تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 10 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام محمد باقر(ع):روزه و حج آرام‏بخش دل‏هاست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1819490265




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

پشت صحنه «شهر‌موش‌ها2» چه خبر بود؟ / مشروح کافه‌خبر عوامل تولید پرفروش‌ترین فیلم این روزها


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:


پشت صحنه «شهر‌موش‌ها2» چه خبر بود؟ / مشروح کافه‌خبر عوامل تولید پرفروش‌ترین فیلم این روزها فرهنگ > سینما - ویژگی‌های فنی «شهر موش‌ها2» به کارگردانی مرضیه برومند یکی از نکات مثبت این فیلم است که اجازه می‌دهد مخاطب آشنا با تکنولوژی امروز با این فیلم ایرانی ارتباط برقرار کند.

سمیه علیپور: مخاطب امروز سینمای ایران به دلیل آشنایی با سینمای سایر کشور سطح توقع بالایی از بخش‌های فنی یک فیلم دارد، اگر فیلمی که پیش روی این مخاطبان قرار می‌گیرد به لحاظ تکنیکی و نوع فیلمبرداری، صداها، نماها، جلوه‌های ویژه، قانع‌کننده نباشد، قطعا مخاطب از آن فاصله می‌گیرد. با نظر گرفتن این شرایط وقتی پای یک کار عروسکی به میان می‌آید قیضه بسیار سخت‌تر می‌شود. ارائه یک کار ساده عروسکی این روزها نمی‌تواند برای مخاطب چندان جذاب باشد و در نتیجه بزرگترین پروژه عروسکی سینمای ایران «شهر موش‌ها2» با در نظر گرفتن این وضعیت با یک پشتوانه قوی عوامل همراه با پروژه، تولید شد و برخی کمبودها نیز تلاش شد به واسطه تلاش بیشتر گروه‌ها جبران شود. فیلمبرداری در صحنه‌های پرعروسک فیلم برای گروه فیلمبرداری سختی بسیاری داشته، هماهنگی نوری مناسب عروسک‌ها، قرار دادن دوربین در محلی مناسب و ارتباط درست با عروسک‌گردان‌ها تا از فوکوس دوربین عروسک‌ها را خارج نکنند، بخش از دشواری‌های کار گروه فیلمبرداری بوده، گروهی با مدیریت کاوه شاه‌محمدلو و همراهی داریوش حکمت و مرتضی نجفی. پرویز آبنار از صدابرداران با سابقه سینمای ایران در بخش صداهای «شهر موش‌ها2» سعی کرده به واسطه همراهی با تکنولوژی روز صدایی استاندارد ارائه کند. گروه جلوه‌های ویژه این فیلم سینمایی کاری دشوار و تازه در سینمای ایران انجام دادند. یکی از جذابیت‌های فیلم برومند تیتراژ آن است؛ تیتراژی که ابتدا به صورت انیمیشن ساخته شده و بعد در یک لحظه پراهمیت از فضای انیمیشن وارد، دکور واقعی می‌شود و ترکیب بی‌عیب این دو بخش از ابتدا با مخاطب خود قرارداد مواجهه با یک کار استاندارد سینمایی را می‌گذارد. رضا میثاقی مدیریت بخش جلوه‌های ویژه را برعهده داشته و مهدی قزلو از همراهان او در این بخش بوده است. آبنار، شاه‌محمدلو، حکمت، میثاقی و قزلو با حضور در کافه خبر از پشت صحنه «شهرموش‌ها2» گفتند. بخش دیالوگ‌های «شهر موش‌ها2» به چه ترتیب ضبط می‌شد؟ صداپیشگان سر صحنه بودند و آنجا دیالوگ‌ها را می‌گفتند؟ پرویز آبنار (صدابردار و ترکیب دیالوگ‌ها): تفاوت صدای دیالوگ‌های این کار با باقی کارهایی که انجام دادم، این بود که صداها ضبط شده بود و به صورت پلی بک سر صحنه پخش می‌شد. کارهای عروسکی به خصوص «شهرموش‌ها2» و همین طور «شهر موش‌ها» به این ترتیب بود که ابتدا صدا ضبط می‌شد، سکانس‌بندی می‌شد و براساس صدای شخصیت‌ها دور صدا را تغییر می‌دادیم. کار کارگردان در چنین کارهایی سخت‌تر است، چون باید تصویری از کار داشته باشد تا براساس ذهنیتی که مثلا از مدت‌زمان هر سکانس دارد در مورد مدت دیالوگ‌ها تصمیم بگیرد و اعلام کند. کارگردان براساس این تصویر ذهنی با صداپیشگان تمرین کرده بود و بعد از آن به استودیو رفتیم و صداها را ضبط کردیم. بعد از ضبط صدا، فیلمبرداری انجام شد و در مرحله فیلمبردار براساس دکوپاژ تایمینگ فیلم تغییر می‌کرد. موقع فیلمبرداری پیش می‌آمد نیاز به اضافه کردن دیالوگی احساس شود که همان‌جا از کسانی که صدایشان نزدیک‌تر به شخصیت‌ها بود استفاده می‌کردیم و دور آن را تنظیم می‌کردیم و بعد همانجا پخش می‌کردیم. بعد از مرحله فیلمبرداری تمامی صداهای شاهدی که گرفته بودیم دوباره در استودیو ضبط کردم و آن صداها ویرایش شدند و برای مونتاژ رفتیم. مجموع ترک‌هایی که من داشتم زیاد بود، آقای خرقه‌پوش با صدایی که روی دوربین ضبط شده بود مونتاژ را انجام دادند. بعد از این مرحله من فایل‌های اصلی را جایگزین این صداها کردم. 9 ماه درگیر این فیلم بودم تا به صدای پایانی رسیدیم.


در مورد جنس صداها و هماهنگ کردن مدت زمان دیالوگ‌ها با حرکت شخصیت‌ها در ادامه صحبت می‌کنیم. الان سراغ بخش فیلمبرداری برویم. آقای شاه‌محمدلو فیلمبرداری «شهر موش‌ها2» یکی از بخش‌های کار است که به نظر می‌رسد توجه ویژه‌ای به آن شده و کاری شاخص است؛ قطعا هماهنگی بین گروه فیلمبرداری با بخش دکور و محدودیت‌هایی که کار در دکور می‌توانست برای شما به وجود بیاورد، از سختی‌های کار بوده است. در مورد ویژگی‌های فیلمبرداری «شهرموش‌ها2» توضیح دهید. کاوه شاه‌محمدلو (مدیرفیلمبرداری): نمی‌خواهم بگویم فیلمبرداری این کار خیلی پیچیده بود، اما واقعا ما باید کار دقیقی را انجام می‌دادیم. این کار جزئیات زیادی داشت و با کارهای رئالیستی باید تفاوت می‌کرد در جنس و اندازه شخصیت‌هایی بود که به عنوان بازیگر مقابل دوربین قرار می‌گرفتند. اگر تصور کنیم عروسک‌ها یک سوم اندازه آدم‌های واقعی‌اند، دقت کار به میزان سه برابر باید بیشتر می‌شد. انتخاب لنزها و مسائل حرفه‌ای دیگر باید با دقت بیشتری انجام می‌شد و حساسیت بالا می‌رفت. گروه خوبی در این کار داشتم که به واسطه همکاری با آنان توانستیم کار را جلو ببریم. واقعا این تمایل وجود داشت که فیلمبرداری جلوه‌گری زیادی داشته باشد یا این تصوری بود که برای من به وجود آمد؟ شاه‌محمدلو: بله این خواست کارگردان بود. علاوه بر این‌ها من همواره روی کیفیت تصویر حساسیت زیادی دارم و فکر می‌کنم یک فیلم سینمایی ابتدا باید کیفیت خوب و بالایی داشته باشد. مثلا جایی دوربین داخل آشپزخانه روی دم باریک است و بعد دوربین عقب کشیده می‌شود و از آشپزخانه خارج می‌شود و فضای حیاط رستوران را نشان می‌دهد. شاه‌محمدلو: این یکی از پلان‌های سخت کار بود؛ برای فیلمبرداری این بخش بعد از خروج دروبین از آشپزخانه به واسطه تراک‌بک همکاران در بخش صحنه، تمام اشیا را با حرکت دوربین در کادر می‌گذاشتند. یعنی در ابتدا آن وسایل در کادر نبودند و به مرور با حرکت دوربین به صحنه افزوده می‌شد و در کادر قرار می‌گرفت.    به طور کلی حرکات دروبین به گونه‌ای بود که جذابیت‌های شهر را به رخ کشیده می‌شد. شاه‌محمدلو:‌ وقتی دکوری با این عظمت ساخته می‌شود باید دیده شود. به دلیل نوع دکور ما که دکور مینیاتوری بود، ناخودآگاه این نیاز به وجود می‌آمد که حرکت‌های بیشتری داشته باشیم. از آنجایی که دوربین نمی‌توانست روی دکور قرار گرفته و حرکت کند ما از تکنو کرین استفاده کردیم. اندازه‌هایی که در فیلم دیده می‌شود، اندازه واقعی نیست. آنجا که به نظر می‌آید یک اتاق خیلی بزرگ است، وقتی از نزدیک دیده شود، متوجه می‌شویم یک جای خیلی کوچک است که یک دوربین و یک نفر آدم هم به زور می‌توانند آنجا بروند. حرکت‌های دوربین در اغلب موارد تحت تاثیر همین فضاها قرار می‌گرفت. اندازه دوربین چه نسبتی با فضاهایی داشت که در آن فیلمبرداری می‌کردید؟ شاه‌محمدلو: خب ما در فضاهای مختلفی فیلمبرداری داشتیم... مثلا نسبت سالن پذیرایی داخل خانه کپل‌خان و دوربین؟ شاه‌محمدلو: متراژ دقیق را الان در ذهن ندارم، اما آن فضا حدود یک سوم یک اتاق معمولی بود. میثاقی (طراح جلوه‌های ویژه): یک به سه به لحاظ عرض و یک به 9 به لحاظ مساحت. شاه‌محمدلو: کل تجهیزاتی که ما برای ساخت فیلم داریم، برای کارهایی است که با انسان‌ ساخته می‌شود، یعنی کارهایی که به جای عروسک، آدم مقابل دوربین است و به جای یک دکور مینیاتوری، فضایی با ابعاد واقعی وجود دارد. کاری که ما در فیلمبرداری این کار انجام مي‌دادیم مانند استاپ فریم و انیمیشن بود. برای چنین کاری باید نورهای ویژه و تجهیزات ویژه‌ای فراهم می‌شد که ما در اینجا نداریم. یعنی مشخصا شما با تجهیزاتی که برای این کار نبود، فیلمبرداری را انجام دادید؟ شاه‌محمدلو: در بخش دوربین و لنز نه،‌ اما در بخش نورپردازی با چراغ‌های عادی سینما کار کردیم؛ چراغ‌هایی که متناسب با این کار نبود. در جاهای دیگر دنیا نورهای خاصی برای این کارها و کارهای استاپ‌فریم انیمیشن وجود دارد.


آقای حکمت شما در مورد نورپردازی کمی توضیح می‌دهید؟ جدای از محدودیت‌های امکانات، حتما نورپردازی در آن فضای سوله دشواری‌های خود را داشته است؟ داریوش حکمت (عضو گروه فیلمبرداری): من توضیحات را از کمی قبل‌تر شروع می‌کنم. زمانی که این کار به من پیشنهاد شد، در مورد برخی موضوعات با آقای شاه‌محمدلو صحبت کردم، او در کار عروسکی تجربه داشت و من اولین بار بود که کار در این فضا را تجربه می‌کردم. وقتی کار را شروع کردیم نمي‌دانستم وارد چه کار عظیمی شده‌ام و دقیقا قرار است چه اتفاقی بیافتد. طی صحبت با کاوه، تیمی تشکیل دادیم که به نظرم جزو بهترین تیم‌های سینمای ایران بود. در وارد مرحله اولیه کار با یک سوله حدود 5000 متری مواجه شدیم. دکور در این سوله کار می‌شد و در آن زمان دکور هنوز کامل نبود. ما باید همزمان با ساخت دکور پیش می‌رفتیم و گاهی اوقات هم لازم بود در مورد فضایی که دکور قرار است در اختیارمان قرار دهد پیش‌بینی کنیم. آقای شاه‌ابراهیمی دو پلان هوایی از دکور به ما داده بودند. بزرگترین معضل ما حجم برقی بود که باید وارد این شهر می‌شد. اولین کاری که کردیم طراحی برای برق هر یک از چراغ‌ها بود تا آتش‌سوزی به وجود نیاید. کار را شروع کردیم و در نهایت به نوری رسیدیم که موش‌لایت نامگذاری شد و آن، نور اصلی این فضا تعیین شد. گروه ما به سه دسته تقسیم شده بود، آقای شاه‌محمدلو، من و مرتضی نجفی. من همه اتفاقات را با کاوه چک می‌کردم و در نهایت وارد اجرا می‌شدیم. ما از خانه کپل‌خان شروع کردیم؛ سخت‌ترین کار ما هم همان خانه کپل بود. طبیعتا وقتی آنجا اولین بود، بی‌تجربه بودن ما هم در آن بخش بیشتر حس می‌شد و نیاز به کار بیشتر و سنگین‌تری داشتیم. این را تمامی اهالی سینما می‌دانند که یکی از ساده‌ترین کارها درجریان فیلمبرداری کاشت دوربین است، اما این مساله برای ما در «شهر موش‌ها2» به یکی از بزرگترین معضلات تبدیل شده بود. دوربین باید به گونه‌ای مهار می‌شد که حرکت عروسک و عروسک‌گردان به آن تکانی وارد نکند. خود این تبدیل به یک تخصص در کار ما شده بود. یعنی هیچ وقت دوربین وارد دکور نمی‌شد؟ حکمت: در دکورهای کوچک که لوکیشن داخلی خانه شخصیت‌ها را داشتیم،‌ دوربین باید در دل دکور قرار می گرفت، اما وقتی به دکور عظیم شهر می‌رسیدیم، حتی در یک پلان داخل شهر نمی‌توانستیم دوربین را روی دکور قرار دهیم و از آنجایی که دکور می‌لرزید مجبور بودیم برای دوربین هم دکور را بشکافیم در این بخش از همان ابتدا، یعنی ابتدای طراحی و شروع ساخت دکور در جریان صحبت با کاوه به این نتیجه رسیدیم که باید از تکنوکرین استفاده کنیم. حتی برای یک پلان هم در دکور اصلی شهر نتوانستیم دوربین را روی دکور قرار دهیم آن هم به طور مشخص به دلیل لرزش دکور. آبنار: اصلا این قضیه که دوربین در داخل شهر روی دکور قرار بگیرد امکانپذیر نبود، چون اگر دوربین روی دکور قرار می‌گرفت، تکان‌ها به دوربین منتقل می‌شد. در نتیجه دکور برای هر پلان باید برش داده می‌شد، دوربین از کف بالا می‌آمد و در پلان بعدی باید آن بخش از دکور ترمیم می‌شد و بخش دیگر را برش می‌دادند و دوربین را وارد می‌کردند. همین مساله بسیار زمان‌بر بود. یکی از دلایل طولانی شدن فیلمبرداری هم همین نکته بود. حکمت: کار ما عملا در ارتباط تنگاتنگی با گروه دکور بود و اگر آنان همکاری لازم را با ما نداشتند، کار ما هم عقب می‌افتاد. به همین دلیل جا دارد از آقای شاه‌ابراهیمی و گروهش تشکر کنم که بسیار همراه ما بودند. چه ذهنیتی از نورپردازی در آن فضا داشتید؟ یعنی مثلا برای اینکه ما تصاویر را با میزان نور کنونی ببینیم باید نور بیشتری می‌دادید؟ یا الان ما همان میزان نوری را می‌بینیم که زمان فیلمبرداری روی عروسک‌ها و شهر افتاده بود؟ حکمت: باید این سئوال را این طور پاسخ دهم که واقعا الان آنچه را که ما ضبط کردیم، افراد روی پرده سینما نمی‌بینند. مشکل هم از نوع پخش در سینماست که ترجیح مي‌دهم در مورد آن صحبت نکنم. برای اتفاقی که قرار بود در هر پلان بیافتد همه با همفکری داشتیم، آقای کاوه شاه‌محمدلو در راس هرم و باقی بچه‌ها در کنار او. ویژگی عروسک‌ها این بود که هر کدام جنس متفاوتی با دیگری داشتند، مثلا پوست صورتی با پوست مشکی کاملا متفاوت بود و باید نورپردازی به گونه‌ای اتفاق می‌افتاد که این تفاوت‌ها دیده شود. آقای میثاقی صحبت از این شد که دوربین در داخل خانه بود و ما در فیلم تصاویر خارج خانه را می‌دیدیم. گویا خیلی از تصاویر خارجی وجود نداشته و شما در بخش جلوه‌های ویژه آن‌ها را افزوده‌اید؟ میثاقی: برای ایجاد ارتباط بین دکورهای خارجی و داخلی گاه نیاز بود کارهایی در بخش جلوه‌های ویژه انجام شود. دکور کلی شهر با دکورهای داخلی متفاوت بود. برای انطباق تصاویر داخلی و خارجی، پرده‌های سبز پشت پنجره و درها قرار گرفتند. در مرحله بعد نماهای بیرونی را جایگزین تصاویر پرده سبز کردیم. گاهی کار به گونه‌ای پیش می‌رفت که می‌توانستیم بعد از فیلمبرداری داخلی، فیلمبرداری بخش بیرونی مرتبط را هم انجام دهیم و آن را با تصویر منطبق کنیم، اما در پلان‌های حرکتی این امکان وجود نداشت و نمی‌توانستیم دو بار یک حرکت دوربین را برای بک‌گراند و فورگرداند تکرار کنیم. به همین دلیل باید نمای داخلی را ملاک قرار می‌دادیم و براساس آن طبق رفرنس‌هایی که فیلمبرداری شده بود، نماهای بیرونی را می‌ساختیم و پشت سر آن قرار می‌دادیم تا شهر خیلی خالی به نظر نیاید. ابتدا فکر می‌کردیم تعداد پلان‌های حرکتی مثل فیلم‌های معمولی خیلی زیاد نباشد، اما به دلیل نوع دکور، تعداد پلان‌های حرکتی که نیازمند این بک‌گراند‌ها بود، چندان هم کم نبود. این بک‌گراند‌ها فیلمبرداری می‌شدند و به کار اضافه می‌شد و یا به صورت انیمیشن می‌ساختید؟ میثاقی: وقتی که دوربین ثابت بود فیلمبرداری می‌کردیم، اما جایی که دوربین حرکت می‌کرد با استفاده از یک دوربین ثابت رفرنس مشابه فضای مورد نظر انیمیشن درست می‌کردیم. بعد از این وارد مرحله کروماکی کردن‌ها می‌شدیم. در بخش کروماکی به دلیل موهای بسیار ظریف عروسک‌ها و یا به دلیل توری که در لباسشان استفاده شده بود، کار دشوار می‌شد. یکی دیگر از سختی‌های ما در انطباق نماهای داخلی و بیرونی این بود که دقیق بدانیم الان مقابل هر نمای داخلی باید کدام فضای بیرونی را در نظر بگیریم و نقشه درستی از شهر داشته باشیم. یکی از جالب‌ترین بخش‌های این فیلم تیتراژ آن است. تلفیق انیمیشن و بخش عروسکی که با ظرافت زیادی اتفاق افتاده است. قزلو (جلوه‌های ویژه): یکی از پیچیده‌ترین بخش‌های کار همین پلان تیتراژ بود. قرار بود یک لند اسکیپ خیلی وسیع به صورت 3D نشان داده شود. مثلا تعداد درخت‌هایی که در این بخش نشان داده می‌شود حدود 800 هزار درخت است. لی‌آوت این کار بسیار پیچیده بود. در نهایت هم رسیدن به بخش دکور اصلی شهر که به نوعی اکستنشن است، بخش بسیار پیچیده بود. ساخت تیتراژ چقدر زمان برد؟ قزلو: حدود شش ماه سرگرم این بخش بودیم. آقای میثاقی در مورد جزئیات ساخت تیتراژ بیشتر توضیح دهید. میثاقی: این پلان از چند بخش تشکیل می‌شد. نخست بخشی است که دوربین بالای ابر است، در ادامه دوربین از ابر پایین می‌آید و یک لند اسکیپ بزرگ داریم، کوه اصلی که شهر موش‌ها در آن قرار دارد در این بخش دیده می‌شود. این کوه مابه‌ازای بیرونی داشت که در دزفول بود و بخش‌هایی از کار در آنجا فیلمبرداری شده بود. بچه‌ها تک‌تک سنگ‌های آن کوه را عکاسی کردند و آن‌ها را ساختند تا همه چیز واقعی به نظر برسد، در پایان فیلم ما آن کوه را می‌دیدیم و باید تفاوت‌ها به کمترین میزان می‌رسید. خانم برومند دوست داشتند این کوهستان کمی سرسبزتر از آن چیزی باشد در که در بخش پایانی فیلم می‌بینیم. علاوه بر ساختن این کوه و درخت و پرنده و پروانه یکی از قسمت‌های سخت کار رد شدن دوربین از بین سنگ‌ها و رسیدن دوباره آن به شهر بود. بخش انتهایی این قسمت به صورت واقعی در شهر فیلمبرداری می‌شود و بین این دو بخش یک اکستنشن وجود دارد. برای انطباق بخش انیمیشن و واقعی باید جز به جز تمامی آنچه در شهر وجود دارد به صورت انیمیشن ساخته می‌شد. همه چیز باید ساخته می‌شد تا وقتی که دوربین وارد شهر می‌شود نزدیک تاج‌بانو می‌رود و می‌خواهد بچرخد، تا اینجا همه بخش‌ها انیمیشن سه بعدی است و بعد از آن بدون هیچ کات و دیزالو تصویر واقعی دیده می‌شود. قزلو: یکی از موفقیت‌های این کار در این است که وقتی حتی همکاران خودمان به سینما می‌رفتند تصور می‌کردند حدود 20 تا 25 صحنه ویژوال دیده‌اند در صورتیکه 250 تا 260 صحنه در فیلم به صورت ویژوال افکت است. 140 تا 150 تای آن بحث‌های کروماکی است. آقای میثاقی پیش از این تجربه چنین کاری را داشتید؟ به خصوص اتفاقی که در تیتراژ افتاده؟ میثاقی: اول این توضیح را بدهم که اکستنشن به رسیدن از دوربین انیمیشن به رئال می‌گویند و معمولا در اکثر جاهای دنیا تلاش می‌شود تا کاملا خطی از فضای رئال فیلمبرداری شود و دوربین خیلی مستقیم به سمت هدف برود. در اینجا چون دوربین روی تکنوکرین حرکت می‌کند و علاوه بر آن نیاز بود که از بین سنگ‌ها وارد فضای رئال شویم، دردسرها تقریبا 10 برابر می‌شد،‌ تک‌تک چمن‌ها و درخت‌ها باید به گونه‌ای ساخته می‌شد که در آن یک فریمی که انیمیشن به رئال سویچ می‌شود، بیننده این تغییر را احساس نکند. آقای آبنار روی صداها به چه ترتیب کار می‌کردید تا جنس صدای مورد نظرتان به دست آید؟ آبنار: ما در این فیلم مرجع «شهرموش‌ها» را داشتیم. مردم آن را دیده بودند و صداها برایشان آشنا بودند. در جریان «شهر موش‌ها» به صورت آنالوگ کار شده بود و صداها روی نوار بود. در آنجا صداپیشگان آرام صحبت می‌کردند تا بعد از ضبط وقتی که دور نوار برای تغییر صداها افزایش پیدا می‌کرد، شنونده، تازه ریتم درست کلام را بشنود. در مورد «شهر موش‌ها2» ما به صورت دیجیتال کار کردیم و تلاش کردم صدای فیلم را براساس همان کار قبلی فقط با تغییر فرکانس و نه با تغییر سرعت به آنچه که مدنظرم بودم برسانم.


در این سال‌ها درگیر کارهای عروسکی بودید؟ آبنار: سر مجموعه «مدرسه موش‌ها» دستیار آقای مرحوم محسن کلهر بودم،‌ و از آن زمان تاکنون دیگر کار عروسکی انجام ندادم. تجربه «شهر موش‌ها» اولین باری بود که با خانم برومند افتخار آشنایی پیدا کردم. کار ویژه‌ای که من برای «شهر موش‌ها2» انجام دادم این بود که برای ضبط هر یک از دیالوگ‌ها از سه و یا چهار میکروفن استفاده کردم تا صدا پرسپکتیو پیدا کند. در مرحله میکس دیالوگ‌ها دست من باز بود تا پرسپکتیو صدا را به وجود آورم. این میکروفن‌ها از هم فاصله داشتند؟ آبنار: بله، آن‌ها در سه فاصله از صداپیشگان قرار داشتند و براساس فضایی که شخصیت‌ها در فیلم قرار می‌گرفتند از یکی از این صداها استفاده می‌کردم. آقای شاه‌محمدلو بخش مربوط به گربه‌ها تصاویر به گونه‌ای است که یا احتمالا قرار است ما در آن بخش شب را ببینیم، یا نورپردازی کامل انجام نشده و یا پخش سینما اشکال دارد. کدامیک از این‌ها درست است؟ شاه‌محمدلو: همه این‌ها می‌تواند باشد. در آن بخش چند سکانس را واقعا در گرگ و میش فیلمبرداری کردیم. آن هم به دو دلیل بود،‌ یکی اینکه در بعضی موارد واقعا می‌خواستیم نور گرگ و میش را داشته باشیم و نکته مهم دیگر اینکه آنجا که فیلمبرداری مي‌کردیم برق نبود و پیدا کردن ژنراتور مناسب غیرممکن بود. اگر شما فیلم را در سینمای استانداردی ببینید، متوجه می‌شوید گرگ و میش است و جزئیات را تشخیص می‌دهید. هدف این بود که در این بخش‌ها سردی فضا و وهم موجود در آن به مخاطبان منتقل شود و تفاوت آن با شهر توجه مخاطب را به خود جلب کند. سیستم پخش سینما تاثیر مهمی در این بخش داشته؟ شاه‌محمدلو: صد در صد تاثیر داشته است. وقتی ما یک فیلم را کار می‌کنیم تا قبل از اینکه به دست سینمادار برسد، به لحاظ تکنیکی مشابه بهترین کارهای سینمای جهان است، دوربینی که ما استفاده می‌کنیم،‌ همان دوربینی است که در تمام دنیا استفاده می‌شود، لنزی که ما کار کردیم بهترین لنز دنیاست. کارهای تصحیح رنگی که ما انجام دادیم با تجهیزات به روز دنیا انجام شده است، اما وقتی همین کار به دست سینما می‌رسد متاسفانه با سیستم پخشی که داریم، کیفیت از دست می‌رود. گاهی اوقات تصور می‌کنم برخی سینماها دی وی دی نشان می‌دهند. به نظر من این شکل پخش فیلم در سالن سینما اولا توهین به تماشاگران است و بعد توهین به سازندگان فیلم. اگر قرار باشد فیلم با این کیفیت پخش شود، چرا ما این همه انرژی روی کار می‌گذاریم؟ آقای حکمت گویا در بعضی از بخش‌های کار شما و گروه فیلمبرداری باید در حضور تعداد زیاد عروسک‌گردان‌ها فیلمبرداری می‌کردید و این قطعا کار دشواری است. کمی از این بخش‌های کار بگویید. حکمت:‌ «شهر موش‌ها2» یکی از سخت‌ترین کارهایی بوده که در سینما انجام داده‌ام. البته ارتباطی که بین اعضای گروه ما وجود داشت بسیار خوب و هماهنگی بود و همین هماهنگی و دوستی موجب می‌شد تا بتوانیم کار سخت را انجام دهیم. از نظر من خیلی فرق نمی‌کرد که یک شخصیت و یا 100 شخصیت در دکور حاضر می‌شدند، زیرا فوکس این کار و سایر هماهنگی‌ها بسیار دشوار بود. ما در فضای داخلی با دیافراگم پایین کار می‌کردیم، حرکت عروسک قابل پیش‌بینی نیست و همین کار را خیلی سخت می‌کرد، این در حالی بود که دوستان عروسک‌گردان نهایت همکاری را با ما داشتند، اما به دلیل تجربه نشده بودن این کار، کنترل همه این‌ها دشوار بود. حرکت عروسک قابل پیش‌بینی نبود یعنی چی؟ حکمت: یک سانتی‌متر هم برای ما مهم بود و گاه در یک جا به جایی ممکن بود 20 یا 30 سانتی متر فاصله‌‌ها تغییر کند. یادم هست یک روز با چند نفر از عروسک‌گردان‌ها در این مورد صحبت کردم و جزئیات پیچیدگی این موضوع را توضیح دادم. گاهی در شهر وقتی فیلمبرداری می‌کردیم 70 تا 90 عروسک داشتیم و حرکت دوربین باید به گونه‌ای اتفاق مي‌افتاد که عروسک‌گردان و چاله‌ها و باقی اضافات دیده نشود و این کار فیلمبردار را بسیار دشوار می‌کرد. واقعا وقتی تعداد عروسک‌ها بیشتر مي‌شد، کار ما هم دشوارتر می‌شد. سر صحنه‌ای که موش‌موشک پیانو می‌زد با لنز 75 فیلمبرداری می‌کردیم، در فاصله 50 سانتی او بودیم و فوکوس این بخش خیلی سخت بود. مدام در ذهنم می‌گفتم خدا کند آدم‌ها خطا نکنند تا این صحنه تکرار نشود. تا این حد کار سخت بود، اما هیچ وقت هیچ‌کس این حس را بروز نمی‌داد چون کار همه سخت بود، نه فقط کار من، اولین بار است که من هم این را در مورد کار می‌گویم. آبنار: کار بچه‌های فیلمبردار بسیار سخت بود. همین قضیه فوکوس کشیدن واقعا میلیمتری اتفاق می‌افتاد. فوکوس روی سوژه‌های کوچک با گوش‌های بل‌بلی موش‌ها واقعا دشوار بود. یکی از ویژگی‌های کارهای آقای میثاقی و گروهش در این بود که آنچه انجام مي‌دادند نباید اصلا دیده می‌شد و این خود نکته قابل توجهی بود. گروه عروسک‌گردان هم کار بسیار دشواری داشتند، حتی کارشان از گروه بازیگران مقابل دوربین هم دشوارتر است، چون هم باید همه حس را به انگشت‌هایشان منتقل کنند و به طور درست لب بزنند و همین طور همه این کارها را در یک شرایط فیزیکی بسیار سخت انجام دهند. روی ارتفاع ایستادن و در حالی که خودت را ماسکه می‌کنی و سختی بسیاری را متحمل می‌شوی، حس درستی را منتقل کنی، کار بسیار سختی است. آنان از یک موجود بی‌جان به واسطه حرکات یک موجود جان‌دار می‌ساختند. این به مراتب سخت‌تر از کار بازیگر است. شاه‌محمدلو: سر فیلمبرداری به شوخی به بچه‌ها می‌گفتیم در مورد این فیلم اول باید پشت صحنه را نشان می‌دادند، بعد خود فیلم را. چون اصلا آن کارهایی که انجام شده در فیلم به چشم نمی‌آید. یک جای فیلم است که سه عروسک با هم حرف می‌زنند. از هر کسی که بپرسید می‌گوید دوربین را گذاشتند و سه نفر هم عروسک را تکان دادند؛ در صورتیکه در آن صحنه دقیقا 25 نفر زیر صحنه بودند و 10 نفر از گروه فیلمبرداری از سقف آویزان بودند و یا شش نفر از آن طرف یک چیزی یا می‌کشیدند و اگر ماشینی حرکت می‌کرد چهار نفر آن زیر پدال می‌زدند. این‌ها به چشم نمی‌آید، اما واقعا این اتفاقات سرصحنه می‌افتاد. آقای میثاقی در مورد کروماتی‌ها توضیح مي‌دهید؟ چه چیزهایی باید در این بخش‌ها پاک می‌شد؟ میثاقی: بعضی وقت‌ها یک چیزهای خیلی کوچک مثل انگشت عروسک‌گردان که وارد کادر شده بود تا جاهایی که یک ماشین رد می‌شود و زیر دکور و عواملی که آنجا هستند مشخص است. در آن بخش‌ها باید ماشین را به صورت کامپیوتری روی ماشین فیلمبرداری می‌ساختیم تا سایه‌ها را به درستی نشان دهیم. زیر ماشین و زمینی که باید ماشین روی آن راه می‌رفت را درست می‌کردیم و بعد ماشین را روی آن قرار می‌دادیم تا چنین به نظر برسد که واقعا چرخ‌های ماشین روی زمین است. در بعضی بخش‌ها هم عروسک‌گردان‌ها از باتوم استفاده می‌کردند. این باتوم‌ها مثلا دست عروسک را تکان می‌داد و اغلب جلوی لباس‌های عروسک‌ها حرکت می‌کرد و پاک کردن آن بسیار سخت بود. برای پاک کردن باتوم یکی از پلان‌ها به سه گروه پیشنهاد دادیم تا اینکه کار انجام شد. در حرکت بدلکارها هم کابل به آنان وصل بود که آن‌ها را باید پاک می‌کردیم. حرکت‌های اسمشو نبر و پریدن‌هایش اسپشیال افکت بود؟ قزلو: در آن بخش‌ها پاک کردن کابل‌ها را داشتیم، اما تمامی حرکت‌های بدنی، کارهایی بود که بدلکاران انجام می‌دادند. ظرافتی که در باقی بخش‌ها به خصوص در تیتراژ دیده می‌شود، در انفجارها دیده نمی‌شود. بخش جنگ‌ها منطورم است. قزلو: به هر حال محدودیت‌هایی وجود دارد و ما هیچ گاه ادعا نکردیم کاری انجام دادیم که هیچ‌کس متوجه اسپشیال افکت بودن آن نشود. آقای میثاقی سر صحنه پیشنهاد کرده بودند در بخش جنگ‌ها از فوگازها استفاده کنند تا بتوانند بعضی بخش‌ها را رئال بگیرند. علاوه بر این‌ها فشردگی زمان در پایان پروژه این اجازه را به ما نداد که برای آن‌ها هم به اندازه سایر بخش‌ها زمان بگذاریم. شاه‌محمدلو: اتفاقا به نظر من در مورد بخش انفجارها بچه‌ها کارشان را خیلی خوب انجام دادند. اواخر کار به دلیل محدودیت‌هایی که به وجود آمد، آن کاری که باید می‌شد، اتفاق نیافتاد. در تمام دنیا وقتی انفجاری قرار است در فیلمی گذاشته شود، ابتدا یک انفجار واقعی در حجم کوچکتر در صحنه انجام می‌شود و بعد با اسپشیال افکت به آن بال و پر می‌دهند. هیچ‌جا این طور نیست که یک انفجار را از ابتدا بسازند. حتی جاهایی که مثلا دینامیت پرت می‌شود، باید چیزی در صحنه پرت می‌شد و بعد به آن دودی اضافه مي‌کردیم، که در این کار اصلا چنین چیزی نبود. میثاقی: نکته‌ای که در مورد جلوه‌های ویژه وجود دارد این است که همواره کار جلوه‌های ویژه با نمونه‌های واقعی مقایسه می‌شود. خود خانم برومند تمایل داشتند این کار فانتزی انجام شود و مثلا در مورد انفجارها تاکید داشتند لزومی ندارد همه چیز خیلی جدی باشد و مثلا رنگ‌ها کمی پررنگ‌تر باشد. خانم برومند می‌گفتند باید از دید بچه‌ها کار را دید. البته من اشکالات کار را انکار نمی‌کنم، حتما بخشی از اشکال به ما برمی‌گردد، اما واقعا زمان کمی که در مورد بعضی از بخش‌ها داشتیم اجازه نمی‌داد به ایده‌آل دست پیدا کنیم. آقای آبنار در پروژه‌ای حضور داشتید که بخش قبلی آن برای نسل‌ها خاطره درست کرد و قسمت جدید هم احتمالا همین جایگاه را پیدا می‌کند. نسبت سختی کار با این جایگاهی که در سینمای ما دارد به چه ترتیب بوده؟ آبنار: این کار برای همه ما نوستالژی داشته است. هدف من این بوده که یک یادگاری از این کار داشته باشم که برای نسل بعد از ما هم بماند. این کار به گونه‌ای باشد که نوه من هم آن را ببیند و از آن لذت ببرد. وقتی کار سخت را انجام دهی لذت‌بخش است، کار معمولی حوصله‌سربر است؛ اما این کار هم سخت بود هم طاقت‌فرسا. طولانی شدن کار واقعا طاقت‌فرسا بود.


آقای شاه‌محمدلو دشواری‌های کار شما غیر از مواردی که اشاره کردیم، نکته دیگری هم بود؟ شاه‌محمدلو: تقسیم‌کارها و برنامه‌ریزی‌های دقیق در گروه فیلمبرداری ما وجود داشت. من تصور نمی‌کنم کار سختی کردیم، وقتی می گوییم کار سختی کردیم، انگار باقی شغل‌ها ساده است و کار ما سخت است. به نظر من نگاه ما در سینما این است که به ایده‌آل برسیم و تلاشم را برای رسیدن به این هدف کردم. من از شروع تا پایان کار لذت بردم و با بچه‌هایی کار کردم که علاقمند هستند. آقای حکمت باز هم ممکن است وارد کاری به بزرگی «شهر موش‌ها» شوید؟ حکمت: ما در شرایطی قرار داشتیم که باید ایده مدیرفیلمبرداری را پیش می‌بردیم و این نیازمند یک هماهنگی گسترده بود که به آن اشاره کردم. در حال حاضر تصور نمی‌کنم انرژی کاری مشابه این را داشته باشم، شاید یک سال دیگر تجدید نیرویی کرده باشم و دوباره آمادگی پیدا کنم. اما نکته در اینجاست که من از حضور در این کار با وجود سختی‌هایش بسیار راضی هستم، چون کاری انجام داده‌ام که هر کسی می‌بیند تبریک می‌گوید و ویژگی‌های مثبت آن را می‌شمرد. این فیلم یک پیشینه دارد و شخصیت‌هایش در ذهن اغلب افراد هست. من از بچگی عروسک دوست نداشتم، اما یک مدت که گذشت به کپلک بسیار علاقمند شدم. خیلی خوشحالم که در این پروژه بودم و امیدوارم سال‌های سال ماندگار باشد. آقای میثاقی چقدر سینمای ایران فضایی به شما می‌دهد که بتوانید کاری متفاوت مانند «شهر موش‌ها2» انجام دهید؟ میثاقی: ما از پیش‌تولید یکسال درگیر این کار بودیم و حدود هفت ماه در زمان فیلمبرداری هر روز باید سرکار می‌بودیم. همکاری که وجود داشت به خصوص با خانم برومند که به ما اجازه طراحی ویژوال افکت مي‌داد، اجازه داد کارمان را انجام دهیم و به تجربه بزرگی دست پیدا کنیم. ما 260 صحنه ویژوال کار کردیم که از 200 تای آن راضی هستیم. لازم است من از بچه‌های گروهمان تشکر کنم، بچه‌های گروه ما بیشتر از ما زحمت کشیدند برای این کار. 5858



جمعه 21 شهریور 1393 - 06:47:26





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 80]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سینما و تلویزیون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن