واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: شريعتِ بى جان در كف خيابانهاى امروز
محمدهادى نائيجى
کد خبر: ۴۲۱۶۳۰
تاریخ انتشار: ۱۱ مرداد ۱۳۹۳ - ۰۹:۴۰ - 02 August 2014
از سينماى ميركريمى هرچه مى گذرد، وحدت ايده ى داستان با موضوع داستان، عميق تر و غير قابل تفكيك مى شود. مشكل سينماى ايران در خصوص فيلم سازانى كه با رويكرد دينى به انسان و جهان فيلم مى سازند، كفرِ پيام زدگى است؛ با رژه پرمدعاى پيام هاى دينى در لايه هاى اوليه ى اثر، محصولى جز الحاد و انكار در لحظه مناسك ديدارى سينما براى تماشاگر به دست نمى آيد.
ميركريمى با تبديل موضوعِ منتخب به ايده داستانى مسير ديگرى مي پيمايد و بى ترديد سينماى ميركريمى در پرورش ايده ها به جهان دينى تعلق دارد. قصههاى ميركريمى با كالبدى از زندگى روزمره پيش روى تماشاگران قرار مى گيرد، او هيچ گاه از زندگى روزمره فاصله نمى گيرد اما همين كالبدِ بى جانِ روزمره از نفخه ى جهان ايده هاى دينى جان مايه مى گيرد و تمام قد بر پرده ى نقره اى مى ايستد.
روزمرگى، همان طور كه از اسمش فرارو قرار مى گيرد از تكرار، متعفن است و فقط با بار امانتى سنگين نجات مى يابد و به امروز تبديل مى شود. اين بارِ امانت، مسئوليت سنگينى است بر گُرده ى روزمرگى. فيلم امروز بر خلاف فيلم قبلىِ (يه حبه قند) فيلم ساز با جزييات ما را به بازخوانى جهان از دست رفته ى سنت دعوت نمى كند، رها از جزييات با گستره ى كلى ايده روبرو مى شويم.
تماشاگر با اين رويارويى، در كفِ روزمرگىِ يك راننده ى تاكسى به ديدار كرامت انسان نائل مى شود. بازخوانىِ ايده ى فيلم امروز، ما را به يكى از مهمترين سنت تربيتى اسلام كه بن مايه بسيارى از احكام اسلامى است، توجه مى دهد؛ كرامت انسان.
از نظر قرآن کریم، انسان کرامت و شرافتِ ذاتی دارد که خداوند به او داده است وَ لَقَدْ کرَّمْنَا بَنِی ءَادَم؛ ما فرزندانِ آدم را کرامت بخشیدیم. به خاطر همین ویژگی، روح حاكم بر شريعت حتى در اجراى حدود الهى در جامعه با صيانت و تحفظ بر آبروى انسان تنظيم شده و به هر آن چه که احترام و آبروی انسان را تهدید میکند، واکنش نشان مى دهد.
تا آنجا كه برای حفظ آبرو در جامعه، برای اثبات زنا، چهار شاهد مقرّر کرده، و حتّی اگر سه شاهد گواهی دهند، هر سه شاهد شلّاق میخورند، فَاجْلِدُوهُمْ ثَمَانِینَ جَلْدَةً وَ لَا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهَادَةً اَبَداً وَ اُولَئِک هُمُ الْفَاسِقُونَ؛ آنها را هشتاد تازیانه بزنید و شهادتشان را هرگز نپذیرید و آنها همان فاسق اند. نه تنها اینگونه افراد را تحتِ مجازاتِ شدید قرار میدهد، بلکه در درازمدت نیز سخن و شهادتشان را از ارزش و اعتبار میاندازد، تا نتوانند حیثیت ديگران را لکهدار کنند و مُهر فسق بر پیشانیشان مینهد.
در اسلام برای اثبات حقوق و جُرم، دو شاهدِ عادل کافی است؛ در قتل نفس با وجود دو شاهد عادل، جُرم اثبات میشود؛ ولی در مسئله ى اتهام به زنا، چهار شاهد الزامی است. به نظر مى رسد، دليل سخت گيرى شاهد در اين موضوع به خاطر آن باشد که زبانِ بسیاری از مردم در زمینه ى این نوع اتّهامات اجتماعي باز است و همواره عِرض و حیثیتِ افراد را با سوء ظن یا بدون سوء ظن جریحهدار مى كند. زنى سوار ماشين مى شود و تمام ميزانسن در خدمت يك سوء ظن رقم مى خورد كه اگر همان زن، سوارِ تاكسىِ فيلم ميركريمى نمى شد، داستانِ ديگرى پيش رو بود!
در فيلم امروز، پيام دينى در گام اول به ايده تبديل مى شود اما در مسير داستان يك اتفاق عميق تر شكل مى گيرد و آن تبديل پيام دينى به فرم روايت. داستان با راننده ى تاكسى آغاز مى شود و در حقيقت تماشاگر در كنار راننده، زنِ مسافر را با هزار سوء تفاهم مى پذيرد.
گام دوم در فيلم امروز كه نيازمند به كالبدِ شكافى روايت داستان است نيز ريشه در آموزه ى تكميلىِ موضوع تحفظ آبرو در اسلام دارد؛ يا أيها الذين آمنوا اجتنبوا كثيراً من الظن ان بعض الظن إثم و لا تجسسوا ولا تغتب بعضكم بعضا؛ اى كسانى كه ايمان آورده ايد از بدگمانى بپرهيزيد كه بعضى از گمان ها بى ترديد گناه است و در زندگى ديگران سرك نكشيد و... ميركريمى هوشمندانه قواعد داستان گويى را كنار مى گذارد و با همين روش است كه تماشاگر در دل ميزانسن گرفتار مى شود.
قاعده در داستان گويى به ما امر مى كند كه در شخصيت پردازى با پشتوانه ى پيش داستان(back story) درباره ى شخصيت ها اطلاعات در اختيار تماشاگر قرار بدهيم اما ميركريمى آگاهانه از اين قاعده سر باز مى زند و در حقيقت با روشى روانشناسانه تماشاگر را مى آزارد؛ ما هيج اطلاعاتى از شخصيت ها نداريم و به دنبال تجسس درباره ى آدم هاى داستان بر مى آييم.
تماشاگر سرخوشانه گرفتار گناه بزرگى مى شود؛ گمان بد به زن داستان. طبق غريزه، براى تماشاگر تصميم قهرمان داستان غير منطقى جلوه مى كند و از طرفى فيلم راه تجسس درباره ى زن را بر او مى بندد. عاجز از قضاوت درباره ى زن رفتار قهرمان داستان را حتى گاهى احمقانه مى خواند؛ زيرا قهرمان داستان بدون هيچ شناختى از هويت زن بر كرامت ذاتى زن تكيه مى كند و مسئوليت تولد فرزند را بر عهده مى گيرد. در آيه ى شريفه مذكور ريشه ى تجسس، بدگمانى معرفى مى شود.
قهرمان داستان در لحظه كليدىِ داستان با همان تاكسى اى كه به مثابه ى يك جامعه جلوه مى كند، به سمت بيمارستان برمى گردد؛ او از بدگمانى رهيده و به كرامت انسانى بار مى آيد. فيلم امروز نه فقط در ايده كه در فرم روايتِ داستان، تماشاگر را در يك موقعيت داستانى قرار مى دهد تا بر اساس آموزه هاى مختلفى كه در اختيار دارد، تصميم بگيرد اما قهرمان داستان ميركريمى كرامت انسان را برمى گزيند.
کارگردان سینما و تلویزیون
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تابناک]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 43]