذ برخی از مبانی دمکراسی را به‌منظور پیشرفت، ضروری می‌دانست. طرح بحث تهاجم فرهنگی در این سال‌ها، به‌ویژه از سوی رهبری نظام، ازجمله مواردی است که توجه را به‌نفوذ فرهنگی غرب به‌شکلی بسیار خفی و غیرملموس در این دوران جلب می‌کند. بدین‌ترتیب، عدم‌تناسب الگوهای مطرح‌شده با مقتضیات فرهنگی جامعة ایران که با پارادایم پیشرفت فاصله گرفته بود، برخی چالش‌های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را برای جامعه پدید آورد. افزون‌بر این، الگو‌های بیرونی توسعه، محصولات فکری سیاسی و اقتصادی خاصی را مانند سکولاریسم، سودآوری نامحدود، صنعتی‌شدن نامحدود، دولت‌سالاری، حاکمیت مطلق بخش خصوصی، فرد‌گرایی مطلق و دنیا‌پرستی درپی داشت. (سریع القلم، 1375: 50 و 51) صاحب‌نظران اقتصادی و اجتماعی بر این باورند که اجرای این الگو‌ها، ناخواسته موجد مشکلات اقتصادی و اجتماعی نظیر نابرابری اجتماعی نیز شد. این امر، تغییرات ارزشی و فرهنگی نیز درپی داشت که خود چالشی برای برنامه‌های بعدی به‌شمار می‌رفت. یکی از این تغییرات، تجمل‌گرایی و نیز تبدیل‌شدن ثروت به‌یک ارزش اجتماعی در میان برخی قشرهای جامعه بود. (رفیع‌پور، 1375: 270 ـ 245) بدین‌ترتیب، فرآیند بازسازی اقتصادی در ایران که با عنوان توسعه ارائه شد، دارای مشخصه‌هایی بود که به‌تدریج موجب بروز شکاف‌هایی در جامعه از لحاظ سیاسی، فرهنگی و اقتصادی شد. در این زمان، هنگام آغاز برنامة اول توسعة اقتصادی، سخنان برخی مسئولان، نشان‌دهندة نوع نگاه جدیدی بود که برای پیشرفت ایران برگزیده بودند. به‌همین دلیل، ارزش‌هایی در جامعه شکل گرفت که ارزش‌های پیشین را به‌چالش کشید. بدین‌ترتیب، به‌اقتضای ضرورت‌های سیاست و به‌دنبال ظهور گروه‌های جدید که خواهان نوسازی سیاسی بودند، به‌تدریج ارزش‌هایی که دارای رنگ و بوی ملی و اساطیری هستند، احیا شد و بر هویت ملی ایرانی در کنار هویت اسلامی تأکید گردید. این وضعیت با ظهور نسل جدیدِ وابسته به‌طبقات مدرن پس از دوم خرداد 76 که درگذشته دچار انفعال شده بود، عرصه‌های تازه‌ای را برای گسترش گفتمان‌های مربوط به‌رابطه سنت و مدرنیسم فراهم ساخته و چالش‌هایی در راه پارادایم پیشرفت اسلامی ـ ایرانی ایجاد کرد و به‌عبارت دیگر، دورة جدیدی از چالش میان دوپارادایم شکل گرفت. نگرش گفتمان اصلاحات به‌موضوع توسعة سیاسی، به‌وضوح، استفاده از الگو‌های بیرونی و اخذ مبانی معرفتی بیرونی برای رسیدن به‌پیشرفت را نشان می‌دهد. از اهداف اساسی این گفتمان، ایجاد تغییرات براساس دمکراسی غربی بود. گفتمان توسعة اقتصادی و توسعة سیاسی با بهره‌گیری از الگو‌های بیرونی در برخی از موارد با پارادایم پیشرفت اسلامی در تضاد بود و در چالش اساسی با آن قرار می‌گرفت و پیامد‌های فرهنگی خاصی را به‌دنبال داشت. سیاست‌های اجراشده در این دوره، ناخواسته برخی پیامد‌های اقتصادی خاص را به‌دنبال داشت که از آرمان‌های انقلاب اسلامی فاصله می‌گرفت. (همان: 275 ـ 255) شکل‌گیری چالش‌های عمده میان پارادایم پیشرفت که برمبنای اصول انقلابی است، با توسعه‌گرایی که به‌جریان ترقی، قرابت‌هایی دارد را می‌توان در انتخابات ریاست‌جمهوری سال 1384 و پس از آن و مطرح‌شدن گفتمان عدالت که به‌آرمان‌های انقلاب اسلامی نزدیک بود مشاهده نمود. برخی تحلیل‌گران، نتیجة انتخابات سال 84 را واکنشی به‌جریان فکری حاکم‌شده بعد از دوران جنگ می‌دانند. درحقیقت، موضوعِ محوری گفتمان عدالت، توجه به‌یکی از اساسی‌ترین آرمان‌های انقلاب اسلامی، یعنی عدالت اجتماعی است که در تحولات بنیادی اجتماعی نقشی اساسی دارد و در قالب پارادایم پیشرفت مطرح است. معتقدان به‌این گفتمان، معتقدند که هرچند توسعه‌گرایی با هدف رسیدن به‌آرمان‌های انقلاب اسلامی صورت گرفته باشد، اگر مقتضیات بومی و هویتی در آن، کمتر مورد توجه قرار گیرد، نخواهد توانست ما را در دست‌یابی به‌آرمان‌های پیشرفت‌‌خواهانه انقلاب اسلامی موفق گرداند. بدین‌ترتیب چالش میان دو پارادایم ترقی و پیشرفت در دوران جمهوری اسلامی ایران در قالب‌های مختلف مطرح شد که در نهایت همانند گذشته، پس از گذشت مدتی از حاکمیت گفتمان‌هایی که به «پارادایم ترقی» نزدیک بود، در چالش با آن، پارادایم پیشرفت توانست به‌گفتمان مسلط تبدیل گردد. اما سؤال این است که در آیندة چالش میان این دو پارادایم، چه حوادثی روی خواهد داد. تحلیلی از آیندة انقلاب در چالش دوپارادایم با عنایت به اینکه بسیاری از تحولات اجتماعی ایران در قالب چالش میان دوپارادایم تحلیل شد، توجه به‌آینده این دو نیز از مباحث ضروری است. در تلاش برای ارائة تحلیلی از آیندة چالش، می‌توان از بررسی سه‌محور کمک گرفت. یکی استفاده از تجربة گذشته و ارائة تحلیلی از آینده است. محور دوم تلاش برای تبیین آیندة چالش میان این‌دو براساس ماهیت انقلاب اسلامی و ماهیت پارادایم پیشرفت و محور سوم، استفاده از ماهیت پارادایم ترقی است. یک. تجربه تاریخی و تحلیل آینده در صورتی که بخواهیم براساس تجربة تاریخی به‌تحلیلی از آیندة چالش میان دومقوله بپردازیم، مشاهده می‌کنیم گرچه ترقی غربی با تبلیغات و بعضاً با فشار‌ها و حمایت‌های بیرونی در تلاش برای اجرا در ایران بود اما همواره با ناکامی‌های اساسی مواجه شده و نظریه‌های بومی و درونی و مبتنی‌بر مبانی دینی اصیل، مقبولیت بیشتری در جامعه داشته است. بنابراین اگر این تجربة تاریخی را درنظر داشته باشیم می‌توان گفت که در آینده نیز الگوی ترقی با شیوه‌های مختلف، طرح خود را ارائه خواهد داد، اما به‌دلیل عدم‌تطابق با مقتضیات درونی جامعة ایران با ناکامی مواجه می‌شود. از صدر مشروطه که به‌عنوان اولین چالش میان این دو الگو است، به‌دلیل عدم‌شناخت و آگاهی کافی، تمایلاتی به آن شد اما گذشت زمان و شناخت عمیق‌تر از آن، موجب تمایل کمتر به آن شد؛ به‌گونه‌ای که جریان ترقی غربی به‌ویژه در مقاطع پس از انقلاب مجبور شد تا با قرائت دینی وارد عرصة چالش با پارادایم پیشرفت شود. درنتیجه «ترقی غربی» در ایران، اساساً جریانی شکست‌خورده است مگر آنکه در قالب‌های عوام‌فریبانه بتواند خود را عرضه کند. علاوه‌بر تجربة تاریخی، به‌منظور تحلیل از آیندة چالش میان این دوپارادایم، نگاهی به‌پارادوکس‌های درونی ترقی می‌تواند ما را در رسیدن به‌نتیجة بهتر هدایت کند. ترقی غربی در دهه‌های منتهی به انقلاب اسلامی و پس از آن، با رویکرد التقاطی و یا قرائت دینی وارد میدان شد، اما دچار پارادوکس‌های اساس گردید. توضیح آنکه مبنای این پارادایم، بهره‌گیری از مبانی معرفت‌شناسی و انسان‌شناسی غرب است و این در حالی است که در مقاطعی پس از انقلاب، تلاش می‌کند تا با استفاده از تفسیر‌ها و قرائت‌های دینی، به‌توجیه استفاده از پارادایمی بپردازد که آشکارا در تضاد با مبانی انسان‌شناسی و معرفت‌شناسی اسلامی است. وجود چنین پارادوکس‌هایی در رویکرد‌های جدید به‌ترقی غربی، اجازة بروز و ظهور اساسی به این پارادایم نخواهد داد و پارادایم پیشرفت که مبنایی بومی و اساسی دارد، فضای مناسب‌تری برای ظهور و بروز دارد. دو. ماهیت انقلاب اسلامی، پارادایم پیشرفت و تحلیل آینده انقلاب اسلامی در ایران، فصل جدیدی از هویت فرهنگی و تاریخی این سرزمین را رقم زد و طلیعة تمدنی تازه را نوید داد که بر ارزش‌ها و آرمان‌های قدسی دین اسلام استوار است. انقلاب اسلامی در یک نگاه تحلیلی ـ تاریخی، فراتر از یک پدیدة اجتماعی یا واقعة تاریخی صرف است؛ زیرا شرایط و علل وقوع و استمرار آن، دربردارندة عناصری است که توان و استعداد ایجاد دگرگونی‌های جدی و بنیادی را در زندگی انسان معاصر داراست و به‌همین‌سبب، می‌بایست آن‌را پدیده‌ای تاریخ‌ساز و تحول‌آفرین در جهان معاصر قلمداد کرد که با نگاه خدامحور و با تکیه بر آموزه‌های دین اسلام و در چارچوب کلی نبرد حق علیه باطل، مسیر رو به‌رشد خود را می‌پیماید. (زمانی، 1388: 56 ـ 33) بدین‌ترتیب، ماهیت انقلاب اسلامی، هویت‌خواهی و استقلال‌طلبی بوده و اساساً در چالش با پارادایم «ترقی غربی» و وابستگی است. این موضوع در عبارات متفکران انقلاب اسلامی نیز دیده می‌شود؛ به‌عنوان نمونه شهید مطهری در این زمینه می‌فرماید: مردم در شعار استقلال، می‌خواهد از نظر سیاسی خودش برای خودش تصمیم بگیرد، از نظر علمی خودش برای خودش طرح‌ریزی کند، خودش برای اقتصاد خودش نظر بدهد. و بالاتر از همة اینها می‌خواهد استقلال فرهنگی، فکری و مکتبی خود را به‌دست آورد و خودش برای خودش فکر کند و فرهنگ بسازد. ... (مطهری، 1378: 160 و 161) استاد شهید در ادامه با اشاره به‌گرایش روشنفکران خود‌باخته به‌مکاتب غربی و یا شرقی، ضمن محکوم‌کردن این عمل، چنین هشدار می‌دهد:من هشدار می‌دهم، ما با گرایش به‌مکتب‌های بیگانه، استقلال مکتبی خودمان را از دست می‌دهیم... با این شیوه‌ها و با این طرز تفکر، به‌استقلال فرهنگی نخواهیم رسید و به‌ناچار محکوم به‌فنا خواهیم بود... درحالی‌که ما مکتب مستقل و غیر‌نیازمند به‌غیر داریم... (همان: 162 و 163) شهید مطهری، انقلاب اسلامی را نه به‌مثابة یک امر واقع، بلکه به‌عنوان یک واقعیت در«حال شدن» می‌بیند که همانند کلافی در حال باز‌شدن است. در این رویکرد، جمهوری‌اسلامی، نه عین انقلاب اسلامی، بلکه مرحله‌ای از کلیت این انقلاب است و تا دست‌یابی به‌حقیقت خود، راه‌های ناپیموده بسیاری در پیش‌رو دارد. بسیاری بر این باورند که آیندة انقلاب اسلامی از آیندة جمهوری اسلامی قابل تفکیک نیست، اما باید به‌درستی بر این نکته تأکید کرد که جمهوری اسلامی، کالبدی است که در آن، روح انقلاب اسلامی حلول کرده و ظرف تحقق آن در سال‌های پیش از ظهور شده است. روح انقلاب اسلامی، همانند روح مطلق در اندیشة هگل است که در طول تاریخ، سرگردان و درپی حلول در جایی از تاریخ است تا از طریق آن بتواند به‌طور کامل تجسم یابد و به‌منصة ظهور رسد. انقلاب اسلامی نیز گرچه با تأخیر بسیاری پس از ظهور اسلام به‌پیروزی رسید، اما ذات و حقیقت او نه‌مقید به‌رخداد بهمن 57، بلکه در کلیت تاریخ، جریان دارد و سال‌های سال است که در تاریخ پس از عصر نبوی به این‌سو سرگردان شده بود. (فراتی، 1388: 98) بنابراین، از یک‌سو ماهیت انقلاب اسلامی، هویت‌خواهانه و استقلال‌طلبانه بوده و از سوی دیگر نیز انقلاب اسلامی پدیده‌ای در حال‌شدن است و امروز نیز پس از گذشت سه‌دهه، تأثیرات فراوانی بر دیگر کشور‌های جهان گذاشته است. لذا، شاهد موفقیت هرچه بیشتر پارادایم پیشرفت خواهیم بود. سه. ماهیت پارادایم ترقی غرب‌گرا، تحولات اخیر در جهان اسلام و تحلیل آینده استفاده از الگو‌های بیرونی برای ترقی و تبدیل‌شدن به‌جامعة غربی از شاخصه‌های اساسی این پارادایم فکری بوده و یا حداقل، بهره‌گیری از الگو‌هایی که تاکنون در غرب به‌منظور تحول در ساختار‌های اقتصادی ـ اجتماعی و سیاسی استفاده شده، به‌عنوان مبنای عمل کارگزاران آن قرار می‌گیرد. براساس این نگره، به‌منظور دست‌یابی به‌رفاه و اقتصاد شکوفا، لازم است تا برخی باور‌های سنتی تغییر یافته تا به‌این‌وسیله زمینه برای تحول مورد نظر فراهم شود. این پارادایم فکری با هرنوع قرائتی که مطرح شود، نتایج خاص خود را در جامعة ایران به‌دنبال داشت. مهم‌ترین دلیل ناکامی پارادایم ترقی غرب‌گرا در حاکم ساختن خود در ایران معاصر را می‌توان ناهمگونی این پارادایم فکری با مقتضیات جامعة ایران که شامل مقتضیات فرهنگی است، دانست. توجه به‌تحولات جهان اسلام و اوج‌گیری بیداری اسلامی که در تحولات اخیر منطقة خاورمیانه دیده می‌شود، نشان از شکست پارادایم غرب‌گرایی دارد؛ چراکه کشور‌های اسلامی سال‌ها در فشار برای مدرنیزاسیون غربی بودند اما بیداری اسلامی در این کشور‌ها، شکست پروژه ترقی غرب‌گرا را در دوران معاصر، بیش از پیش تأیید می‌کند. تحلیلی که نهایتاً از چالش میان این‌دو می‌توان ارائه داد، چنین است که پارادایم ترقی غرب‌گرا با هرشیوه‌ای که ظهور و بروز می‌یابد، در چالش با پارادایم پیشرفت که برمبنای مقتضیات بومی استوار شده است، موفقیت کمتری خواهد داشت و در آینده نیز شاهد شکوفایی هرچه بیشتر پارادایم پیشرفت اسلامی ـ ایرانی و افول بیشتر پارادایم ترقی غرب‌گرا خواهیم بود. نتیجه در مقالة حاضر تلاش کردیم تا موضوع پیشرفت در ایران معاصر و ارتباط مسایل قبل از انقلاب و موضوعات سه‌دهة پس از انقلاب را در قالب چالش میان پارادایم «ترقی» و «شبه‌ترقی» غربی وابسته و الگوی «پیشرفت» اسلامی بررسی کنیم. چالش میان این‌دو در عصر مشروطه، شکل بارزی به‌خود گرفت که در قالب دو‌دیدگاه مشروطة غربی و مشروطة مشروعه ظهور و بروز پیدا کرد. پس از آن با حاکمیت پارادایم ترقی، زمینه‌های روی کار آمدن استبداد و سپس، وابستگی و چپاول فراهم گردید. درعین‌حال، الگوی «پیشرفت» در عصر پهلوی نیز در عین چالش با «شبه‌ترقی»، فرآیند تکاملی خود را طی کرد تا اینکه در دهة چهل و پنجاه شمسی با طرح نظریه حکومت اسلامی، شکل متکامل به‌خود گرفته و بستر‌ساز انقلاب اسلامی شد. از این‌منظر، انقلاب اسلامی را می‌توان شکل تکامل‌یافتة الگوی پیشرفت اسلامی دانست که ماهیتی هویت‌خواهانه و استقلال‌طلبانه دارد و به‌دنبال راهکار‌هایی است که به‌پیشرفت برمبنای مقتضیات بومی و درونی و براساس هویت‌خواهی و استقلال‌طلبی ایران و نفی پارادایم «ترقی» و «شبه‌ترقی» غربی، حرکت خود را ادامه داده و آن‌را به‌چالش کشاند و با پیروزی انقلاب اسلامی، الگوی پیشرفت به‌پارادایم مهم و مسلط در عرصة داخلی و در عرصة بین‌المللی بدل گردید. اگرچه انقلاب اسلامی با چنین رویکردی اتفاق افتاد، اما جریان‌های فکری ترقی در برخی مقاطع از تاریخ سه‌دهة انقلاب اسلامی با ترفند‌های مختلف و بعضاً با قرائت‌های دینی، توانست به‌اجرای سیاست‌های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی با نگرش ترقی‌خواهانه غربی بپردازد، اما از آنجاکه با اصول انقلاب اسلامی فاصله داشت، زمینه‌های بروز چالشی دیگر میان دوپارادایم ترقی غربی و پیشرفت اسلامی به‌ویژه در دهة سوم انقلاب را پدید آورد. حاصل این چالش، روی‌کار آمدن دوبارة پارادایم پیشرفت و نفی قرائت دیگری از ترقی غرب‌محور بوده که از آرمان‌های انقلاب اسلامی سرچشمه می‌گرفت. تجربة تاریخی در چالش میان این دوالگو نشان می‌دهد که ترقی‌خواهی، همواره با ناکامی‌های اساسی مواجه شده و نظریه‌های بومی و درونی و مبتنی بر مبانی دینی اصیل، مقبولیت بیشتری در جامعه داشته است. در بررسی تحلیل‌های ارائه‌شده از آینده که برمبنای تجربه‌پذیری از گذشته ارائه شد، ماهیت انقلاب اسلامی و پارادایم پیشرفت و همچنین ماهیت ترقی غربی مورد بررسی قرار گرفت. همچنین باتوجه به‌تحولات اخیر جهان اسلام، تحلیلی که نهایتاً از چالش میان این‌دو ارائه دادیم، این بود که هرچند در آینده ممکن است چالش میان دوپارادایم را شاهد باشیم اما باتوجه به‌مباحثی که مطرح گردید، جریان فکری ترقی غربی در چالش با پارادایم پیشرفت که برمبنای مقتضیات بومی استوار شده است، توفیقی نخواهد داشت و در آینده نیز شاهد شکوفایی هرچه بیشتر پارادایم پیشرفت اسلامی و افول بیشتر پارادایم ترقی غربی خواهیم بود. نتیجه اینکه جریان ترقی‌خواهی در ایران، اساساً جریانی شکست‌خورده است و اغلب خود را در قالب‌های عوام‌فریبانه عرضه می‌کند، بنابراین از چالش‌های اساسی در آینده، شناخت دقیق لایه‌های پنهان این نوع نگرش است که نیازمند بصیرت و هوشیاری است. منابع و مآخذ 1. قرآن کریم. 2. بروجردی، مهرزاد، 1378، روشنفکران ایرانی و غرب، ترجمة جمشید شیرازی، تهران، نشر و پژوهش‌فرزان روز، چاپ سوم. 3. بصیرت‌منش، حمید، 1376، علما و رژیم رضاشاه: نظری بر عملکرد سیاسی ـ فرهنگی روحانیون در سال‌های 1320 ـ 1305، تهران، مؤسسه چاپ و نشر عروج. 4. پارسانیا، حمید، 1380، حدیث پیمانه: پژوهشی در انقلاب اسلامی، قم، دفتر نشر معارف. 5. پهلوی، محمدرضا، بی‌تا، به‌سوی تمدن بزرگ، بی‌جا. 6. رفیع‌پور، فرامرز، 1375، توسعه و تضاد، تهران، انتشارات دانشگاه شهید بهشتی. 7. زمانی، سیدرضا، 1388، «آیندة انقلاب اسلامی در اندیشه شهید مطهری»، قم، فصلنامه علمی ـ پژوهشی مطالعات انقلاب اسلامی، سال ششم، شماره 18، پاییز 1388. 8. سریع‌القلم، محمود، 1375، توسعه جهان سوم و نظام بین‌الملل، تهران، سفیر، چاپ سوم. 9. شفیعی‌فر، محمد، 1378، درآمدی بر مبانی فکری انقلاب اسلامی، قم، دفتر نشر معارف. 10. علمداری،کاظم، 1380، چرا ایران عقب ماند و غرب پیش رفت، تهران، نشر توسعه. 11. عیوضی، محمدرحیم، 1386، جامعه‌شناسی سیاسی اپوزسیون عصر پهلوی، تهران، نشر قومس. 12. فراتی، عبدالوهاب، 1388، «تداوم یا استحاله انقلاب اسلامی»، قم، فصلنامه علمی ـ پژوهشی مطالعات انقلاب اسلامی، سال ششم، شماره 18، پاییز 1388. 13. فوران، جان، 1378، مقاومت شکننده، تهران، انتشارات فرهنگی رسا. 14. قادری، 1375، اندیشه‌های سیاسی در اسلام و ایران، تهران، سمت. 15. کریمیان، علیرضا، 1381، جنبش دانشجویی در ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی. 16. گل‌بیدی، حسین، 1380، آیت‌الله کاشانی و نفت، تهران، اسلامی. 17. مؤمنی، فرشاد، 1374، کالبدشکافی یک برنامه توسعه، تهران، مؤسسه تحقیقات اقتصادی دانشگاه تربیت مدرس. 18. مدنی، جلال‌الدین، 1361، تاریخ معاصر ایران، قم، دفتر نشر اسلامی. 19. مصلی‌نژاد، غلامعباس، 1384، آسیب‌شناسی توسعه اقتصادی در ایران، تهران، نشر قومس. 20. مطهری، مرتضی، 1378، پیرامون انقلاب اسلامی، تهران، صدرا. 21. نجفی، موسی، 1381، تاریخ تحولات سیاسی ایران، تهران، مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران. 22. هراتی، محمد‌جواد، 1389، توسعه و چالش هویت در ایران معاصر، رساله دکتری، قم، دانشگاه معارف اسلامی. 23. هزاوه‌ای، سید‌مرتضی، 1385، تأثیر‌پذیری سیاست‌های توسعه در ایران معاصر از الگوهای مسلط غربی، رساله دکتری، تهران، دانشگاه امام صادق×. 24. هنری لطیف‌پور، یدالله، 1376، فرهنگ سیاسی شیعه و انقلاب اسلامی ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی. 25. ولایتی، علی‌اکبر، 1385، پویایی فرهنگ و تمدن اسلامی، ج 4، تهران، انتشارات وزارت امور خارجه. منبع: فصلنامه مطالعات انقلاب اسلامی شماره 25 انتهای متن/

93/07/09 - 01:23





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 53]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن