واضح آرشیو وب فارسی:فارس: بزرگداشت احمد بیگدلی/
نویسندهای که نگران ناتمام ماندن نوشتههایش بود/ بیگدلی زمانی که باور شد از دست رفت
محمدرضا بایرامی گفت: هر نویسنده جدی فکر میکند که وقتی در حال نوشتن کار مهمی است ناگهان مرگش فرا برسد و اثر ناتمام بماند و بیگدلی این خاصیت را داشت. این یک شاخص برای تمام نویسندگان جدی است که نگران ناتمام ماندن نوشتههاشان هستند.
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، عصر امروز مراسم بزرگداشت مرحوم احمد بیگدلی در بنیاد شعر و ادبیات داستانی برگزار شد. *قزلی: همه آثار بیگدلی را میشود برای مخاطب توصیه کرد مهدی قزلی مدیرعامل در بنیاد شعر و ادبیات داستانی در سخنانی گفت: مهمترین خصلت بیگدلی آرام بودن وی است. در هنگام چاپ پوستر برنامه دنبال کلمه ای بودیم که در کنار کلمه آرام بگذاریم. در همشهری داستان نیز وقتی اسم وی را مینوشتیم تا آثارش را برسی کنیم به دلیل بی خبری که ایشان همیشه داشت وی را یادمان میرفت. وی ادامه داد: خوشحال نیستیم که این جلسه را بعد فوت وی برگزار میکنیم. امیدوار بودیم این جلسه را در اصفهان برگزار کنیم اما چون برنامه دیگری داشت برگزار میشد و کار موازی بود تدبیر دیگری انجام شد و این جلسه را برگزار کردیم. قزلی ادامه داد: این موضوع مهمی است که نویسنده ای در این سن در سطح خوبی از ادبیات ایستاده باشد و بیگدلی نویسندهای است که همه آثارش را میشود برای مخاطبان توصیه کرد. محمدرضا بایرامی نویسنده دیگری بود که در این جلسه سخنرانی کرد. وی با بیان این که دوست داشتم حتما در این جلسه به احترام احمد بیگدلی حضور داشته باشم به همین دلیل دو سفرم را کنسل کرد گفت: آنچه باعت تاسف بیشتر از مرگ بیگدلی این است که این حادثه فرصتی را از ما و خود مرحوم بیگدلی گرفت. وی خیلی دوست داشت کارهایش را تمام کند و نگران ناتمامی آنها بود. * بایرامی: بیگدلی نگران آثار ناتمامش بود نویسنده کتاب «مردگان باغ سبز» گفت: این نکته ریزی بود که برای من هم ملموس و مهم بود. هر نویسنده جدی این طور فکر میکند که وقتی در حال نوشتن کار مهمی است ناگهان مرگش فرا برسد و اثر ناتمام بماند و بیگدلی این خاصیت را داشت. این یک شاخص برای تمام نویسندگان جدی است که نگران ناتمام ماندن نوشتههاشان هستند. وی ادامه داد: واسطه آشنایی من با وی مرحوم امیرحسین فردی بود که چندین بار ایشان را دیده بود و هر بار در جلسات از وی تعریف میکرد. مرحوم فردی هم اگر از کسی تعریف میکرد اول به واسطه اخلاق وی بود و بعد مرتبه ادبی وی. بایرامی در ادامه سخنان خود با ذکر خاطرهای از حضور بیگدلی و وقتشناسی وی در جلسهای اشاره کرد و گفت: عنوان این جلسه تصویر دقیقی از وی دست میدهد. من خیلی کم پیش آمده دوست داشته باشم نویسندهای – جز احمد محمد- را ببینم ولی در رابطه با وی با توجه به این که چندین بار بیشتر او را ندیده بودم این حس وجود داشت. وی مانند روشنفکران هالهای دور خودش نکشیده بود و این مسئله من را به وی نزدیک کرد. بایرامی در خاتمه گفت: حضور من در این جلسه به خاطر ادای دین به نویسندهای است که دیر شناخته شد و ادای کسی را در نمیاورد. سلیمانی: زمانه فرصت را از بیگدلی گرفت بلقیس سلیمانی نیز در این جلسه با اشاره به اولین دیدارش با بیگدلی گفت: بعد از دریافت جایزه کتاب سال در جلسهای نقدی تند به کتاب وی وارد کردم و سخت به اثرش تاختم. وی بعد از جلسه به قدری خوب با من برخورد که اصلا باورم نشد. وی ادامه داد: بیگدلی اگر چه در 69 سالگی فوت کرد ولی با توجه به چاپ آثارش در 61سالگیاش جوانمرگ شد زیرا که در 61 سالگی تازه دیده شد. وی تجربه زیستی غنی داشت و میتوانست آثار خوبی بنویسد ولی انگار زمانه فرصت را از وی دریغ کرده بود و آن طور که شایسته بود نتوانست آثارش را منتشر کند. سلیمانی ادامه داد: وی قل از سال 84 نیز دو مجموعه داستان در شهرستان چاپ کرده بود ولی دیده نشده بود. مرکزگرایی در تهران باعث شده که خیلی آثار خوب را نبینم. وقتی نویسندهای کتاب منتشر میکند ولی دیده نمیشود او شروع به افسرده شدن و مردن میکند. وی خاطرنشان کرد: بیگدلی شاهکار کرد که دوباره چند کار جدی نوشت. این مسئله شامل خیلی از افراد شهرستانی میشود. این باید درسی باشد برای مسئولین فرهنگی و اهالی ادبیات که ببنیم چه طور نویسندهها جوانمرگ میشوند و ما کاری نمیتوانیم بکنیم. *صالحپور: بیگدلی زمانی که باور شد از دست رفت اردشیر صالحپور از فعالان حوزه تئاتر نیز در سخنانی گفت: احمد بیگدلی مردی پرتلاطم بود که آرام رفت. جامعه خیلی دیر او را باور کرد و زمانی که او را باور کرد از دست رفت و این مسئله به یک سنت تبدیل شده است. وی ادامه داد: گناه او فقط این بود که شهرستانی بود و د ر حد و قواره خودش شناخته نشد. سال ها پیش در جنوب شاگرد وی در تئاتر بود. احمد به قلم باور داشت و هیچ چیز را این قدر دوست نداشت. نوشتن برای وی مانند اکسیژن بود و وقتی مینوشت لذت زندگی را احساس میکرد. صالحپور خاطرنشان کرد: بیگدلی نبوغ سرشاری داشت که میتوانست در لحظه بنویسد و قلم را اگر از او میگرفتند نمیتوانست وجود داشته باشد. وی در پایان گفت: آخرین پیامک وی سه روز قبل مرگش برای من آمد که تسلیت گفته بود فوت مادر من را. برایم نوشته بود که همه پدر و مادرها رفتنیاند دنبال جاودانگی باش. وقتی خبر مرگش آمد حس کردم این مرگ چقدر زود فرا میرسد. علی فاطمی وکیل خانوادگی احمد بیگدلی نیز در سخنانی کوتاه گفت: این جلسه نشان میدهد که بیگدلی آن چنان هم ناشناخته نبود. وی تا قبل فوت همسرش میگفت از خدا بیست سال وقت میخواهم تا نشان دهم چه کسی هستم و توسط مردم دیده میشود. وی ادامه داد: ولی بعد از مرگ همسرش گفت دیگر آن بیست سال را نمی]وام و به خانوادهام سفارش کردم اگر اتفاقی برای من افتاد کارها را دست من دهد. داستان ذبیح و اندکی سایه وی را نشر چشمه منتشر میکند. چند داستان هم هست که بعد از انتشار در مجلات به صورت مجموعه منتشر خواهد شد. یک رمان نیمه تمام هم دارد که اگر از 50درصد گذشته باشد آن را تمام میکنم. وی در خاتمه گفت: احمد بیگدلی میگفت همسرم به خاطر بی پولی من مرد و چون می دانست من پول ندارم بیماری خود را مخفی می کرد. انتهای پیام/و
93/07/08 - 19:00
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 41]