واضح آرشیو وب فارسی:بیتوته:
ازدواج گر چه یک امر بسیار طبیعی به حساب میآید ولی از جهات مختلف در شکلگیری تحولات اجتماعی یک جامعه نقش اساسی دارد. بسیاری از مسائل اجتماعی مانند میزان رضایتمندی فرد از زندگی و شاد زیستن او و حتی موفقیتهای مختلف او در زندگی، میتواند به نوعی به مقوله ازدواج ربط داشته باشد و در هیچ کدام از این مسائل نمیتوان نقش مسئله ازدواج و تشکیل خانواده را نادیده گرفت.
به وقوع پیوستن یک ازدواج در جامعه، به عوامل مختلفی بستگی دارد که از نقش کوچکترین عامل آن تا بزرگترین عاملش نمیتوان چشم پوشی کرد و آن را نادیده گرفت.
سوال اینجاست چه عاملی فرد را راضی به ازدواج میکند و یا فرد دیگری که ازدواج کرده را از ازدواجش راضی نگه میدارد؟ گاهی افراد جوان، داشتن شغل مناسب با درآمد کافی یا داشتن منزل شخصی را ازجمله عواملی میدانند که در صورت مهیا بودن آن عوامل، آنها را به ازدواج ترغیب میکند و گاهی هم عوامل طبیعی و رفع نیازهای جنسی و عاطفی را از جمله عواملی میدانند که آنها را به سمت ازدواج و تشکیل خانواده میکشاند.
کسی نمیتواند منکر این حرف شود که ترغیب به ازدواج، به وجود این دست عوامل ارتباط دارد ولی آنچه مهم است در اینجا بدان اشاره شود، عوامل ترغیب به ازدواج را نباید منحصر در این موارد دمدستی دانست؛ چرا که کم نیستند افرادی که تمام این شرایط را برای ازدواج دارا هستند ولی کمترین میلی به تشکیل خانواده و ازدواج ندارند یا افراد زیادی وجود دارند که تمام شرایط مادی زندگی زناشوییشان مهیا است، ولی باز از ازدواج خود احساس رضایتمندی ندارند.
در جامعه ما که یک جامعه اسلامی با فرهنگ اهلبیت علیهمالسلام میباشد، و هنوز حساسیتهای بالایی نسبت به علقههای زناشویی در آن حاکمفرما است، کار سختی نیست که با اندک تحقیقی برای هر فرد مشخص شود که الان جوانان جامعه ما در مسئله ازدواج دچار مشکل هستند و همه این مشکلات هم به مسئله بیکاری یا نبود مسکن مناسب برای جوان برنمیگردد.
با مراجعه به آمارها و مصاحبههای متعدد از جانب افراد مسئول و مطلع، میتوان این مطلب را به خوبی دریافت که مشکل ازدواج و عدم ترغیبِ نسبت به آن، بیشتر از آنکه به مسائل مالی و مادی ربط داشته باشد به مسائل فرهنگی و فکری جوانان و خانوادههای آنان مرتبط است.
در اینجا برای روشن شدن این حقیقت، به بخشی از مصاحبه دکتر عباسی وزیر ورزش و جوانان دولت دهم اشاره میکنیم که درباره تاخیر در ازدواج جوانان، به این مطلب اشاره دارد که:"امروز در جامعه، فکر میکنند که مشکلات اقتصادی مشکل اصلی تاخیر ازدواج است ولی آمارها نشان می دهد رابطه معناداری با تحصیل و ازدواج وجود دارد و حتی طلاقها در نقاط ثروتمند نسبت به جاهای فقیر بیشتر است."[1]
حال با توجه به این مطلب که آمارها و حتی سخنان روسای مملکتی ما مشکل اصلی در ازدواج جوانان را مشکلات مادی نمیداند، این سوال حائز اهمیت است که کدام عامل اصلیترین نقش را در بحث ازدواج جوانان ایفا میکند؟ کدام عامل است که نبودش تاخیر در ازدواج را برای جوانان به همراه دارد؟
جواب سوال بسیار روشن است؛ مشکل در نوع نگاه ما به ازدواج است. مشکل در این است که انتظارات ما از ازدواج و زندگی زناشویی، انتظاراتی نادرست است که باعث شده جوانان را از ازدواج دور کند و آنهایی که ازدواج کرده اند را از ازدواجشان ناراضی نشان دهد.
برای اینکه راضی به ازدواج شوید و از موهبتهای الهی نهفته در آن بهره ببرید و یا برای اینکه در زندگی زناشوییتان، با انتظارات بیجا و ایجاد نارضایتی، فرصتهای شیرین زندگی زناشویی را به راحتی از بین نبرید، لازم است به این سوالات مهمی درباره ازدواج و انتظارات موجود در آن، پاسخ درستی بدهید و نگاه خودتان را نسبت به آن واقعببینانه کنید.
1.تعریف شما از ازدواج چیست؟
2.هدف شما از ازدواج چیست؟
3.انتظارات حقیقی و واقعی زوجین در ازدواج، چه انتظاراتی میباشند تا با پرداختن به آن و دوری از انتظارات بیجا،حلاوت زندگی زناشویی را از دست ندهند؟
این خیلی کوتهببینانه است که کسی فکر کند هدف ازدواج و تشکیل خانواده در ارضای نیاز جنسی خلاصه میشود بلکه هدف تولید انسان است و به همین دلیل است که مرحوم علامه محمدتقی جعفری(ره) در جواب فيلسوف شهير اروپايی، «برتراند راسل» که میپرسد: چرا اسلام اين قدر به ازدواج بها داده و برايش قانون وضع کرده است، مینویسد: «با ازدواج مي خواهد انسان به وجود آيد، مسألهی انسان مطرح است.»
و شهید مطهری هم درباره ازدواج در کتاب تعليم و تربيت در اسلام اینچنین مینویسد:"ازدواج اولين مرحله خروج از خودِ طبيعي فردي و توسعه پيدا کردن شخصيت انسان است. پختگی که در پرتو ازدواج و تشکيل خانواده ايجاد میشود، در هيچ جاي ديگر نمیتوان به آن رسيد و آن را فقط در ازدواج و تشکيل خانواده بايد به دست آورد.»[2]
وقتی هدف ازدواج، اینقدر متعالی باشد که بخواهد انسان در آن ساخته شود، انتظارات هم به شکل شگفتانگیزی تغییر میکند؛ مثلا به جای اینکه هر فرد به دنبال احقاق حق خود باشد، گذشت و ایثار نمود بیشتریپیدا میکند و یا به جای اینکه فرد انتظار داشته باشد راحتی و آسایشش در درون خانواده ذرهایی خدشهدار نشود، حس مسئولیتپذیریاش بیشتر برانگیخته میشود و در راستای رسیدن به این هدف والا ازراحتیهای قانونی خود هم میگذرد.
شاید بتوان در یک جمله گفت: والایی اهداف ازدواج، کاری میکند که فرد، بهجای اینکه لبه تیز تیغِ انتظارات را به سمت طرف مقابل بگیرد با کاستن از توقعات، بر انتظاراتِ از خود بیفزاید.
منبع: madarclub
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: بیتوته]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 56]