تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):هر كس به آنچه می ‏داند عمل كند، خداوند دانش آنچه را كه نمی ‏داند به او ارزانى م...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826000007




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

شهریار، آخرین سلطان عشق


واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: شهریار، آخرین سلطان عشق ارومیه - ایرنا - هنوز هیچ شاعری نتوانسته همانند شهریار ملک سخن، تصویری زیبا و خیال انگیز از دنیای کودکی بکشد واژه ها در تسخیر اویند طوقی برگردنشان آویخته و به هرجا که بخواهد می کشد، شعر او درد انسانهاست و شاهکار او حیدربابا .


با حیدربابای او که همراه می شوی می روی به کوچه پس کوچه های کودکی، جائی که مهربانی را جا گذاشته ای و صداقت را تنها راه کرده ای حیدربابای او حرف همه انسانهاست تفسیری زیبا از زندگی تمام آدمیان.
حیدربابای شهریار گاه می خنداند و گاه می گریاند و گاه تو را میان گذشته های دور سرگردان رها می کند و گاه صدای موذن محله را در گوش ات نجوا می کند.
با حیدربابا که انس می گیری زندگی برایت معنا می شود بغض گلویت را می گیرد و دوست داری از ته دل فریاد بزنی به آرامستان بروی و سر برمزار عزیزان بگذاری و بلندبلند گریه کنی.
حیدربابا بیدارت می کند از خواب چندین ساله و تداعی می کند دنیای خوش کودکی را، تفسیر می کند روزهایی را که هنوز الفبای اندوه را نیاموخته بودی و نمی دانستی زندگی و سرنوشت چگونه آدمی را تسلیم خود می کند نمی دانستی چرا پیرمردان خمیده پشت گشته اند، نمی دانستی چرا از ته دل آه می کشند، نمی دانستی چرا بزرگترها ساعتها به فکر رفته و دنیا را نکوهش می کنند.
حیدربابا اوج هنر شهریار و حاصل وفاداری و باور عمیق او به سادگی های سرزمینش است.
حیدربابا کار دیگری هم می کند حسرت بر گذشته و اشک را میهمان چشمانت می کند، از نامردمی ها و جفای روزگار با تو سخن می گوید، بر رفتگان و آنانی که روزی صدایشان و خودشان زینت بخش مجالسمان بودند و بر بزرگمردانی که زمان در نبودشان رخت سیاه برتن کرده اشک ماتم می ریزد.
درحیدربابای او هرچه بخواهی هست خنده، گریه، شیطنت کودکانه و دلهای زخمی فراوان.
شهریار، شاعر ارزشها و خوبیهاست، تعهد در ذات او ریشه دوانده و بزرگ شده بزرگ و بزرگتر.
او در فراق یارانش، مردم سرزمینش اشک حسرت می ریزد، فریاد می زند و می گوید کاش می توانستم با این نسیم همراه شده و با قوم جدامانده خود گریان شده و از زمانه بپرسم چه کسی بین ما جدایی افکند.
محبت کودکانه را در شعر شهریار می توان یافت، عاطفه و احساس را آنجا می توان نگاه کرد، وقتی مرگ مادر بزرگش را باور نمی کند وقتی به او می گویند مادر بزرگ راهی کربلا شده و او می نشیند به امید آمدنش قرآن را حفظ می کند و بارها در فراقش اشک می ریزد و به امید آمدنش انتظار می کشد.
ساز رفیق همیشگی شاعر ماست، او الفتی دیرینه با ساز و موسیقی دارد و می توان گفت موسیقی جدای از شعر او نیست و آنجا که می گوید:
هر باخیشدا چالسان کیپریگی مضراب کیمی
بیر قولاق وئر بوسنیق قلبی نه ساز ائیله مسین
من عشیران اوخسام پنجه عراق اوسته گزه ر
گوزلیم تورک اولالی ترک حجاز ائیلمه مسن
اما سیاستهای حاکم بر جامعه توسط رژیم پهلوی او را از دیدار هنرمندان آذربایجانی محروم می سازد و آنجاست که می گوید:
اینسان خزانی دیر توکولور جان خزان کیمی
ساز تک خزه ل یاغان دا سزیدلار خزان سسی
قیرخ ائلدی دوستاغام قالا بیلمز او یاغلی سس
یاغ سیزدا اولسا قبول ائله مندن یاوان سسی
شهریار وقتی واژه را یارای بیان احساس خود نمی یافت حکایت غمهای هجران را با سه تار می سرود.
از غم جدا مشو که غنا می دهد به دل
اما چه غم غمی که خدا می دهد به دل
گریان فرشته است که در سینه های تنگ
از اشک چشم نشو و نما می دهد به دل
چون شیر مادران که بود مستحیل خون
غم هم به استعاله غذا می دهد به دل
دل پیش از ناله رود ارغنون نواز
نازم غمی که ساز و نوا می دهد به دل
** شهین غریب بیدادرس خبرنگار ایرنای مرکز آذربایجان غربی
8135/581


27/06/1393





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 39]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن