واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: جدال سنت و مدرنيته درون خانواده ايراني
چند سالي است كه پاي دعواي سنت و مدرنيته به سينماي ايران باز شده و به موضوع مورد علاقه بسياري از كارگردانان تبديل گشته است
چند سالي است كه پاي دعواي سنت و مدرنيته به سينماي ايران باز شده و به موضوع مورد علاقه بسياري از كارگردانان تبديل گشته است. اگر نگاهي به نام فيلمهاي اجتماعي چند سال اخير بيندازيم به خوبي به فيلمهايي با مضاميني در نقد جريان مدرنيته و سنت بر ميخوريم. روح الله حجازي هم تا به حال در دو اثر آخري كه كارگرداني كرده به طور مستقيم به اين موضوع ميپردازد. مثل اينكه حجازي بيشتر از ديگر كارگردانان هم نسلش دغدغه تقابل سنت و مدرنيته را در خانواده ايراني دارد. حجازي در اثر قبلي خود "زندگي خصوصي آقا و خانم ميم" با نشان دادن ورود يك خانواده سنتي به يك زندگي مدرن به طور مستقيم به معضلات تغيير سبك زندگي در يك خانواده ايراني پرداخت. حالا او در فيلم ديگرش به نام "زندگي مشترك آقا محمودي و بانو" بار ديگر به مشكلات ورود سبك زندگي مدرن به خانوادهاي سنتي ميپردازد. زوجي جوان با بازي ترانه عليدوستي و پيمان قاسمخاني وارد خانه خانوادهاي سنتي با بازي حميد فرخنژاد و هنگامه قاضياني ميشوند و طرز برخورد و نگاه اين دو زوج با هم، بستري را براي طرح موقعيت فيلم ميسازد. كارهاي زوج جوان، اعضاي خانواده ميزبان را برآشفته ميكند. خانواده ميزبان كه از سبك معماري خانه تا طرز زندگيشان كاملا از الگوهاي سنتي تبعيت ميكند، حركات و رفتار زوج جوان را برنميتابد. سيگار كشيدن عليدوستي پس از پايان شام، طرح خراب كردن ديوار آشپزخانه و صحبتهاي عليدوستي با يك مرد غريبه جزئي از خط قرمزهاي خانوادهاي است كه حالا شكسته شده و آنها نگران بازتاب اين كارها بر روي دختر نوجوانشان است. اما هدف حجازي در فيلمش تنها طرح اين مسائل نبوده و او زواياي ديگري را در فيلمش گنجانده است. او بدون موضعگيري و طرفداري خاصي، انتقادات خود به اشتباهات هر دو سبك زندگي را بيان ميكند. اشتباه، اشتباه است و فرقي نميكند در چه جايگاهي رفتار نادرستي از كسي سر بزند. حجازي تلقي خود از اين اشتباه را با طرز برخورد مردان فيلم با زنانشان نشان ميدهد. زنان كه تابع رفتارهاي مردانشان هستند با برخوردهاي نابجاي آنها سردرگمند و خوشحال زندگي نميكنند. حتي حجازي با طراحي پوستر فيلم دست روي اين موضوع گذاشته است. در پوستر فيلم مردان در نيمه خاكستري قرار دارند و زنان در نيمه رنگي قرار دارند. فرخنژاد به عنوان همسر قاضياني با ديدگاهي خشك، متعصبانه و قلدرمآبانه با خانوادهاش برخورد ميكند و نوع رفتارش باعث سردي بين اعضاي خانواده شده است. همسر او از بي توجه و سردي شوهرش خسته و ناراحت است. هنگامي كه قاسمخاني به آشپزخانه ميرود و درباره علايق قاضياني صحبت ميكند ميبينيم كه قاضياني چقدر به صحبت درباره علايقش علاقهمند است و با وجود اختلاف فكري زيادي كه با طرفش مقابلش دارد اما باز ميخواهد حرفهايش را بزند. اين به خوبي نشان ميدهد زنان تا چه اندازه تشنه محبت و توجه هستند. در سكانس ديگري وقتي فرخنژاد و قاضياني درباره زندگيشان حرف ميزنند، وقتي مرد ميگويد تو هيچوقت به خودت نميرسي همسرش با ناراحتي اعلام ميكند به خودم ميرسم ولي تو 23 سال است كه مرا نديدهاي. مرد خانواده حتي متوجه درد دست همسرش نميشود و به اين موضوع اهميتي نميدهد. قاضياني در فيلم تسليم رفتارهاي خشك و سرد همسرش شده و خودش را سرگرم رفتارهاي مادرانهاش كرده است. در طرف مقابل قاسمخاني كه نمادي از يك مرد مدرن به حساب ميآيد با رفتار آزاد و بدون قيد و بندش زندگياش را تا آستانه از هم پاشيدن پيش برده است. او كه تعصب و حساسيت خاصي بر روي رفتار نامزدش ندارد به او اجازه داده تا با دوستانش به راحتي صحبت و درد و دل كند. دقيقا همين موضوع به پاشنه آشيل زندگياش تبديل ميشود و سبب خيانت نامزدش را فراهم ميكند. هر دو مرد با ايراداتشان نقطه مقابل هم هستند و هر كدام با ضعفهاي بزرگي به جاي آباد كردن، زندگيشان را خراب ميكنند. در يكي از صحنههاي پاياني فيلم، وقتي زوج جوان در ماشين براي دادن پاسپورت زن دعوا ميكنند، مرد اقرار به دوست داشتن زن ميكند و همين حرف باعث ميشود تا زن قيد رفتن را بزند و به زندگياش ادامه دهد. حجازي با اينكه دست روي موضوع حساسي گذاشته و به نوعي توانسته حرفش را به مخاطبانش انتقال دهد اما باز فيلمش همان ايرادات "زندگي خصوصي آقا و خانم ميم" را دارد. هر دو فيلم با مشكل شخصيتپردازي رو به رو هستند و شخصيتهاي فيلم هيچگاه پرورده نميشوند تا ما با آنها همذاتپنداري كنيم. هر چهار شخصيت اصلي فيلم در حد تيپ باقي ميمانند و ميخواهند نماينده قشري از جامعه باشند. شخصيتها بعد و عمق ندارند. فيلنامهنويس سعي كرده با بيان ديالوگ معرف شخصيتها باشد و نتوانسته لايههاي ديگري از آنها را نشان دهد. همچنين علی طالبآبادی فيلنامهنويس دو ساخته آخر حجازي نتوانسته موضوع خود را در قالب يك داستان گيرا و جذاب طرح كند. هر دو فيلمي كه او فيلنامهاش را نوشته از بحران يك داستان خوب رنج ميبرد و فيلم بيشتر بر مدار ديالوگها ميچرخد. ديالوگها در دو فيلم حجازي مهمترين كاركرد را دارند، هم شخصيتها را معرفي ميكنند و هم داستان را جلو ميبرند. ديگر آنكه تمام صحنههاي فيلم "زندگي مشترك آقا محمودي و بانو" با دوربين روي دست فيلمبرداري شده است. اين در حالي است كه بيشتر نماهاي فيلم كلوزآپ و ثابت است و ميزانسنهايي كه چيده شده، داراي نماهايي كم تحرك و ثابت است. پس دليلي براي گرفتن فيلم با فيلمبرداري روي دست نبوده كه حجازي در تمام مدت فيلم اصرار به كارگرداني فيلمش با اين تكنيك داشته است.
نویسنده : احمد محمدتبريزي
منبع : جوان آنلاين
تاریخ انتشار: ۰۱ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۳:۰۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 35]