واضح آرشیو وب فارسی:فارس:
منطق نگاه ضد استکباری ملت ایران
بدبینی ایرانیان نسبت به غرب و غرب ستیزی ایرانیان ریشه در عملکرد غرب استعمارگر در قبال ملت این سرزمین دارد و حافظه تاریخی مردم ایران این جنایات را برای همیشه ثبت کرده است.
رهبرمعظم انقلاب اسلامی در بخشی از بیاناتشان در دیدار دانشجویان، به مسأله نگاه ضداستکباری در میان ایرانیان اشاره کردند و در این باره فرمودند: «شعارهای ضد آمریکایی و ضد غربی و ضد استکباری که در کشور شنیده میشود ناظر به حقیقت و واقعیت وجودی آمریکاست اما برخی به غلط تصور میکنند که این شعارها، کاری تعصبآمیز و بدون منطق فکری است. نگاه ضد آمریکایی و ضدغربی در ایران، یک نگاه عقلانی و متکی بر تجربه و محاسبه صحیح است.» در واقع، بایستی گفت که بدبینی ایرانیان نسبت به غرب و غرب ستیزی آنان، ذاتی آنها نیست یعنی اینگونه نیست که ایرانیان به طور ذاتی و ژنتیکی با غرب ضدیت داشته باشند، بلکه غرب ستیزی ایرانیان ریشه در عملکرد غربی ها در قبال ایرانیان دارد و این حقیقت و واقعیتی است که در گذشته ریشه دارد یعنی حافظه تاریخی مردم ایران این بدبینی را در کنج و نهاد خود نهفته دارد و عملکرد کنونی غربی ها در قبال ملت ایران نیز آن را تشدید و تقویت می کند. به عبارت دیگر، تلاش غرب برای دستیابی به سلطه همه جانبه، در همه جای دنیا، تنها با نادیده گرفتن استقلال، آزادی، حقوق طبیعی، سیاسی و... سایر ملت ها امکان پذیر است و در این صورت طبیعی است که این میل بی پایان غرب، با خواسته های مشروع ملت های زنده ای که بخواهند از استقلال و آزادی واقعی برخوردار باشند، ملت هایی که بخواهند خود تعیین کننده سرنوشت خود باشند، ملت هایی که بخواهند با سلطه پذیری مخالفت کنند و... تصادم پیدا می کند. حال در این حالت چون طرف غربی از امکانات و ابزارهای مختلفی برخوردار است و در راه بکارگیری این ابزارها نیز هیچ مانعی را به رسمیت نمی شناسد، به طرق مختلف سعی می کند حس استقلال خواهی، آزادی خواهی و تلاش برای بهره مندی از حقوق مشروع انسانی را در آنگونه ملت ها نابود کند. در این میان، غربی ها، و بویژه آمریکا، اینگونه عملکردی را در مقابل ملت ایران داشته اند یعنی اینان با اقدامات سلطه گرانه و زیاده خواهانه عملا خود را در برابر خواست های مشروع ملت ایران قرار داده اند. به عنوان مثال میتوان به قرار داد 1907 اشاره کرد که در آن دو کشور روسیه و انگلیس چگونه با بی-توجهی به منافع و خواست ملت ایران، به تقسیم ایران به سه منطقه تحت نفوذ انگلیس، تحت نفوذ روسیه و منطقه بیطرف مرکزی پرداختند و حتی حاضر نشدند که کنترل کامل منطقه مرکزی را به دولت ایران واگذار کنند. یا اینکه در مقطع جنگ جهانی دوم علی رغم اینکه ایران نقش پل پیروزی را برای متفقین ایفا کرد، عملا به تحت اشغال متفقین درآمد و در جریان ماجراهای همین جنگ بود که قحطی ها و در نتیجه مرگ های گسترده در ایران صورت گرفت که از آن به "هولوکاست ایرانی" تعبیر می شود. این یعنی ملت ایران بدون اینکه نقش و یا دخالتی در جنگ داشته باشد، وجه المصالحه قدرت های سلطه گر غربی می شود و بعد از جنگ نیز که کنفرانس تهران(1322) با شرکت سران سه کشور متفق روسیه، انگلستان و آمریکا در تهران برگزار شد و قرار بود که در مورد اشغال ایران توسط متفقین نیز در همین کنفرانس تصمیم گیری شود، حتی اجازه ندادند که نماینده ای از ایران در این کنفرانس شرکت کند و برای مدت ها بعد از جنگ نیز همچنان ایران تحت اشغال ماند و صحنه کشمکش میان قدرت های سلطه گر بود. در دوره حکومت مردمی دکتر مصدق نیز همین کشورها با طرح ریزی کودتایی در 28 مرداد 1332 بساط حکومت مردمی دکتر مصدق را برچیدند و تداوم دیکتاتوری سلطنتی محمد رضا پهلوی را برای 25 سال بعد تضمین کردند. آمریکا در جریان وقایعی که منجر به پیروزی انقلاب اسلامی شد نیز همواره رویکردی ضدمردمی و در طرفداری از دیکتاتوری و خفقان اتخاذ کرد و تنها زمانی حاضر به رسمیت شناختن انقلاب اسلامی شد که شاه از کشور فرارکرده بود و رژیم برآمده از انقلاب مستقر شده بود. بعد از این نیز به طرق مختلف کوشیده است تا در زمینه های مختلف سد راه نظام جمهوری اسلامی شود که بهترین و اخیرترین شاهد مثال در این زمینه تحریم های ظالمانه و غیرقانونی بیشماری است که در زمینه های مختلف علیه ملت ایران وضع کرده است. در همین راستا می توان به موضوع پرونده هسته ای ایران نیز اشاره کرد که چگونه کشورهای غربی با بهانه های واهی و از سر زیاده خواهی و سلطه گری حاضر نیستند به حقوق ملت ایران، حتی مطابق با معاهدات بین المللی، معاهداتی که خود آنها واضعشان بوده اند، احترام بگذارند و حقوق مردم ایران را بپذیرند. تمهیدات تاریخی فوق هرچند به مثابه یکی از هزاران است اما بخوبی نشانگر آن است که چگونه قدرت های سلطه گر غربی برای تأمین منافع نامشروع خود حاضرند حقوق سایر ملت ها را پایمال کنند. حاصل اینکه تاریخ رابطه غرب با مردم ایران بخوبی نشانگر دو رویه یا دو روی سکه ای است که اتفاقا در جهت مخالف هم در جریان هستند؛ یک روی سکه ملت ایران هستند که خواستار استقلال، آزادی، عزت، پیشرفت و اقتدار هستند و روی دیگر آن، کشورهای سلطه گر غربی و بویژه آمریکا هستند که خواهان به اسارت کشاندن ملت ایران، نفی آزادی این ملت، ذلت و وابستگی و ضعف برای آنها هستند. بنابراین، تجربه تاریخی و به عبارتی حافظه تاریخی ملت ایران نسبت به کشورهای غربی بدبین است و بایستی هم اینگونه باشد و این چیزی نیست که کسی به این ملت تلقین کرده باشد یا بخواهد به آنها تحمیل کند یا اینکه در این زمینه بزرگنمایی کند، بلکه واقعیات گذشته و حال بخوبی تقویت کننده این ذهنیت مردم ایران است. مصطفی قربانی منبع: بصیرت انتهای متن/
93/05/05 - 03:00
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 57]