تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 12 مهر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):مؤمن نرمخوست و براى برادرش جا (ى نشستن) باز مى كند و منافق درشتخوست و جا را بر ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1820189311




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

درآمدى بر ارتباطات اسلامى در جامعه دینى


واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
درآمدى بر ارتباطات اسلامى در جامعه دینى
ارتباطات دینى بر مبناى اعتقادات، باورها و ارزش هاى دینى، و با هدف گسترش دانش و آگاهى دینى، ایجاد گرایش مثبت به دین و ترویج رفتارهاى دینى، معنادار خواهد بود و از این فرایند، امکان دسترسى به مبانى علم ارتباطات دینى میسر خواهد بود.

خبرگزاری فارس: درآمدى بر ارتباطات اسلامى در جامعه دینى



بخش دوم و پایانی کارکردهاى ارتباطات دینى 1. کارکرد ارشادى: برانگیختن احساسات معنوى و ترغیب رفتار بر مبناى باورهاى دینى، تأثیرگذارى باطنى و رفتارى که از طریق ابزار انتقال پیام منتقل مى شود. 2. کارکرد آموزشى و اطلاع رسانى: این کارکرد به منظور ارتقاى سطح دانش دینى و آگاهى هاى مخاطبان صورت مى گیرد. 3. کارکرد تفریحى و سرگرمى: مانند بازى هاى رایانه اى یا طراحى و نقاشى و کارتن که ضمن پر کردن اوقات فراغت و تفریح و سرگرمى، پیام هاى دینى را به مخاطبان منتقل کنند؛ مثلاً به جاى بازى هاى آمریکایى که موضوت اصلى آنها قتل و غارت است، بازى هایى که در دفاع از حق، حمایت از عدالت طلبى، گشت و گذار در طبیعت و آشنایى با مخلوقات الهى است، جایگزین گردد. (ابراهیمى، 1389) اولویت هاى ارتباطات دینى 1. در حوزه ارتباطات دینى، ارتباط چهره به چهره از اهمیت ویژه اى برخوردار است؛ زیرا بسیارى از مقولات مذهبى و مفاهیم عمیق اخلاقى و عرفانى، فقط از طریق ارتباط چهره به چهره منتقل مى شوند و بالقوه حاوى مبانى و اصول پارادایم علم ارتباطات دینى است. پنج ویژگى ذیل دراثربخشى ارتباطات میان فردى مؤثرند: الف. گشودگى: گشودگى، ارائه اطلاعاتى است که به صورت طبیعى هرکس مى تواند آن را در بخش پنهان پنجره جوهرى خود نگه دارد. براى ارتباط مؤثر، فرستنده پیام باید بخشى از اطلاعات را مخفى نگه دارد. به عبارت گافمن،تمام زوایاى پشت صحنه نباید براى حضاریا مخاطبان آشکار شود. در عین حال، حوزه پنهان، هرچه کمتر باشد و ارتباطگر بتواند اطلاعات بیشترى از خود در اختیار مخاطبان قرار دهد، فرایند ارتباط بهبود خواهد یافت. ب. همدلى: همدلى یعنى داشتن احساسى که دیگرى بدان دست یافته است. پس همدلى صرفا همدردى کردن با دیگران نیست، بلکه درک کامل احساس دیگرى است. انسان همدل کسى است که مى تواند خود را جاى دیگران تصور کند و احساسات وى را درک نماید. مفهوم همدلى، به وسیله لرنر وارد حوزه جامعه شناسى توسعه شد. لرنر معتقد است افرادى که از طریق مسافرت هاى برون مرزى با فرهنگ هاى متفاوت آشنا مى شوند، بهتر مى توانند خودشان را جاى دیگران فرض کنند. به عبارت دیگر، این افراد از همدلى بالایى برخوردارند. از آنجاکه ساکنان جهان سوم، به ویژه روستاییان، کمتر مى توانند مسافرت کنند، رسانه ها، به ویژه تلویزیون ابزارى هستند که آنها را با فرهنگ هاى مختلف آشنا مى کنند و میزان همدلى را بالا مى برند. پس رسانه ها تأثیر مثبت بر توسعه جوامع جهان سوم خواهند داشت. بدین ترتیب، افرادى که از همدلى بالابرخوردارند، درارتباط بادیگران موفق ترند.(ازکیا، 1380) ج. حمایتگرى: ارتباطات میان فردى همدلانه نمى تواند در یک فضاى آمیخته با هراس و تهدید دوام یابد و دیر یا زود به دشوارى کشیده مى شود و به گسستگى رابطه مى انجامد. هر اندازه پیام فرست، خود را از نظر رفتارى و پایگاه اجتماعى در تراز مخاطبان خود قرار دهد و از نشان دادن برترى هاى خود به آنان پرهیز کند، در ایجاد فضاى مناسب ارتباطات حمایتگرانه موفق تر خواهد بود. تساوى، مشورت و تواضع، از شاخصه هاى حمایتگرى است. د. مثبت گرایى: مثبت گرایى، به نگرش مثبت به خویشتن، احساس خوشایند و مثبت به دیگران، و در نهایت، به احساس مثبت و خوشایند درباره وضعیت عمومى اشاره دارد. آدم مثبت گرا، کسى است که از داغ بى اعتبارى رنج نمى برد، به دیگران و به ویژه به مخاطبان خویش خوش بین است و حالت خوش بینى را به دیگران نیز انتقال مى دهد. (گافمن، 1386، ص 80) ه. تساوى: ارتباطات میان فردى، عموما زمانى مؤثر خواهند بود که فضاى حاکم، فضایى مبتنى بر تساوى باشد. تعامل و گفت وگوى دوطرفه، به جاى سخنرانى یک طرفه، نگاه عادلانه به همه مخاطبان، عدم قطع سخن گوینده از سوى ارتباطگر مقتدر و...، از مؤلفه هاى «تساوى» است. (فرهنگى، 1382، ص 111ـ112) 2. دومین اولویت در ارتباطات دینى، تلفیق فناورى ارتباطات در شرایط مقتضى با ارتباطات انسانى است تا قدرت اثرگذارى دوچندان شود. 3. در آموزش ارتباطات دینى باید تمام مسائل اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى و سیاسى دخیل شوند. همچنین شناسایى محیط زیست فرهنگى و ارتباطى، گام اول براى گشایش ارتباطات دینى است. 4. ارتباطات نباید عمودى باشد، بلکه باید حداقل افقى، موازى و دایره وار باشد، وگرنه چه بسا به سوى دیکتاتورى برود. 5. ارتباطات اسلامى و دینى ما باید مسجدمحور باشد و اخلاق و نظریات، باید از مساجد بیرون آید و مساجد به محل عبور و مرورهاى نظرى، جهت تعالى و حتى حل مشکلات زندگى روزمره تبدیل شود. (مولانا، 1387) آسیب هاى ارتباط دینى در ارتباط میان فردى یک نمونه محقَق و عینى از ارتباطات دینى، ارتباط میان فردى پیامبر صلى الله علیه و آله مى باشد. با رجوع به سیره ارتباطى آن حضرت، ضمن الگوگیرى از آن، آسیب هاى تهدیدکننده ارتباطات را نیز شناسایى کرده، از اصول مشترک در سایر انواع ارتباطات استفاده مى کنیم. تمهیدات ساختارى در سیره پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله پیامبر صلى الله علیه و آله براى بهبود فرایند ارتباط در میدان کنش ارتباطى، تمهیداتى را مى اندیشید و به کار مى بست. مرورى گذرا به برخى از این تمهیدات، فهم اصول و قواعد ارتباطات میان فردى پیامبر را تسهیل و آسیب هاى ارتباط دینى میان فردى را آشکار مى کند و مى توان از اصول مشترک آن در انواع دیگر ارتباطات نیز الگوگیرى کرد. پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله از عواملى که ممکن است در کنش ارتباطى پارازیت ایجاد کند، پرهیز مى کرد. از آن روزى که خداوند حضرت را خلق کرد، بوى بدى از وى به مشام نرسیده است. (ابن شهرآشوب، 1379ق، ج 1، ص 123) پیامبر صلى الله علیه و آله از همه گونه غذاى در دسترس میل مى فرمود، اما از خوردن غذاهایى که دهان را بدبو مى کند، ابا داشت. پیامبر با اینکه خوردن پیاز و سیر را مفید مى دانست، از خوردن آن به هنگام حضور در محافل عمومى پرهیز داشت و به اصحاب خویش توصیه مى فرمود: «کسى اگر پیاز، سیر یا تره خورد، به مسجد وارد نشود.» (محدث نورى، 1408ق، ج 3، ص 377) پیامبر وقتى مشاهده کرد بوى بد مردم جریان ارتباطى در مسجد را مخدوش مى کند، براى ایام عید و جمعه، شست وشوى مقدس، یعنى «غسل» را ترغیب و تشویق فرمود و براى آن ثواب قائل شد. امام صادق علیه السلام فرمودند: «علت تشریع غسل جمعه این بود که انصار در همه هفته به کار شتران آبکش و سایر حیوانات خود سرگرم بودند؛ وقتى روز جمعه مى شد، بى آنکه بدن خویش را بشویند، وارد مسجد مى شدند و مردم از بوى بدن آنها ناراحت مى شدند. به همین خاطر، رسول خدا صلى الله علیه و آله دستور داد که در روز جمعه غسل نمایند.» (صدوق، 1413ق، ج 1، ص 285) همین گونه، غسل روز عید فطر و شب هاى ماه رمضان که مردم در مسجد تجمع دارند، استحباب دارد. (سیدبن طاووس، 1367، ص 279) پیامبر صلى الله علیه و آله خویشتن را به تجهیزاتى که فرایند ارتباط را بهبود مى بخشد، مجهز مى ساخت. از این رو، «بیشتر لباس هاى پیامبر، سفید رنگ بود و براى روز جمعه، لباس ویژه داشت.» پیامبر صلى الله علیه و آلهعلاوه بر خود، به دیگران نیز توصیه مى کرد لباس سفید بپوشند. (محدث نورى، 1408ق، ج 2، ص 223) پیامبر افزون بر رنگ لباس، به ساختار لباس، یعنى تناسب آن با بدن خویش نیز توجه داشت. پیامبر صلى الله علیه و آله قبایى حریر داشت که وقتى مى پوشید، رنگ سبز آن با سپیدى صورت آن حضرت، زیبا جلوه مى کرد. (طباطبائى، 1385، ص 167) رسول خدا صلى الله علیه و آلهعبایى سیاه رنگ داشت که آن را بخشید. ام سلمه گفت: پدر و مادرم فدایت! آن عبا چه شد؟ پیامبر فرمودند: آن را بخشیدم! ام سلمه گفت: چیزى زیباتر از سپیدى شما در سیاهى آن عبا ندیده بودم. (همان، ص 169) یعنى سپیدى پیامبر با سیاهى عبا و ساختار این ترکیب، هارمونى و زیبایى ویژه ایجاد مى کرد. پیامبر صلى الله علیه و آله نه تنها هیچ گاه بوى بد نداشت، بلکه همواره معطر بود. امام صادق علیه السلام مى فرمایند: رسول خدا عطردانى داشت که بلافاصله بعد از هر وضو، آن را به دست گرفته و خود را عطرآگین مى نمود. در نتیجه، هنگامى که از خانه خارج مى شد، بوى عطر در گذرگاه آن حضرت مى پیچید. (کلینى، 1365، ج 6، ص 495ـ505) آن حضرت فرمودند: رسول خدا صلى الله علیه و آله بیشتر از مقدارى که براى خوراک خرج مى کرد، پول براى عطر مى داد. (حرّعاملى، 1409ق، ج 6، ص 512) پیامبر اکرم به شانه زدن سر و محاسن، تقید داشت. همواره مسواک مى زد و به دیگران نیز، به ویژه براى شرکت در مجامع، بسیار سفارش مى کرد. پیامبر صلى الله علیه و آله نه تنها از مردم گریزپاى نبود، بلکه خویشتن را در معرض ارتباط قرار مى داد. آیا هرگز تأمل کرده اید که چرا مسیر رفت و برگشت پیامبر همواره متفاوت بود؟ سکونى روایت مى کند: «پیامبر صلى الله علیه و آله هرگاه براى نماز عید از راهى مى رفتند، هنگام بازگشت، از راه دیگرى برمى گشتند.» (صدوق، 1413ق، ج 1، ص 511) البته این امر، یک اتفاق نبود، بلکه سیره و روش پیامبر همین بود. موسى بن بزیع مى گوید: به امام رضا علیه السلام گفتم: فدایت شوم! مردم مى گویند هرگاه رسول خدا صلى الله علیه و آله از راهى عبور مى کرد، هنگام مراجعت از راه دیگرى بازمى گشت. آیا این مطلب درست است؟ امام علیه السلام فرمودند: آرى! همین گونه است. من هم خیلى وقت ها همین کار را مى کنم. این کار سودمندترى است. (کلینى، 1365، ج 5، ص 314) آرى؛ پیامبر صلى الله علیه و آله با این منش رفتارى، خویشتن را به عدالت در معرض ارتباطات میان فردى قرار مى داد و نمى خواست ساکنان مسیر ویژه اى، از امتیاز ارتباط با پیامبر برخوردار باشند. جالب اینکه پیامبر نه تنها مسیر رفت و برگشت را تغییر مى داد، بلکه کلاً آن حضرت در رفتن به سوى مصلى، درازترین راه، و در بازگشت، کوتاه ترین راه را انتخاب مى کرد. (احسائى، 1405ق، ج 2، ص 221) به نظر مى رسد پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در مسیر رفت، با ایجاد ارتباطات چهره به چهره، مردم را براى شرکت در مناسک جذب مى کرد و در بازگشت، چنین انگیزه اى وجود نداشت. حال، پس از ذکر اصول پیش صحنه که ارتباط بهینه را تمهید مى کند، به اصولى اشاره مى شود که پیامبر در جلوى صحنه و در میدان کنش رعایت مى نمود. میدان کنش ارتباطى در جلوى صحنه یا میدان کنش، سیره پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله سرشار از اصول و قواعدى است که ذیل مفاهیم ارتباطى نمى گنجد؛ اما به منظور نظم بخشى و گونه بندى مطالب، این اصول، ذیل عناوین ارتباطى پیش گفته مندرج مى شود: الف. تساوى: شاید کسانى که به دنبال الگویى براى ارتباط آزاد، مساوات طلبانه، عادلانه و دوسویه هستند، نتوانند نظیرى براى رابطه پیامبر صلى الله علیه و آله با اصحاب خویش بیابند. در مجلس رسول خدا معمولاً جلسات به صورت حلقه اى تشکیل مى شد و هیچ فردى به لحاظ محل جلوس بر دیگرى امتیازى نداشت. (عبدالبر، 1992م، ج 2، ص 751) حتى نگاه پیامبر نیز به تساوى توزیع مى شد. امام صادق علیه السلام فرمودند: «رسول خدا صلى الله علیه و آله به طور مساوى و یک نواخت به یارانش نگاه مى کرد.» (کلینى، 1365، ج 2، ص 671) این گونه برخورد، به دیگران نیز توصیه شده است، بدین ترتیب، «یکى از سنت هاى پیامبر این است که هرگاه با عده اى صحبت مى کنى، در میان آنها تنها به یک نفر معین توجه ننمایى؛ بلکه همه را مورد توجه خود قرار دهى.» (ابى فراس، 1376ق، ج 1، ص 32) متغیرهایى همانند سن، جنس، ثروت و قدرت، بر نحوه ارتباط میان فردى پیامبر تأثیرگذار نبودند. پیامبر صلى الله علیه و آله در مواجهه با دیگران، هیچ گاه براى خودش موقعیت فرادست اتخاذ نمى کرد. «هنگامى که سوار بر مرکبى بود، اجازه نمى داد که کسى پیاده همراه او حرکت کند؛ یا او را همراه خود، سوار بر مرکب مى نمود، یا اگر شخص مقابل قبول نمى کرد، پیامبر مى فرمود: تو جلوتر برو و در فلان جا منتظر من باش.» (محدث نورى، 1408ق، ج 8، ص 273) پیامبر صلى الله علیه و آله هیچ گاه فقیرى را به خاطر فقر یا بیمارى اش تحقیر نمى کرد و از هیچ سلطانى به خاطر ملکش نمى ترسید. فقیر و سلطان را به یک نحو به سوى خدا دعوت مى فرمود و این و آن در نظرش یکسان بود. (طباطبائى، 1385، ص 74) پیامبر صلى الله علیه و آله همچنان که به خاطر بزرگسال منتظر، نماز خویش را کوتاه مى کرد، براى کودک گریان نیز نماز را کوتاه تر مى نمود. (محدث نورى، 1408ق، ج 8، ص 34) قطب راوندى مى گوید: «رسول خدا به بزرگ و کوچک سلام مى نمود.» (واقدى، 1369، ص 860) در سیرت رسول خدا صلى الله علیه و آلهمحبت به کودک، زمینه ساز پرورش جوانانى بود که شایستگى امیرى لشگر پیامبر را کسب مى کردند. محمدبن حوط نقل مى کند: «هنگامى که اسامه بن زید پسربچه اى بود و تازه به مدینه آمده بود، دچار آبله گردیده و آب بینى او بر روى لب هایش مى ریخت و عایشه از او نفرت داشت. پیامبر آمد و شروع به شستن صورت او کرد و او را بوسید. عایشه گفت: به خدا سوگند، از این پس او را از خوددورنمى کنم ونمى رانم.»(صدوق،1413ق،ج3،ص467) پیامبر صلى الله علیه و آله برخورد یکسانى را با زنان و مردان به نمایش مى گذاشت. امام صادق علیه السلام فرمود: «رسول خدا صلى الله علیه و آله به زن ها سلام مى کرد، آنها نیز جواب سلام آن حضرت را مى دادند.» (مجلسى، 1404ق، ج 16، ص 269) ب. مثبت گرایى: داغ بى اعتبارى و شکست در ایفاى نقش، از تمایز میان هویت اجتماعى بالفعل با هویت اجتماعى بالقوه ناشى مى شود و این حالت درباره کسانى رخ مى دهد که حداقل در یک جنبه معیوب باشند. (گافمن، 1386، ص 19ـ52) بنا به توصیف امام صادق علیه السلام، رسول اکرم صلى الله علیه و آله، پیامبرى است که مولدش در خاندانى عزیز و اصلش از دودمانى کریم بود؛ حسبش بدون نقص و نسبش عارى از هر آلودگى بود... یگانه فرد هاشمى بود که نظیر و همانندى نداشت و یکتا مرد مکى بود که هیچ کس به پایه شوکت و فخر او نرسید... در بهترین دودمان ها و در گرامى ترین نژادها و در باشرف ترین دامن ها پرورش یافت. خداوند متعال او را برگزید و پسندید و کلیدهاى دانش را به او داد و منابع سرشار حکمت را به او بخشید. (واقدى، 1369، ص 828؛ مجلسى، 1404ق، ج 90، ص 327) از این رو، هیچ دلیلى بر منفى گرایى رسول خدا صلى الله علیه و آله وجود نداشت. پیامبر اکرم مثبت گراترین مرد عالم است. در قاموس محمد صلى الله علیه و آله، واژه «نه» وجود نداشت. به گفته على علیه السلام: «هنگامى که از رسول خدا صلى الله علیه و آلهچیزى درخواست مى کردند، اگر اراده مى فرمود، جواب مثبت مى داد و اگر قصد انجام آن را نداشت، سکوت مى فرمود؛ اما هیچ گاه کلمه نه را بر زبان جارى نمى ساخت.» (طبرسى، 1412ق، ص 23) البته سکوت در مرتبه سوم قرار داشت. «تا آنجاکه برایش امکان داشت، نیاز درخواست کننده را برآورده مى ساخت؛ وگرنه با زبان نرم و شیرین (گفتار) او را راضى مى نمود، اما هرگز جواب نه نمى گفت.» پیامبر علیهماالسلام به خود و دیگران نگرش مثبت داشت و تکیه گاه این نگرش، اعتماد به ذات «اله» بود. پیامبر همه عالم را جلوه الهى مى پنداشت و هیچ مخلوقى را زاید و خارج از حکمت تلقى نمى کرد. از این رو، به مثابه ایمانش، مثبت اندیش ترین مرد عالم بود. آموزه هایى همانند «حسن ظن»، «توکل»، «امید»، «انتظار»، «کتمان سر» و «تفأل به خیر» در مکتب پیامبر صلى الله علیه و آله حکایت از مثبت گرایى آن حضرت دارد. در ارتباطات میان فردى، پیامبر صلى الله علیه و آله از همه عواملى که ممکن است مثبت گرایى را خدشه دار نماید، پرهیز داشت. رسول خدا صلى الله علیه و آله به یاران خویش مى فرمود: «بدى هاى خودتان را نزد من بازگو نکنید؛ چراکه من دوست دارم با دلى آرام و عارى از هر کدورتى نزد شما بیایم.» (مجلسى، 1404ق، ج 16، ص 230) اصولاً پیامبر صلى الله علیه و آله نه تنها به خویشتن و دیگران نگرش مثبت (حسن ظن) داشت، بلکه از منفى بافى و تاریک اندیشى متنفر بود. پیامبر همواره فال بد زدن را ناخوش داشت، اما فال زدن به خیر را دوست داشت. (ابن ابى الحدید، 1404ق، ج 19، ص 374) ج. حمایتگرى: ارتباطات میان فردى پیامبر صلى الله علیه و آله به گونه اى حمایتگرانه بود که هیچ فردى از بیان خواسته هاى خویش در نزد وى هراس نداشت. پیامبر صلى الله علیه و آله«جلالت و هیبت خاصى داشتند؛ (مجلسى، 1404ق، ج 43، ص 118) اما برخلاف پادشاهان که در راستاى هیبت افزایى تلاش مى کردند، مى کوشید این هیبت را بشکند و مردم را به گفت وگوى رها از ترس ترغیب کند. ابن مسعود مى گوید: مردى مى خواست با پیامبر صلى الله علیه و آله سخن بگوید، ولى مرعوب هیبت آن حضرت شد و لرزید. پیامبر به او فرمود: بر خودت آسان گیر. من پادشاه نیستم، بلکه پسر زنى هستم که گوشت خشکیده مى خورد. (مجلسى، 1983م، ج 16، ص 229) امام صادق علیه السلام مى فرماید: «از رأفت و مهربانى پیامبر این بود که با یاران خود مزاح مى فرمود تا اینکه عظمت و بزرگى اش آنها را نگیرد تا بتوانند به او نگاه کرده و نیازهاى خود را بازگو نمایند.» (محدث نورى، 1408ق، ج 8، ص 407) آرى؛ رفتار میان فردى رسول خدا صلى الله علیه و آله به کلى با رفتار پادشاهان متفاوت بود. «همانا، بر روى زمین غذا مى خورد و همانند بندگان مى نشست و کفش خود را با دست خویش وصله مى کرد و بر درازگوش لخت سوار مى شد و شخص دیگرى را هم ردیف خود سوار مى نمود.» (همان، ص 268) د. همدلى: پیامبر صلى الله علیه و آله از همدلى بالایى برخوردار بوده و این روحیه را در شیوه ارتباطات میان فردى به منصه ظهور رسانده است. سازگارى با مردم، از اصول اساسى ارتباط میان فردى پیامبر است و ایشان در این زمینه از قدرت انطباقى بسیار بالایى برخوردار بودند. زیدبن ثابت مى گوید: «هرگاه با رسول خدا صلى الله علیه و آلههمنشین مى شدیم، اگر صحبت از آخرت بود، پیامبر هم همراه با ما، راجع به آن صحبت مى فرمود و اگر درباره دنیا گفت وگو مى کردیم، با ما درباره دنیا صحبت مى فرمود، و اگر راجع به خوردنى ها و آشامیدنى ها سخن به میان مى آمد، باز با ما درباره آن صحبت مى فرمود.» (مجلسى، 1404ق، ج 16، ص 235) همان گونه که قرآن نازل شده تا در سطح درک انسان ها بگنجد، پیامبر نیز تواضع مى نمود و در سطح مخاطبان و نیازهاى آنها ارتباط برقرار مى کرد. پیامبر صلى الله علیه و آله اصول ثابتى داشت که در همه زمینه ها و براى همه انسان ها آنها را ترویج مى کرد؛ اما این اصول در قالب هاى مختلف، به تناسب مخاطبان تغییر شکل مى یافت. و. گشودگى: «سلام»، «مصافحه» و «مجالسه» در اسلام، نماد گشودگى است و پیامبر مروّج آنها بود. اصولاً «گفت وگو» و به عبارت دیگر، «باز کردن سر سفره دل» و در نتیجه، ارائه اطلاعاتى از خود که با سلام و مصافحه شروع مى شود، در مکتب اسلام اهمیت بسزایى دارد. برخلاف نظریه پردازان دوره مدرنیته که «بى تفاوتى مدنى» را ترویج مى کنند، (گیدنز، 1377، ص 96) رسول خدا صلى الله علیه و آله گفت وگوى مدنى را ترویج مى کرد و در ارتباطات میان فردى به آن ملتزم بود. الف. مصافحه: هنگامى که پیامبر صلى الله علیه و آله به مسلمانى مى رسید، ابتدا با وى دست مى داد و مصافحه مى کرد. (مجلسى، 1404ق، ج 16، ص 226) پیامبر مصافحه را قبل از طرف مقابل قطع نمى کرد. امام على علیه السلام مى فرمایند: «هرگز نشد که رسول خدا با کسى دست بدهد و زودتر از طرف مقابل دست خود را از دست او بیرون بکشد، تا آن گاه که آن طرف، دست پیامبر را رها مى ساخت.» (کلینى، 1365، ج 2، ص 182) ب. سلام: رسول خدا صلى الله علیه و آله به هر کسى مى رسید ـ کوچک و بزرگ ـ سلام مى داد. (محدث نورى، 1408ق، ج 8، ص 364) و اگر کسى پیش دستى مى کرد و جلوتر سلام مى داد، اگر مى گفت: سلام علیک، پیامبر در جواب مى فرمود: و علیک السلام و رحمه اللّه، و هنگامى که آن مسلمان مى گفت: السلام علیک و رحمه اللّه، مى فرمود: و علیک السلام و رحمه اللّه و برکاته. این گونه بود که رسول خدا صلى الله علیه و آله جواب سلام را اضافه تر مى داد. (همان، ص 371) ج. مجالست: پیامبر نه تنها در شروع گفت وگو با سلام و مصافحه پیش دستى مى کرد، هیچ گاه گفت وگوى همدلانه و مجالست را قطع نمى کرد. حضرت على علیه السلام مى فرمایند: «هرگز نشد که کسى با پیامبر آغاز به صحبت نماید و او پیش از طرف مقابل سکوت نموده و گفت وگو را قطع نماید.» (مجلسى، 1404ق، ج 16، ص 236) «هرگاه شخصى وارد شد و نزد رسول خدا صلى الله علیه و آله مى نشست، پیامبر هرگز از جاى خویش برنمى خاست، تا آن گاه که خود آن شخص برخیزد.» (محدث نورى، 1408ق، ج 8، ص 438) حتى موقع جدایى، میهمان را مشایعت مى نمود. (طباطبائى، 1385، ص 108) پیامبر صلى الله علیه و آله در منش ارتباطى خویش، از عوامل ابهام و اختفا پرهیز مى کرد. به گونه اى رفتار نمى کرد که طرف مقابل احساس کند حوزه هاى ابهام وجود دارد و پشت پرده، اطلاعاتى هست که پیامبر صلى الله علیه و آله از آنها مخفى مى کند. از این رو، پیامبر به کسى خیره نمى شد (مجلسى، 1404ق، ج 16، ص 236) و با چشم و ابرو یا دست اشاره نمى کرد. (همان، ص 332) اشاره کردن را شأن پادشاهان مى دانست و مى فرمود: «اشارت کردن خیانت است و شایسته هیچ پیامبرى نیست که اشاره کند.» (ابن سعد، 1405ق) نتیجه گیرى از مطالبى که گفته شد، نتیجه مى گیریم: 1. علم مدرن و علم ارتباطاتِ منتزع از آن، هر دو آبشخور پوزیتیویسم و مبانى آن هستند که با انتقادات درون پارادایمى (پوپر، لاکاتوش و...) و برون پاردایمى (کوهن، فوکو و...)، جایگاه آن سست شد. 2. با افول این رویکرد، علم ارتباطات نیز مجارى جدیدى پیدا کرد و افرادى مثل مک لوهان، مطالعات انتقادى و مطالعات فرهنگى و پست مدرن ها تحولاتى را در این حوزه ایجاد کردند. 3. با ظهور پست مدرنیسم و بیان اینکه پوزیتیویسم یکى از تفسیرهاى ممکن در حوزه علم ارتباطات است، بستر طرح علم دینى میسر مى شود. 4. خصوصیت علم مدرن و علم ارتباطات مدرن، استقلال آن از حوزه دین و معرفت است که با ردیابى و برگرداندن آن به این حوزه ها مى توان به پارادایم دینى دست یافت. 5. ارتباطات دینى بر مبناى اعتقادات، باورها و ارزش هاى دینى، و با هدف گسترش دانش و آگاهى دینى، ایجاد گرایش مثبت به دین و ترویج رفتارهاى دینى، معنادار خواهد بود و از این فرایند، امکان دسترسى به مبانى علم ارتباطات دینى میسر خواهد بود. 6. بنیان هاى علم ارتباطات دینى، نظریه توحید، و اصل امر به معروف و نهى از منکر، مفهوم امت و... است. 7. کارکردهاى ارتباطات دینى، ارشادى، آموزشى، اطلاع رسانى، تفریحى و سرگرمى است. 8. ارتباطات میان فردى پیامبر که حاوى مبانى گشودگى، حمایتگرى، مثبت اندیشى و... است، مى تواند به منزله اصول و مبانى علم ارتباطات دینى مورد مداقه قرار گیرد. منابع ـ ابراهیمى، سیدابراهیم، «اربتاطات دینى مراکز و سازمان هاى مرتبط» (مهر 1389)، کتاب ماه علوم اجتماعى، ش 13. ـ ابن ابى الحدید معتزلى، عبدالحمید (1404ق)، شرح نهج البلاغه، قم، کتابخانه آیت اللّه العظمى مرعشى نجفى. ـ ابن سعد، ابوعبداللّه محمّد (1405ق)، الطبقات الکبرى، بیروت، دار صادر. ـ ابن شهر آشوب مازندرانى، محمد (1379ق)، مناقب آل ابى طالب علیه السلام، قم، علامه. ـ احسائى، ابن ابى جمهور (1405ق)، عوالى اللئالى، قم، الشهداء. ـ ازکیا، مصطفى (1380)، جامعه شناسى توسعه، چ سوم، تهران، کلمه. ـ اکاشا. س. (1387)، فلسفه علم، ترجمه هومن پناهنده، تهران، فرهنگ معاصر. ـ بنتون. ت و یان کرایب (1384)، فلسفه علوم اجتماعى: بنیادهاى فلسفى تفکر اجتماعى، ترجمه شهناز مسمى پرست و محمود متحد، تهران، آگه. ـ پارسانیا، حمید، «بازسازى علم مدرن و بازخوانى علم دینى» (پاییز 1387)، راهبرد فرهنگ، ش 3، ص 18ـ28. ـ تانکارد. ج و و. سورین (1384)، نظریه هاى ارتباطات، ترجمه علیرضا دهقان، تهران، دانشگاه تهران. ـ حرّعاملى، محمدبن حسن (1409ق)، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت. ـ راجرز. ا (1387)، تاریخ تحلیلى علم ارتباطات، ترجمه غلامرضا آذرى، تهران، دانژه. ـ رستگار، ایرج (1388)، مبانى ارتباطات، تهران، مبناى خرد. ـ سیدبن طاوس، على بن موسى (1367)، اقبال الاعمال، تهران، دارالکتب الاسلامیه. ـ صدوق، محمدبن على (1413ق)، من لایحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین. ـ طباطبائى، سیدمحمدحسین (1385)، سنن النبى، ترجمه عباس عزیزى، تهران، صلاه. ـ طبرسى، فضل بن حسن (1412ق)، مکارم الاخلاق، قم، شریف رضى. ـ عبدالبر، عبداللّه (1992م)، کتاب الاستیعاب، تحقیق على محمد البجاوى، بیروت، دارالجیل. ـ فرهنگى، على اکبر (1382)، مبانى ارتباطات انسانى، چ هفتم، تهران، رسا. ـ کلینى، محمدبن یعقوب (1365)، الکافى، تهران، دارالکتب الاسلامیه. ـ گافمن، اروین (1386)، داغ ننگ، ترجمه مسعود کیانپور، تهران، نشر مرکز. ـ گیدنز، آنتونى (1377)، پیامدهاى مدرنیت، ترجمه محسن ثلاثى، تهران، نشر مرکز. ـ مجلسى، محمدباقر (1404ق)، بحارالانوار، بیروت، مؤسسه الوفاء. ـ مجلسى، محمدباقر (1983م)، بحارالانوار، چ دوم، بیروت، دارالاحیاء التراث العربى. ـ محدث نورى، میرزاحسین (1408ق)، مستدرک الوسائل، قم، مؤسسه آل البیت. ـ مولانا، سیدحمید (16/10/1387)، مفهوم شناسى ارتباطات دینى (سخنرانى)، قم، دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام. ـ واقدى، محمدبن عمر (1369)، مغازى، ترجمه محمود مهدوى، چ دوم، تهران، مرکز نشر دانشگاهى. کریم خان محمدى/ عضو هیات علمى دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام. داود رحیمى سجاسى/ دانشجوى دکترى فرهنگ و ارتباطات دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام منبع: ماهنامه معرفت شماره 181 http://marifat.nashriyat.ir/node/2613 انتهای متن/

93/06/31 - 00:49





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن