تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 16 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هر كس براى اصلاح خود، خويشتن را به زحمت بيندازد، خوشبخت مى‏شود هر كس خود را در لذت...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826407983




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

نسبت گفتمان اعتدال با سایر گفتمان های پیشین انقلاب


واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: در میزگرد دو استاد برجسته جامعه شناسی ایران مطرح شد: نسبت گفتمان اعتدال با سایر گفتمان های پیشین انقلاب تهران - ایرنا - فضای فکری جوامع در هر دوره را نوع گفتمان حاکم رقم خواهد زد و فعالیت های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و ... نیز در چارچوب آن معنا می شود. گویی همه می کوشند تا از رهگذر آن به اقدامات خود جهت دهند.


از این رو شناخت گفتمان ها برای درک فضای فکری جوامع در هر دوره امری غیر قابل انکار است. اما حال پرسش هایی که ذهن را به خود مشغول می کند، این است که اساساً گفتمان ها را مردم انتخاب می کنند یا یک سیاستمدار در مقام تشخیص بر می آید و نیاز جامعه را در قالب یک مفهوم عرضه می کند.
از این رو بر آن شدیم تا در میزگردی با دکتر محمد امین قانعی راد، رئیس انجمن جامعه شناسی ایران و دکتر علی محمد حاضری استادیار جامعه شناسی دانشگاه تربیت مدرس هم صحبت شویم و ضمن چند و چون در رابطه با دلایل برجسته شدن یک گفتمان، نسبت «اعتدال» به عنوان گفتمان امروز کشور با سایر گفتمان های پیشین را به بحث بگذاریم.
آنچه در ادامه می آید، ماحصل این گپ و گفت در ویژه نامه ایران به مناسبت یکسالگی ریاست جمهوری حسن روحانی است.

جناب دکتر قانعی راد، قبل از اینکه وارد بحث گفتمان اعتدال شویم، نخست علت برجسته شدن یک گفتمان را بررسی کنیم؛ اینکه نیاز جامعه و مردم تعیین کننده به میدان آمدن یک گفتمان می شود یا استراتژی خاص سیاستمداران؟
قانعی راد: شکل گیری گفتمان ها را استراتژی خاص سیاستمداران رقم نمی زند و برای برجسته شدن آن برنامه ریزی صورت نمی گیرد، بلکه در فرایند طبیعی چالش اندیشه ها و مطالبات گوناگون اجتماعی؛ افراد برای حل مسائل پیش روی شان، به انتخاب هایی فکری دست می زنند؛ به این صورت که از درون فضای فرهنگی عناصری را انتخاب کرده و صورت بندی می کنند که در یک مقطع زمانی می تواند به صورت یک گفتمان ظهور کند.
مجموعه این مراحل، یعنی: تعریف مسأله، ارائه راه حل، مفهوم پردازی که برآمده از دین، علوم انسانی و فرهنگ عمومی است و سپس قرار دادن این مفهوم به عنوان دال مرکزی، یک گفتمان را می سازد؛ تأکید به «سازندگی»، یعنی جامعه نیاز به سازندگی دارد، «اصلاحات»، از نیاز جامعه به فرایندهایی اصلاحاتی، عدالت از حضور ظلم و اعتدال از افراط خبر می دهد.
بنابر این، معمولاً بحران ها مسأله را تعریف و به دنبال آن راه حل ارائه می کنند؛ از رهگذر یک چینش مفهومی و معنایی با این قضیه برخورد کرده و آن را فراتر از زبانی عامیانه به صورت یک گفتمان عرضه می کنند که بنیاد و شالوده دارد.
در واقع گفتمان نوعی ترکیب، تلفیق و ساختن است که در یک فرایند طبیعی شکل می گیرد، گفتمان ها بر مبنای مسائل و نیازهایی که مردم احساس مِی کنند، به وجود می آید، بنابراین دولتمردها نقش زیادی نداشته و عمدتاً مصرف کننده این گفتمان ها هستند، در بعضی مواقع برخی دولتمردان ممکن است به شخصیت های کلیدی یک گفتمان بدل شوند، ولی چنین نیست که یک گفتمان را بسازند، بلکه این بستر زندگی اجتماعی است که در این زمینه مؤثر است.
اشاره شد که گفتمان ها بیشتر فرایندی پروسه ای بوده و در روی کار آمدن یک گفتمان، سیاستمداران نقش چندانی نداشته و بستر زندگی اجتماعی در این زمینه مؤثرتر عمل می کند، نظر شما در این باره چیست؟
حاضری: گفتمان محصول تأملات نظری و اندیشه ورزی است. اما هر اندیشه ای تبدیل به گفتمان اجتماعی نمی شود، بلکه اندیشه هایی که با مسأله ای مواجه می شوند، برای آن دلایلی می یابند، مجموعه این مسأله یابی و راه حلش را در یک نظام مفهوم سازی ترکیب می کنند، گفتمان را شکل می دهد اما این نکته را نباید از نظر دور داشت که آنچه یک مفهوم را به گفتمان تبدیل می کند، اقبال اجتماعی است.
از این رو هیچ گاه مردم خود خلق گفتمان نمی کنند، اما نظریه ای که درست درد، نیاز و ضرورت هایشان را تشخیص دهد، انتخاب می کنند. در نتیجه از میان نظریاتی که از سوی صاحب نظران مختلف طرح شده بعضی از آنها که انطباق بیشتری با واقعیت نیازهای مردم و جامعه داشته و در مفهوم بندی به صورتی طرح شده که بیشتر برای مردم قابل فهم است به گفتمان اجتماعی تبدیل می شود.
از این رو علت برجسته شدن یک گفتمان، تطبیق مسأله با واقعیت و زندگی روزمره مردم است و هرکسی که بتواند این مسأله را از دل واقعیت زندگی اجتماعی مردم درست استخراج کند، بیشترین اقبال را برای پذیرش و برای حمایت اجتماعی دارد، اما اینکه چه نسبتی با دولتمردان دارد با دکتر قانعی راد موافقم، تقریباً هیچ نسبتی وجود ندارد، هیچ جا گفتمان محصول سیاست ورزی به مفهوم رایج کلمه اش نیست و دولتمردی که در رأس گفتمان قرار می گیرد به وصف اندیشه ورزی اش است نه جایگاهی که در سلسله مراتب قدرت دارد.
این در حالی است که ممکن است دولتمردی در عین حال یک اندیشه ورز هم باشد و به واسطه این اندیشه ورزی همین نیاز را خوب پردازش کند، لذا اگر در جایی گفتمانی توسط یک سیاستمدار ساخته شد، این امر به وجه اندیشه ورزی آن سیاستمدار است و نه وجه قدرت سیاسی او.
قانعی راد: از آنجا که تأکید دکتر حاضری تا حدی بر اندیشه ورزی بود، نکته ای را اضافه می کنم تا مسأله را روشن تر کند، اینکه گفتمان ها بعدی عملی دارند که در عرصه سیاست شکل پیدا می کنند، از این رو چنین نیست که قبلاً گفتمانی توسط اندیشه ورزان نهاده شود، بعد در میدان عمل گروهی (سیاستمداران) بیایند و انتخابش کنند، بلکه سیاستمداران و مردم در فرایندهای عملی در عین حال با مراجعه به سوابق اندیشه ای، می آیند و گفتمانی را می سازند، از این رو تنها می خواهم بر اهمیت میدان عمل تأکید کنم.
حاضری: هر اندیشه ورزی گفتمان نمی شود، بلکه ربط عمیق و وسیعی با موقعیت عملی، زندگی روزمره، واقعیت ها و نیازهای جامعه دارد.
هر جاکه این انطباق صورت گرفت، مورد اقبال عمومی قرار گرفته و به گفتمان تبدیل می شود. در واقع مرز اندیشه با گفتمان در عملی بودن، درگیر مسائل روزمره شدن، اقبال و فهم هرچه بیشتر مردم به آن است.
حال که گفتمان ها، برآمده از واقعیت های جامعه و نیازهای زندگی روزمره است، تبلور چه نیازهایی را در جامعه زمینه ساز به عرصه آمدن گفتمان اعتدال می دانید؟
قانعی راد: اگر سابقه هشت ساله پشت سر گفتمان اعتدال را در نظر بگیریم، با تندروی هایی مواجه می شویم که بسیاری را آزرد. تندروی هایی که در مناسبات خارجی و هم در عرصه داخلی حاکم بود، از جمله در برخورد با جوانان، زنان، دانشجویان و ... از این رو این امور به عنوان یک مسأله، نگرانی هایی را در جامعه ایجاد کرد که به یک سری کنشگری ها انجامید که بعضاً برخورد با آن کنشگری ها هم تندروانه بود.
از این رو این فضای آزردگی از تندروی در جامعه به صورت یک احساس نیاز از پایین شکل گرفت و به تدریج جامعه، خود به طرف یک نوع اعتدال پیش رفت.
دکتر حاضری اشاره کرد، مردم گفتمان ها را نمی سازند، بله، گفتمان ها را مردم به صورت تئوریک و چارچوب بندی نمی سازند ولی گرایش هایی را از خود در رفتار روزمره شان نشان می دهند که می تواند بعداً مبنای ساخت آن گفتمان ها قرار گیرد، به گونه ای که می شد در نگرش های مردم یک نوع تکاپوی پیدایش اعتدال را مشاهده کرد.
بنابر این، نیاز جامعه به عنوان واکنشی در برابر تندروی معنا یافت وگرنه قبلاً هم سعدی، ارسطو و خواجه نصیرالدین طوسی در مورد اعتدال و میان هرویی سخن گفته بودند.
حتی حزب اعتدال و توسعه 20 سال است که در کشور سابقه دارد، درواقع گفتمان اعتدال در آن مقطع زمانی، امری بود که یک باره کشف و نیازی بود که در آن مقطع مطرح شد.
حاضری: پیش زمینه آفرینش گفتمان اعتدال چیزی جز سر برآوردن راه حل های یک سویه نیست. تقریباً در ارتباط با هر مسأله ای ممکن است راه حل های تقلیل گرایانه و یک سویه ای داده شود که به نحو افراطی به آن پرداخته می شود.
تا این نگاه یکسویه در واقعیت و عمل ناکامی خود را نشان ندهد، بعد افراطی آن فهم نمی شود. از این رو مادامی که دو نگاه یک سویه وجود نداشته باشد و افراط در آنها به ناکامی و عدم نتیجه بخشی نرسد، نگاه و گفتمان اعتدالی خلق نخواهد شد.
دکتر حاضری اشاره کردند که یک گفتمان باید شکست بخورد و ناکارآمدی آن ثابت شود تا گفتمان دیگری طلوع کند. این شکست چقدر معنای خوداصلاحی جامعه را متبادر می کند؟ به اعتقاد شما گفتمان ها همدیگر را تکمیل کرده و سیری تکاملی طی می کنند یا اینکه گاه گفتمانی شرایط را نسبت به گفتمان قبلی بحرانی تر می کند؟
قانعی راد: گفتمان ها با همدیگر رابطه تکاملی ندارند و رابطه شان از جنس گسست است. یعنی گفتمانی می آید که اساساً هیچ نسبتی با قبلی ندارد و به گونه ای دیگر همه چیز را تعریف می کند. اتفاقاً جایی صحبت کردم، که گفتمان اعتدال تکامل گفتمان اصلاحات یا تکامل گفتمان سازندگی نیست که بگوییم آن گفتمان کامل شد و در این گفتمان متبلور شد. نه، گفتمان با گسست از گفتمان های قبلی ایجاد می شود و ممکن است رابطه شان چرخشی و دوری باشد، مثلاً امکان دارد بعد از گفتمان اعتدال بار دیگر گفتمان اصلاحات، عدالت، سازندگی یا گفتمان دیگری که ما از آن خبر نداریم، ظهور کند.
این اتفاقی است که به طور مستمر در ایران در حال رخ دادن است. ممکن است گفتمان اعتدال هشت سال دیگر در چهره دیگری ادامه پیدا کند، ولی آن زمان که می آید چیز دیگری است و با اعتدال 1392 متفاوت است.
مسائلی را که طی چند سال اخیر تحت عنوان گفتمان های سازندگی، اصلاحات، عدالت واعتدال تجربه کردیم همه اینها حول یک ارزش مهم برای جامعه ایرانی شکل پیدا کرده است، درست است که این ارزش ها با هم متفاوت هستند.
الزامات عدالت با اصلاحات و اعتدال یک مقداری فرق می کند، ولی با این حال همه این ها پیرامون یک ارزش است. من نمی توانم پیش بینی کنم که در آینده نزدیک ایران گفتمانی پیدا شود که با یک ارزش مرتبط نباشد.
همه این گفتمان ها با هم، هم عرض بوده و رابطه شبکه ای دارند و سلسله مراتبی نیستند که بگوییم الان ما به یک گفتمان متعالی تری دست پیدا کرده ایم.
جناب دکتر حاضری، آیا به اعتقاد جناب عالی هم ارتباط گفتمان ها با هم از نوع گسست است؟ چقدر به چرخه ای بودن این ارتباط اعتقاد دارید؟
حاضری: اجازه دهید از جنبه دیگری به این مسأله نگاه کنم. اگر گفتمان را با عنوان اندیشمندی متناظر با نیاز و واقعیت عمومی دانستیم و شرط تبدیل یک اندیشه به گفتمان را اقبال و حمایت اجتماعی گرفتیم، آن وقت من می خواهم بگویم به یک معنا در ذات هر گفتمانی یک کمال طلبی و یک قدم به جلو وجود دارد. این حکایت می کند که بالاخره در صورت بندی قبلی امری مورد غفلت واقع شده که یک واقعیت مورد نیاز بوده و اقبال این گفتمان هم از جهت توجه به این مسأله است.
بنابراین به یک معنا یک کمال است. آنچه آن را تبدیل به افراط می کند، بزرگنمایی و تأکید بیش از حد بر این امر است.
برای مثال در دوران جنگ و در شرایط انقلاب ضرورت ها به گونه ای بود که توسعه اقتصادی مورد غفلت قرار گرفت. فقدان این امر باعث شد تا به صورت یک نیاز جدی مطرح شود و گفتمان سازندگی شکل بگیرد ما نیاز به توسعه اقتصادی داشتیم اما نه فقط در زمینه تولیدی که توزیع آن هم مهم می نمود، اما در این گفتمان توسعه با راهبرد مشارکت عمومی و توجه به آزادی های مدنی همراه نشد و آن قدر توجه به توسعه اقتصادی اصل شد که توسعه سیاسی و مدنی در حاشیه قرار گرفت، اینجا بود که یک باره شعار جامعه مدنی یا در واقع توسعه سیاسی دولت آقای خاتمی مطرح شد و چون بر بعدی مغفول تأکید کرد، مورد اقبال واقع شد.
پس پیدایش این دولت خود یک گام به جلو است چرا که بر امری انگشت گذاشت که مورد غفلت بود.
هر گفتمانی یک دگری دارد که نسبت به آن دگر کاملاً چالشی و تهاجمی برخورد می کند، اما این بدان معنا نیست که با سایر گفتمان ها این گونه رفتار کند، زیرا ممکن است با گفتمان های دیگر رابطه همزیستی و تعاملی برقرار کند، مثلاً اگر چالش عمده گفتمان اصلاحات با سازندگی، نفی آزادی بود در حوزه اقتصاد و فرهنگ کاملاً همسو بودند.
در دو گفتمان اخیر به توزیع ثروت بین طبقات محروم چندان توجهی نشد. از این رو اینجا بود که به دنبال غلفت دوره سازندگی و اصلاحات به موضوع عدالت گرایی، این مفهوم جذابیت پیدا کرد؛ لذا در گفتمان اعتدال هم چنانچه یک ضرورت و یک نیاز در حاشیه قرار گیرد، امکان سربرآوردن گفتمانی که این حاشیه ها را برجسته کند، ممکن است.
اشاره کردید که همه گفتمان های پیشین حول ارزشی خاص شکل گرفته است، چقدر ما می توانیم همه این گفتمان های گذشته را زیر مجموعه ای از ارزش های گفتمان انقلاب اسلامی در نظر بگیریم و گفتمان اعتدال چه نسبتی می تواند با گفتمان انقلاب اسلامی برقرار کند؟
قانعی راد: مردم معمولاً برای بیان خواسته هایشان نیاز دارند که بحثی را که مطرح می کنند از یک مشروعیت فرهنگی برخوردار باشد، به همین دلیل یک ارزش را انتخاب می کنند و پیرامون آن ارزش، اندیشه هایشان را سامان می دهند.
در انقلاب اسلامی هم ارزش های مشخصی مطرح شد. «استقلال» که در ارتباط با غرب بود تا جامعه ایران بتواند از طریق سامان سیاسی تحت سلطه غرب نباشد و «آزادی» یعنی مردم در داخل آزاد باشند.
این دو شعار از آن جهت که برآمده از دو مسأله مورد غفلت بود، شکل گرفت. بنابراین، این که می گویید چه نسبتی داشته، باید بگویم در هیچ کدام از این گفتمان های انتخاباتی تأکید به استقلال را نداریم به دلیل این که هر کدام از این گفتمان های انتخاباتی موقع انتخابات بر آزادی و برابری تأکید می کردند. از این رو شعارهایشان به مردم بر می گشت، زیرا مخاطب مردم بودند و از این طریق به بازتولید و بازسازی گفتمان های سیاسی می پرداختند.
آن بخشی از شعارهای انقلاب که معطوف به جامعه بود و عمدتاً هم در آزادی و برابری متجلی می شد، بیگانه با گفتمان های حاضر نیست، اما باید توجه داشت که این گفتمان ها هر کدام به شکلی خاص سربر می آورد، در عین حال که شباهت هایی دارد، تفاوت هایی هم دارد.
آیا به اعتقاد شما هم گفتمان های انتخاباتی ما تنها در حیطه مسائل داخلی بازتاب دهنده ارزش های گفتمان انقلاب اسلامی هستند؟
حاضری: انقلاب اسلامی براساس شاخص های تعریف انقلاب، انقلابی بود که با وسیع ترین اقبال عمومی و اجتماعی همراه شد. حتماً این انقلاب به معنای گفتمان ظاهر شد که مورد حمایت وسیع اجتماعی قرار گرفت. گفتمان انقلاب را اگر در همان شعار کلیدی اش مطرح کنیم، استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی است.
این نقطه اوج انتظارات، مطالبات و ارزش هایی بود که جامعه ما طی 100 سال گذشته دنبال می کرد. گفتمان انقلاب توانست اینها را با هم ترکیب کند.
طی این دوره صد سال گذشته یک چالش ما بحث حضور و نفوذ بیگانه در کشور بود و خیلی از حرکات از جمله نهضت ملی شدن صنعت نفت، همه بر سر مداخله بی حد و حصر بیگانه شکل گرفت که در شعار استقلال، دنبال شد.
همزمان با این بحث، درد جامعه از استبداد و خودکامگی «آزادی» را مطرح کرد که بروز آن از دوره مشروطیت کلید خورد و تا دوره انقلاب ادامه یافت و در واقع خودکامگی به نوعی پس زده شد.
اما اتفاقی که در جمهوری اسلامی رخ داد، این بود که ما عدالت خواهی، استقلال خواهی و آزادی را که تا قبل از این عمدتاً از سه فرمول بیرونی یعنی ناسیونالیسم، سوسیالیسم و لیبرالیسم گرفته می شد را در کالبدی برآمده از ارزش های خودی (اسلامی) بازخوانی و بازتعریف کردیم. بنابراین انقلاب اسلامی میآمد تا تأمین کننده جمهوریت باشد. ولی جمهوریتی که ناسازگار با خود اسلامی جامعه نباشد.
گفتمان های بعد از انقلاب هر کدام به نوعی پاسخ به یک غفلت یا قسمتی از وجوه مورد غفلت شده در کلیت انقلاب است. در مراحل بعد از انقلاب گاه آزادی در حاشیه قرار گرفت، «اصلاحات» برای پاسخ به آن روی کار آمد، عدالت مورد غفلت قرار گرفت «عدالت» روی کار آمد و ... به یک معنای خاص اگر گفتمان اعتدال بتواند فقط تلطیف گفتمان های قبلی نباشد، بلکه توجه کند به این که سهم مناسبی به هریک از این وجوه بدهد و بگوید من کلیت ارزش هایی که براساس آن انقلاب رقم خورد، محور قرار می دهم و سعی می کنم در این توجه به این کلیت سهم هیچ کدام از ابعاد را در حاشیه قرار ندهم. این تعریف از اعتدال کاملاً در نسبت با انقلاب خواهد بود.
قانعی راد: من هم با صحبت های دکتر حاضری موافقم. هر انقلابی شعارهایی دارد که می خواهد بر اساس آن مناسبات انسانی را در جامعه بازسازی کند.
این کلیت هم هر جا مورد غفلت قرار گرفت، مردم در قالب گفتمانی جدید جهت رفع آن حرکت می کنند. از این رو بسیار ارزشمند خواهد بود اگر اعتدال همه را به رسمیت بشناسد. اما یک مشکل پیش می آید، گفتمان ها وقتی ایجاد می شوند که گفتمان های پیشین طرد شده باشند. اینها که می آیند بعد از یک مدت خود طردی جدید را سازمان می دهند.
به طوری که این امر متبادر می شود که مبادا سرنوشت همه گفتمان ها همین است. یعنی جلوی یک غفلت را می گیرید و غفلت جدیدی ایجاد می کنید.
هر موقع که این غفلت ها ریشه دار شد، گفتمان انقلابی رخ می دهد و اساس ساختار سابق را در هم می شکند.
گفتمان های انتخاباتی گفتمان های انقلابی نیستند، یعنی در چارچوب نظام حرکت می کنند با این حال می خواهند اموری را تغییر دهند و الا تبدیل به گفتمان نمی شدند.
حال اگر فرض کنیم دولتی بیاید و هشت سال هیچ غفلتی در آن رخ ندهد، این سؤال ایجاد می شود که مردم در هشت سال بعد چه انگیزه ای را برای شرکت در انتخابات خواهند داشت؟ و سیاستمداری که هشت سال بعد می آید باید چه گفتمان انتخاباتی متمایزی را به کار بگیرد؟ این اصلاً اشکالی ندارد، زیرا اساساً چرخ سیاست بر اساس این تنوعات گفتمانی می چرخد.
بر این باورم که جای اعتدال در عرصه سیاست نیست و کارش در عرصه داوری است. اشکال ندارد که گاه سیاستمداران بیایند و شعارهای تندی هم بدهند. ولی جایی که نقش داوری را بر عهده دارد، باید بر مبنای اعتدال بین نیروهای مختلف اجتماعی عمل کند. از این رو امروز جامعه به واسطه کارکرد خود اصلاحی اش، اعتدال را در جایگاه قوه اجرایی نشانده است.
بر این اساس، به اعتقاد شما اعتدال فراتر از یک گفتمان عمل کرده و تمام شئون جامعه در تمام دورهها را در بر می گیرد؟
قانعی راد: بله، اعتدال امری فراگفتمانی است و در بالای گفتمان جمهوری خواه ها و دموکرات ها ایستاده است. به این دو حزب با یک چشم نگاه می کند، به نوعی داور، قاضی و پدر است. گفتمان اعتدال باید در عرصه سیاست برای اصولگراها و اصلاح طلب ها پدری کند.
همان طور که رئیس جمهوری تأکید کرد که قفل خانه احزاب باید شکسته شود تا چند صدایی در جامعه حاکم گردد و همه جریان ها در فضایی سالم امکان عرضه یابند؟
قانعی راد: بله، باید به همه جناح ها میدان داد تا به گونه ای آزاد در یک چارچوب و قاعده با هم به رقابت بپردازند؛ زیرا ممانعت از فعالیت یک جناح شدن نه درست است و نه سودمند. دکتر حاضری اشاره کرد که باید در این گفتمان یک کل گرایی حاکم باشد، اکنون معتقدم که باید از این فرصت هشت ساله مان استفاده کنیم و احزاب سیاسی را به گونه ای پرورش دهیم که قواعد بازی سیاسی را رعایت کنند و این زمانی میسر است که از تندروی دست برداریم.
گفتمان اعتدال هم می تواند به عنوان یک فراگفتمان در واقع به این دو جریان برای بازی میدان دهد. این امر باعث می شود تا هر دو جریان تحت پوشش این فراگفتمان قرار بگیرند.
نظر شما در این باره چیست، آیا به اعتقاد شما هم اعتدال را باید عرصه ای تعریف کرد که ضمن فراهم کردن میدان برای بازی جناحهای سیاسی آنها را مدیریت و داوری کند؟
حاضری: رقابت های سیاسی دموکراتیک براساس دیدن منافع همه نیست. هیچ حزبی نمی تواند مدعی دیدن منافع همه اقشار سیاسی باشد، از طرفی رقابت سیاسی، رقابت احزاب و جناح هایی است که هر کدام با انگشت گذاشتن روی اقشار خاصی سعی می کنند تا اهدافشان را پیش ببرند. لذا انتظار اعتدال گرایی به معنای رعایت منافع و مصالح همه اقشار، موضعی حزبی نیست.
این نقش را نهادهای فراحزبی و نهادهای فراجناحی باید عهده دار شوند، نباید انتظار داشته باشیم که احزاب به صورتی تمامیت خواهانه و براساس منافع همه اقشار جامعه عمل کنند، بلکه داوری است که اینجا باید فراتر از این دو گروه حرکت کند.
اعتدال گرایی چون در سال های گذشته مورد غفلت بود، به عنوان یک شعار مطلوب مورد اقبال قرار گرفت. این ها شعار جناح سیاسی نیست و ما اگر در حوزه نظارت و داوری اعتدال را حاکم کنیم، آن وقت می توانیم رقابت نیروها و جریان هایی را که اعتدال گرا نیستند در این چارچوب قرار دهیم و این منشور چند وجهی ارزش ها را با یک داوری فراجناحی اداره کنیم.

جناب دکتر اگر ما گفتمان اعتدال را به عنوان یک فراگفتمان در نظر بگیریم که هدف آن فراهم کردن عرصه ای سالم برای شنیده شدن صداهای مختلف است، چقدر می توانیم امیدوار باشیم تا فارغ از افراط هایی که وجود دارد، جامعه به سمت تعالی رهنمون شود؟
قانعی راد: به میزانی که اعتدال را در ساختار نظام سیاسی جامعه مان نهادینه کنیم، می توانیم امیدوار باشیم که جامعه رشدی متعادل خواهد داشت، در عین حال که این رشد متعادل منافاتی با تحزب ندارد. لذا باید شرایطی را فراهم کرد تا تفاوت در عرصه اجتماعی و سیاسی بروز پیدا کند. نهادهای اعتدال گرا در جامعه باید در نقش داوری ظاهر شده و به طرفین بازی آزادیای را در چارچوب قواعد مشخص بدهند، امیدی که ما می توانیم داشته باشیم این است که این فرصت هشت ساله را برای نهادینه سازی اعتدال در نهادهایی که ذاتاً اعتدال گرا هستند، به کار بگیریم تا اعتدال فراتر از یک گفتمان در نهادهای داوری برای همیشه حضور داشته باشد.
اول ** 1610



14/05/1393





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 45]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن