واضح آرشیو وب فارسی:مهر:
فرهنگ و ادب > کتاب
انسانهایی که در عصر ارتباطات از ارتباط با یکدیگر ناتوانند
شخصیتهای داستانی پرویز صمدیمقدم در مجموعه«انجمن زنان انتقامجو»، امروزی و تحصیلکرده هستند، کتاب میخوانند و حتی کتاب مینویسند اما از درک کتقابل یکدیگر ناتوانند. شخصیتهایی که در عصر ارتباطات، اصول اولیه ارتباط با یکدیگر را هم نمیدانند.
به گزارش خبرنگار مهر، نام مجموعه داستان«انجمن زنان انتقامجو» نوشته پرویز صمدی مقدم از داستانی به همین نام است. داستانی که ماجرای خانم روانشناسی را روایت میکند که در یک برنامه رادیویی حاضر میشود تا با هزاران مخاطبی که نمیشناسد از زندگی زناشویی خود و خوبیها و بدیهایش بگوید: «به پرشنوندهترین برنامه رادیویی خوش آمدید! امروز در برنامه «چیزی را پنهان نکن»! مهمان ویژهای داریم که با شجاعت تمام میخواهد رازهای بزرگ زندگیاش را برای ما افشا کند...یک خانم دکتر متخصص روانشناسی چهل و پنج ساله با دو فرزند پسر و دختر نوجوان. شما چه فکر میکنید؟ روانشناسها مشکل ندارند؟ میپرسید کسانی که شنونده اسرار تکاندهنده مردم درماندهاند و روزانه دهها بیمار را مداوا میکنند، چطور خودشان با مسالهای حل ناشدنی مواجه هستند تا حدی که ناچار میشوند در برنامه رسواکننده«چیزی را پنهان نکن» حاضر شوند؟!...» در این داستان و در داستانهای دیگر، نویسنده بیش از هر چیز به روابط انسانها بهویژه ارتباط زن و شوهرها با یکدیگر و بیان مشکلات آنها پرداخته است. گاه چون یک روانشناس رفتار کرده و به واکاوی انسانها و احساسات آنها پرداخته است؛ در داستان«ملاقات در شب سرد زمستانی» که نخستین داستان مجموعه هم هست آمده: «چرا نفرت از خود را از او دریغ میداشتم؟... گویا این زن به چنین نفرتی نیاز داشت. شاید روح بیقرارش را تنها همین پرستشها و نفرتها آرام نگه میداشت. تصمیم گرفتم دیگر از حقایق دفاع نکنم و بگذارم او تمام کینههایش را بیرون بریزد شاید تسکین پیدا کند و پی کار خود برود....» گاه لحن نویسنده شعاری به نظر میرسد. برای مثال در همین داستان «ملاقات در شب سرد زمستانی» میخوانیم: «چهل و پنج سال از عمرم میگذرد. ناکامیها و سختیهای زیادی را پشت سر گذاشتهام. با این حال، هیچوقت از دنیا بدم نیامده است. همیشه عاشق زندگی بودهام؛ شیفته سپیدهدم و بال زدن پروانهها...»
عدد برای نویسنده از اهمیت ویژهای برخوردار است. او از زنی میگوید که 45 ساله است. نویسنده فضای تیره و تاری را توصیف میکند. در داستان«ساده دل» میخوانیم: «بی حرکت روی تخت افتاده بود؛ با سر و روی تکیده و پرمو، پلکهای افتاده و دهان نیمه باز. در اتاق نیمه تاریک، زیر سقف بلند و در هوایی خفه. شمدی که لکههای خون خشک شده روی آن دیده میشد. زیر پاهای آماس کردهاش توده شده بود. یک دستش زیر کفلهایش مانده و دست دیگرش، بی ارداده روی صورتش افتاده بود...» شخصیتهای داستانی پرویز صمدیمقدم، امروزی و تحصیلکرده هستند. کتاب میخوانند و حتی کتاب مینویسند اما از درک کتقابل یکدیگر ناتوانند. شخصیتهایی که در عصر ارتباطات، اصول اولیه ارتباط با یکدیگر را هم نمیدانند. آدمهایی که یک روز با هم نسبتی و رفاقتی داشتهاند: «سیگاری روشن کردم و با نیشخندی دیگر به چشمهای خسته و گونههای رنگپریدهاش خیره شدم... از آن زیبایی وحشی و سرکش سالهای مهر و وفاداریمان به هم، هیچ اثری نمانده بود. با وجود این، هنوز آشنا به نظر میرسید، آشنایی که دیگر محبوب و دوست داشتنی نبود...» «ملاقات در شب سرد زمستانی، گندزار، حالا او مرده است، انجمن زنان انتقامجو، شهری روی یک تپه سوخته، رازگشایی و سادهدل» داستانهای این مجموعه هستند. از پرویز صمدیمقدم، پیش از این مجموعه داستانهای «پری دریایی، ته دنیا، تندیسگر، چند خراش و یک کبودی و...» منتشر شده است. مجموعه داستان«انجمن زنان انتقامجو» نوشته پرویز صمدی مقدم در 1100 نسخه و از سوی انتشارات فرهنگ و سینما، به قیمت 8500 تومان منتشر شده است.
۱۳۹۳/۵/۵ - ۱۱:۵۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 33]