تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1835987761
وقتی دختر بیمار شهریار را دلداری داد / داستان عاشقی و طبابت شهریار به روایت هوشنگ ابتهاج
واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
وقتی دختر بیمار شهریار را دلداری داد / داستان عاشقی و طبابت شهریار به روایت هوشنگ ابتهاج فرهنگ > ادبیات - آشنایی و رابطه ای که ابتهاج با شهریار برقرار کرد یکی از نمونه های نادر در ادبیات معاصر است. رابطهای که هر دو آنها را تحت تاثیر قرار داد.
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، هوشنگ ابتهاج (ه.الف. سایه) از اواخر دهه 20، با شهریار آشنا شد و این آشنایی بدان جا کشید که ابتهاج سالها هر روز ساعت دو و نیم بعد از ظهر به خانه شهریار می رفت و تا پاسی از شب در کنار او بود. شرح این آشنایی و تاثیری که این دو بر هم گذاشتند به طور مفصل در کتاب «پیر پرنیان اندیش» آمده است. کتابی درباره زندگی و شعر سایه که به همت میلاد عظیمی و عاطفه طیه از سوی انتشارات سخن منتشر شد. به مناسبت سالگرد درگذشت سهریار بخشی از همین کتاب را با هم میخوانیم:
از راست: منوچهر آتشی، محمدحسین شهریار، هوشنگ ابتهاج، محمدرضا شفیعی کدکنی و اصغر فردی
یکی از محبوب ترین شعرهای شهریار در نظر سایه، «ای وای مادرم» است. بارها بخش هایی از آن را خوانده و بارها بغضش ترکیده است. عاطفه زلال، زبان ساده و صمیمی این شعر مشهور را بارها ستوده است. «وقتی می رفتم خونه شهریار معمولا درو خانوم، مادر شهریار باز می کرد. خانوم، مادر شهریار پیرزن خیلی خوب نجیب مهربان ساده ای بود. این اواخر دیگه از من رو نمی گرفت... فارسی هم صحبت نمی کرد، فقط ترکی حرف می زد، شاید چند کلمه فارسی ازش شنیدم. پسرشو هم شهریار صدا می زد مثل زن من که به من میگه سایه... اوایل که می رفتم خونه شهریار خودشو از پشت در کنار می کشید که من نبینمش چون چادر سرش نبود، یه جور خودشو کنار می کشید که مثلا من که نامحرم بودم نبینمش. بعدا دیگه نه... درو باز می کرد و یه جور سلام علیکی می کرد. خب منم سر به زیر بودم... به هر حال رو نمی گرفت و دیگه خودی شده بودم براش. من کم می دیدمش... معمولا در خونه رو خانوم، مادر شهریار باز می کرد. «ای وای مادرم» را تو روزنامه خوندم. رشت بودم اون زمان. با خودم گفتم: وای خانوم، مادر شهریار مرد. شعرو که خوندم تو خیابون زار زار زدم به گریه.»... چندی بندی از شعر را بغض و اشک می خواند: ... او مرده است و باز پرستار حال ماست در زندگی ما همه جا وول می خورد هر کنج خانه صحنه ای از داستان اوست در ختم خویش هم به سر کار خویش بود بیچاره مادرم. ... او فکر بچه هاست هر جا شده هویج هم امروز می خرد بیچاره پیرزن همه برف است کوچه ها (به گریه می افتد) او مرد و در کنار پدر زیر خاک رفت اقوامش آمدند پی سر سلامتی یک ختم هم گرفته شد و پر بدک نبود بسیار تسلیت که به ما عرضه داشتند لطف شما زیاد (به گریه می افتد) اما ندای قلب به گوشم همیشه گفت: این حرف ها برای تو مادر نمی شود. در راه قم به هر چه گذشتم عبوس بود پیچیده کوه و فحش به من داد و دور شد صحرا همه خطوط کج و کوله و سیاه طومار سرنوشت و خبرهای سهمگین دریاچه هم به حال من از دور می گریست تنها طواف دور ضریح و یکی نماز یک اشک هم به سوره یاسین من چکید مادر به خاک رفت. یک دود هم گرفت به دور چراغ ماه معلوم شد که مادره از دست رفتنی است این هم پسر که بدرقه اش می کند به گور یک قطره اشک، مزد همه زجرهای او می آمدیم و کله من گیج و منگ بود انگار جیوه در دل من آب می کنند پیچید صحنه های زمین و زمان به هم خاموش و خوفناک همه می گریختند می گشت آسمان که بکوبد به مغز من دنیا به پیش چشم گنهکار من سیاه وز هر شکاف و رخنه ماشین غریو باد یک ناله ضعیف هم از پی دوان دوان می آمد و به مغز من آهسته می خلید: تنها شدی پسر. «خیلی آدم عاطفی ای بود شهریار... همه چیزش عجیب بود، مثلا همین نیمه کاره موندن درسش و قصه اون خانوم که زن شهریار نشد و رفت زن یکی دیگه شد... چه افسانه عجیب و غریبی درست شد!.. اصلا به خاطر این قصه شهریارو به یه چشم دیگه ای نگاه می کنند... البته خودش هم کمک کرده به رواج این افسانه. استاد داستان عشق شهریار چی بود، هیچ وقت شد با هم در این مورد حرف بزنید؟ اینکه بشینیم و مستقلا راجع به این موضوع حرف بزنیم... نه یادم نمی آد. اما گاهی شهریار تو حرفهاش یه چیزهایی می گفت... دیگه... عاشق یه دختری بوده، خل بازی درآورده، دانشکده رو ول کرده. خودش می گفت که ظاهرا دانشکده شون یه حالت نیمه نظامی داشته و شب نمی شد از اونجا بیرون اومد ولی من از دیوار می پریدم می اومدم بیرون. ولی خب! دختره شوهر کرد... شهریار هم رفت بهجت آباد. بهجت آباد اون موقع بیرون شهر بود. من بهجت آباد قدیم رفتم. یه بیابونی بود و یه قهوه خونه قراضه ای بود... یه درخت بید قراضه داشت. شهریار هم رفته تو بیابون و اونجا قصیده «زفاف شاعر» رو ساخته: شب زفاف من از آن تو همایون تر! اونجا به چشمش اومده که پیری اومده و اونو هدایت کرده. (می خندد) به اینجاها که می رسید، خیلی متاثر می شد اما سعی می کرد فضا رو عوض کنه ... خودشو دست می انداخت ... مسخرگی می کرد... عاطفه: اون غزل «تو بمان و دگران وای به حال دگران» ... مال همین قصه است. برای همین دخترک. غزل خیلی قشنگیه. از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران رفتم از کوی تو اما عقب سر نگران ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی تو بمان و دگران وای به حال دگران می گفت که یکی دو سال بعد روز سیزده بدر تو باغ و صحرا اون دخترکو دیده بچه بغل و اون غزل معروفو گفته: یار و همسر نگرفتم که گرو بود سرم تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم سایه با خواندن این بیت ناگهان به گریه می افتد. قبل از این بیت کاملا حالش خوب بود! تو جگرگوشه هم از شیر گرفتی و هنوز من بیچاره همان عاشق خونین جگرم سیزده را همه عالم به در امروز از شهر من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم پدرت تا گهر خود به زر و سیم فروخت پدر عشق درآید که در آمد پدرم هنرم کاش گره بند زر و سیمم بود که به بازار تو سودی نگشود از هنرم «تعریف می کرد که همون موقع که من دانشجوی طب بودم، یواشکی یه مطب راه انداختم. بعد سید هم بودم و دستم سبک بود، خیلی هم مریض می اومد پیش من. می گفت دانشکده هم می دونستن ولی چیزی نمی گفتن. بعد می گفت یه روز یه دختری از اتاق انتظار هراسان گذشت و اومد تو اتاق من که آقای دکتر دستم به دامنت که پدرم داره می میره. منم فورا کیف دکتریم رو برداشتم و راه افتادم. حالا اون مریضی رو که تو اتاقشه و داره اونو معاینه می کنه ول کرده. اون طوری که خودش می گفت: مریض هایی که تو اتاق انتظار بودن می گفتن آقای دکتر ما خیلی وقته اینجا نشستیم. می گه من گفتم: مگه نمی بینین پدر این داره می میره. خلاصه درشکه سوار شدیم و رفتیم پایین شهر. دیدم یه اتاق مخروبه ای هست که کفش معلومه که حصیری یا گلیمی بوده که تازه جمع کردن. می خواست بگه که از فقر بردن فروختن. بعد گوشه اتاق یه پیرمردی تو یه لحاف شندره ای داره ناله می کنه. می گفت: مریضو معاینه کردم و نشستم نسخه نوشتم و به دختره گفتم برو فلان داروخانه که آشنای من اند این داروها رو مجانی بگیر. همه این کارها را کردم و نشستم بالای سر مریض زار گریه کردن. شهریار با خنده می گفت: صاحب مریض یعنی اون دختره اومد پیشم و می گفت: آقای دکتر عیب نداره، خدا بزرگه، خوب می شه (غش غش می خندد). بعد می گفت: سایه جان! با این وضعم من می تونستم دکتر بشم!» سیگاری می گیراند... «خیلی آدم مهربانی بود شهریار... خیلی مهربان بود... عجیب و غریب بود مهربانیش. انگار با همه عالم و آدم وصل بود. شاید من هم این بستگی عاطفی رو که با جهان و انسان دارم، تا حدودی مدیون شهریار باشم البته در کنار تاثیری که مادرم با اون خدای «دوست» مانندش بر من داشت....» 57244
پنجشنبه 27 شهریور 1393 - 17:44:37
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 41]
صفحات پیشنهادی
26 شهریور در تبریز همایش بینالمللی استاد شهریار با حضور وزیر ارشاد برگزار میشود
26 شهریور در تبریزهمایش بینالمللی استاد شهریار با حضور وزیر ارشاد برگزار میشودمدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجانشرقی گفت همایش بینالمللی بزرگداشت استاد شهریار با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و جمعی از اصحاب فرهنگ و ادب از داخل و خارج کشور بیست و ششم و بیست و هفتم شهریو/اختصاصی فارس/ دستخط شهریار از شعر «آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟»
اختصاصی فارس دستخط شهریار از شعر آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا یکی از مشهورترین اشعار شهریار شعری با مطلع آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا است که با دست خط شهریار برای اولین بار منتشر میشود به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس شاید یکی از مشهورترین اشعار شعریار سبا هدف ارتقای فرهنگ ایرانی-اسلامی در بین دانشآموزان نخستین هم اندیشی"دختران طوبی" در شهریار برگز
با هدف ارتقای فرهنگ ایرانی-اسلامی در بین دانشآموزاننخستین هم اندیشی"دختران طوبی" در شهریار برگزار شدظهر امروز با هدف ارتقای فرهنگ ایرانی اسلامی در بین دانشآموزان نخستین هم اندیشی "دختران طوبی" شهرستان شهریار برگزار شد به گزارش خبرگزاری فارس از شهریاردر فرهنگسرای سرو «از جنون تا مجنون» روایت داستانی از عملیات بدر رونمایی میشود
در فرهنگسرای سرواز جنون تا مجنون روایت داستانی از عملیات بدر رونمایی میشودهمزمان با نخستین روز هفته دفاع مقدس کتاب از جنون تا مجنون با حضور جمعی از رزمندگان و فرماندهان دوران دفاع مقدس و اهالی فرهنگ و ادب در فرهنگسرای سرو رونمایی میشود به گزارش خبرگزاری فارس همزمان با نخستینبازیگر نقش جیمز باند از بیماری دخترش گفت
بازیگر نقش جیمز باند از بیماری دخترش گفت پیرس برازنان بازیگر سابق نقش جیمز باند از غم و اندوهش به دلیل بیماری و درگذشت همسر سابق و همچنین دخترش پرده برداشت بانی فیلم پیرس برازنان بازیگر سابق نقش جیمز باند از غم و اندوهش به دلیل بیماری و درگذشت همسر سابق و همچنین دخترش پرده برداآرامگاه شهریار با حضور وزیر ارشاد گلباران شد
آرامگاه شهریار با حضور وزیر ارشاد گلباران شد فرهنگ > ادبیات - ایسنا نوشت آرامگاه شاعر شیرینسخن خطه آذربایجان استاد شهریار در آستانه روز ملی شعر و ادب فارسی با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دستیار ویژه رییس جمهور و استاندار آذربایجان شرقی گلباران شد وزیر فرآرامگاه «شهریار» گلباران شد
آرامگاه شهریار گلباران شد آرامگاه شاعر شیرینسخن خطه آذربایجان استاد شهریار در آستانه روز ملی شعر و ادب فارسی با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دستیار ویژه رییس جمهور و استاندار آذربایجان شرقی گلباران شد خبرگزاری ایسنا آرامگاه شاعر شیرینسخن خطه آذربایجان استاد شهریارانتشار دستخط استاد شهریار از شعر «آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟»
انتشار دستخط استاد شهریار از شعر آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا یکی از مشهورترین اشعار شهریار شعری با مطلع آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا است که با دست خط این شاعر معاصر کشورمان برای نخستین بار منتشر میشود به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر متن این شعر زیبا و با دهرشب یک داستان کوتاه: روزی که خدا بیمار بود
هرشب یک داستان کوتاه روزی که خدا بیمار بود غروب نزدیک بود خورشید اندک اندک نور طلایی رنگ خود را از سر خانه ها درخت ها و دیوارها می چید و با خود به آن سوی زمین می برد به گزارش خبرنگار معارف باشگاه خبرنگاران غروب نزدیک بود خورشید اندک اندک نور طلایی رنگ خود را از سر خانه هانخستین هم اندیشی˝دختران طوبی˝ در شهرستان شهریار
به مناسبت دهه کرامت برگزار شد نخستین هم اندیشی˝دختران طوبی˝ در شهرستان شهریار خبرگزاری پانا به مناسبت دهه کرامت نخستین هم اندیشی دختران طوبی با هدف ارتقا فرهنگ ایرانی اسلامی در بین دانش آموزان شهرستان شهریار برگزار شد ۱۳۹۳ پنج شنبه ۱۳ شهريور ساعت 14 22 به گزارش خبرنگار پادعوت 50مهمان خارجی به همایش بینالمللی بزرگداشت استاد شهریار
دعوت 50مهمان خارجی به همایش بینالمللی بزرگداشت استاد شهریارهمایش بینالمللی بزرگداشت استاد شهریار با محوریت فرهنگ مردم در شعر شهریار با هدف اشاعه فرهنگ و حفظ ارزشهای ادبی طی دو روز در تاریخ 26 و 27 شهریور ماه با 50 مهمان خارجی برگزار میشود به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزادر جمهوری آذربایجان خانهای نیست که اشعار شهریار در آن خوانده نشود
پنجشنبه ۲۷ شهریور ۱۳۹۳ - ۱۳ ۰۹ همایش بینالمللی بزرگداشت استاد شهریار با حضور وزیر فرهنگ وارشاد اسلامی دستیار ویژهی رییسجمهور و جمعی از مهمانان داخلی و خارجی برگزار شد به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا منطقه آذربایجان شرقی همایش بین المللی استاد شهریار شب 26 شبرگزاری همایش بینالمللی استاد شهریار با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی
برگزاری همایش بینالمللی استاد شهریار با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی آذربایجانشرقی گفت همایش بینالمللی بزرگداشت استاد شهریار با حضور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی و جمعی از اصحاب فرهنگ و ادب بیست و ششم شهریورماه در تبریز برگزار میشود به گزارش حوزجنتی: اشعار شهریار، زمزمه مردم کشورهای دنیا شده/ شهریار آیینه تمامنمای شعر ایران است
جنتی اشعار شهریار زمزمه مردم کشورهای دنیا شده شهریار آیینه تمامنمای شعر ایران است فرهنگ > ادبیات - مهر نوشت وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی گفت اشعار شهریار زمزمه مردم کشورهای دنیا به خصوص کشورهای همسایه شده است علی جنتی شامگاه چهارشنبه در همایش بینالمللی بزرگتابلوی نقاشی «حیدربابا، استاد شهریار» رونمایی شد آذر: زبان فارسی زندهترین و انگلیسی مردهترین زبان
تابلوی نقاشی حیدربابا استاد شهریار رونمایی شدآذر زبان فارسی زندهترین و انگلیسی مردهترین زبان دنیا استاسماعیل آذر با بیان اینکه شعر و سخن زمانی ماندگار میشود که وصل به خدا باشد گفت زندهترین زبان دنیا زبان فارسی و مردهترین زبان نیز زبان انگلیسی است به گزارش خبرنگار کتابهمایش بین المللی استاد شهریار با حضور جنتی کلید می خورد
همایش بین المللی استاد شهریار با حضور جنتی کلید می خورد تبریز - ایرنا- همایش بین المللی بزرگداشت استاد شهریار26 شهریور ماه جاری با حضور علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در تبریز کلید می خورد به گزارش روز سه شنبه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به نقل از مدیر کل ارشاد استان آذربایجابزرگترین تابلو موزائیک سنگ جهان در همایش بزرگداشت شهریار رونمایی می شود
بزرگترین تابلو موزائیک سنگ جهان در همایش بزرگداشت شهریار رونمایی می شود تبریز - ایرنا - بزرگترین تابلو موزاییک سنگ جهان همزمان با برگزاری همایش بین المللی بزرگداشت استاد شهریار و روز ملی شعر و ادب در تبریز رونمایی می شود به گزارش روز سه شنبه روابط عمومی اداره کل فرهنگ و ارشاد اس-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها