تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 7 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):حکمت را هر کجا که یافتی فراگیر، زیرا حکمت گمشده هر مومن است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1812958731




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

تجربه سیاه در سرزمین سیاهان


واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: شنبه ۱۸ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۸:۰۶




New Image1111.JPG

احمد نادعلیان از تجربه‌های خود در سفر به سرزمین زنگی‌ها در تانزانیا، زنگبار و کنیا و به نمایش گذاشتن آثارش گفت. این هنرمند محیطی در یادداشتی که در اختیار خبرنگار بخش هنرهای تجسمی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، قرار داده، درباره تجربه‌های سفرش گفت است:«در طی بیش از دو هفته سفر به شرق آفریقا (تانزانیا، جمهوری نیمه خود مختار زنگبار و کنیا) کارهای هنری متعددی انجام دادم. در کشور کنیا از حیوانات بسیاری طراحی کردم و حالا آنها را بر روی مهرهای استوانه‌ای اجرا می‌کنم. کارهای من در زنگبار نیز شامل اجرائی به نام "تجربه سیاهی در سرزمین سیاهان"، نقاشی بر روی ماسک‌های افریقایی، برگزاری کارگاه نقاشی، کارهای مشترک با هنرمندان زنگباری و چیدمان‌های محیطی در طبیعت بودند. هنر اجرای "تجربه سیاهی در سرزمین سیاهان" با همکاری و همراهی هنرمندانی از تانزانیا، کنیا و اوگاندا در مرکز فرهنگی زنگبار اجرا شد. از آنها خواستم که چهره، دست‌ها و پاهایم را کاملا سیاه کنند. با این چهره و اندام سیاه در کوچه‌های زنگبار راه رفتیم و آن‌ها از من عکاسی کردند. هدف از این اجرا پرسشی تاریخی بود. این اجرا در محله‌ای اجرا شد که زمانی بازاری برای فروش برده‌های سیاه بوده است. تا یک قرن قبل زنگبار یک مرکز عمده برای نگه‌داری و فروش برده‌ها بوده است. هنوز قسمت‌هایی از دخمه‌ها و سیاه چاله‌های که برده‌ها در آن‌ها نگه‌داری می‌شدند وجود دارد. اسنادی وجود دارد که سیاهان افریقایی از زنگبار و دیگر نقاط آفریقا و یا حبشه به ایران آورده شدند و از آنها بهره‌کشی شده است تا جایی که ورود بردگان به ایران در دوران صدارت امیرکبیر، سالانه بین دو تا سه هزار نفر گزارش شده ‌است. این روند حتی تا مشروطیت ادامه داشته است. در موزه ملی تانزانیا اسناد، نقاشی‌ها و عکس‌های بردگان به نمایش در آمده است. به دلیل پیشینه تبعیض نژادی و بهره‌کشی از سیاهان، آن‌ها در گذشته معمولا جزو طبقات اجتماعی پایین جامعه محسوب می‌شدند، اما حالا ما در جهانی زندگی می‌کنیم که مسئله جنسیت اهمیت پیدا کرده است. در عرصه سیاست بین‌الملل حضور سیاهان در موقعیت‌های سیاسی مهم این موضوع را مطرح کرده است که گویا غرب تاریخ گذشته و رویکردش را به سیاهان بازنگری می‌کند. احقاق حقوق زنان و سیاهان در کنار مسائل اجتماعی و زیست محیطی موضوع غالب در هنر معاصر است. نا گفته نماند که ما از سویی جوامع چند فرهنگی داریم که شرق و غرب، یا سیاه و سفید دیگر معنی ندارد. همه چیز مابین است، اما در همان جوامع خشونت علیه سیاهان می‌تواند بحث‌برانگیز باشد. در این روند دوست داشتم حتی به ظاهر برای لحظاتی همانند شدن را تجربه کنم. حداقل در ظاهر شاید ممکن باشد، اما همزمان فرصتی خواهد بود که دوباره در باره آن تأمل کنیم. آیا ممکن است که با آنها یک رنگ شویم. این اجرا بیشتر چنین پرسشی را مطرح می‌کند که شاید بتوانیم آن را پاسخ دهیم. مشکل ما در ایران این است که بسیاری حتی نمی‌دانند که سیاهان ایرانی در ایران وجود دارند. به طوری که ممکن است با هر سیاهی در تهران خارجی صحبت کنیم. اگرچه رویکرد من در آثار بیشتر فرا منطقه‌ای است، اما از سوی دیگر می‌توان گفت می‌شود سیاه بود و در عین حال ایرانی. اگرچه در ادبیات ایرانی سیاهی امر ذاتی است که نمی‌تواند تغییر ماهیت بدهد و استعاره‌ای است برای بدی، جهل و ... این موضوع شاید ریشه در تفکر ثنوی ایران باستان داشته باشد. حتی زمانی که در نزدیکی‌های نوروز حاجی فیروز می‌آید دلیل سیاهی چهره او آمدن از دنیای مردگان قید می‌شود. آیا سیاهی جرم است؟ آیا سیاه به دنیا آمدن یعنی نازل بودن؟ اما رنگ سیاه همواره بد نیست. در عرفان اسلامی سیاهی نور ذات نامیده شده است. حد اعلای نور تا جایی که چشم ما ناتوان است آن را ببیند. مواجهه با سرزمین‌هایی که سیاهان در آن زندگی می‌کنند نیز همواره یکسان نبوده است. قرن‌های قبل از بردگی و بهره‌کشی از سیاهان، آن‌ها در نزد ایرانیان باستان همانند سایرین محترم بودند و به عنوان ملل تابعه از آنها یاد شده است. در نقش برجسته تخت جمشید ما مردمی را می‌بینیم که با خود عاج و زرافه قد کوتاهی را برای پادشاه ایرانی هدیه می‌آورند. سیاهان تخت جمشید مردمی از اتیوپی معرفی شده‌اند، اما حیوانی که به همراه دارند اوکاپی هست و فقط در افریقای مرکزی زندگی می‌کند. ایرانی‌ها از قدیم سرزمین افریقا را زنگبار (کرانه سیاهان) می‌نامیدند. این نام ایرانی حالا فقط به جزیره‌ای اطلاق می‌شود که جمهوری نیمه خود مختار است و در شرق کشور تانزانیا در اقیانوس هند واقع شده است. در قرون اول اسلامی بسیاری از مردم شیراز به زنگبار رفتند. آن‌ها هنوز به عنوان شیرازی معروف هستند. اگر چه در طی قرون متمادی شیرازی‌ها به دلیل ازدواج‌های مکرر با سیاهان بومی زنگبار دارای رنگ و چهره‌ای آفریقایی هستند و حالا پوستی تیره رنگ دارند. نکته جالب توجه این است که آنها همه ساله مراسم سال نو ایرانی نوروز را با تغییراتی با سلیقه‌ای که در جنوب ایران رایج است و شاید تا حدودی ذائقه آفریقایی دارد، برگزار می‌کنند. به واسطه حضور ایرانی‌های شیرازی تاثیرات ایرانی‌ها در فرهنگ، زبان، هنر و معماری شرق افریقا به خوبی احساس می‌شود. در قرون متوالی مهاجران بیشتری از جنوب ایران و بلوچستان نیز به افریقا رفتند. دلایل متعددی موجب شد که من به افریقا بروم. تقابل و تعامل ما با شرق و غرب همواره موضوع بحث بوده است. اما ما کمتر ارتباط فرهنگی و هنری خود را با افریقا مرور کرده‌ایم و در جهت توسعه آن تلاشی نکرده‌ایم. متقابلا سیاهان بسیاری نیز در قرون مختلف به ایران آورده شدند و یا آمدند. آن‌ها نه تنها آیین‌ها بلکه موسیقی آفریقا را با خود به جنوب ایران آورند. هنوز پدر زاری که در جزیره هرمز در همسایگی ما زندگی می‌کند میتواند آواهای سواحیلی را بخواند. بسیاری از سیاهانی که به ایران آمدند نیز حالا رنگی مابین دارند. در تانزانیا بر روی ماسک‌های آفریقایی نقاشی کردم و در تجربه دیگری که ریشه در کارهای جزیره هرمز داشت چهره‌های سیاه پوست را طراحی کردم و از زنان زنگباری خواستم نقشه‌هایی که در حنا به کار می‌رفته است را با رنگ به پس زمینه طراحی‌های من اضافه کنند. این کارگاه در نگارخانه "هنر شری حنا" برگزار شد و با خانم شریفه جوما محمد نقاشی‌های مشترک انجام دادیم. این تجربه در روند برنامه‌های توسعه هنر در جزیره هرمز تاثیر خواهد داشت. تبادل تجربه‌های هنری سواحل جنوب در جزیره هرمز و سواحیلی‌های زنگبار موضوعی است که با هنرمندان زنگبار گفتگو شده است و پیگیری خواهد شد. در کنار وصلت‌های نژادی چنین تعاملات فرهنگی فواصل ما را کم می‌کند و شاید بتوان با آن‌ها همرنگ شد و زیست.» انتهای پیام
کد خبرنگار:







این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 37]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن