واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: آفرينش و خلق يک اثر هنري گرچه محصول زايش و پردازش درون ذاتي مولف و مبتني بر مفاهيم و معاني برساخته ساختار هستي شناسانه آن است اما هويت و تطورات آن به عوامل فراساختاري و پيراموني و در واقع هستي اجتماعي يک آفريدهي هنري وابسته است. به گزارش سرويس نگاهي به وبلاگهاي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، نويسندهي وبلاگ "کوچه فرهنگ" به نشاني http://rezasaemi.persianblog.com در ادامه نوشته است: "سينما" هم در مقام هنر و هم به عنوان يک رسانه، بيش از همه تحت تاثير اين واقعيت است . به ويژه آنکه اين هنر- صنعت- رسانه بيش از ديگرگونههاي هنري با توده مردم ،ارتباط برقرار ميکند و لايههاي گستردهتري از مخاطبان را جذب خود ميسازد همين پررنگ بودن وجوه عامه و تودهاي سينما، گاهي فيلم و متن هنري را تحت الشعاع زمينه و جانشين متن ميسازد و به حاد واقعيت بدل مي کند. در واقع تاريخ سينما، فقط تاريخ فيلمها و فيلم سازان محسوب نميشود، بلکه تاريخ معناهايي نيز است که بينندگان طي زمانهاي مختلف، به فيلم نسبت دادهاند. نحوهي مواجهه مخاطبان با يک فيلم و حاشيههاي قدرتمند فرامتني و پس زمينههاي اجتماعي سياسي و هر آنچه که در جامعه شناسي سينما به عنوان عوامل موثر اجتماعي در طرح و پذيرش و پردازش يک فيلم شناخته مي شود به درک ما از فيلم و هر ابژه هنري کمک ميکند. فروش اخراجيها اولين فيلم سينمايي مسعود ده نمکي در بستر اين معني قابل درک است. يعني بيش از آنکه اخراجيها به عنوان يک متن و ابژهي هنري مورد توجه باشد به عوامل فرامتني و سوبژکتيوته تکيه دارد و خوانش اين متن از سوي مردم نه بر اساس معاني نهفته در متن يا ذهن مولف که بر ساخته زمينه و هالهي اجتماعي اثر و زايش تماشاگر عام بر ميآيد. متن و تماشاگر، هر يک به طور ايستا يا وجودي از پيش شکل گرفته نيستند، آنان به متن شکل ميدهند و از طريق تجربهاي سينمايي درون فرايندي تعاملي و بي پايان شکل مي گيرند. اخراجيها از اين ظرفيتهاي حاشيهاي بهره ميگيرد و با انتقال خويش از متني صرف به ساحتهاي فرامتني و توليد معاني برون ذاتي ، خود را به حاد واقعيت بدل مي کند و به خوانشهاي پردامنهاي از سوي مخاطب بدل ميشود. در بستر اين فرامتن مجازي آنچه که اتفاق ميافتد واکنش تماشاگر است نه کنش آگاهانه، يعني آنچه موجب جذب مخاطب گسترده براي اخراجيها مي شود واکنشي است نسبت به حاشيه هايي که مولف اثر در پيرامون متن اصلي ايجاد کرده است. رفتارشناسي مخاطب عام به ويژه در حوزهي سينما همواره مبتني بر حاشيهها بوده است. براي همين است که مطبوعات زرد در حوزهي سينما بيش از نشريات حرفهاي در اين زمينه فروش مي کند. بخش عمدهي فرامتن اخراجيها شخص مسعود دهنمکي است. برخلاف رولان بارت که سخن از "مرگ مولف" ميکرد در اينجا بايد از باز توليد يا بازگشت مولف حرف زد. در واقع اخراجيها بيش از آن که موثر از آبژه خود باشد بر ساخته سوژه خويش است. ...
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 113]