واضح آرشیو وب فارسی:جام جم آنلاین:
مردمان پولدارِ بی پول امروز برای گرفتن مبلغ 200 هزار تومان به بانک مراجعه کردم. متصدی بانک گفت متاسفانه اسکناس درشت ندارد. به همین دلیل اسکناس مستعمل 2000 تومانی به من داد. من هم، همه آن اسکناسها را که حجم زیادی داشت تا کردم و در جیبم گذاشتم.
درست از همین اتفاق کوچک و کم اهمیت بود که ذهنم رفت به سال های دور؛ سال هایی که آن قدر همه چیز تغییر کرده است، خیلی دور به نظر می رسد. سال هایی که نه عابربانکی بود و نه نظامی با عنوان بانکداری الکترونیک. آن موقع ها اعتبار مرد به میزان پولی بود که در جیبش داشت. مثل حالا نبود که اعتبار آدم ها به تعداد حساب ها و میزان سپرده ها و سرمایه گذاری های متعددشان باشد. در تمام این سال ها بنا به تورم و هر مساله دیگری، پول در دست مردم زیاد شد اما به واقع چنین نشد. بلکه برعکس، پول در دست مردم کمتر شد. زمانی وقتی پدر خانواده سر برج حقوقش را می گرفت، پول را درسته در جیبش می گذاشت. همه ما آن روزها را به خاطر داریم که سر برج چه حجم قلنبه شده ای ازاسکناس در جیب شلوارهای گشاد پیله دار پدرانمان بود. وقتی می خواستند کرایه تاکسی را پرداخت یا از بقالی خرید کنند، یک دسته اسکناس تقریبا کهنه صد تومانی از جیب درمی آوردند تا مثلا مبلغ ناچیز کرایه و اجناس آن روزگار را پرداخت کنند. اگر بین اسکناس های رنگ و رو رفته پدرانمان، چند اسکناس قرمز رنگ 200 تومانی هم پیدا می شد، چقدر ذوق می کردیم که اوضاع مان خوب است و به انواع تفریحاتی فکر می کردیم که می توانستیم در آن ماه از پدرمان طلب کنیم. آن روزها این طور بود. هر چند ارزش پول های آن روزها در مقایسه با رقم های امروزی برایمان شاید خنده دار باشد، اما هر چه بود، جیب ها پر پول بود. مردم وقتی بعد از ایستادن در صف های طولانی از متصدی بانک پول می گرفتند، جلوی باجه می ایستادند و سر فرصت با دست یکی یکی اسکناس ها را می شمردند. هرکس هم برای خودش روشی برای شمردن داشت. یکی دسته اسکناس را از عرض می گرفت و می شمرد، یکی دیگر از طول. اما دیگر این طور نیست. دیگر کسی جلوی باجه های بانک های خصوصی و انواع موسسه های اعتباری و صندوق های قرض الحسنه، اسکناس ها و تراول چک ها را نمی شمرد. دستگاه ها در چند ثانیه، دسته دسته پول ها را می شمرد. دیگر کسی پشت سرت نایستاده است. تو زمانی که اسکناس هایت را به دستگاه داده ای تا برایت بشمارد، صدای آن خانم مهربان، مشتریان بعدی را که روی صندلی لم داده اند، به باجه های دیگر فرا می خواند. دیگر شلوارها هم، شلوارهای گشاد و پیله دار سابق نیست. شلوارها تنگ شده و اسکناس های دسته دسته، جای خود را به کارت های اعتباری در رنگ های مختلف داده اند. کسی پول زیاد در جیبش پول حمل نمی کند. دستگاه های کارتخوان، همه فروشگاه ها و مغازه ها را به تصرف درآورده است. مردم پولدار شده اند، ولی پولی که می بینند و در جیبشان یافت می شود، خیلی کمتر از گذشته است. آن روزها جیب ها ورم کرده بود، این روزها تورم جیب ها را خالی و حساب ها را پر کرده است. مثل هر پدیده دیگری، همه آن تصویرها هم خاطره شده و این حرف ها فقط به درد خاطره بازی می خورد. آن هم در زمانه ای که کسی وقت خاطره سازی و خاطره بازی و خیالپردازی و غور کردن در آن روزهای ساده را ندارد. سجاد روشنی - گروه فرهنگ و هنر
شنبه 01 شهریور 1393 8:32 بازدید:17
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام جم آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 31]