محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1832859222
گفتوگوی صریح فارس با محمد حسنی مدیرعامل سابق بنیاد شعر و ادبیات ارشاد میخواست بمانم اما اختلافنظر گفتمانی داشتیم/ ماجرای فروش ماشین بنیاد/ حمایت از ادبیات در حد بخور و نمیر
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گفتوگوی صریح فارس با محمد حسنی مدیرعامل سابق بنیاد شعر و ادبیات
ارشاد میخواست بمانم اما اختلافنظر گفتمانی داشتیم/ ماجرای فروش ماشین بنیاد/ حمایت از ادبیات در حد بخور و نمیر
مدیرعامل سابق بنیاد ادبیات داستانی گفت: آنها خیلی مایل بودند بمانم، اما تصمیمم مربوط به قبل بود و نشد بنشینیم و درباره همکاری صحبت کنیم. در جلسات خصوصی با دکتر صالحی نقدهایم به برخی رویکردها را به صراحت اشاره میکردم، ایشان هم با سعه صدر توجه میکردند، اما این نوع اختلافنظرها گفتمانی بود.
خبرگزاری فارس _ نفیسه اسماعیلی: از مدیران زمان بهمن دری بود که بعد از جنجال انحلال بنیاد به این سمت منصوب شد. پیش از این در نهاد کتابخانهها فعال بود. درباره عملکردش کمتر اهل گفتوگو با رسانهها بود و خیلی اوقات به صورت کنترل شده با رسانهها ارتباط داشت. عصر داستان در زمان فعالیت او فعالیت خودش را آغاز کردو توانست آثاری از نویسندگان مطرح کشور را منتشر کند هر چند نقدهایی به نحوه ارائه حقالتالیف به نویسندگان وجود داشت ولی عصرداستان توانست خودش را به عنوان ناشری خوشفکر نشان دهد. وی هرچند زیر مجموعه معاونت فرهنگی بود اما به کرات از نبود بودجه گلایه میکرد و حتی کار به جایی رسید که ساختمان این بنیاد پلمپ شد. حتی شنیدیم که بنیاد ساختمانی در تهران دارد که در اختیار وزارت ارشاد است در حالی که خودش نیازمند ساختمان است. «محمد حسنی» مدیر عامل سابق بنیاد ادبیات داستانی مدتها بود وعده داده بود در گفتوگویی صریح و مشورح شرکت میکند اما این وعده به امروز و فردا موکول میشد اما در نهایت حسنی با حضور در خبرگزاری فارس، به سوالات خبرنگار این رسانه پاسخ داد. آنچه در پی میآید مشروح گفتوگوی فارس با این مدیر فرهنگی است. * آقای حسنی در حال حاضر چه میکنید؟ دانشجوی دکتری فرهنگ و ارتباطات در دانشگاه باقرالعلوم(ع) قم هستم و تا حدی متمرکز روی برنامه های مطالعاتی و دانشگاهی .نوشتن مقالات و مطالعات متراکم و کمی هم ترجمه . * شما که از دانشجویان بورسیهای نیستید؟ خیر، در هیچ دورهای در طول تحصیلم از امتیاز خاصی استفاده نکردم. البته امتیازات قانونی را اگر کسی استفاده کند نوش جانش ولی خدای متعال به دلیل و حکمتی که خود می داند مسیر دشوار را چه در کار چه در تحصیل برای من مقدر فرموده است. کلی خاطره جالب از این موضوع دارم.
* به جز تحصیل در دوره دکترا فعالیت دیگری میکنید؟ مطالعه که از واجبات است و نوشتن. تدریس و پاسخ به برخی دعوتها برای سخنرانی و تدریس کارگاهی و امثالهم.البته پیش از این یک مسئولیت مقطعی داشتم که از قضا همزمان با تودیع از بنیاد آنهم تقریبا به پایان رسید.که آنهم جالب بود. فروردین ماه سال جاری آقای دکتر گلزاری از بنده درخواست کردند دبیری ستاد ملی هفته جوان را بپذیرم و چون با ایشان از سابق آشنا بودم و ارادت داشتم و از طرفی کار مقطعی و کوتاه مدتی بود به دو دلیل پذیرفتم.اول اینکه پیش خودم فکر کردم این موقعیت مناسبی است که دوستان ارشاد رفتن من را جدی تر بگیرند و زودتر مدیر جدید را معرفی کنند دیگر اینکه شرایطی بود که بدون درگیر شدن در سیستم دیوانسالارانه، یک وزارتخانه یا حداقل بخش مهمی از آن را در یک مدت کوتاه مطالعه کنم. این یک مزیت بود برای من که روی سیاستگذاری فرهنگی ذهنم مدتهاست مشغول است و از قضا جزو مفاد درسی دوره ارشد و دکتری من هم بوده است. * جالب است شما با افرادی که اختلاف سیاسی دارید کار میکنید. این مسئله برای شما مشکلی ایجاد نمیکند ؟ خیلی به این معنا سیاسی نیستم.نگاه من به کلیت نظام است.البته این کار مقطعی بود و اگر امتداد می یافت ممکن بود با این مشکل مواجه شویم اما اصل کلی که به آن باور دارم این است که اگر بپذیرند که خودت باشی و تا حد قابل قبولی با دیدگاهها و گفتمانی که به آن باور داری کار کنی و مانع دیگری هم نباشد چه ایرادی دارد؟ بالاخره در داخل دایره نظام اسلامی هستیم. اگر اصول مشترک و مبانی یکسان داشته باشید و به این باور برسی که با همکاری و تعامل می توانی بر اساس دیدگاهها و اصول درست کار کنی و احساس کنی تا حدی میتوان آن اصول را محقق کرد، کمک و همکاری میکنی. این اصل کلی بچه مسلمانها است ولیکن در هر مصداق باید بررسی کرد. حکم کلی نمی توان داد. *به روحانی رای ندادم/ هر دولتی در هر حوزه موفق باشد نظام موفق است * همین استدلال باعث شد در یک سال اول دولت یازدهم هم فعالیت کنید؟ تقریبا روزهای اولی که پیش آقای دکتر صالحی رفتم، عرض کردم من به آقای دکتر روحانی رای ندادم، ولی دیدگاهم این است هر دولتی در هر حوزهای موفق باشد نظام موفق خواهد بود.خواستم به ایشان بگویم رفتنم از بنیاد سیاسی نیست اگرچه اختلاف دیدگاه سیاسی داریم. باور من این است که اگر ما در حوزه اقتصاد و فرهنگ مبتنی بر ارزش ها و آرمانهای کشورمان موفق عمل کنیم، فارق از اینکه چه دولتی در سر کار است، اولین فردی که خشنود میشود رهبری است. مردم راضی خواهند بود. پس باید کمک کنیم.یک وقت شما می بینید لوازم حداقلی کارتان فراهم نیست یا مهمتر از آن شرایط گفتمانی حاکم با رویکرد شما ناسازگاری اش بیشتر از سازگاری اش است خوب در این شرایط تا حدی تلاش میکنید که مشکلات را حل کنید بحث و گفتگو و پیگیری کنید و اگر حل نشد به کار دیگری می پردازید. کارهای انجام نشده در حوزه فرهنگ کم نیست.قرار نیست که فکر کنیم فقط با پست دولتی می شود کار کرد. عمده نقدهای رسانهای نسبت به دولت قبل بویژه دولت نهم صحیح و منصفانه نیست * دولت یازدهم دولت نهم و دهم را نقد میکند، با این نگاه شما می توانستید بمانید؟ اولا من که نماندم! دوم اینکه اصلا یک دولت اگر به گذشته نقد نداشته باشد چرا روی کار بیاید؟ نقد لازمه برون رفت از اکنون و حرکت به سمت مطلوب است. مهم این است که ببینیم این نقدها منصفانه هست یا خیر. عمده نقدهای رسانهای بویژه رسانههای واگرای داخلی و خارجی نسبت به دولت قبل بویژه دولت نهم صحیح و منصفانه نیست. نمی گویم به دولت سابق نقد وارد نیست دوستانی که ما را می شناسند به نقد هایمان بر دولت گذشته که گاه تند هم بود آشنایند .با کسی تعارف نداریم.اما نقد دولت بر دولت گذشته اگر منصفانه نباشد یا حداقل منصفانه و اقناعی و نخبگانی تلقی نشود به مرور دامن خود دولت را می گیرد. دولت جدید خیلی زود بدون اینکه به اندازه کافی کیسه مسائل اجرایی به تنش کشیده شود وارد نقد تند گذشته شد وامتداد هم دارد و این حتی مطلوب عقلای طرفدار دولت هم نیست. *افق مناسبی برای ادامه کار ندیدم * شما تا مدتها احساس میکردید می توانید با گروه جدید کار کنید ولی بعد احساس کردید نمی توانید؟ عدم حمایت های لازم باعث کناره گیری شما شد یا تفاوت رویکردی؟ نگاه ساختاری و قابل نقدی که در حوزه مدیریت فرهنگ و به تبع آن در حوزه ادبیات وجود داشته و دارد مسئله دیروز و امروز نیست. مسایل و مشکلات و کمبودها و بودجه و ساختمان و...اینها فرع بر رویکرد سیاستگذارانه است مشکل اصلی آنجاست وگرنه این مشکلات از همان ابتدا در مورد جایی مثل بنیاد وجود داشت و اینگونه نبود که در میانه راه بوجود بیاید. وقتی در نهاد کتابخانهها مسئولیت پذیرفتم با اینکه مدیرکل بودم مدتها با چند نفر در یک اتاق کوچک کار می کردیم ولی علی رغم مشکلاتی که بود و حتی گاه اختلاف نظر هایی که با آقای واعظی داشتیم چون رویکرد سیاستگذارانه را تا حدودی پذیرفته بودیم یا اینکه حداقل یک نیمچه افقی پیش روی کار می دیدیم ،کارکردیم و مجموعهای را شکل دادیم و به مرور مشکلات کمتر شد ولی در جایی مثل بنیاد در گیر و دار این مشکلات دورهای ماندیم و با سیلی صورتمان را سرخ نگه داشتیم و کار انجام دادیم، از پژوهش، آموزش،امور استانها، بینالملل، نشریات، سایت، بانک اطلاعات، آفرینش و انتشارات و همایش و جشنواره و... اینها با سختی و مرارت طی شد، اما افق مناسبی برای ادامه کار ندیدم، لذا اینکه کسی بگوید فلانی در اعتراض و مواجهه با مشکلات ادامه مسئولیت را نپذیرفت چندان منصفانه نیست. زمانی که وزرای جدید رای اعتماد میگرفتند، تقریبا سال گذشته در مرداد ماه، حکم دو ساله من پایان یافت و قصد داشتم که تمدید را نپذیرم، اما برخی از اعضای هیات امنا به بنده گفتند اگر نپذیرید بنیاد دچار اعوجاج میشود، شما بپذیرید و به مدیران جدیدی که می آیند واگذار کنید. دیدم این حرف عاقلانه است، بعد از آمدن دکتر صالحی به ایشان عرض کردم که به هرحال این شرایط وجود داشت و قصدم این بود، به نظرم فرد تازه نفسی بیاید که دیدگاههایش به لحاظ فرهنگی سیاسی با دیدگاههای شما سازگارتر باشد بهتر است. انگیزه کافی برای ماندن آنجا وجود نداشت. روحیه ام اینگونه است که اگر در مجموعهای که هستم خروجی لازم را نبینم و تاثیری که می خواهم در حوزه فرهنگ نداشته باشیم حتی اگر بلحاظ شخصی شرایط خوبی برایم فراهم باشد ماندن برایم بسیار دشوار می شود. به خودم بسیار سخت می گیرم. البته اهل تعامل هستم، احساس کنم نمیتوانم با مجموعه کار کنم لزومی به دست به یقه شدن ندارم، با کمال احترام باید از هم جدا شویم. اگر که میخواستم بمانم باید مفصل صحبت میکردیم و سنگهامان را وا می کندیم. *گروه جدید در دولت یازدهم مایل بودند من بمانم/ اختلاف نظر گفتمانی داشتیم * با آقای صالحی صحبت نکردید؟ اتفاقا آنها خیلی مایل بودند من بمانم، حتی در جلسه هیات امنا که اسفند برگزار شد، اعضا محبت داشتند و اصرار کردند و من شرمنده شدم، اما چون تصمیمم مربوط به قبل بود کار به اینجاها نرسید که بنشینیم و درباره همکاری و آینده صحبت کنیم.اگر تصمیم بر ماندن داشتم و احساس میکردم زمینه اجرایی آماده است و میتوانم رویکردی را که به آن قائل هستم و بر مبنای گفتمان انقلاب اسلامی در ذهنم مستقر شده است، تا حد قابل قبولی آنجا ادامه دهم، مینشستم و بحث میکردم. شاید آن دوستان هم میپذیرفتند. ضمن اینکه در جلسات خصوصی با دکتر صالحی به صراحت نظرات خودم را میگفتم، نقدهایی که به برخی رویکردها داشتم به صراحت اشاره میکردم، ایشان هم با سعه صدر توجه میکردند، چون جلسات خصوصی بوده نمیخواهم وارد آن موضوعات شوم، اما قطعا از این نوع اخلاف نظرهای گفتمانی بوده است.
تکیه به شبه روشنفکران اصطلاحی را به صلاح دولت نمیدانم * شما گفتید اگر میخواستم بمانم باید سنگهایم را وا میکندم. چه چیزهایی منظورتان است؟ همین که عرض کردم، باید مینشستیم و میگفتیم که دیدگاههایمان این است، تلقی مان از حوزه مدیریت فرهنگ در این موضوع ماموریتی این است، اینهم لوازم مورد نیاز است، آنوقت روشن میشد که در قبال آن نیازها و رویکردهایی که داریم تا چقدر میتوانیم به تفاهم برسیم. ببینید مثلا به لحاظ رویکردی قائلم که دولت هزینهای که میکند باید در گفتمان انقلاب اسلامی باشد. دولت هم نمیگوید به این مفهوم قائل نیست منتهی به حوزه اجرا که می رسیم مسائل و تفاوتها آشکار می شود. مثلا درباره مفهوم اعتماد سازی در دولت جدید ، تلقی این بوده با توجه به شعارهایی که دولت داده حالا میخواهد اعتماد سازی کند، حال باید دید اعتماد سازی به معنای مقبول در نگاه راهبردی انقلاب اسلامی چیست؟ این اعتماد سازی را که بیشتر در رابطه با افرادی که نسبت به انقلاب اسلامی خنثی یا واگرا هستند مطرح میکنند چگونه است؟ تا چه میزان باید برای این اعتماد سازی هزینه کرد؟ اگر به قیمت از دست رفتن اعتماد صاحبان انقلاب و مومنین انجامید چه؟ بگذارید با صراحت بگویم اینکه تکیه به شبه روشنفکران اصطلاحی را به صلاح دولت نمیدانم، تکیه بر شبه روشنفکران، تکیه بر باد است. از ابتدای دوره دانشجویی که غرب مفهومی غیر از نقشه جغرافیایی برای ما پیدا کرد تا الان هرچه می اندیشم بیشترباور می کنم که شبه روشنفکران واگرای غربگرای حرفه ای که آداب خاصی پیدا کردهاند واقعا بخش قابل توجهی از آنها گربه صفت هستند، واقعا تکیه بر آنها تکیه بر باد است.تمرکز دولت باید روی نیروهای مومن برای پیشبرد اهداف باشد اما مومنی که سعه صدرمدیریت فرهنگی در نظام جمهوری اسلامی را داشته باشند.نه تنگ نظرانه و نه واداده یعنی مخلص کلام اینکه سایهای از رهبری و شانی از شئون ایشان باشند؛ نگاه رهبری در برخورد با نویسندگان و روشنفکران چگونه است؟ با اهل هنر و اهل ادب چطور؟ با بچه های انقلابی و حزب اللهی چطور؟ اولویت بندی ایشان چگونه است؟ منظومه فکری و منش ونظام ترجیحی ایشان در فرهنگ چگونه است؟ *خشت اول دولت یازدهم کج نهاده شد * تصور شما این است تکیه بر روشنفکران در دولت دهم کم و در این دولت بیشتر است؟ اصلا دولت جدید به نوعی با این تلقی آمد و همین رویکرد هم پاشنه آشیلش شد. در واقع خشت اول کج نهاده شد. رویکردی که در تبلیغات انتخابات ریاست جمهوری اتخاذ کردند حجم سنگینی از مطالبات واگرایانه و گریزازمرکز را در فضای رسانه ای و محافل خاص بوجود آورد و اکنون که دولت رای آورده خودش را نسبت به آن متعهد و مدیون می بیند و می خواهد به این مطالبات پاسخ دهد.حتی دولت به نوعی دچار سندرم ارتجاع مدیریتی هم شد. استفاده از چهره های اسبق و نوستالژی مدیریتی نسبت به دوره آقای هاشمی و تایید منش مهاجرانی و این قبیل مسائل به این رویکرد مربوط می شد. البته دولت نگفته که من تنها یک دسته را تحویل میگیرم و دسته دیگرا را نه، اما ببینید وقتی مثلا با یک فیلم ساز واگرا مثل بهمن فرمانآرا تماس گرفته می شود که چرا فیلم نمیسازی؟! و بعد می روند پشت صحنه فیلمش و به نوعی حمایت می کنند یا اقداماتی از این دست یا مباحث مربوط به ممیزی کتاب و فیلمهای توقیفی و طرح موضوع ممنوع القلمها و...مشخص است که چه اتفاقی درحال رخ دادن است. این موج فردا مشکلاتی را بوجود می آورد که از توان دولت خارج است و کارهای خوبی هم اگر انجام دهند تحت الشعاع قرار می گیرد.البته به نظرم با تذکراتی که داده شد و با برخی بازخوردها و بویژه آشنایی انضمامی و ملموسی که در این مدت با واقعیتهای فرهنگ و هنر پیدا کرده اند حداقل برخی رویکردها را تا حدی تعدیل کرده اند. حرفهای اولی که درباره ممیزی مطرح می کردند را با اظهارات اخیر مقایسه کنید. *دیدگاه معاونت فرهنگی متفاوت است * در حوزه ادبیات چقدر این مسایل رخ داد؟ کمتر، آقای صالحی بالاخره ریشههای حوزوی دارد و با دیدگاه دینی و منصفانه و معتدلانهتر سعی میکند عمل کند، در حوزه معاونت فرهنگی حداقل به لحاظ دیدگاه شخصی متفاوت با برخی معاونتهای دیگر عمل کردهاند. ولی رویکرد کلی همان است.
* پس از بنیاد ادبیات داستانی پیشنهادی نداشتید؟ خارج از دولت و بویژه برخی نهادهای فرهنگی در کشور محبت داشتند و پیشنهادهایی دادند و من باید ببینم در آینده چه اتفاقی رخ میدهد. برخی پیشنهادها هم بود که همان ابتدا با اعتذار رد کردم. * یک دوره می گفتند باید روی تولید رمان سرمایه گذاری کنید یک دوره چیز دیگری میگفتند * شما کمی شانس داشتید که بنیاد ادبیات داستانی پیش از شما فعال نبود و کاری نمیکرد و تنها یک نام بود، الان کار مدیرعامل جدید سخت است چون پیش از او فعالیتهایی انجام شده، مثبت یا منفی؛ توانایی شما هم بود و کارها آغاز شد. تقریبا تمام مسئولیتهایی که پذیرفتم تاسیسی بوده است.شما از بیرون که نگاه می کنید اینگونه به نظرتان می رسد در حالیکه کار تاسیس بسیار دشوار است و انسان را پیر می کند بویژه اگر در تامین اولیات بمانید و چالش شما بر سر حداقلها باشد نه حتی مطلوب نسبی . اگر ببینید در درون یک خانواده تبعیض هم روا داشته می شود مخصوصا نسبت به فرزند کوچکتر و نوپا باز شرایط دشوارتر هم می شود. از اقبال بد ما در این شرایط دشوار، دائم سیاستها و مدیران بالا دستی هم تغییر می کردند. مثال میزنم. یک دوره می گفتند باید روی تولید رمان سرمایه گذاری کنید یک دوره دیگر چیز دیگری می گفتند یک بار می گفتند پژوهش و نظریه پردازی را ادامه دهید و پی بگیرید یک مقطع دیگر این کار را موازی کاری می دانستند . امثال این تغییرات دائمی برای یک مجموعه نوپا کشنده است. یک نهال تازه کاشته شده اگر در معرض تندبادها و تغییرات قرار بگیرد آسیب می بیند . مدیر عامل و هیات مدیره موظف به اجرای اساسنامه هستند و باید دید در اساسنامه چه چیزی آمده است. در اساسنامه حتی تولید و تدوین فیلمنامه هم پیش بینی شده بود ببینید حوزه تولید وسیعی برای بنیاد طراحی شده بود در اینگونه شرایط واقعا مدیران بالادستی برای جلوگیری از تفرق و تغییر دائم مسیر باید از مدیرعامل تحقق اساسنامه را بخواهند نه تلقی های شخصی خود را. اتفاقا قانون هم برای بازرس یک مجموعه همین وظیفه را یعنی تطبیق عملکرد با اساسنامه را پیش بینی کرده است نه تطبیق با چیز دیگر * همین قرابت با حوزه سینما باعث شد شما در جشنواره فیلم فجر و فیلم کودک هم داور معرفی کردید و... بله، اتفاقا مورد توجه هم قرار میگرفت. به این دلیل که حوزه ادبیات داستانی با حوزه سینما درهم تنیدهاند و مشکل اساسی ما در حوزه سینما، ادبیات داستانی است. اگر قوت و قدرتی در سینمای غرب است به واسطه ادبیات است.سینما و حوزه های نمایشی برساخته ادبیات دراماتیک هستند. * در طول مدیرتتان در بنیاد ادبیات داستانی مدیریت فرهنگی آزاد را سپری کردید یا مدام تحت فشار معاون بودید؟ بالاخره کم و بیش این مسائل هست. به قول طنزآمیز آقای حکیمی "برای ثوابش"! * گاهی فشار از مدیران معاونت فرهنگی ایجاد میشد * نظر خودتان چیست؟ من معتقدم اگر به شما اعتماد کرده و انتخابتان کردند باید آزادی عمل هم بدهند. انصافا هم تا حدی قابل قبولی این مسئله در بنیاد رعایت شد ولی تغییر و تحولات بالا دستی ، تحولاتی از این دست هم بهمراه داشت و گاهی رعایت نمی شد. زمانی در بنیاد به بهانه حضور موفق یک جوان نویسنده در عرصه بین الملل یک نشستی بدون حضور خبرنگاران در خصوص حوزه نشر بینالملل و کپی رایت برگزار کرده بودیم. در این جلسه که هیچ خبرنگاری حضور نداشت، تقریبا نمایندگان تمام آژانسهای ادبی و اهل فن حضور داشتند، حضور در نمایشگاه فرانکفورت و نحوه حضور ما در نمایشگاههای بینالمللی نقد جدی شد. فردای آن روز یک نفر از مدیران معاونت فرهنگی با بنده تماس گرفت بشدت برخورد تندی کرد و به من گفت شما به چه حقی این نشست را برگزار کردید؟! من گفتم اگر ما در حوزه ترجمه که در اساسنامه مان آمده با حضور آژانسهای ادبی که در بنیاد باید مورد توجه باشند _بدون حضور خبرنگاران_ نمیتوانیم جلسه کارشناسی خصوصی برگزار کنیم و حرفها را به صراحت بشنویم ، به چه دردی می خوریم؟! این نوع دخالتها در کار ما میشد. اما ما کار خودمان را میکردیم.خیلی وقتها باید از کنار مسائل عبور کنی. سفرهای خارجی و ماحصل آنها!!! * در مراسم تودیع خودتان گفتید که من مدیری بودم که ماموریت خارجی نرفتم. چرا؟ مگر شما مدیر فرهنگی نبودید؟ البته منظورم دورهای بود که در ارشاد و بنیاد بودم؛ شما خودتان بدون تعارف میدانید چه میزان از این ماموریتهای خارجی مثمر ثمر است.هزینه زیاد سفرهای اینچنینی با بازده بسیار اندک در قیاس با فعالیتهایی که میتوان بدون هزینه کرد این پولها و با استفاده از وسایل ارتباطی از داخل ایران در حوزه بین الملل، تولید و ترجمه و... انجام داد بهت آور است. ماموریت خارجی که ضرورتش و خروجیاش به صورت ملموس روشن نشود و فقط به گفتن و نوشتن جملات خطابی که بله رفتیم که فرهنگ ایرانی و اسلامی را تبلیغ کنیم و پیام خود را برسانیم و احیانا بر گسترش روابط تاکید کنیم! *برخی دوستان ، خارج برایشان یعنی موی بلوند و آسمان خراش * منظورم در حوزه فرهنگ است، چه فایدهای دارد؟ طنز ماجرا اینجاست که برخی دوستان تا اسم خارج می آید یاد فرانسه و آلمان و ایتالیا و امریکا و ژاپن میافتند؛ گاهی به این دوستان به طعنه می گفتیم به خدا افغانستان هم خارج است! تازه همکیش ما و هم زبان و هم خط ما هستند. به همین دلیل وقتی آقای صالحی اولین سفر خارجیاش را افغانستان قرار داد خوشحال شدم. برخی دوستان ، خارج برایشان یعنی موی بلوند و آسمان خراش و امثالهم واگر نگاهی هم گاهی به اطراف می اندازند از سر رفع تکلیف است نه دغدغه عمیق و جدی. یک جور انفعال و غرب زدگی کلاس ابتدایی در آن دیده می شود. نرفتن من به این ماموریتها نوعی از اعتراض به شیوه حضور بین المللی ما در حوزه فرهنگ بوده و هست.البته رشته من فرهنگ و ارتباطات است و به شدت ذهنم درگیر ارتباطات میان فرهنگی است با سفر هیچ مشکلی ندارم اتفاقا از همین زاویه است که انتقاداتی دارم.بحث من سر شیوه هاست. در زمانی که نهاد کتابخانه ها بودم یک سفرکاری رفتم تاجیکستان سفر به نیمه نرسیده بود که برگشتم وقتی آقای واعظی با تعجب پرسید چرا زود برگشتی؟ گفتم کارها را انجام دادم بیشتر از پیش بینی هم انجام دادم دیگر برای چه می ماندم؟!
* گویا در مورد حضور در نمایشگاههای خارجی نقد جدی دارید. پارسال هم مصاحبه کردید و از نحوه حضور گله داشتید آیا علت همین است؟ نقدی که دارم نسبت به شخص یا مجموعه خاصی نیست. قائلم این شیوه غلط است. ممکن است یک زمان موسسه نمایشگاهها یا اتحادیه ناشران این شیوه درست را اجرا کنند، نمی دانم ،شاید امسال بهتر از سالهای گذشته باشد، بنده به شیوه رایج در این سالها معترضم و معتقدم داریم فرصت سوزی می کنیم و از همین ترکیه فرسنگها عقب افتاده ایم. می توان با یک غرفه کوچک آنهم در بخش اصلی نمایشگاه و تنظیم ملاقاتها و ارسال ترجمه ها و تنظیم دعوت ها در طول یک سال، ثمره را در آن چهار روز گرفت. در واقع آن چهار روز نمایشگاه فرانکفورت یا هر نمایشگاه دیگری وقت درو محصول است نه اینکه برویم تازه آنجا فکر کنیم که چه خبر است؟! بعد هم برخی کارها را که رایزن فرهنگی به طور معمول انجام می دهد چاشنی کار کنیم و برای حافظ برنامه بگیریم، به خلق الله پسته و گز و غذا بدهیم و بیاییم و بگوییم کار فرهنگی انجام دادهایم. باید یک سال کار کرد تا ثمره را برداشت کنیم؛یعنی یک تیم فعال قوی - مثل دلالهای حرفه ای که در حوزه های اقتصادی کار میکنند- با ادبیات اقناعی، با روابط بین الملل مناسب واشراف بالا بر ناشران و بنگاههای انتشاراتی خارجی و مسلط بر زبانهای مختلف تدارک شود و با ناشران خارجی در طول سال تعامل دائم داشته باشند و ترجمهها را ارسال و درباره آنها مذاکره کنند.آنوقت در نمایشگاه حضور پیدا کنند و یک غرفه کوچک اما پربازده برپا کنند برای تبادل رایت، همه عرایضم در حوزه شرکت در نمایشگاههای خارجی معطوف به هدفگیری اولیه است و هدف گیری ما باید متناسب با ابزار و کارکرد آن واقعه و نمایشگاه باشد نه یک تلقی وهمی وغیر واقعی از آن. ما اگر میخواهیم ترجمه معکوس داشته باشیم بایستی راه و روش را درست طی کنیم. کارهای سخت افزاری و حجمی بالا و عدم توجه به بعد نرم افزاری حوزه ترجمه معکوس یک درد مزمن شده است. برخی از دوستانی که هرسال به فرانکفورت می روند شبیه همین حرفهای مرا در جلسات میگفتند، اما باز هم همان برادران به نمایشگاه سال بعد هم میرفتند و در بازگشت همین حرفها را دوباره تکرار میکردند.خنده دار نیست؟ شایسته هست نقد داشته باشیم یا خیر؟ من میگویم فرض کنید فلان مقدار هزینه حضور می کنیم، اگر از این میزان نصفش را برای ترجمه اختصاص میدادیم موفق تر بودیم. بعلاوه کتابهایی را که ناشران خودجوش یا در تعاملات خاص خود ترجمه میکنند،همه را باید جمع کرده و روی اینها کار کنیم. پس اصلا نیاز نیست بودجهای خارق العاده استفاده کنید همین بودجه هایی که صرف میشود باید به صورت صحیح راهبری کرد و به سمت مسیر اصلی برد. ممکن است دوستان دلخور شوند، اما دلم میسوزد، ببینید دوستان به آلمان می روند و آنجا دورهمی پیرامون نمایشگاه کتاب تهران جلسه می گذارند! رهبر معظم انقلاب مدام بر ترجمه معکوس تاکید دارند اما ما فقط شعار میدهیم و کارهای نمایشی انجام می دهیم و یک جور موضوع را به شوخی می گیریم. حضور در نمایشگاه همانند جشن درو محصول است. باید یک سال پیش از آن اقدام کرده باشی، کاری که ترکیه انجام میدهد، سالها از ما پیش افتاده است. چون از مدتها قبل بیسهای ترجمه را ارسال کرده و با ناشران ارتباط برقرار میکنند و بعد بحث مبادله رایت و... صورت میگیرد؛ از زاویه ای دیگر بیایید ببینید در طول سالیانی که ما در اینگونه نمایشگاهها شرکت کردهایم تعداد مدیران و کارمندان اعزامی را با تعداد نویسندگان و پژوهشگران که حضورشان حداقل ثمرات دیگری را می توانست به همراه داشته باشد قیاس کنید. امیدوارم دوستان سعه صدر داشته باشند و تامل کنند و راه غلط را اصلاح کنند. * بنیاد برنامه ای نداشت که خودش شرکت کند؟ ما یک سال اراده کردیم شرکت کنیم. 6 ماه کار کارشناسی کردیم و موارد کارشناسی را به معاونت فرهنگی منعکس کردیم. کاری که انجام شد اینکه کتابهای ادبیات داستانی که عمدتا پس از انقلاب منتشر شده بودند در یک دوره کارشناسی چند ماهه، آنهایی که دارای اولویت فنی و محتوایی برای ترجمه بودند برای دادن گرنت آماده و فهرست شد. گاتالوگی آماده و آثار خلاصه شد. بنا بود غرفه کوچکی بگیریم و با نیرویی چابک از جنس آژانس ادبی برای مبادله و رایت و به همراه ده نفر از نویسندگان و پژوهشگران و دو نفر از بچههای بنیاد اعزام کنیم. *برای اعطای جوایز جایزه ادبی هشت خودرو بنیاد را فروختیم * یعنی اکیپ چند نفره؟ 12 نفره، 10 نویسنده و پژوهشگر و دو کارشناس بنیاد. که این دونفر هم خودشان مترجم و مسلط به زبان های خارجی و کارشناس بین الملل بودند. اما پول به ما نرسید و حتی یک باره به فقر رسیدیم. همان سال ما «جشنواره ادبی هشت» را داشتیم. به خاطر دارم دو خودرو داشتیم. یکی را به همراه کمی بن کتاب در بازار آزاد فروختیم تا جوایز جشنواره ادبی هشت را که ماموریت ارشاد به بنیاد بود، اهدا کنیم.
* همان سالی که جمعی از مدیران ارشاد جمعی عازم فرانکفورت شدند؟ بله .بهتر است بگویید همان سال که شما از جمع دوستان عکسی را منتشر کردید والا مدیران و خواص کم و بیش هر سال راهی اند.
در این سال تمام مدیران معاونت فرهنگی در نمایشگاه کتاب فرانکفورت حضور داشتند که جنجال رسانهای نیز به همراه داشت/اشاره محمد حسنی نیز متوجه همین مسئله است * اگر بودجه نبود چطور به فرانکفورت رفتند؟ آنها بودجه داشتند. * چطور شما این بودجه را نداشتید؟ در این وادی بحث بسیار است که بودجه بندی چطور انجام میشود. ما به ازای بیرونیاش چیست؟ اولویت های نظام بروکراسی و دیوان سالاری ما در حوزه فرهنگی چیست؟ روزمره است یا تحول گرا؟ انطباق اینها با راهبردهای اصلی فرهنگی نظام و رهبری و ضرورتهای جامعه تا چه حد است؟ ببینید تا به حال به یاد دارید که آقا درباره حضور در اینگونه نمایشگاههای خارجی نکته ای گفته باشند؟ ولی حتما به خاطر دارید که ایشان راجع به اهمیت ترجمه معکوس تاکیداتی داشتند. یعنی اصل را باید بر ترجمه معکوس گذاشت و در این برنامه ریزی دقیق و کاربردی و فرهنگی اگر لازم شد تاکید می کنم اگر لازم شد برای این هدف به سفری هم رفت خوب می روند و شرکت می کنند. ترجمه معکوس باید اصل و لوازم اقتضائی آن تبع باشد . این رویکرد در نظام اداری ما معکوس شده است. البته ارشاد با مشکل بودجه مواجه بود. من قبول داشتم؛ اعتراضی در این خصوص نکردم. اما حرف ما این بود که وقتی بودجه کم است از کارهای نمایشی بپرهیزید. از کارهای پر خرج کم ثمر بپرهیزید. برویم به سمت کارهای کنش گرایانه و تاثیرگذار. اینکه یک غرفه چندصد متری با هزینه های بسیار بالا بگیریم و تعدادی از مدیران و افراد شبه دولتی را به همراه ببریم چه ثمری دارد؟! * آثار شاخص را باید هوشمندانه انتخاب و ترجمه کنیم * پیشنهاد شما چه بود؟ کتابها باید یک ترجمه اولیه انگلیسی داشته باشند. این شیوه بر اساس دیدگاه متخصصینی از این وادی است، من ابتدا خودم قانع نشدم که ما یک ترجمه اولیه از کتاب تولید کنیم اما با بحث و جلسات متعدد قانع شدم چون این نظرات از سوی بچههای فعال آژانسهای ادبی ارائه می شد و مستدل و برمبنای واقعیات بود و دیدگاه مرا هم تغییر داد. بعد از مدتی فکر و مشورت و گفتگو احساس کردیم مسیر فعلی شرکت در نمایشگاههای خارجی غلط است.بایستی هرسال با بودجه ای که اصلا هم زیاد نیست تعدادی آثار شاخص را هوشمندانه انتخاب کنیم و برای اینکه فهم تفصیلی اولیه از کتاب برای ناشر خارجی بوجود آید باید ترجمه ای انگلیسی داشته باشید حتی اگر ناشر اسپانیولی زبان و یا حتی عرب باشد.اگر مترجم خارجی باشد بهتر است، اگر نه مترجمان خوب خودمان هم کفایت میکنند، چون بعد از اینکه رایت را فروختیم انتشارات مقصد عمدتا ویراستارهای قوی داشته و اثر را ویراست میکنند چرا که ویراستاری بویژه در ناشران حرفه ای دنیا خیلی قوی و متفاوت اند.این روند در طول چند سال ممکن است ما را به جایی برساند که برخی نویسندگان ما در برخی کشورها مخاطب پیدا کنند و ناشر خارجی برای ترجمه اولیه هم هزینه کند و نیاز به ترجمه اولیه از سوی ما هم نداشته باشد. * یعنی حضور بنیاد قرار بود بر این اساس باشد. طراحیاش را انجام دادیم اما عملا حمایتی نشد و دوستان صلاح دیدند همان مسیر همیشگی را بروند و خود را به دردسر نیاندازند، الان هم فکر میکنم، آژانسهای ادبی باید کشور را نمایندگی کنند نه برخی مجامع و مراکز دیگر چون اینها آزموده شده هستند، ولی ثمری نداشتهایم، چند بار باید دوستان فرانکفورت یا به سایر نمایشگاهها بروند و برگردند، و بازهم دست خالی باشند؟ البته حضور ناشران فعال و قوی به صورت مستقل درست است حتی دولت هم خوب است آنها را تشویق کند و برای آنها دوره آموزشی بگذارد. ولی اگر ما در پی ترجمه معکوس هستیم بالاخره این جاده باید دوطرفه شود.اید کار دست کاردان باشد و هدفگذاری بر انتقال و حتی الامکان فروش رایت باشد. * در دوران مدیریت خودتان در همکاری با آژانسهای ادبی اهتمام داشتید؟ بله. * چقدر موفق بودید؟ ما آژانسهای ادبی را در طراحی شیوه ترجمه معکوس بکار گرفته و از آنها مشورت گرفتیم،یک کار کارشناسی هم درباره تجاری سایر کشورها برای ما انجام دادند.حتی یکی از این بزرگواران زمانی مشاور بنده در بنیاد بود، در برنامهریزی ما رسیدیم به آنچه باید برسیم. یعنی شیوه و نرم افزار برایمان محرز شده بود ولی برنامهریزی به پشتیبانی اجرایی نیاز دارد، این اجرا نیازمند زمینه هایی است، زمینه ها آماده نشد.ما قسمت نرمافزاری و فکر ماجرا را پروراندیم، اما بایستی پشتیبانی میشد. ما جلسات متعدد با مراکز مختلف داشتیم که یک همگرایی دراین خصوص بوجود بیاید تاحدی هم موثر افتاد ولی اراده اجرایی قویتر از بالا نیاز بود. حتی به مسئول شورای ترجمه سازمان فرهنگ و ارتباطات عرض کردم: شما مطئمن باشید اگر میخواهید نگاه دینی و فرهنگ بومی و ارزش ها و هویت ایرانی را بدون واکنش و حساسیت زایی به سایر ملل منتقل کنید بهترین راه، ادبیات داستانی است. * به نمایشگاه کتاب تهران بیاییم، درباره آینده نمایشگاه کتاب چه نظری دارید؟ از نظر شما که چند سال عضو شورای سیاستگذاری و از مسئولین نمایشگاه بودید این موضوع انتقال نمایشگاه به مکان سابق تصمیم درستی است؟ کاش در این مورد تامل بیشتری بکنند. از نظر من این تصمیم مزایا و معایبی دارد و معایب و مضار آن بیشتر است و احتمالا مردم را دچار مشکلاتی می کند. مزیت آن بلحاظ اجرایی و احتمالا هزینه ای است. زیرا هرسال هزینهای جهت استقرار نمایشگاه و برپایی چادر و اسپیس و سیستم برق و مخابرات می شود و دوستان با توجه به شرایط مالی ارشاد احتمالا فضای قبلی را مناسب می دانند اما نکاتی هست که توجه به آن لازم است. اول اینکه مصلا به عنوان نمایشگاه کتاب جا افتاده و مردم تقریبا به آن عادت کرده اند این موضوع یک اصل مهم مدیریتی و ارتباطاتی را گوشزد می کند و آن اینکه در چنین شرایطی اگر مکان جدید حداقل 15 درصد نسبت به فضای قبلی مزیت نداشته باشد تصمیم به انتقال اشتباه است. اما اینکه این مزیت وجود داشته باشد تردید جدی وجود دارد. مثلا شاید خاطرتان باشد وقتی نمایشگاه در مکان قبلی برپا می شد همین اتوبان چمران گاهی چه ترافیکی می شد. ازآن زمان تا کنون تعداد اتومبیل های تهران حداقل دوبرابر شده تعداد ناشران و مخاطبان نمایشگاه افزایش یافته وانگهی بخشی از عرض همان اتوبان را خط بی آرتی گرفته.همین مقیاس را درباره سایر راههای دسترسی درنظر بگیرید. مصلا در تقاطع دو اتوبان و در کنار خط مترو قرار گرفته و حتی در ایام نمایشگاه ترافیک نسبتا روانی دارد ولی محل سابق با شرایط جدید چطور؟شهرستانی ها که یا از مهر آباد یا ترمینال جنوب و غرب و آرژانتین می آیند کجا برایشان مناسب تر است؟ نکته دیگر اینکه مصلا در مرکز تهران واقع شده و به نوعی عدالت شهری در آن رعایت شده ونسبت شمال و جنوب و شرق و غرب تهران در آن تقریبا یکسان است.این نکته کمی نیست.بویژه اینکه به مرکزیت ناشران و قلب نشر کشور و همچنین به مرکز مدیریتی کشور که جمهوری و پاستور و بهارستان باشد نزدیکتر است و رفت وشد ناشران و مدیران و چهره های نظام که از جذابیت های نمایشگاه و عاملی برای تبلیغ نمایشگاه است آسانتر است و از این قبیل موارد.نکته دیگر اینکه همین مصلا تازه دارد از آب و گل در می آید. ساختمان اگرچه با سرعت لاکپشتی اما درحال تکمیل است و اگر تا اردیبهشت آینده بخشی از رواقها آماده شود بخشهایی از نمایشگاه که زیر چادر بود امکان انتقال به آنجا دارد.ساختمانی نسبتا زیبا و با معماری نزدیک به معماری اسلامی و فضا سازی معنوی.اینها خیلی مهم است .حق نداریم به این مسائل بی توجه باشیم. روح و روان مخاطبان میلیونی از فضاسازی و معماری تاثیر می پذیرد و کنش رفتاری آنها را متاثر می کند. نمایشگاه کتاب از یک بعد یک اتفاق آیینی است وقتی شما این اتفاق را از این بافت خود جدا می کنید و به فضایی نزدیک به شمال شهر با آن بافت فرهنگی و اجتماعی می برید قطعا تاثیراتی انکار ناپذیر خواهد داشت.برخی مسائل نیاز به باز شدن در یک فضای کارشناسی دارد و شاید اینجا خیلی نتوان آن را مطرح کرد. آنچه عرض کردم قطعی نیست ولی قابل بررسی است. امیدوارم تصمیم دوستان به مدد فرهنگ و مردم بیاید و باعث چالش و حاشیه نشود. ماجراهای احیای انتشارات عصر داستان * موافق باشید این بحث را تمام کنیم. چه شد به این نتیجه رسیدید عصر داستان را فعال کنید؟ چه نیازی بود بنیاد ادبیات داستانی به عنوان نهاد دولتی انتشارات داشته باشد آنهم با توجه به اینکه انتشارات وزارت ارشاد فعال بود. پیش از آمدن من به بنیاد انتشاراتی به نام خود بنیاد وجود داشت و قرار بوده آثاری را منتشر کند حتی پروژه ای داشتند که داستانهای منتشره و بعضا پراکنده برخی نویسندگان را جمع آوری و بازنشر کنند و شروع هم کرده بودند ولی ما دیدیم که این کار را پیشتر آقای پرویز و همکارانشان به شکل مجموعه آثار تکا و همچنین انجمن قلم به عنوان مجموعه آثار پیش کسوتان انجام داده اند و کار تکراری و موازی می شود. ما نام انتشارات را به عصر داستان تغییر دادیم و تصمیم داشتیم در حوزه پژوهش و آموزش و برخی کارها از این دست آثاری منتشر کنیم اما چند علت باعث شد وارد آفرینش ادبی هم بشویم.دلیل اول این بود که این وظیفه به صراحت در اساسنامه آمده بود و ما موظف به اجرای آن بودیم. نکته دیگر این بود که بنیاد علی رغم وابسته بودن به دولت واقعا نیازمند درآمد زایی بود و بویژه در برخی مواقع گفته می شد تا میتوانید درآمدزایی کنید چون باید به سمت خودگردانی و تقویت اقتصاد فرهنگ حرکت کنیم طبیعی است مهمترین کاری که می توانستیم انجام دهیم فروش آثار است.نکته جالب دیگر اینکه نویسندگان شاخص زیاد بودند که با ادله وذکر موارد مشابه موفق ، این کار را لازم می دانستند برخی از آنها هم اصلا به دنبال چاپ آثار خودشان در بنیاد هم نبودند و ناشران خاص خود را داشتند ولی این کار را لازم می دانستند مثلا کاری که آقای چمران در بنیاد حفظ آثار را مثال می زدند که برخی از بهترین آثار دفاع مقدس را به جامعه عرضه کرد.نکته دیگر این بود که هم در دوره آقای دری وهم در دوره آقای اسماعیلی این وظیفه به بنیاد تکلیف می شد بویژه در دوره آقای دری که شاید مصاحبه های ایشان مبنی بر این که باید آثار شاخص ادبی تولید کنیم خاطرتان باشد ایشان حتی برخی آثار ادبی جهان را برای نمونه ذکر می کردند و می گفتند مشابه آنها را باید تولید کنیم. * ناشران دولتی نبودند بخشی از فرهنگ لنگ میزد * آقای صالحی معتقد است رسانهها وارد شده و نقد کنند که چرا دستگاههای دولتی انتشارات دارند. اشکال ندارد. این یک اختلاف نظر است.منتهی هر کسی این تلقی را دارد باید به تمام لوازم این حرف پایبند باشد.یک مجموعه را یا دولتی می دانیم یا خصوصی هر کدام از اینها تبعاتی دارد. اگر ما دولتی بودیم چرا امتیازهای دولتی بودن را نداشتیم وگاهی می شد با پول فروش کتاب حقوق همکاران را بدهیم.من هم موافقم که دولت مستقیما کار نشر نکند ولی آیا ما به تمامه و به معنای واقعی دولتی بودیم؟ مشکلات بنیاد را یک بار در ذهن خود دوره کنید آیا یک مجموعه دولتی اینقدر گیر و گرفتاری دارد؟ دوستانی که این نظر را دارند نظرشان راجع به انتشارات سمت و دانشگاه تهران و سوره مهر و کانون پرورشی و بوستان کتاب و پژوهشکده ها ودانشگاهها و انتشارات علمی فرهنگی و امیرکبیر و... چیست؟ اینها که بعضیهاشان از ما دولتیتر یا حاکمیتیتراند و مستقیم وصلند ولی اگر همینها نبودند بخش قابل توجهی از فرهنگ لنگ میزد وانگهی ما روشی که مد نظر داشتیم این بود که کتاب را تولید کنیم و پس از چاپ که هزینه های آن برگشت نویسنده کتاب را در هر انتشارات دیگری که مایل بود ببرد و ما این کار را مانع نشویم بلکه ترغیب کنیم. * چه چیز را واگذار میکنید. امتیاز کتاب را؛ یعنی نویسنده کتاب را به هر ناشری میخواهد بدهد. * یعنی شما فقط بار اول کتاب را منتشر میکنید؟ بله؛ ما این کار را هم کردهایم. اصلا ما هیچ اثری را خرید قطعی نمیکردیم. * روش شما متفاوت است مثلا شما 4 چاپ را یک جا میخرید. چند کتاب به این شکل قرار داد بستیم که حقالتالیف سه یا چند چاپ را پیشتر والبته بعد از ارزیابی اثر پرداخت کنیم منتهی بودجه اولیه ای که ما برای این کار نیاز داشتیم به ما نرسید و عمده آثاری که منتشر کردیم مشابه سایر ناشرین بوده است. تعداد زیادی از آثار بنیاد هستند که فقط یک چاپ را قرار داد بستیم. این آثار از چاپ دوم میتواند جای دیگری منتشر شوند. ببینید وقتی قرار است خودگردان شویم یا حداقل بخشی از هزینه های بنیاد را خودمان تامین کنیم خوب این یک معنی و لوازمی دارد. نمیتوانیم که کلیههامان را بفروشیم. آنچه میتواند درآمدزا باشد کتاب است و نشریه که درآمد کتاب پایدارتر است. این تلقی بیرونی که اینها بودجه آنچنانی دارند و دولتی هستند غیر واقعی است کاش اینطور بود. بنیاد ادبیات خصولتی است/جذابترین سیستمهای فرهنگی دنیا به سیاست و قدرت وصل هستند * دولتی هستید اما پول به شما نمیدهند. بله. به لحاظ ساختاری و حقوقی در ثبت شرکتها خصوصی محسوب میشود، اما به نوعی زیر مجموعه دولت است. ما میگوییم «خصولتی». در ارائه گزارش های متعدد و رعایت دستورات ملزم بودیم. این طبیعت سیستم دولتی است ولی ما آزادی بخش خصوصی را هم نداشتیم. روز اولی که رفتم بنیاد، حوزه آفرینش در ذهنم اولویت نداشت. میگفتیم ما باید سیاستگذاری و راهبری کنیم. نشریات و سایت و بانک اطلاعاتی و حمایت از حوزه ترجمه داشته باشیم. در مسیر با مشورت بسیاری نویسندگان شاخص نظر ما تغییر کرد، خود من با توجه تلقی که از حوزه ادبیات داستانی پیدا کردم به خصوص از نویسندگان، به نظرم رسید ما میتوانیم موضوع آفرینش را باز کنیم علاوه بر دلایلی که گفتم ما از طرفی این تلقی را داشتیم که باید الگو ده هم به لحاظ هنری و طراحی کتاب، هم به لحاظ محتوایی باشیم؛ در بحث محتوایی در سال اول در حال رسیدن به روش بودیم این اواخر به نقاط مطلوب و کیفیت رسیدیم. قصد داشتیم به مرور زمان به جایی برسیم که تعداد عناوین کم ولی الگویی منتشر کنیم تا ادبیات داستانی را مدام یک سر و گردن بالا ببریم یعنی برای هر نویسنده شرایطی فراهم کنیم که بتواند بهترین کارش را ارائه کند و ادبیات داستانی را یک گام به جلو ببرد. من نمیگویم روش ما تام و تمام است حتما می توان نکاتی را در اصلاح آن متذکر شد اما این رویکرد که حاکمیت نباید در حوزه تولید کار ادبی یا هنری ورود کند، تعبیر غلطی است. هالیوود بدون پنتاگون و کاخ سفید و کارتلهای بزرگ اقتصادی و سیاسی دنیا آیا میتواند اداره شود؟ بی بی سی میتواند اداره شود؟ همه آنها وابستهاند. بزرگترین و جذاب ترین سیستمهای تولید فرهنگی هنری در دنیا انتهایشان به حوزه سیاست و قدرت میرسد. ما در مواجهه نابرابر با دشمن قرار داریم و همه دنیا علیه ما تولید محتوا میکنند، بعد ما اینجا حرف های روشنفکر پسند بزنیم و چماق سفارشی نویسی را خودمان برداریم و...مدام بگوییم دولت نباید دخالت کند باید بازار آزاد باشد.اگر حوزه هنری یا کانون پرورش یا بنیاد حفظ آثار و امثالهم نبودند همین مقدار هم تاکنون نبود. بعضی حرفها ظاهر زیبایی دارند ولی فقط ظاهر زیبایی دارند. حاکمیت در حوزه ادبیات داستانی باید نگاه حمایتی داشته باشد البته با شرایطی که میشود این کار را انجام داد. صدها میلیارد تومان از حاکمیت در این کشور خرج شده سفارش داده شده و فیلم و سریال ساخته میشود، یک صدم آن را برای کل نویسندهها اختصاص دهیم چه می شود؟کل قراردادهای ما جمعا به اندازه کسری از یک قرارداد یک بازیکن فوتبال در یک فصل لیگ خودمان نشد. * قضیه ادبیات فرق میکند. *چرا؟ * حمایت در حد بخور و نمیر * شرایط ادبیات فرق دارد،؛ چاپ در بهترین حالت 10 هزار نسخه است با فیلم سینمایی و فوتبال متفاوت است. فوتبال روی بورس است. مشکل ما همین فرق ها و تفاوتهاست. من نمی گویم به یک نویسنده به اندازه فوتبالیست پول بدهید ولی به اندازه بخور و نمیر که باید حمایت کرد. * در بخشهایی معتقدیم باید حمایت صورت گیرد. با رقم و شیوه شما نوعی ساختار شکنی صورت گرفت. نه؛ قبول ندارم، رقمهای بنیاد اصلا عرف را نشکست ما تعداد اندکی از آثار را توانستیم حق التالیف را زودتر بدهیم همین. بخشی از این حرفها فضاسازی است. این حق التالیف ها را اگر بر زمان تحقیق و نگارش و بازنویسی های مکرری که در بنیاد بر آن اصرار داشتیم تقسیم کنید به اندازه حقوق یک کارمند هم نمی شود.شبیه این رقمها و بیش از این هم بود در جاهای دیگر وجود داشت و اصلا رقم عجیبی نبود. می شد گاهی نویسندهای نزد ما می آمد و می گفت فلان قدر مد نظر من است. اما ما می گفتیم عرف ما اینقدر است. آثارشان را جایی که بیشتر پول می�
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 67]
صفحات پیشنهادی
معاون سابق آژانس بینالمللی انرژی اتمی در گفتوگوی اختصاصی با فارس: میتوان به حل مشکل هستهای امیدوار بود/ با
معاون سابق آژانس بینالمللی انرژی اتمی در گفتوگوی اختصاصی با فارس میتوان به حل مشکل هستهای امیدوار بود با مذاکره و تبادل نظر اختلافات رفع میشوند افزایش همکاری ایران با آژانس بینالمللی انرژی اتمیاولی هینونن معاون سابق آژانس بینالمللی هستهای در مصاحبهای اختصاصی با خبرگزاگفتوگوی فارس با برگزیدگان جشنواره شعر رضوی جای زنگ مشاعره در مدارس خالی است
گفتوگوی فارس با برگزیدگان جشنواره شعر رضویجای زنگ مشاعره در مدارس خالی استتنی چند از برگزیدگان دومین جشنواره شعر رضوی مازندران از علاقه خود به حفظ شعر گفتند و اینکه دوست دارند یکی از ساعتهای کلاس درس آنها به مشاعره اختصاص داده شود به گزارش خبرگزاری فارس از ساری دومین جشنوارهگفتوگوی فارس با تنها داور ایرانی حاضر در مسابقات المپیک نوجوانان؛ هر چه دارم از حضرت معصومه است/میخواهم در ا
گفتوگوی فارس با تنها داور ایرانی حاضر در مسابقات المپیک نوجوانان هر چه دارم از حضرت معصومه است میخواهم در المپیک قضاوت کنمتنها داور ایرانی حاضر در مسابقات المپیک نوجوانان خود را مدیون حضرت معصومه س و ائمه ع میداند و امیدوار است که در مسابقات المیپک سوت بزند به گزارش خبرگزاردر گفتوگوی خبرنگاران فارس با مدیرعامل بورس انرژی ایران مطرح شد برنامه مرجعسازی قیمت نفت ایران با وجود ذخایر
در گفتوگوی خبرنگاران فارس با مدیرعامل بورس انرژی ایران مطرح شدبرنامه مرجعسازی قیمت نفت ایران با وجود ذخایر عظیم جزئیات انتشار یک میلیارد دلار اوراق سلف نفتیمدیرعامل بورس انرژی ایران با تأکید بر اینکه پیش شرطهای تبدیل شدن به مرجع بازارهای جهانی برای تعیین قیمت حاملهای انرژیمحمدزاده در گفتوگو با فارس مسابقات اسپرت مدرن کیکبوکسینگ قهرمانی استان قم برگزار میشود
محمدزاده در گفتوگو با فارسمسابقات اسپرت مدرن کیکبوکسینگ قهرمانی استان قم برگزار میشودرئیس هیئت ورزشهای رزمی استان قم گفت مسابقات اسپرت مدرن کیکبوکسینگ قهرمانی قم با هدف شناخت برترینهای استان برگزار میشود جواد محمدزاده امروز در گفتوگو با خبرنگار فارس در قم تصریح کرد یکپیام تسلیت بنیاد شعر و ادبیات داستانی در پی درگذشت «سیمین بهبهانی»
پیام تسلیت بنیاد شعر و ادبیات داستانی در پی درگذشت سیمین بهبهانیپس از درگذشت سیمین بهبهانی شاعر کشورمان بنیاد شعر و ادبیات داستانی پیام تسلیتی صادر کرد به گزارش خبرگزاری فارس پس از درگذشت سیمین بهبهانی شاعر کشورمان مهدی قزلی مدیرعامل بنیاد شعر و ادبیات داستانی پیام تسلیتی بدیبودجه پیشنهادی بنیاد ادبیات شعر و داستانی تصویب شد/ برگزاری جشنوراه شعر فجر اولویت نخست
فرهنگ و ادب ادیبات ایران امیرزاده به مهر خبر داد بودجه پیشنهادی بنیاد ادبیات شعر و داستانی تصویب شد برگزاری جشنوراه شعر فجر اولویت نخست مشاورعلمی فرهنگی و مدیریتی معاونت فرهنگی وزارت ارشاد از تصویب بودجه بنیاد شعر و ادبیات داستانی و اولویت بندی برای تخصیص آن در جلسه کارگروهبنیاد شعر و ادبیات داستانی درگذشت سیمین بهبهانی را تسلیت گفت
فرهنگ و ادب ادیبات ایران بنیاد شعر و ادبیات داستانی درگذشت سیمین بهبهانی را تسلیت گفت بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایران درگذشت سیمین بهبهانی شاعر را تسلیت گفت به گزارش خبرگزاری مهر در این پیام تسلیت آمده است «بنیاد شعر و ادبیات داستانی ایران درگذشت سیمین خلیلی بهبهانیدر گفتوگوی فارس با مدیر تحلیل یک کارگزاری بازار سهام عنوان شد فراز و فرود هلدینگهای پتروشیمی بورس/ موشکافی
در گفتوگوی فارس با مدیر تحلیل یک کارگزاری بازار سهام عنوان شدفراز و فرود هلدینگهای پتروشیمی بورس موشکافی وضعیت بنیادی مهمترین صنعت بازار سهام ایرانارزشگذاری متفاوت بزرگترین هلدینگ پتروشیمی بورسی تناقض در میزان دارائی تحلیلی از وضعیت وصندوق تاپیکو و فارس اقتصاد مقاومتپیام تسلیت بنیاد شعر و ادبیات داستانی در پی درگذشت «سیمین بهبهانی»
پیام تسلیت بنیاد شعر و ادبیات داستانی در پی درگذشت سیمین بهبهانی سیمین بهبهانی در چند سال گذشته با مشکلات قلبی و احوال متغیر مواجه بود پس از وخیمتر شدن وضعیت جسمانی در روزهای گذشته سرانجام در بیمارستان بستری شد که تلاش پزشکان برای معالجه قلب او به نتیجه نرسید و این نویسنده وبنیاد شعر و ادبیات داستانی فراخوان داد نامنویسی از شاعران و نویسندگان جوان برای سفر گروهی به مکران
بنیاد شعر و ادبیات داستانی فراخوان دادنامنویسی از شاعران و نویسندگان جوان برای سفر گروهی به مکرانشاعران و نویسندگان جوان علاقمند به سفر به سواحل خلیج فارس و مکران تا 16 شهریور فرصت دارند برای حضور در گروه اعزامی بنیاد شعر و ادبیات داستانی نامنویسی کنند به گزارش خبرگزاری فارسرسولی در گفتوگوی مشروح با فارس عنوان کرد دریافت بیش از 3500 اثر/ انتشار آثار برگزیده ادبیات بسیج با مشارکت ان
رسولی در گفتوگوی مشروح با فارس عنوان کرددریافت بیش از 3500 اثر انتشار آثار برگزیده ادبیات بسیج با مشارکت انجمن قلم ایراندبیر هشتمین جشنواره سراسری ادبیات داستانی بسیج از وصول 3 هزار و 586 اثر به دبیرخانه خبرداد و گفت ممکن است مراسم اختتامیه در تهران برگزار نشود چون به جز تهرانمحمدی در گفتوگو با فارس: جلسه امروز کمیسیون اصل نود برگزار نشد/ بررسی پروندههای ارجاعی در کمیتهها
محمدی در گفتوگو با فارس جلسه امروز کمیسیون اصل نود برگزار نشد بررسی پروندههای ارجاعی در کمیتههانائبرئیس کمیسیون اصل نود مجلس گفت جلسه کمیسیون اصل نود مجلس برگزار نشد و کمیتهها در جلسات خود به بررسی پروندههای ارجاعی پرداختند داوود محمدی نماینده مردم قزوین در مجلس شورای ااستاندار کردستان در پاسخ به فارس: 21 سال سابقه اجرایی دارم/تصمیمگیر نهایی مسائل کردستان خودم هستم
استاندار کردستان در پاسخ به فارس 21 سال سابقه اجرایی دارم تصمیمگیر نهایی مسائل کردستان خودم هستماستاندار کردستان در پاسخ به سوال خبرنگار فارس راجع به اینکه مسائلی در استان مطرح میشود که شخص آقای زاهدی در خصوص مسائل استان تصمیمگیر نیست گفت اگر من فردی بودم که دیگران برایم تصدر گفتوگوی خبرنگاران یاسوجی با فارس مطرح شد وقتی حرمت خبرنگار کهگیلویه و بویراحمدی زیر سؤال رفت
در گفتوگوی خبرنگاران یاسوجی با فارس مطرح شدوقتی حرمت خبرنگار کهگیلویه و بویراحمدی زیر سؤال رفتتعدادی از خبرنگاران یاسوجی معتقدند حرمت خبرنگار در روز خبرنگار زیر سؤال رفت به گزارش خبرگزاری فارس از یاسوج پس از برگزاری آیین تجلیل از خبرنگاران در روز 18 مرداد تعداد زیادی از خبرنگادر حال و هوای دفتر شعر تازه «محمدتقی قشقایی» ایلیاتی بیقرار
در حال و هوای دفتر شعر تازه محمدتقی قشقاییایلیاتی بیقراربا یک نگاه کلی به مجموعه ایل به کوچش می ارزد متوجه خواهیم شد دل قشقایی دربند سنن قدیمی و صداقت و سادگی است او با زیباترین زبان و کلمات گذشته را به رخ میکشد خبرگزاری فارس – حسین قرایی محمدتقی قشقایی از شاعران خوش ذوقدر گفت وگو با فارس عنوان شد محمدی:جشنواره یاس باید خود را مورد بازنگری قرار دهد/فیلم های ویدئویی می توانند در
در گفت وگو با فارس عنوان شدمحمدی جشنواره یاس باید خود را مورد بازنگری قرار دهد فیلم های ویدئویی می توانند در خارج از ایران افتخار کسب کنندتهیه کننده طلا و مس گفت جشنواره فیلم های ویدئویی تهران یاس ابتدا باید خود را مورد بازنگری قرار دهد و سیاست گذاری مشخصی را دنبال کند تا این-
گوناگون
پربازدیدترینها