تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 10 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):دانش منافق در زبان او و دانش مؤمن در كردار اوست.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835780891




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

رقابت بی‌نتیجه دو فیلمساز برای ساخت «نخل‌های بی‌سر»/ نگران ممیزی نیستم به شرطی که غم نان بگذارد


واضح آرشیو وب فارسی:مهر:


فرهنگ و ادب > ادیبات ایران گفتگو با قاسمعلی فراست-2؛
رقابت بی‌نتیجه دو فیلمساز برای ساخت «نخل‌های بی‌سر»/ نگران ممیزی نیستم به شرطی که غم نان بگذارد
قاسمعلی فراست از تمایل مسعود کیمیایی و نیز شهید مرتضی آوینی برای ساخت فیلمی اقتباسی از رمان «نخل‌های بی‌سر» خود در سال‌ها پیش گفت و اینکه این رقابت، البته بی‌نتیجه ماند و اثر سینمایی مورد اشاره هیچوقت ساخته نشد. این نویسنده همچنین معتقد است: «خلاقیت ادبی، نیازمند آزادی عمل و نداشتن دغدغه نان است؛ وقتی این شرایط فراهم باشد، همه وجودت را در اختیار هنرت قرار می‌دهی و دیگر نگران نیستی که هنرت ممیزی می‌شود یه نه؟



خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ و ادب: قاسمعلی فراست در بخش نخست گفتگوی خود با مهر از سال‌های قبل و بعد از انقلاب در دهه شصت و چگونگی ورودش به عرص داستان نویسی صحبت کرد. در بخش دوم و پایانی این گفتگو که به بهانه انتشار مجموعه داستان تازه فراست، «هر زندگی یه قصه است» از سوی نشر کتاب نیستان انجام شده است، این نویسنده به شکلی صریح به بیان برخی نکات پیرامون رویکردهای فرهنگی و اجتماعی موجود در جامعه را تشریح کرده است که در زیر از نظر مخاطبان می‌گذرد: * جناب فراست شما و ادبیاتتان با دفاع مقدس پیوند خورده‌اید اما فکر می‌کنم از دهه هفتاد به بعد رویکرد شما تغییر کرد و به نوعی به ادبیات اجتماعی بیشتر از ادبیات دفاع مقدس علاقه و چرخش نشان دادید؟ طبیعی است. مولا می‌گوید وای بر کسی که دو روزش یکی باشد. انسان متحول می‌شود و ماهیت جنگ هم در روزگار ما در حال تغییر بوده و هست. در آن زمان برخورد مسئولین و مردم با جنگ در حال تغییر بود و حق نویسنده هم این بود که با این تغییرات بتواند تغییر کند و رویکردی تازه به دست بیاورد. من می‌دیدم که مردمی که برای آزادی ما جانشان را بر کف دست گرفته بودند، مورد توجه قرار نمی‌گیرند و یا کسانی که عزیزانشان به خاطر آزادی ما شهید شده‌اند، مورد بی‌اعتنایی قرار می‌گیرند. توجهی که باید به این افراد بشود، نمی‌شد و این منِ نویسنده را وادار می‌کرد که طور دیگری بنویسم و این را بازگو کنم. این من را به سمت انتقاد می‌کشید. البته انتقاد از سر دلسوزی و نه تخاصم. * جناب فراست در دهه هشتاد گویا قرار بوده از چند اثر شما نسخه سینمایی هم تهیه شود و نشد. این مسئله به کجا انجامید؟ اولین بار مسعود کیمیایی بنده را خواست و گفت که می‌خواهد از رمان «نخل‌های بی‌سر» اثر سینمایی بسازد. من باید این را حتماً بگوییم و اگر نگویم بی‌انصافی است. کیمیایی در این دیدار به من گفت که خودم را نسبت به جنگ مدیون می‌دانم و باید دینم را ادا کنم و می‌خواهم این کتاب را فیلم کنم. من به او گفتم حالا که شما چنین روحیه‌ای داری، من هم بابت این مساله یک ریال هم از تو نمی‌خواهم و هر کمکی که بتوانم به تو خواهم کرد تا این کار را به انجام برسانی. یادم هست آن زمان احمد فراهانی شهابی تهیه کننده این فیلم شد و سال 65 برای ساخت این فیلم رفتند ارشاد. یادم هست آن زمان 9 میلیون تومان بودجه برای ساخت این فیلم مورد نیاز بود و این سرمایه فراهم نشد. بعد از این ماجرا سیدمرتضی آوینی من را خواست و گفت که می‌خواهد این رمان را برای «روایت فتح» فیلم سینمایی کند. به او گفتم شما و موسسه را با صداقت می‌دانم و چون مطئمن هستم کار کیمیایی هم ساخته نمی‌شود، می‌سپارمش به شما. با تهیه کننده کار هم صحبت کردم و امتیاز کار را هم به آنها واگذار کردم و البته این هم هیچوقت ساخته نشد و یا لااقل من ندیدم. البته بعد از آن پراکنده در فیلم‌ها زیاد دیدم که از کتاب استفاده کنند اما مستقل نه. پس از این ماجرا رمان «گلاب‌خانم» برای ساخت یک سریال در تلویزیون به تصویب رسید. قرار شد آقای آخوندی آن را بسازد که نشد. اما در نهایت آثاری مثل «نیاز» و «افطار» و «روزهای برفی» ساخته شد و البته این نیاز آن نیازی که آقای داوودی ساخت، نیست. آن را آقای علی‌اکبر قاضی نظام نوشت. * جناب فراست شما هم اهل داستان کوتاهید و هم رمان و جزو معدود نویسنده‌های هستید که انگار نخواسته‌اید تکلیفتان را با این دو ژانر روشن کنید و یکی را برگزینید. زمانه می‌طلبد و یا اینکه خودتان دوست دارید اینگونه باشید؟ به نوعی هر دو. نویسنده تصمیم نمی‌گیرد که داستان کوتاه بنویسد یا رمان. او نگاه می‌کند سوژه‌ای که یقه‌اش را گرفته قابلیت رمان شدن دارد یا داستان کوتاه شدن؟ گاهی شما سوژه‌ای پیدا می‌کنید و می‌بینید که باید تنها شعرش کرد و تنها تلنگری است برای شعر گفتن. گاهی هم سوژه‌‌ای می‌آید که باید فقط داستان کوتاهش کرد. دیگر من نگاه نمی‌کنم که روزگار من با داستان کوتاه ارتباط کمتری دارد و در شرایط فعلی مخاطب کمتری دارد. من به این نگاه می‌کنم که سوژه می‌خواهد داستان کوتاه شود. من می‌دانم که هم برای ناشر و هم برای خواننده، رمان این روزها بیشتر خواهان دارد اما نمی‌توانم از سوژه‌ای که به دلم می‌نشیند، بگذرم. داستان کوتاه قالبی بسیار سخت است و کسی که بتواند آن را به خوبی اجرا کند، حتما می‌تواند رمان بنویسد؛ مثل بازیگر تئاتر موفقی که حتما بازیگر سینمایی موفقی خواهد شد. * جناب فراست کمی به این روزها برسیم و مجموعه داستان تازه‌تان. می‌خواهم از پاسخ خودتان برای طرح سوال استفاده کنم. این روزها و در سال‌های اخیر چه چیزی بیشتر گریبان شما را گرفته و می‌طلبد که داستان کوتاهش کنید و باید در «هر زندگی یه قصه است» به دنبالش باشیم؟ اگر خیلی خلاصه بخواهم بگویم، فراموش شدن اصالت. انسان اصیل در روزگار ما بسیار آسیب خورده است. فرقی هم نمی‌کند در چه جامعه‌ای هستیم. وقتی اصالت را گم و فراموش کنیم، بدون شک دچار بحران می‌شویم. اگر قرار است این جامعه را نجات بدهیم، راهی جز این نداریم که فرهنگ جامعه را نجات بدهیم و آن جامعه را از دریچه فرهنگ به اصالتش برگردانیم. جامعه من و شما از نظر اصالت بسیار دوست داشتنی است. در این جامعه و البته در دوران اصالتش اگر برای ما اتفاقی می‌افتاد، خود مردم و همسایگان آن مسئله را حل می‌کردند اما امروز اینها گم شده‌اند. * پس با این منطق می‌شود فهمید این همه داستان مختلف با موقعیت‌های مختلف چگونه در کار جدید شما می‌نشیند؟ به نوعی بله. مجموعه داستان به هر روی طیفی رنگی و متفاوت از اندیشه را در یک کتاب می‌سازد. شاید برخی لزوما همسو نباشند اما به شکلی دیگر حتماً شما را مورد عنایت قرار می‌دهند. من همیشه دوست دارم که داستان به شکلی مخاطب را مدتی با خود مشغول کند و تنها این نباشد که او مدتی بخواندش و بعد به کناری بگذارد. داستان‌های «هر زندگی یه قصه است» من را به اصالتم و به خود خودم باز می‌گرداند. شاید شما کمتر از من بتوانید بوی این اصالت را استشمام کنید اما وجودش را نمی‌توانید منکر شوید. * از دل چنین دغدغه بزرگی چیزی به عنوان دغدغه تکنیک هم برایتان باقی مانده است؟ بله. بدون آنکه نمی‌شود نوشت. شما داستان «هر زندگی یه قصه است» را ببنید. از نظر تکنیکی نظر خیلی‌ها را جلب کرده اما برای من مساله‌اش چیز دیگری است. من این داستان را با اشک نوشتم. بله. با اشک. همین داستان که در آن دو روسپی هم نقش دارند. پارادوکس این مساله را باید خواند تا فهمید. باید بخوانید و ببینید که چگونه تکنیک دست به دست محتوا می‌دهد و مخاطب را مانند شخصیت‌های داستان متحول می‌کند. * جناب فراست قبول دارید که سوژه‌هایی را برای نوشتن انتخاب می‌کنید که این روزها کمتر کسی از جماعت نویسنده به سراغ آنها می‌رود؟ ببینید! خلاقیت ادبی و غیرادبی در دو صورت شکل می‌گیرد که آن دو حالت را اگر هر جامعه‌ای نداشته باشد، نمی‌توان در آن انتظار ظهورش را داشت. هنرمند برای اینکه بتواند تمام وجهش را وقف کارش کند یک باید آزادی عمل و دیگری آرامش فکر داشته باشد. اگر دغدغه نان و آزادی عمل نداشته باشی، همه وجودت را در اختیار هنرت قرار می‌دهی، دیگر نگران نیستی که هنرت ممیزی می‌شود یه نه. اما اگر (غم نان و آزادی عمل) داشته باشی، دیگر می‌افتی به این فکر که کاری کنی که لااقل غم نان نداشته باش،. اجازه‌خانه‌ات دیر نشود، جلوی بچه‌ات شرمنده نشوی. روزگار ما الان به هنرمند عادی هم اعتنا نمی‌کند و همه یعنی بیش از 90 درصدشان غم نان دارند. این دو مثل اختاپوسی هستند که با هم روی فرهنگ ما سایه انداخته‌اند که اگر ادامه پیدا کند، هنرمند نمی‌تواند همه توانش را نشان دهد. من یقین دارم توانایی نویسندگان ما اگر این دو بن‌بست را نداشته باشد، بسیار بیش از اینها است. ما داریم نویسندگانی که یقیناً از پس کار ادبی برمی‌آیند و حرف برای گفتن دارند ولی اگر می‌خواهیم فرهنگ کاری به پیش ببرد، باید این دو موضوع را رفع کنیم یعنی غم نان و آزادی عمل. این را منی می‌گویم که صداقتم برای همه ثابت شده است. اسمی که روزگار ما برای خودش انتخاب کرده و بر دولت خودش نهاده، یعنی تدبیر و امید اسمی بسیار جالب و قابل توجه است، چون گمشده ما است. من می‌دانم که خیلی از اتفاقاتی که در حوزه فرهنگ وجود دارد و کمبودهایی را که ما حس می‌کنیم، از سر ندانستن مسئولان نیست نیست بلکه از سر نخواستن است. مثلا می‌دانند که مدت‌هاست مردم با فلان روزنامه مشکل دارند و با هتاکی آن مخالف‌اند. آنها می‌دانند اما نمی‌خواهند که کاری بکنند. کدام مسئولی است که نداند در روزگار ما جوان در حال بی‌دین شدن است؟ کیست که نداند چهره روحانیت را چه کسی در حال مخدوش کردن است؟ همه‌شان می‌دانند. اما چرا کار نمی‌شود؟ هم من می‌دانم، چرا و هم شما! .......................................... گفتگو: حمید نورشمسی


۱۳۹۳/۶/۱۰ - ۱۱:۲۳





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 30]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن