تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 3 فروردین 1404    احادیث و روایات:  حضرت مهدی (عج):من وصىّ آخرين‏ ام، به وسيله من بلا از خانواده و شيعيانم دفع مى ‏شود
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

خرید پرینتر سه بعدی

سایبان ماشین

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

بانک کتاب

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

خرید از چین

خرید از چین

خرید محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

خودارزیابی چیست

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

مهاجرت به استرالیا

ایونا

تعمیرگاه هیوندای

کاشت ابرو با خواب طبیعی

هدایای تبلیغاتی

خرید عسل

صندوق سهامی

تزریق ژل

خرید زعفران مرغوب

تحصیل آنلاین آمریکا

سوالات آیین نامه

سمپاشی سوسک فاضلاب

بهترین دکتر پروتز سینه در تهران

صندلی گیمینگ

سررسید 1404

قفسه فروشگاهی

چراغ خطی

ابزارهای هوش مصنوعی

آموزش مکالمه عربی

اینتیتر

استابلایزر

خرید لباس

7 little words daily answers

7 little words daily answers

7 little words daily answers

گوشی موبایل اقساطی

ماساژور تفنگی

قیمت ساندویچ پانل

مجوز آژانس مسافرتی

پنجره دوجداره

خرید رنگ نمای ساختمان

ناب مووی

خرید عطر

قرص اسلیم پلاس

nyt mini crossword answers

مشاوره تبلیغاتی رایگان

دانلود فیلم

قیمت ایکس باکس

نمایندگی دوو تهران

مهد کودک

پخش زنده شبکه ورزش

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1868549286




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

موانعی که ایرانی ها در کسب مدرنیته دارند


واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:



موانعی که ایرانی ها در کسب مدرنیته دارند
جزیره‌ی سرگردانی، ماجرای «هستی» است که میانِ زندگی و مبارزه، کفر و ایمان، عقل و عشق و آشکارتر از همه، میانِ مراد و سلیم سرگردان مانده‌است. سیمین دانشور در نوشتن رمانش از تمامی شگردهای ادبی بهره جسته است؛ مدرن و کلاسیک. اما در نهایت یک رمانِ ایرانی خلق کرده‌است



به این مطلب امتیاز دهید

  به گزارش سرویس فرهنگی جام نیوز، جزیره‌ی سرگردانی، ماجرای «هستی» است که میانِ زندگی و مبارزه، کفر و ایمان، عقل و عشق و آشکارتر از همه، میانِ مراد و سلیم سرگردان مانده‌است. سیمین دانشور در نوشتن رمانش از تمامی شگردهای ادبی بهره جسته است؛ مدرن و کلاسیک. اما در نهایت یک رمانِ ایرانی خلق کرده‌است. تا جایی که بسیاری از بخش‌ها به خصوص بحث‌های هستی و مراد و سلیم و تورانجان و سیمین و دوستانی که در فضای روشنفکری هستند،   کاملا گردِ مسائل سیاسی و اجتماعیِ معاصر ایران می‌چرخد. حتی شاید این بخش‌ها برای خواننده‌ی غیرایرانی، تا حدی بی‌معنی باشد. جا به جا از آدم‌هایی صحبت به میان می‌آید نظیر: محمد مصدق، خلیل ملکی، علی شریعتی، جلال آل‌احمد، فروزانفر و بسیاری دیگر از شخصیت‌های سیاسی و فرهنگی کشورمان. از عده‌ای هم به اشاره می‌گذرد. البته گاهی هم نویسنده از خاطرات خودش مایه می‌گذارد؛ به خصوص که دانشور از شخصیت‌های برجسته‌ی ادبیات ایران است و در خانه‌ای که در همسایگیِ نیما یوشیج با جلال زندگی می‌کرده، در متن تحولات و در کنار آدم‌هایی بوده که این تحولات را رقم می‌زدند.   فقط بستر رمان نیست که ایرانی است. آدم‌های داستان را هم نمی‌توان به هیچ جایی غیر از ایران چسبانید. آدم‌های داستان به شدت ایرانی هستند؛ با همه‌ی تناقضاتی که انسانِ معاصر ایرانی دارد.   دانشور همه جور آدمی را به رمانش راه داده است. از چریکِ انقلابی و آرمان‌گرائی مثل مراد، تا مبارز انقلابی و مذهبی نظیر سلیم و شکم‌گنده‌ی پول پرستی مثل احمد گنجور، خوش‌تیپِ زن‌باره‌ای مثل مردان، دکترِ آب‌زیرکاهی مثل بهاری و ... زن‌ها هم از همه رقم هستند، توران‌جان که زندگی‌اش را فدای پسر شهیدش کرده، هستی که نمی‌داند از زندگی چه می‌خواهد، مامان عشی که در هوس و لذت غوطه می‌خورد و حیران است که چرا مدام تشنه‌تر می‌شود، پسیتا که کلفتی فیلیپینی است و هر کس با زنش قهر می‌کند به او پناه می‌آورد، خانم فرخی که کوهی از گوشت است و صدایش از اعماق صدها کیلو چربی به گوش می‌رسد و ...
ویژگی مشترک تمامی این آدم‌ها، ایرانی بودنشان است؛ قبل از همه، هیچ کدام از این آدم‌ها، موجوداتی یکپارچه نیستند. داریوش شایگان از هویتِ چهل تکه‌ی ایرانی سخن گفته است. این هویت، تلفیقی از عناصر سنتی و مدرن است. گاهی ناهمگونیِ این عناصر، توی ذوق می‌زند. گاهی با هوشمندی، پنهان می‌شود و جایش را صورتک‌هایی می‌گیرد.  
نویسنده از اسم‌ها به سادگی نگذشته‌است. انتخابِ اسامی کاملا هدف‌دار بوده و متناسب با شخصیت‌پردازی است؛ هستی، مراد، سلیم، گنجور، عشرت، فرخنده، نوریان و ...   مهم‌تر از همه هستی است؛ انتخاب این اسم نشان می‌دهد که نویسنده در خلقِ داستانش، به مسائل ازلی و ابدی نظر داشته‌است. جزیره‌ی سرگردانی، صرفا یک رمانِ زنانه نیست. هر چند شخصیت اصلیِ رمان یا همان هستی، به اندازه‌ی کافی زن است. حتی وقتی وارد فعالیت‌های سیاسی و فضای خشنِ آن می‌شود، هنوز هم هستی یک زن است، نقطه‌ضعف‌های زنانه دارد، عشق‌اش و آرزوهایش همه از جنس یک زن است. اما مسائلِ او، مسائلِ صرفا زنانه نیستند.   او به اندازه‌ی کاملا معقولی زن است. اما از اداهای زنانه فراری است و بسیاری از مسائلِ حقیرِ زنانه را تحقیر می‌کند. اما مراد، فقط برای هستی مراد است. از میانه‌ی رمان، درمی‌یابیم که حتی برای هستی هم، مراد نیست. هستی دلش می‌خواهد مرید باشد و عشق و «مراد»ش یکی باشند. اما مراد، بیش از آن دچارِ تناقضات است که بتواند مرادِ کسی باشد.   مراد، حتی عاشقِ خوبی هم نیست. تا آن‌جا که در حضور هستی به رقیب عشقی‌اش می‌گوید: «این هستی را بیا و بگیر و مرا راحت کن» اما این رقیبی عشقی که سلیم است، باز هم در نیمه‌های رمان او هم سلامتش را از دست می‌دهد و حیرانِ وادی سرگشتگی می‌شود. او هم فقط در تصوراتِ هستی است که سلیم است. هستی به او می‌گوید که تو مرا به ساحل سلامت می‌رسانی. اما سلیم هم فقط بازیگرِ خوبی است؛ او به خوبی توانسته تناقضات خودش را پنهان کند. اما وضعش بهتر از هستی و مراد نیست. گنجور هم ناپدریِ هستی است و مظهرِ پول‌پرستی و مال‌اندوزی. او با همه کس، به خصوص آمریکائی‌ها سر و سری دارد. کارچاق‌کن خوبی است و همه به چشمِ خمره‌ی زر به او می‌نگرند. عشرت، مامانِ هستی است، مامان عشی که همه دوستش دارند. او به جای این که عمری در عزای شوهرش، سیاه‌پوش شود، زندگی را انتخاب کرده‌است. خیلی زود با یک مرد پول‌دار ازدواج می‌کند؛ مدام توی سونا و زیرِ دست آرایش‌گرنِ زبردست، ظاهرش را تازه و سرحال نگاه می‌دارد؛ اما از درون پوسیده است. با این همه عیش و عشرتی که در زندگی کرده، حتی مزه‌ی عشق را نچشیده است؛ این را رسوائیِ مامان‌عشی به خوبی نشان می‌دهد که چه‌قدر تشنه‌ی عشق است. بقیه‌ی نام‌ها هم تا همین اندازه دقیق و درست انتخاب شده‌اند.  
ویژگیِ دیگرِ کار دانشور، متن خواندنیِ کتاب است. بسیاری از بخش‌های کتاب، به خودیِ خود شبیه یک داستان کوتاه است و بعضی جملات، آن‌قدر درخشانند که توی ذهن حک می‌شوند؛ «از خورشید مقتدرتر باش و پیش از طلوعِ آفتاب بیدار شو.» البته از این جملات کاملا به‌جا استفاده شده و توی ذوق نمی‌زند. مثلا همین جمله در جایی نقل می‌شود که هستی دارد از خواب بلند می‌شود و برای این که خودش را متقاعد کند که از زیر پتو بیرون بخزد، این جمله را به یاد می‌آورد. جای دیگری با اشاره به ظلمات زندگی می‌گوید: «در این شبِ سرد و ظلمانی، فانوسی زیرِ ردایم گرفته‌ام. حالا نه از سرما می‌لرزم، نه از تاریکی گم می‌شود و نه از تنهایی می‌هراسم.»   پیش‌تر اشاره کردیم که ماجرای رمان در بستر تاریخ معاصر ایران شکل گرفته است؛ این برای جزیره‌ی سرگردانی یک امتیاز است. اما جزیره‌ی سرگردانی درست از همین جا، آسیب هم دیده‌است. تحولاتِ تاریخی در دهه‌ی سی و چهل و به خصوص ملی شدن صنعت نفت، بر آدم‌ها و ماجراهای رمان سایه افکنده‌است. اما خودِ این تحولات در رمان روایت نمی‌شوند. فقط اشاره‌هایی به آن‌ها و به خصوص آدم‌های درگیر در آن ماجراها دارد؛ اما این اشارات به قدری فراوانند و آن‌چنان اساسی هستند که نمی‌شود به سادگی از کنار آن‌ها گذشت. بیش‌تر این اشارات، از نوعِ قضاوت و اظهارِ نظر هستند. گل‌درشت‌تر از این هم هستند که به عنوان عقایدِ آدم‌های داستان انگاشته شوند و جای منطقی در روایت داشته‌باشند. البته دانشور در متن آن تحولات بوده و اغلب قضاوت‌هایش، احتمالا نزدیک به واقع هستند. اما باز هم برای کسی که آشنائی چندانی با تاریخِ معاصر نداشته باشد، شاید کمی نامفهوم باشد. دست کم مقصود نویسنده در ساختنِ شخصیت‌هایش را برآورده نخواهد کرد. خودِ نویسنده هم در داستان حضور دارد و حتی از زبان آدم‌های داستان، فحش هم می‌شنود. ولی حضورش از نوعِ حضور پست‌مدرن‌ها نیست. سیمین گاه به عنوانِ همسرِ جلال و گاه به عنوانِ استادِ هستی در دانشگاه حضور دارد. حضورش در متن روایت همان‌قدر طبیعی است که وقتی صحبت از جلال می‌شود، طبیعی است که از همسرش هم حرفی به میان بیاید.
اما از این‌ها گذشته، نویسنده قضاوت‌های آدم‌های داستانش را به خوبی پرداخته است. عقاید آدم‌های داستان، بخشی از روایت است؛ عقاید هم مثل خودِ آدم‌ها با هم برخورد می‌کنند، از هم رنگ و اثر می‌پذیرند، گاهی به کلی عوض می‌شوند و گاهی کامل‌تر می‌شوند. اما نکته‌ی مهم این است که نویسنده، بیانِ درخوری برای آن‌ها یافته است. این عقاید، مسائل اساسی انسانِ ایرانی روزگار ما است؛ چیزهایی که اغلب ما با آن‌ها یا مسائلی نظیرِ آن‌ها مواجه‌ایم. خیلی وقت‌ها سروری که به خواننده دست می‌دهد، به خاطر یافتنِ بیانی تازه و زیبا از چیزهایی است که مدت‌ها به آن‌ها فکر کرده است.
جزیره‌ی سرگردانی خالی از طنز و طنازی هم نیست. البته مثل همه چیز، طنزِ این رمان هم ایرانی است. طنزی متین، مودب، نکته‌پردازانه و اندیشه‌برانگیز. بیش‌تر همان طنازی و گاهی، ظرافت به خرج دادن است.
جزیره‌ی سرگردانی یک رمانِ ایرانی است؛ از جنبه‌های مختلف می‌توان عناصر فرهنگِ ایرانی را در روایت، شخصیت‌پردازی، فضاسازی و ... در این رمان دید. جزیره‌ی سرگردانی به طرزِ محترمانه‌ای ایرانی است. دانشور بهتر از هر کس دیگری توانسته انسانِ ایرانی را با تمام معصومیت و بی‌پناهی‌اش در برخورد با مدرنیته به تصویر بکشد. شاید هیچ متنی به اندازه رمان دانشور، جای خالی یک انقلاب دینی را در این کشور نشان نداده باشد؛ چرا که نویسنده به خوبی توانسته تیپ‌های متنوع ایرانیان مدرن و دردها و شکاف‌های هویتی آنان را به تصویر بکشد.   لوح   130




۰۹/۰۵/۱۳۹۳ - ۱۲:۵۲




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 41]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن