تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 13 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام حسن مجتبی (ع):خردمند به کسى که از او نصیحت مى خواهد، خیانت نمى کند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837518076




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

خاطرات دوران تحصیل وزیر آموزش و پرورش/2 ماجرای نیمچه معلم/گفتم من دیگر پای تخته نمی‌روم


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: خاطرات دوران تحصیل وزیر آموزش و پرورش/2
ماجرای نیمچه معلم/گفتم من دیگر پای تخته نمی‌روم
زنگ بعد مجدداً معلم به من گفت «برو پای تخته و مسئله حل کن!» من هم امتناع کردم و گفتم «اگر من هم مثل بقیه بچه‌ها می‌نشستم و سؤالات را از روی تخته می‌نوشتم، نمره‌ام 19.5 نمی‌شد، من دیگر پای تخته نمی‌روم».

خبرگزاری فارس: ماجرای نیمچه معلم/گفتم من دیگر پای تخته نمی‌روم



به گزارش خبرنگار آموزش و پرورش خبرگزاری فارس، علی اصغر فانی وزیر آموزش و پرورش در خصوص خاطرات دوران تحصیلش در مقطع دبستان می گوید: از کلاس چهارم ابتدایی، عضو کتابخانه کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان شدم. این کانون در نزدیکی سه راه اکبرآباد، در خیابان کاشان شعبه‌ای داشت، که اکنون به «مرکز ضمن خدمت دکتر احمد‌ آرام» تبدیل شده است. روزی در مدرسه دیدم که یکی از دانش‌آموزان عضو کتابخانه شده، من هم مشتاق شدم و با راهنمایی او معرفی نامه‌ای از مدرسه گرفتم و با یک قطعه عکس به عضویت کتابخانه در آمدم. آن روزها، یک سری کتاب‌های کم حجم به نام «کتاب‌های طلایی» بود. اولین کتابی که امانت گرفتم کتاب «دور دنیا در هشتاد روز» بود، کتاب بسیار جذابی بود، آن را در مدت دو ساعت خواندم. فردای آن روز به کتابخانه رفتم و تقاضای کتاب دیگری کردم. گفتند در هفته بیشتر از یک کتاب به کسی نمی‌دهیم. هرچه گفتم که من این کتاب را خواندم، قبول نکردند و گفتند هفته دیگر باید بیایی و خلاصه یک هفته خماری کشیدم تا بتوانم مجدداً کتابی به امانت بگیرم. در کلاس چهارم، معلمی داشتم به نام آقای حدادی که دانشجو هم بود و از روش «رقابت» به عنوان روش تربیتی استفاده می‌کرد. در این کلاس ما دو نفر بودیم که درسمان نسبت به سایر دانش‌آموزان بهتر بود. البته من در درس ریاضی از دوستم قوی‌تر بودم. آقای حدادی همیشه سعی داشت حس رقابت را بین ما دو نفر تقویت کند و به همین دلیل به نحوی نمرات ما را با استفاده از درس‌هایی مانند کاردستی تنظیم می‌کرد که معدل‌های ما دو نفر همیشه برابر می شد و من دقیقا این را متوجه می‌شدم. در صورت مسائلی هم که طرح می‌کرد از اسامی ما استفاده می‌نمود؛ مثلا می‌گفت: فانی 700 ریال پول دارد... همیشه این کارهای آقای حدادی برایم جالب بود. در کلاس پنجم ابتدایی، معلمی داشتیم به نام آقای حیدری که اکنون به رحمت خدا رفته است. وی که معلمی ترک زبان بود، مرا «نیمچه معلم» می‌خواند. علتش هم این بود که چون پیر شده بود، نمی‌توانست پای تخته سیاه برود و مطالب را، به خصوص در درس ریاضی روی تخته سیاه بنویسد؛ از این رو مرا پای تخته سیاه می‌برد و من مسائل را حل می‌کردم. می‌توانم بگویم که تقریبا همه مسائل ریاضی را من پای تخته حل می‌کردم و ایشان پشت میز می‌نشست. یک روز در امتحان ریاضی ثلث اول، آقای حیدری مثل همیشه از من خواست که سؤالات امتحانی را روی تخته سیاه بنویسم.‌ آن زمان دستگاه پلی‌کپی هم نبود و ایشان سؤالات را روی یک ورق کاغذ نوشته بود و من می‌بایست آنها را با گچ روی تخته سیاه می‌نوشتم تا دانش‌آموزان دیگر از روی تخته، سؤالات را بنویسند. با توجه به این که سؤالات زیاد بود، مجبور شدم بخشی از این سؤالات را از روی تخته پاک کنم تا بتوانم بقیه را بنویسم. به همین دلیل وقتی خواستم سؤالات را در ورقه خودم وارد کنم، مقداری از سؤالات را که پاک کرده بودم، نداشتم. از دانش‌آموزی که کنارم بود، خواستم که سؤالات را برایم بخواند. یک تفریق اعشاری بود که من عدد 2 را به اشتباه 9 شنیدم و مسئله را با همان عدد 9 حل کردم. راه‌حلم درست بود، اما عدد باید 2 محاسبه می شد وقتی معلم ورقه‌ها را تصحیح کرد، به من نمره 19.5 داد و گفت که نیم نمره کم آوردی. من که بسیار ناراحت شده بودم، گفتم: آقا من عدد 9 را 2 شنیدم، سپس از شدت ناراحتی با گریه گفتم «آقا! من که وظیفه‌ای نداشتم که بروم پای تخته سیاه و سؤالات را بنویسم، شما گفتید برو! من هم رفتم». زنگ تفریح که خورد و بچه‌ها به خارج از کلاس رفتند، من به عنوان اعتراض ماندم و بیرون نرفتم. معلم موضوع را فهمید، ولی گفت که نمره‌ات همین است و بیست نمی‌شوی. زنگ بعد مجدداً به من گفت «برو پای تخته و مسئله حل کن!» من هم امتناع کردم و گفتم «اگر من هم مثل بقیه بچه‌ها می‌نشستم و سؤالات را از روی تخته می‌نوشتم، نمره‌ام 19.5 نمی‌شد، من دیگر پای تخته نمی‌روم». آقای حیدری به ترکی ضرب‌المثلی گفت و از من پرسید «می‌دانی یعنی چه؟» گفتم «نه!» گفت «فکر می‌کنی «اگر خروس نخواند، صبح نمی‌شود»؛ یعنی فکر نکن که اگر تو پای تخته سیاه نروی، کارها لنگ می‌شود؟!» من هم گفتم «چه صبح بشود یا نشود، من پای تخته سیاه نمی‌روم» و نرفتم. ایشان یکی دیگر از بچه‌ها را فرستاد، ولی او نتوانست کاری انجام دهد و واقعاً صبح نشد! بالاخره گذشت و از فردا به من گفت «برو پای تخته سیاه، ما را اذیت نکن» و من دوباره پای تخته سیاه رفتم. آقای حیدری، در کلاس پنجم قرآن را با شیوه «هجی کردن» به ما یاد می‌داد و وقتی من به منزل می‌رفتم، آموخته‌هایم را با مرحوم پدرم تمرین و خیلی از سوره‌های کوتاه را حفظ می‌کردم. * برگرفته از کتاب فراتجربه انتهای پیام/

93/07/01 - 00:08





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 46]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


اجتماع و خانواده

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن