واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
چاپ دوم برای «یاور صادق»/ اعلامیههای امام (ره) را چه کسانی پخش میکردند؟
آقای محلاتی، هیچ وقت اعلامیه نمیآورد. نه تنها ایشان، بلکه بیشتر علمایی که آن موقع پیرو خط امام بودند، اگر از آنها اعلامیه میگرفتند، اعدامشان میکردند. پخش اعلامیهها، به وسیله کارگران، خودم و مشتریهایم بود. کسی که برای من اعلامیه میآورد، مثلاً کارگر طباخی بود.
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، کتاب «یاور صادق» به خاطرات «محمد صادق بنایی» در سالهای انقلاب و دفاع مقدس میپردازد. بنایی یکی از بازاریان قدیمی و سرشناس بوده که از قبل از انقلاب با خانواده مقام معظم رهبری به ویژه آسیدجواد، پدر بزرگوار رهبر انقلاب، رابطهای نزدیک و دوستانه داشته است که بخشی از این کتاب هم به خاطرات این فرد از مقام معظم رهبری اختصاص دارد. کتاب «یاور صادق» با هدف چاپ کتابهایی از افرادی که زمان جنگ، شغل آزاد داشتهاند و روشن کردن بخشی از جنبههای پنهان مانده هشت سال دفاع مقدس تدوین شده است. این کتاب حاصل گفتوگوی بیست ساعته «حسین دهقان نیری» با «حاج محمدصادق بنایی» است که بخشی از آن در شهر خامنه زادگاه این روای انجام گرفته است. کتاب «یاور صادق» دربردارنده سیزده فصل نظیر «زادگاه و خانواده»، «دوران تحصیل و ورود به دنیای کار صنعتی»، «دیدار با آیتالله خامنهای»، «جنگ تحمیلی و حوادث مربوط به آن» و «عملیات فاو» است که در پایان کتاب نیز تصاویری از «حاج محمد صادق بنایی» آورده شده است.
در بخشی از این کتاب میخوانیم: از بزرگوارانی که برای بچهها در کارخانهمان صحبت میکرد، آقای محلاتی بود. وقتی ایشان فهمید که ما با آیتالله خامنهای ارتباط داریم و فامیل هم هستیم، دو سه مرتبه گفت: من ممنوعالمنبر هستم، یک کاری کنید تا تیمسار که آدم مذهبی هم هست، مرا از این ممنوعالمنبری در بیاورد. این ماجرا مربوط میشود به حدود سالهای 1350. ویژگیهای تیمسار این بود که هر سفارشی را از کسی قبول نمیکرد. اما اگر هم میپذیرفت، تا آخرش پیگیری میکرد و به نتیجه میرساند. یک بار گفتم چنین کسی هست و آدم خوبی است و اگر ممکن است، کاری کنید که ممنوعالمنبریاش لغو شود. دفعه اول جواب خاصی نداد. دفعه دوم که تکرار کردم، تا گفتم، پرسید: کی را میگویی؟ گفتم: آقای محلاتی. گفت: ایشان را نمیگذارند از ممنوعالمنبری در آید. البته نگفت رفته است دنبال موضوع یا نه. من هم دیگر تعقیب نکردم. ولی با آقای محلاتی صحبت کردم و ماجرا را گفتم. پیش نیامد کسی از ساواک یا کلانتری بیاید و معترض سخنرانی در کارخانه شود. به هر حال، کارخانه منبر یا مسجد نبود. کسی هم نمیرفت گزارش کند. حالا ممکن است یک نفر بنایی نامی هم هفتهای دو روز کارگرهایش را جمع کند تا یکی برایشان صحبت کند! اگر هر چیزی میگفتند، به خاطر نیازی که به صنعت ما داشتند، با ما کنار میآمدند. سربازان یا افسرانشان، با ماشین کلانتری تصادف میکردند یا ماشینشان خراب میشد و میآمدند دست به دامان ما میشدند. بالاخره آن موقع، همه بیایمان نبودند؛ حتی خیلیها آن موقع مرید امام هم بودند. بعد هم آقای محلاتی بازداشت شد. دختر ایشان با بچههای من در مدرسه علوی هم کلاس بودند. از طرفی، آقای محلاتی و رجایی عضو انجمن خانه و مدرسه بودند. گاهی ما را دعوت میکردند و میرفتیم مدرسه. * اعلامیههای امام (ره) توسط چه کسانی پخش میشد؟ آقای محلاتی، خدا بیامرز، سال 1348 آمدند و آن خانه را خریدند و شد حسینیه محلاتی. الان هم هست. از من خواست و من هم به تیمسار گفتم و تیمسار گفت: ایشان را نمیگذارند. من هم نپرسیدیم چرا، چون طوری بیان کرد که اگر میپرسیدم، فضولی حساب میشد. ولی آقای محلاتی بودند و فقط منبر نمیرفتند. اما در کارخانه میآمد. آقای محلاتی یک ماشین بنز مدل 1954 داشت. ماشین مدل پایین بود، به همین دلیل بیشتر اوقات خراب میشد. میآوردند کارخانه و ما برایشان تعمیر میکردیم. بالاخره به علما و روحانیون علاقه داشتم و ایشان میگفتند که با آیتالله خامنهای هم فکر است. آقای محلاتی، هیچ وقت همراه خودش اعلامیه نمیآورد. نه تنها ایشان، بلکه بیشتر علمایی که آن موقع پیرو خط امام بودند، اگر از آنها اعلامیه میگرفتند، اعدامشان میکردند. پخش اعلامیهها، به وسیله کارگران، خودم و مشتریهایم بود. کسی که برای من اعلامیه میآورد، مثلاً کارگر طباخی بود. اعلامیهها را میداد به پدرم. یا همراه یک وسیلهای میآورد. ما هم به برخی افراد میدادیم. کسی که اعلامیه از من گرفت، فقط مرا میشناخت. دیگر نمیدانست که من چه طور و از کی گرفتهام. با آقای محلاتی، تا زمان شهادتشان، با هم بودیم. بعد نماینده امام شدند در سپاه. یک بار رفتیم خدمتشان و هماهنگیهایی کردیم. البته اینها مال قبل از جنگ است. جنگ هم که شروع شد، ستاد هم راه افتاد. قرارداد ستاد ما با ارتش بود. منتها ایشان خواستند از سپاه هم حمایتهایی بشود. صفحه 80 تا 84 بر اساس این گزارش، کتاب «یاور صادق» خاطرات شفاهی حاج محمدصادق بنایی توسط «حسین دهقان نیری» نوشته و از سوی انتشارات فاتحان برای دومین بار در 3 هزار نسخه منتشر و روانه بازار نشر شده است. انتهای پیام/
93/06/11 - 09:27
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 43]