تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):تکمیل روزه به پرداخت زکاة یعنى فطره است، همچنان که صلوات بر پیامبر (ص) کمال نماز است. ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815598823




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

بایسته‌های اعتدال در مسائل فرهنگی/ رسالت حوزویان در مواجهه با بی‌اعتدالی


واضح آرشیو وب فارسی:مهر:


استانها > مرکز > قم حجت‌الاسلام رودگر با مهر مطرح کرد:
بایسته‌های اعتدال در مسائل فرهنگی/ رسالت حوزویان در مواجهه با بی‌اعتدالی
قم - خبرگزاری مهر: تبیین بایسته‌های اعتدال در مسائل فرهنگی و رسالت حوزویان در مواجهه با بی‌اعتدالی از نیازهای روز جامعه است که در گفتگو با عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به آن پرداخته شد.



به گزارش خبرنگار مهر، گفتمان «اعتدال» كه از سوی دولت يازدهم به عنوان یک راهبرد جدید در فضاي سياسي و اجتماعي كشور اعلام شده، یک واژه یا تفکر نوپدید نیست، بلكه سيره نبوي و علوي مملو از منش اعتدالي بوده و پيامبر عظيم الشان اسلام و ائمه اطهار عليهم السلام در برخورد با بي‌اعتدالي روش‌هايي را به كار مي‌بردند. كشور ما به ويژه در چند سال اخير در زمينه هاي مختلف دچار بي اعتدالي شده و در برخي موارد كار به جايي رسيد كه بزرگان ديني به صراحت هشدارهايي مطرح كردند. مسائل فرهنگي هم از اين منش بي اعتدالي بي بهره نماند و آسيب هاي كلاني به اين حوزه مهم وارد شده است. حجت‌الاسلام والمسلمین محمدجواد رودگر عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی به بازتعريفي از واژه اعتدال مي پردازد و در ادامه پس از واژه يابي اعتدال در آيات الهي به بررسي آسيب‌هايي كه منش هاي بي اعتدالي را به بخش فرهنگ عمومي و ديني وارد كرده مي پردازد و دست آخر رسالت و نقش حوزويان را در برخورد با بي اعتدالي بازگو مي‌كند. مشروح گفتگوي مهر با اين عالم ديني را در پي مي‌خوانيد: اعتدال چیست؟ در تبیین معنایی گفتمان اعتدال چه الزاماتی وجود دارد؟ - در بحث تبیین مفهومی و معنایی اعتدال و گفتمان اعتدال نکاتی مورد نظر است. نکته اول ضرورت مفهوم شناختی و معناشناختی واژه اعتدال و گفتمان اعتدال است، به این دلیل که اگر مفاهیم و ایده ها درست و دقیق و شفاف تبیین و تفسیر نشوند،  از نظر علمی و از نظر عملی منشا مشکلات و اشکالاتی خواهند شد و نیز در این زمینه سرچشمه بسیاری از مغالطات و سوء استفاده های فرهنگی خواهند بود. نکته دوم؛ با توجه به تجربیاتی که در حوزه فرهنگ و جامعه نسبت به بکارگیری چنین واژگان و ایده هایی داریم باید عرض کنم که خاطره خوب و خوشی از ابهام گذاشتن مفاهیمی از این دست مثل اصولگرایی، اصلاح طلبی، جامعه مدنی، حقوق شهروندی، آزادی و... نداریم. در سطح بین المللی نیز نه تنها خاطره خوشی نداریم بلکه خاطرات ناخوش و تلخی هم داریم که چگونه از عدم تبیین معنایی اصلاحاتی از این سنخ سوء استفاده های گوناگونی از مفاهیم و اصلاحات جذاب شده است. نکته سوم؛ گفتمان اعتدال می تواند به دو قسم گفتمان ممدوح یا مذموم تبیین شود. گفتمان ممدوح در راستای گفتمان عدالت و تلاشی مجدانه برای اقامه عدل و قرارگرفتن هر چیزی در جای خود است اما گفتمان اعتدال مذموم در حقیقت فقط در راستای عرضه و تقاضای عمومی و خواست مردم خواهد بود که ممکن است منطقی و درست باشد و ممکن است نباشد، به خصوص اگر منطقی و درست نباشد گفتمان اعتدال را مذموم خواهد کرد. با توجه به این نکات یاد شده باید در تبیین مفهوم اعتدال و نسبت اشتقاقی - معنایی آن با عدل و عدالت متذکر این نکته شویم که عدالت دارای مفاهیم پنج گانه ای چون 1. دادن حق هر صاحب حقی 2. قرار گرفتن هر چیزی در جای خود 3. توازن و هماهنگی 4. تساوی در شرایط مساوی 5. تفاوت در شرایط متفاوت است که این معانی پنج گانه دارای یک هسته مرکزی خواهند بود و آن این است که ظرفیت‌ها و استعدادها در کنار استحقاق ها که با آگاهی و مجاهدت تحقق پذیر است معنا خواهد شد، یعنی مفاهیم پنج گانه در یک شبکه معنایی با این نقطه مرکزی مورد سنجش و ارزیابی قرار خواهند گرفت - هم از نظر معنا و مفهوم و هم از نظر مصداق و فرد خارجی آن - و چون عدالت هسته مرکزی اعتدال به شمار می رود می توان اعتدال را نیز به معانی ذیل یعنی میانه روی در هر چیز و عدم افراط و تفریط و همواری و تعادل، مناسب شدن و تناسب، برابرشدن هر چیزی در شرایط برابر، میانه حال شدن در کمیت و کیفیت و راست ایستادن معنا کرد. ناگفته نماند برای اینکه مانع مصادره به مطلوب شدن چنین الفاظ و اصطلاحاتی شویم لازم است ضمن تبیین هسته مرکزی آن، پیش انگارها و پس زمینه‌های ذهنی و حب و بغض‌های معرفت شناختی و روان شناختی افراد و جریانها و جناحها را در این زمینه با بازتعریف و واکاوی و واگویه دقیق و همه جانبه آن کنترل و جهت دهی نماییم. در تبیین معنایی اعتدال، این مهم در آیات و روایات چگونه تعبیر می‌شود؟ در اینجا لازم است با توجه به کاربردها و بسامد قرآنی - حدیثی عدل، وسط و اوسط و اعتدال و اشتقاقات مجموعه اینها به این نکته مهم در تبیین معنایی اعتدال توجه کنیم که اعتدال با توجه به آیه 143 سوره بقره «وَکَذلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّةً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَیَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیداً» وبنا بر دیدگاه علامه طباطبایی در تفسیر قیم المیزان، (جلد یک صفحه 319) به معنای میانه روی و دوری از هر گونه افراط و تفریط، یعنی هم دارای معنای ایجابی (رعایت میانه روی) و هم معنای سلبی (عدم افراط و تفریط) و بنا بر دیدگاه علامه جوادی آملی در تفسیر تسنیم (جلد 7 صفحه های 328 و 329) که آیه 143 سوره بقره را با آیاتی چون سوره اسراء آیه 29، کهف 28 و فرقان 67، مورد تفسیر و تحلیل قرار دادند وسط را در محور عمودی که بین پیامبر و مردم و به معنای تبعیت از اسلام و ولایت گرفته اند، مورد تفسیر و مداقه قرار دادند و این معنا را در گفتمان اعتدال صحیح می دانند، اگرچه متذکر می شوند که وسط در محور افقی به همان معنای میانه روی یا بین افراط و تفریط خواهد بود و با این وجود تعارض معناداری بین دیدگاه ایشان و استادشان در این زمینه از نظر طولی وجود ندارد. توجه به این نکته لازم است که عدل و عدالت تقدم معرفتی - ارزشی بر اعتدال خواهند داشت و هر گاه اعتدال در برابر افراط و تفریط باشد عین عدالت و خود یک ارزش و فضیلت است اما اگر اعتدال در مقابل عدل قرار گیرد عین رذالت و ضدارزش است. در هر حال عدم رعایت اعتدال و معنای حد وسط در مجموعه فعالیت های فکری و رفتاری می تواند فرد و جامعه را دچار انحراف و اعوجاج نسبت به همه پدیده های حقیقی و حقوقی نماید و شاید این جمله امیرالمومنین علی علیه السلام در نهج البلاغه حکمت 117 (هَلَكَ فِيَّ رَجُلَانِ مُحِبٌّ غَالٍ وَ مُبْغِضٌ قَالٍ) بتواند معیار سنجش درستی در همین زمینه قرار گیرد. با عنایت به مطالب یاد شده معلوم می شود که اعتدال به معنای ختثی بودن و انفعال و عدم اندیشه و اخلاق و رفتار جهادی داشتن نیست، چون عدالت مفهوم ساکن و ختثی نیست اعتدال نیز که تابعی از آن در تعریف مفهومی و تعیین مصداقی خواهد بود ساکن و خنثی نخواهد بود. و دیگر آنکه ما در حقیقت می توانیم گفتمان اعتدال انقلابی و جهادی و ارزشی داشته باشیم که یک چشم آن به آرمان گرایی و چشم دیگر آن به واقع نگری دوخته باشد و این معنا می تواند جلوی بسیاری از اشتباهات و مغالطات از یک طرف و شبهات و استفاده های ابزاری را از طرف دیگر بگیرد. در مجموع آنچه که از آموزه‌های وحیانی و معارف قرآنی - عترتی قابل اصطیاد و استخراج است این است که عدل و اعتدال اصل اصیل و رکن رکین در دو نظام منطبق بر هم تکوین و تشریع است که می توان آن را در چهار محور 1.خلقت 2. شریعت 3. فطرت 4. امامت و ولایت تجمیع کرد و اعتدال با توجه به این محورهای چهارگانه می تواند معنای دقیق و عمیق پیدا کند. با توجه به مباحث یادشده اعتدال در اصطلاح فقه سیاسی نیز می تواند به معنای میانه روی مبتنی بر عدالت و حقیقت قرار گیرد و در نتیجه مانعی برای خودحق پنداری و خودمعیار پنداری اشخاص و جناح ها و جریان‌ها نیز شود. اعتدال در مسائل فرهنگی چگونه تجلی می‌یابد؟ فرهنگ در حقیقت همه محورهای بینشی، گرایشی، کنشی و دانشی را در بر می گیرد و در یک هندسه معرفتی، معنویتی و معیشتی قابل تبیین و تحقق است تا بتواند نظام نرم افزاری را برای نظام سخت افزاری تعیین کند زیرا فرهنگ مجموعه اندیشه ها، ایمان‌ها، ارزش‌ها، ذهنیات، سنت‌ها، آداب و ذخائر فکری و ذهنی یک ملت را در بر می گیرد و زیرساخت و ستون فقرات فرهنگ همانا اعتقادیات و اخلاقیات می باشد که شکل و شاکله همه مناسبات رفتاری انسان را شامل می شود، یا به بیان دیگر بخش عمده فرهنگ همان عقاید و اخلاقیات یک فرد یا یک جامعه است و رفتارهای جامعه در واقع برخاسته و برساخته این عقاید خواهند بود. ما برای اینکه بتوانیم به انقلاب فرهنگی به معنای واقعی کلمه که معنای جامع و کامل خواهد بود دست بیابیم لازم است به تعبیر مقام معظم رهبری به مهندسی فرهنگی اهتمام جدی و جهادی داشته و فرهنگ مهندسی شده را که با یک مدیریت فرهنگی معقول، معتدل و مشروع ممکن و میسور است جستجو نماییم زیرا فرهنگ می تواند هم جهت دهنده و هم شکل دهنده همه فعالیت‌های حکومتی و مدنی قرار گیرد. به بیان دیگر چون انقلاب اسلامی ما بیش از آنکه یک انقلاب سیاسی یا اقتصادی یا در جنبه های دیگر باشد یک انقلاب فرهنگی و ایدئولوژیکی است و لازم است که فرهنگ دینی و معنوی در تمامی ساحت ها و سطوح حکومتی و اجتماعی ساری و جاری شود، در نتیجه به نظر می رسد که ما در این دوره با توجه به تجربیات تلخ و شیرین بیش از سه دهه انقلاب اسلامی در حوزه فرهنگ نیاز به چند فعالیت مهم و زیربنایی خواهیم داشت: اول؛ تولید فرهنگ که این تولد یا بازتولید فرهنگ در عرصه های بینشی، گرایشی، کنشی و دانشی مهندسی شود. دوم؛ اصلاح فرهنگی که در محورهایی چون فرهنگ عمومی، فرهنگ خانوادگی، فرهنگ دین داری، فرهنگ اقتصادی، فرهنگ جشن و شادی، فرهنگ عزارداری، فرهنگ سیاحتی، فرهنگ زیارتی و ... ساماندهی شود. سوم؛ احیای فرهنگی که عمدتا در مقولاتی چون فرهنگ عبادت، فرهنگ امر به معروف و نهی از منکر، فرهنگ عفاف و حجاب، فرهنگ جهاد اعم از جهاد مدیریتی و مالی و بیانی و بنانی و... فرهنگ ایثار و نثار، فرهنگ یادسپاری، نکوداشت، بزرگداشت اصحاب علم و هنر و ارزش های اسلامی مثل شهدا، خانواده های شهدا و... فرهنگ ارتباط با عالمان دینی و روحانیت متعهد و مسئولیت پذیر با روش سنتی و مدرن، فرهنگ ادعیه، فرهنگ گفتگوهای علمی و سیاسی اهتمام جدی بورزیم. بنابراین به نظر می رسد در سالی که مقام معظم رهبری آن را سال اقتصاد و فرهنگ نامگذاری کردند ما نیاز به یک بازخوانی و بازشناسی و بازنگری فرهنگی با توجه به تجربیات گذشته در حوزه‌های مختلف خواهیم داشت و باید هم فرهنگ را به طور مستقل و انتزاعی و هم فرهنگ را به گونه ترکیبی و انضمامی از جمله ترابط و تعامل فرهنگ و اقتصاد و اقتصاد و فرهنگ مورد تحقیق و تدقیق قرار دهیم. ما بایسته است واقعا به سمت مهندسی فرهنگی و مدیریت متمرکز فرهنگی حرکت کنیم و از حرف‌های شعاری و دخالت سلائق شخصی و جناحی و گروهی و افراط و تفریط ها در این عرصه اجتناب و دوری نماییم. رعایت نکردن اعتدال در مسائل فرهنگی چه آسیب‌هایی را متوجه جامعه می‌کند؟ به نظر می رسد که با وجود اینکه سرمایه گذاری های مناسبی در طول بیش از سه دهه انقلاب شکوهمند اسلامی انجام گرفت لکن با عنایت به ماهیت فرهنگی انقلاب اسلامی و انتظارات و ظرفیت‌ها از یک طرف و تهاجم فرهنگی، ناتوی فرهنگی و اینک جنگ نرم در این عرصه فعالیت‌های ما، هم به لحاظ کمی و هم به لحاظ کیفی چنان که بایسته و شایسته ملت بافرهنگ و امت اسلامی شیعی و فرهنگ قویم و غنیم اسلامی مبتنی بر اسلام ناب محمدی نبوده است. در حقیقت ما خلاء ها و کاستی های فراوان و آفات و آسیب‌های گوناگونی در این زمینه داشتیم که فکر می کنم آسیب اصلی و محوری به همین نداشتن مهندسی و مدیریت واحد متمرکز تعریف شده پویا و بالنده فرهنگی که متناسب با نیازهای عصری و بیم و امیدها باشد بر می گردد که مقام ولایت به درستی آن را تشخیص دادند و با وجود طرح این نکته در دیدار با اعضای محترم شورای عالی انقلاب فرهنگی، تلاش های آنان نیز چه در مقام نظر و چه در مقام عمل چنان که باید و شاید موفق نبوده و ما تا این آسیب محوری را همه جانبه نشناسیم و درمان نکنیم، هماره با چنین مشکلات و آفات و آسیب‌هایی مواجه خواهیم بود. آسیب دیگر که باز هم مهم است این است که فعالیت های فرهنگی پژوهش محور، نیاز محور و مخاطب محور یا نبوده و یا بسیار کم بوده است. آسیب دیگر اینکه فعالیت های فرهنگی گرفتار تضادها و چالش های جدی بین آرمان ها و واقعیت‌ها شد و این نکته بس مهم و تاثیرگذاری است. یکی دیگر از آسیب‌ها عدم حضور چهره های حقیقی فرهنگی در عرصه و ساحت فرهنگ بود. آسیب دیگر نیز تغییر مدیریت ها در طول بیش از سه دهه در مدیریت های کلان فرهنگی چه در دولت و چه خارج از دولت و عدم هماهنگ سازی این تغییر مدیریت ها با جهت گیری ها و هدف های واحد به شمار می رود. آسیب دیگر عدم توجه درک مدارانه و دردمندانه به تهاجم و ناتوی فرهنگی یا جنگ نرم از سوی دشمن در این زمینه بوده است که البته همه این آسیب ها قابلیت تقسیم به قسمت های نظری و عملی را خواهند داشت. لطفا مصادیقی از بی‌اعتدالی در این ساحت را بیان کنید. فرهنگ دینی و ایرانی ما به طور جدی صدمه دید. ما در تبیین مفاهیم محوری و مرکزی فرهنگ دینی‌مان مثل مفهوم زهد، مهدویت، توکل و آموزه هایی چون نماز، امر به معروف و نهی از منکر و اصولی چون توحید، وحی و نبوت، عدالت و امامت و ولایت چنان که لازم بود موفق نبودیم بلکه مشکلات و اشکالاتی هم در این زمینه به وجود آوردیم و فضا را برای آزادی تفکر و اندیشه و تعاملات فکری و فرهنگی و تضارب آرا چنانکه باید فراهم نکردیم. این خود باعث شد که فعالیت های زیرزمینی و کنترل ناشده در تمامی عرصه ها صورت گیرد و آنگاه که اندکی فضای جامعه باز می شد در جامعه باز دوره هایی از عالم سیاست گرفتار افراط و تفریط هایی در این زمینه ها و عرصه ها شده و انحراف ها، تحریف‌ها، التقاط ها و بدعت هایی ایجاد شد و حتی گاهی عالمان دینی آنچنان که باید در این عرصه حضور بالفعل و فعال پیدا نکردند و گاهی برخی از چهره هایی که اسلام شناس نبودند - چه چهره های حوزوی و چه چهره های روشنفکری و دانشگاهی - اگرچه ممکن بود انگیزه احیاگرانه و اصلاح گرایانه ای داشتند اما به دلیل آن عدم شناخت کافی و کامل اسلام و اقتضای زمان خود موجب برخی انحراف ها و اعجاج های فکری در عرصه معارف اسلامی شدند که نمونه آن در مقولاتی چون مهدویت و معنویت و عرفان و همچنین اخلاق و آداب ابراز اظهار محبت به اهل بیت عصمت و طهارت در اعیاد و شهادت ها و... بوده است. مثلا نوع فعالیت های فکری و فرهنگی ما در عرصه اعتقادات و معنویات و شرعیات به گونه ای رقم خورد که وقتی ضمیمه با کارکرد کارگزارانی در سطوح مختلف شده است این تلقی را به وجود آورد که ما می توانیم هم نماز بخوانیم، روزه بگیریم، زیارت خانه خدا یا کربلای معلی و ... برویم، هم می توانیم رعایت ارزشهای اسلامی و شرعیات مثل عفاف و حجاب یا مال حلال منزه از حرام و... را نداشته باشیم. در حقیقت یک نوع مسلمانی مسامحه آمیز و اباحی گری متشرعانه در متن جامعه شکل گرفت و قبح بسیاری از ضدارزش‌ها به تدریج از بین رفت حتی در برخی از موارد حسن برخی از ارزش‌ها زیرسئوال رفت. برای درمان این آسیب‌ها چه ایده و راهکاری پیشنهاد می کنید؟ در حقیقت آسیب درمانی این آسیب های شناخته شده که همه به آن اعتراف و اذعان داریم این است که به خطوط مشی و اصول کلی هدایت های رهبری در خصوص مدیریت و مهندسی فرهنگی و پیوست های فرهنگی توجه عملی و واقعی نه شعاری و سلیقه ای داشته باشیم و از تجربیات تلخ گذشته در این زمینه درس عبرت و بصیرت گرفته و از تجارب شیرین نیز بهره بگیریم و فضا را برای مدیریت معنوی و حساب شده و حضور عالمان دینی و کارشناسان دلسوز و آینده نگر باز نماییم.  باید از تفکر متحجرانه و متجددانه و التقاطی اجتناب کرده و تفکر ناب اسلامی و گفتمان امثال امام خمینی، علامه طباطبائی، استاد شهید مطهری و مقام معظم رهبری را ملاک و محور فعالیت های فکری - فرهنگی قرار دهیم. فکر می کنم عرصه های مختلف فرهنگی را مقام معظم رهبری در بخش های مختلف الگوی اسلامی - ایرانی پیشرفت و سبک زندگی اسلامی در ابعاد مختلف گشودند و می تواند این مسئله برای ما راهگشا در عرصه های مختلف دیگر به لحاظ ایده پردازی و گفتمان سازی و آن گاه موج آفرینی های سالم و سازنده فرهنگی و جریان سازی های ناب اسلامی در عرصه فرهنگ قرار گیرد. حوزویان به عنوان مروجان و مرزبانان فرهنگی چه رسالت و وظیفه‌ای در مواجهه با بی‌اعتدالی دارند؟ روحانیت و عالمان دینی و حوزه های علمیه همواره نقش کلیدی و کلان در احیا و اصلاح فرهنگ دینی و عمومی در جامعه داشته اند که تاریخ پرفراز و نشیب حوزه های علمیه و فعالیت روحانیت تشیع در این زمینه گواه صادق خواهد بود. در طول پس از پیرزی انقلاب اسلامی نیز حوزه و روحانیت در مجموع کارکردهای مناسب و موجهی داشتند لکن باید اذعان کرد که با توجه به ماهیت و ظرفیت حوزه های علمیه و عالمان دینی و نیازهای نوشونده جامعه اسلامی در حوزه فرهنگ و معارف اسلامی و قالب های نوپدید در عرصه فرهنگی به خصوص فرهنگ دینی یا به بیان دیگر تناسب و توازن ظرف و مظروف روحانیت چنان که شایسته اش بود، موفق نبود بنابراین لازم است به خصوص در عرصه فرهنگ به چند نکته توجه کنیم: نکته اول؛ حوزه‌ها و روحانیت عقل منفصل حکومت دینی و ولایی و دولت اسلامی در عرصه فرهنگ اعم از فرهنگ دینی و فرهنگ عمومی هستند. نکته دوم؛ در راس حکومت دینی و دولت اسلامی فقیه جامع الشرایط که ثمره شجره طیبه حوزه علمیه است قرار دارد. نکته سوم؛ حوزه ها و عالمان دینی هستند که باید نیازهای فرهنگی در فرهنگ دینی و عمومی نظام جمهوری اسلامی را تبیین و تامین کنند. چهارم؛ انتظار جامعه اسلامی به خصوص در ساحت فرهنگ اسلامی از حوزه ها و عالمان دینی یک انتظار درست و توقع بجا خواهد بود. حال سئوال این است آیا حوزه ها و روحانیت با وجود قبض و بسط ها و موانع و مشکلات در این زمینه توانسته است به مسئولیت و رسالتش جامه عمل بپوشاند؟ فکر می‌کنم با توجه به نکات یاد شده حوزه ها و روحانیت در این زمینه چنان که لازم و کافی بود موفق نبوده است و بایسته است به یک محاسبه تشکیلاتی و صنفی و بازنگری در خود و نوع تعامل با نظام اسلامی و مراکز و نهادهای مرتبط بپردازد. عالمان دینی اگر حضور و ظهور سالم و سازنده در عرصه فرهنگ داشته باشند ضریب خطا و اشتباه علمی و عملی در عرصه فرهنگی را می توانند به حداقل ممکن برسانند و مصونیت بخش حکومت و جامعه در عرصه فرهنگ چه در بعد ایجابی و چه در بعد سلبی و مقاوم سازی آنان در برابر تهاجم و ناتوی فرهنگی و جنگ نرم قرار گیرند. به نظر می‌رسد که حوزه و عالمان دینی باید گفتمان اعتدال را مبتنی بر مبانی، منابع، منطق و مولفه ها و شاخص های معارف ناب اسلامی با ادبیات گفتمانی جدید و جاذب تبیین و تحلیل کنند و مانع سوء استفاده‌های طیف‌ها و گروه‌های گوناگون با ایده ها و سلائق مختلف از این گفتمان مبارک شوند. گفتمان اعتدال چنان که عرض کردم وصل به هسته مرکزی چون عدالت است و این عدالت اعم از عدالت فکری، اخلاقی و رفتاری است و می تواند در ساحت های مختلف عدالت فرهنگی، عدالت اقتصادی، عدالت سیاسی، عدالت آموزشی و پژوهشی، عدالت بهداشت و روان یا عدالت در حوزه سلامت عقلانی - فکری, نفسانی - اخلاقی و جسمانی - بدنی مورد توجه و کاوش و کنکاش جدی قرار گیرد، بنابراین حوزه ها بهترین جایگاه و پایگاه برای پاسداری از گفتمان اعتدال برگرفته از معارف و آموزه‌های ناب اسلامی خواهند بود و البته این به آن معنا نیست که روشنفکران دیندار در این عرصه موقعیت و صلاحیت اظهار نظر نخواهند داشت بلکه به این معناست که حقیقت این گفتمان به وسیله اسلام شناسان باید مورد تعریف و تبیین قرار گیرد و آنان نیز از آرا و انظار روشنفکران دینی استفاده های لازم و کافی را ببرند. ............................
روح‌الله کریمی


۱۳۹۳/۵/۱۲ - ۰۹:۵۹





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: مهر]
[مشاهده در: www.mehrnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 33]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن