واضح آرشیو وب فارسی:قیمت روز: الان از کار بازیگری خجالت میکشم!
 
خیلی وقتها مرا میبینند میشناسند و خوشحال میشوند. من هم فیلم را به آنها هدیه میدهم. میگویند قیافهام همان است فقط بزرگ شدهام.
عطیه معصومی این روزها 35 سال دارد.ابن بازیگر ناشنوا، وقتی 9 سالش بود در فیلم «پرنده کوچک خوشبختی» درخشید و بازیاش مورد توجه قرار گرفت.
عطیه معصومی که این روزها در کنار همسر و دو فرزندش، یک فروشگاه لوازم کادویی را اداره میکند ارتباطش با بازیگری قطع نشده و علاوه بر سریال «بزنگاه» رضا عطاران در دو سریال دیگر به نامهای «راه شب»، «بالهای خیس» و فیلم «شمعی در باد» مقابل دوربین رفته است.
فروشگاه «چارلی و لورل هاردی» محل قرارمان با معصومی میشود، مغازهای که سالهاست فعال بوده و اجناس خاص آن، مشتریان زیادی دارد.
این بازیگر که به خوبی حرفها را متوجه میشود و سخن میگوید درباره روزهای حضورش در «پرنده کوچک خوشبختی» گفت: خانم درخشنده مرا در مدرسه از بین 5 نفر انتخاب کرد. آن موقع در مدرسه کار تئاتر میکردم. یادم است هنگام فیلم دختر خانم درخشنده شده بودم و برایم معلم خصوصی گرفته بودم تا به درسم لطمه نخورد.
او که در این فیلم با هما روستا و امین تارخ هم بازی بود درباره آنها اظهار کرد: بسیار آنها را دوست دارم. چندی پیش امین تارخ مرا دید و نشناخت. گفتم دخترت هستم، گفت من دختر ندارم، بعد فهمید دخترش در «پرنده کوچک خوشختی» هستم. هما روستا هم من را دید نشناخت.
این بازیگر اما ارتباطش را با پوران درخشنده قطع نکرده و دربارهاش گفت: مرتب با هم تماس داریم و قرار است فیلمی با حضور شخصیتهای فیلمهایش بسازد و خبرش را به من دادهاند.
معصومی درباره حضور دوبارهاش در دنیای بازیگری اظهار کرد: دوستم من را به دستیار رضا عطاران معرفی کرد و خود آقای عطاران به مغازه آمد و با هم آشنا شدیم و قرار شد در «بزنگاه» بازی کنم . تجربه بسیار خوبی بود و ایشان بسیار خوش اخلاق بودند.
وی حضور در این حرفه را بسیار سخت عنوان کرد و ادامه داد: سر فیلم «پرنده کوچک خوشبختی» بچه بودم و عقلم نمیرسید اما الان که بزرگ شدم خجالت میکشم. بازیگری خیلی خوب است اما خستهکننده است و کار در اینجا (مغازه) را بیشتر دوست دارم.
معصومی درباره فعالیتش در فروشگاه گفت: 13 سال است در این مغازه که متعلق به همسرم است کار میکنم و از همین طریق با همسرم آشنا شدم، در واقع در تجریش مشتریاش بودم.
وی افزود: 11 سال است ازدواج کردم و همسرم هم ناشنوا است. دو دختر به نامهای نیکا و تینا دارم. دختر بزرگم که کلاس دوم است دوست دارم بازیگر شود، اما خودش دوست دارد دکتر شود.
معصومی که این روزها بیشتر وقتش را در فروشگاهشان میگذراند ادامه داد: از صبح تا شب سر کار هستم و به همسرم کمک میکنم. شب هم که به خانه میروم حتی تلویزیون هم نگاه نمیکنم و آنقدر خسته میشوم که سریع میخوابم. بیرون هم میروم مدام همسرم اس ام اس میدهد که کجایی پاشو بیا. من به خاطر اینکه میشنوم و کمی میتوانم صحبت کنم حتما باید در مغازه باشم.
او درباره اینکه چرا هیچ عکسی از حضورش در فیلم «پرنده کوچک خوشبختی» و کارهای دیگرش در فروشگاه دیده نمیشود گفت: دوست ندارم عکس بزنم. علاقمندم مشتری خودش مرا بشناسد. خیلی وقتها مرا میبینند میشناسند و خوشحال میشوند. من هم فیلم را به آنها هدیه میدهم. میگویند قیافهام همان است فقط بزرگ شدهام.
ملیحه فیلم «پرنده کوچک خوشبختی» مانند علی «بچههای آسمان» آرزویی در بازیگری ندارد و در کنار همسر و دو فرزند شیریناش روزهای خوبی را در فروشگاه کوچکشان در شهرک غرب سپری میکند.
1393/6/22
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: قیمت روز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 50]