واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: «دورهمي زنان شكسپير» يا دور همنشيني مرفهان بيدرد سكولار!
«دورهمي زنان شكسپير» يكي از نمايشهاي اخير روي صحنه است كه روايتي از زنان مرفه مدرن فارغ از آرمان و دردهاي عميق و احساس مسئوليت انساني را با استفاده از برخي شخصيتهاي زن مشهور آثار شكسپير به حوزه تئاتر ميآورد اما برخي منتقدان ميگويند كه اين نمايش لبريز از گوشه و كنايههاي اروتيك و اطوار و حركات جلف و آموزههاي سخيف و زشت است.
«دورهمي زنان شكسپير» يكي از نمايشهاي اخير روي صحنه است كه روايتي از زنان مرفه مدرن فارغ از آرمان و دردهاي عميق و احساس مسئوليت انساني را با استفاده از برخي شخصيتهاي زن مشهور آثار شكسپير به حوزه تئاتر ميآورد اما برخي منتقدان ميگويند كه اين نمايش لبريز از گوشه و كنايههاي اروتيك و اطوار و حركات جلف و آموزههاي سخيف و زشت است.
مدتي است كه نمايش «دورهمي زنان شكسپير» به كارگرداني بهاره رهنما روي صحنه رفته است. شاهرخ منفرد در مشرق درباره اين نمايش نوشته است: «زنان معروف برخي آثار شكسپير، «ژوليت» از نمايش «رومئو و ژوليت»، «افيليا» از نمايش «هملت»، «دزدمونا» از نمايش «اتللو»، «كاترين» از نمايش «رام كردن زن سركش» و «ميراندا» و «كلئوپاترا» از نمايشهاي «مكبث» و «آنتوني و كلئوپاترا» در منزل «ژوليت» دور هم جمع شدهاند و به قول خودشان يك «دورهمي زنانه» تشكيل دادهاند. اما كلئوپاترا و دزدمونا و كاترين و ديگران، آنگونه كه به صحنه آمدهاند، زناني كاملاً امروزياند و از شخصيت و درونمايه شكسپيري خود جدا شدهاند و از نمايشهاي شكسپير، فقط شباهتي در اسم و اندك مايهاي از برخي عادات را دارند. اينان زنان امروزياند؛ زناني مدرن و سكولار، زناني مرفه از جماعت مرفهان بيدرد سكولار- مدرنيست كه غمها، رنجها و نگرانيهاشان نيز حقير و ابلهانه و جانورگونه است. اينان زناني اسير تبرج و اسراف و در تمناي آرزوهاي سرمايهدارانه مدرن هستند؛ همان گونه كه گرفتار هوسبازي، خيانت به همسر، تنوعطلبي، حسادت و رقابتهاي نفسانياند، همانگونه كه مردانشان نيز بيوفا و بوالهوس و خيانتكارند.»
وي ادامه داده است: «اين دورهمي، دورهمي زنان مرفه و فوقمرفه سرمايهدار و سرمايهدارصفت است كه اساسيترين دردهايشان پنهان كردن فساد و خيانت خود از شوهران و عشاقشان و دور كردن زنان ديگر از مردانشان و توصيه كردن يكديگر به «ترفندهاي زنانه» و فريب دادن خود و ديگران و ارضاي تمنيات بيپايان نفساني و جاهطلبانهشان است.»
اين تحليلگر در ادامه به شماري از ديالوگهاي نمايش «دورهمي زنان شكسپير» اشاره ميكند: « زني به نام «ميراندا» خطاب به زني كه هنوز در فكر شوهر (يا دوست پسرش) است «لازم شد شما را به ناپل ببرم تا ببينيد خداوند چه لقمههاي دندانگيري آفريد» (كنايه از مردان ناپلي) زني به نام «كلئوپاترا» با اشاره به شوهر «دزدمونا» (يكي از زنان حاضر در ميهماني): «مغربي» (نام شوهر دزدمونا) هم خوب چيزي است در ليستم داشته باشم.»
كلئوپاترا در اشاره به تحريكپذيري از طريق لمس: «من «تاچي» (اشاره به touch لمس كردن، دست زدن) هستم.»
«ميراندا»: «مردها را بايد با جزئياتشان وصف كرد.»
زني (با اشاره كنايهآميز به توانايي جنسي مردي به نام «رومئو:»):«انگار رمئو قرص است. اول، هر 2 ساعت يك بار، بعد ميشود روزي يك بار، بعد ميشود هفتهاي يك بار، بعد ميشود ماهي يك بار... بعد هم ديگر دلت ميخواهد برود و سالي يك بار هم نبينياش.»
«ميراندا»: «عشق اول، يك بحران است. نتيجه فقدان امكانات و محدوديت.»»
بر اساس اين گزارش و به نقل از مشرق، در اين نمايش، زنان با اطوار و حركات در صحنه به يكديگر از «ترفندهاي زنانه» براي جلب نظر مردان ميگويند و شوخيهاي ركيك ميكنند. از ميان اين همه اطوار و حركات و اشارات لفظي و غيرلفظي اروتيك، اين پيامها به بينندگان زن و مرد و جوان و غيرجوان (و البته بيشتر جوان و اغلب خانم) منتقل ميشود كه «ازدواج، پايان عشق است»، «ازدواج نه، عشق آري»، «مردها همه تنوع طلبند»، «از هر 100 تا مرد، شايد يكي پيدا شود كه بد نباشد» و (اينها برخي از عبارات ديالوگهاي اين نمايش بوده است)؛ عشق و پايبندي را رها كن و به دنبال لذت و تنوعطلبي و خوشگذراني باش، چون مردها هم همينگونهاند و به كسي وفا نميكنند. تعهد و ازدواج و پايبندي به زندگي با يك مرد حماقت است.
منفرد در نهايت اينگونه نتيجهگيري كرده است كه درونمايه اصلي اين نمايش، ترويج و تبليغ بيبند و باري، بياخلاقي، هوسراني، ازدواج گريزي و ايجاد بدبيني ميان دو جنس مردان و زنان (با هوسباز و خيانتپيشه نشان دادن آنها) در حال و هواي سكولاريستي مرفهان بيدرد است و چرا وزارت ارشاد با اين جريان (و جريانهاي ديگر) مروج تهاجم فرهنگي مقابله نميكند و چرا به آنها امكان فعاليت ميدهد؟
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۲۶ مرداد ۱۳۹۳ - ۲۱:۰۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 128]