واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
دستنوشته اخوان ثالث در دفتر یادداشت آیتالله خامنهای بهمناسبت سالگرد درگذشت مهدی اخوان ثالث ــ شاعر معاصر ــ پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR دستنوشته مرحوم اخوان را که در سال 1341 در دفتر یادداشت آیتالله خامنهای نوشته شده است، منتشر کرد.
صبوحی
ــ «در این شبگیر
کدامین جام و پیغام صبوحی مستتان کرده ست ای مرغان،
که چونین بر برهنه شاخه های این درختِ برده خوابش دور،
غریب افتاده از اقرانِ بستانش درین بیغوله مهجور،
قرار از دست داده، شاد می شنگید و می خوانید؟
خوشا، دیگر خوشا حال شما، امّا
سپهر پیر بدعهد است و بی مهر است، می دانید؟» ــ «کدامین جام و پیغام؟ اوه
بهار؛ آنجا نگه کن، با همین آفاق تنگ خانه تو باز هم آن کوهها پیداست.
شنل بر فینه شان دستارِ گردن گشته، جنبد جنبشِ بدرود.
زمستان گو بپوشد شهر را در سایه های تیره و سردش،
بهار آنجاست، ها آنک طلایه روشنش، چون شعله ای در دود.
بهار اینجاست، در دلهای ما، آوازهایِ ما
و پرواز پرستوها در آن دامانِ ابرآلود
هزاران کاروان از خوبتر پیغام و شیرین تر خبرپویان و گوش آشناجویان،
تو چشنفتی بجز بانگ خروس و خر
در این دهکور دور افتاده از معبر؟»
«چنین غمگین و هایاهای
کدامین سوک می گریاندت ای ابر شبگیران اسفندی؟
اگر دوریم اگر نزدیک
بیا با هم بگرییم، ای چو من تاریک.»
سروده شده در اسفند ماه 1339 در تهران
قطعه «صبوحی» به اسلوب جدید نیمائی سروده شده است و در قالب آزاد عروضی که مقید به قید «تساوی طولی مصرع ها» نیست. هر مصرعی مستقل از دیگری، چندتائی از افاعیل و ارکان بحر اصلی شعر (هزج سالم) را شامل شده. مطابق این اسلوب نیمائی در هر بحر از بحور متداول عروض که شعر سروده شود، مصرع ها بنا به خواست و بنا به حاجت سراینده شعر کوتاه و بلند اختیار شود، یعنی قبلاً قالبی معین و مشخص وجود ندارد که شاعر در آن قالب کلمه بریزد بلکه اختیار قوالب در هر قسمت به میل و بنا به اقتضای طبع و سیاق جمله بندی شاعر است، فی المثل مصرعی شامل پنج رکن است و مصرعی دیگر شامل یک یا دو رکن یا مزاحف یک رکن، و کمتر و بیشتر، و قس علی هذا و هلمّ جرّاً. اما در عین حال که شاعر در کار خواتیم و اختیار مقدار ارکان هر مصرع آزاد است، مقید به این هست که وزن و بحر را رعایت کند و شروع مصرع ها خارج آهنگ و اشتباهاً به بحر ناهماهنگ دیگری نرود و در همان بحر اصلی مختار باشد و در خواتیم مصرع ها با استفاده از قافیه و نیز زحاف اشباعی استقلال هر مصرع حفظ شود که شعر به شکل بحر طویل در نیاید، فی المثل در این قطعه «صبوحی» که در بحر هزج سالم نیمائی است وزن بند آخر شعر بر این گونه است.
«مفاعیلن مفاعیلات
مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن
مفاعیلن مفاعیلات
مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلات»
و هکذا باقی مصراع ها که همه در بحر هزج سالم آزاد نیمائی است با «مفاعیلن» شروع می شود و به «مفاعیلات» (زحاف اشباعی) یا «مفاعیلان» یا «مفاعیلن» خاتمه می کند و حتی المقدور خواتیم مصرع ها زحاف اشباعی دارد یا لااقل در هرچند مصرعی یک خاتمه اشباعی دارد که شعر از حالت بحر طویلی خارج گردد. استقلال مصرع ها در عین حال به وسیله قوافی شعر نیز ضمانت می گردد (مطابق اسلوب قدیم). توضیح آنکه در این شیوه قوافی غالباً برای پایان بندی مصرع ها و نیز برای زینت شعر و تداعی و یادآوری به کار می آید و بیشتر در مختتم جملات شعری است، فی المثل در بند اول «دور» و «مهجور» و نیز «می خوانید» و «می دانید» قافیه دارند و در بند دوم «بدرود» و «دود» و «ابرآلود» (در پویان و جویان هم سجعی است) و «خر» و «معبر» و در بند سوم «نزدیک» و «تاریک» قافیه دارند. در سِفینه ها و دفترهائی ازین قبیل که دوستان و آشنایان یا دوستداران شعر من جمله نزد من هم می فرستند تا یادگاری در آنها بنگارم، غالباً اگر اهل شعر نو و اسالیب جدید باشند، غزل و رباعی می نویسم و ازین قبیل، اما اگر اهل شعر کهن باشند ازین گونه شعرهای جدید می نویسم، تا تنوعی به دفتر داده شده باشد. در دفتر شما حبیب شفیق آقای خامنئی که همین تازگی به افتخار [آشنائی] با آن عزیز نائل آمده ام از هر دو نوع نگاشتم و مختصر شرحی نیز در خصوص قالب این قطعه صبوحی برافزودم تا یادگار کامل تر باشد و بعضی ناآشنایان این شیوه که احیاناً این دفتر به دستشان می افتد به توضیحی نیاز نداشته باشند و دانسته باشند که شعر نو هم پر بی قاعده نیست و دشنام لایق بعضی «آثار خزعبل موسوم به نو» را بر آشنایان اهل نثار نکنند! این مختصر اشاره راجع به قالب و شکل ظاهری شعر بوده، در تعریف شعر حکما و ادبای قدیم گفته اند: «کلامی است مخیل و موزون و مقفی و متساوی» و وزن را «کیفیت ایجاد فقرات و نظمی در زمان و تقسیم زمان به فقراتی منظم» تعریف کرده اند و قافیه را «تشابه اواخر ادوار» گفته اند یا: «تکرار جزئی از قسمت اخیر مصرع ها به شرط اینکه بعین تکرار نشود که اگر بعینِ تکرار شد، آن ردیف است و قافیه پیش از آن است» در این اسلوب جدید نیمائی چون قید «تساوی» مصرع ها زده شده است بنابراین «دور» هم از آن شکل قدیم بیرون آمده است و به آن شیوه قدیم «تشابه اواخر ادوار» وجود ندارد و ازین رو قافیه هم شکل و شمایل تازه ای می یابد و بیشتر برای زینت کلام و تداعی جملات پیش و استقلال خواتیم مصرع ها می باشد، چنان که گذشت و اما از لحاظ معنی و محتوی این قطعه عبارت است از گفت وگوئی خیالی بین سراینده آن با مرغانی که بامداد پگاه، شبگیر، بر درخت گرم و شاد و شیرین آواز خوانی می کنند که: کدام جام صبوحی مستتان کرده است، در بند دوم مرغان جواب می دهند که ما را آمدن بهار مست کرده، افق خانه تو محدود است که هیچ جا را نمی بینی و هیچ خبری را نمی شنوی، بهار آنجاست و اینجا در دلهای ما و در بند سوم خطاب سراینده به ابر است که غمگین و سوگوار می گرید و می بارد و سراینده که از قیاس شادی مرغان با غمهای دائمی و بسیار خود دل شکسته مانده است، به او می گوید که بیا با هم گریه کنیم. و اینک یک رباعی:
گر زرّی و گر سیم زرانددودی، باش
گر بحری و گر نهری و گر رودی، باش
در این قفس شوم چه طاووس چه بوم
چون ره ابدی است، هر کجا بودی، باش به یادگار آشنائی در دفتر آقای خامنه ای
نوشته آمد در اسفند ماه 1341
در تهران ــ مهدی اخوان ثالث ــ
م. امید خراسانی.
پنج شنبه 06 شهریور 1393 12:25 بازدید:12
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 65]