تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 22 دی 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):مؤمن را بر مؤمن، هفت حق است. واجب ترين آنها اين است كه آدمى تنها حق را بگويد، هر ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کلینیک زخم تهران

کاشت ابرو طبیعی

پرواز از نگاه دکتر ماکان آریا پارسا

پارتیشن شیشه ای اداری

اقامت یونان

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

ساندویچ پانل

ویزای ایتالیا

مهاجرت به استرالیا

میز کنفرانس

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1852242046




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

آدم‌ها با تغيير سبك زندگي هر روز تنهاتر مي‌شوند


واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: آدم‌ها با تغيير سبك زندگي هر روز تنهاتر مي‌شوند
يكي از فيلم‌هاي حاضر در جشنواره سي و دوم فيلم فجر كه توانست پس از حضور ملال آور برخي فيلم‌ها، موج رضايت را در ميان منتقدان و اهالي رسانه ايجاد كند «برف» مهدي رحماني بود


يكي از فيلم‌هاي حاضر در جشنواره سي و دوم فيلم فجر كه توانست پس از حضور ملال آور برخي فيلم‌ها، موج رضايت را در ميان منتقدان و اهالي رسانه ايجاد كند «برف» مهدي رحماني بود، فيلمي با سوژه‌اي خانوادگي كه راوي ريا و پنهانكاري‌هايي است كه لواي آبروداري انجام مي‌گيرد. برف همزمان با آغاز ماه مبارك رمضان در كنار ردكارپت به پرده سينماها نشست و اين روزها پس از گذشت چهار هفته از اكران پس از رد كارپت رتبه دوم فروش سينماهاي كشور را داراست. پاي صحبت‌هاي مهدي رحماني، كارگردان جوان «برف» نشسته‌ايم تا در خصوص آخرين ساخته‌اش بپرسيم.


آقاي رحماني! فيلم از آغاز خبر از اثري متفاوت مي‌دهد، از همان لحظه‌اي كه تيتراژ ابتدايي فيلم مانند بارش آرام دانه‌هاي برف به سمت پايين پرده نقره‌اي مي‌آيد. فيلم با بازگشت اميد پسر سرباز خانواده پس از ماه‌ها، به خانه كليد مي‌خورد، بازگشت به خانه‌اي كه هيچ چيزش شبيه به روز اولي كه تركش كرد، نيست. به نظر شما چه عاملي باعث شد كه اوضاع اهالي خانه فقط چند ماه پس از غيبت اميد تا اين اندازه تغيير كند؟
اميد چند ماه در جريان اتفاقات خانواده نبوده است و در ديالوگي مادر بزرگ از اميد مي‌پرسد:«اميد تو مگه از پادگان به خانه زنگ نميزني» و اميد پاسخ مي‌دهد:«حالا چه بشود من يه تماسي بگيرم!» اميد درگير مسائل خانواده نيست. بحران اين خانواده از مشكل اقتصادي آغاز مي‌شود اينكه مجيد در حساب و كتاب و كارش شكست مي‌خورد و خانه‌اي كه در رهن بانك است در ازاي بدهي از دست مي‌رود. اين مشكلات به اندازه‌اي زياد است كه يك شبه هم مي‌تواند خانواده‌اي را از پا در بياورد. خانواده اما براي اينكه پسرشان را كه در مناطق مرزي خدمت مي‌كند، نگران نكنند به او اطلاع نمي‌دهند.

داستان فيلم در يك فضاي ابري و تاريك روايت مي‌شود و لوكيشن‌ها، چه حياط و چه داخل خانه، فضاي ابري و تاريك را به نمايش مي‌گذارد، اين تركيب نور عمدي بوده است؟
فضاي ابري و تاريك لوكيشن‌هاي داخلي و خارجي فيلم، يكي به اين دليل است كه ما در پايان روز داستان، بارش برف داريم و چون كل داستان فيلم در يك روز مي‌گذرد، طبيعي بود كه در يك  هواي ابري تصويربرداري كنيم اين دليل آب و هوايي‌اش، از طرف ديگر هواي ابري خود به فضاي بحراني و ملتهب خانواده كمك مي‌كرد، از آنجا كه داستان در يك روز مي‌گذرد، با اينكه انتخاب يك هواي ابري براي گروه دردسر ساز بود چون تنها بايد در لحظاتي كه هوا ابري بود كار مي‌كرديم اما باعث شد به لحاظ بصري فضاي غمگين و ملتهب خانواده را به خصوص در سكانس‌هاي خارجي، بهتر به تصوير بكشيم.

به نظر من اصلي‌ترين مؤلفه فيلم برف، حتي بارزتر از مسئله آبروداري، ريا، پنهانكاري و دروغگويي است كه در زندگي اين روزهاي آدم‌ها حكمفرمايي مي‌كند.
شايد به دليل اينكه مسئله اصيل آبروداري در خانواده‌ها دچار تحريف شده است. يعني ما به اسم آبروداري، دست به پنهانكاري، ريا و دروغ مي‌زنيم اما برخي‌ براساس مولفه‌هاي آبروداري از اين مسائل استفاده مي‌كنند. شايد به اين دليل است كه خانواده فيلم خود را در برابر همه جامعه پاسخگو مي‌داند در حالي كه اينطور نيست و اگر در زندگي تكليفمان با خودمان روشن باشد ديگر نيازي به اين همه دروغ و پنهانكاري هم نداريم. متأسفانه با پررنگ شدن مرز چهره‌مان درون خانه و بيرون آن، اين پنهانكاري‌ها هم افزايش پيدا مي‌كند مانند ماجراي دروغ كه شاخه‌اي به نام دروغ مصلحتي در آن باز شده است و در اين ميان زماني كه دروغ مصلحتي درست به نظر بيايد، براي هر دروغي مي‌شود مصلحتي تراشيد.

به باور من تغييرات مؤلفه‌هايي مانند آبروداري باز مي‌گردد به همان ماجراي گذار جامعه از سنت به مدرنيته كه باعث مي‌شود همه افراد برخاسته از خانواده‌هاي سنتي در محيط‌هاي اجتماعي با مولفه‌هاي مدرن روبه‌رو شوند.
دقيقا همينطور است، مشكل ما اين است كه از يك سنت به ناگاه مدرنيته رها شده‌ايم، بدون اينكه گذاري منطقي را طي كرده باشيم، ما دوره گذاري به شكل منطقي‌اش نداشته‌ايم كه با تك‌تك مصاديق مدرنيته آشنا شويم و از يك جامعه صددرصد سنتي به ناگاه با فضاي مدرني روبه‌رو شده‌ايم و الان نه مي‌توانيم سنتي باشيم و نه مي‌توانيم مولفه‌هاي مدرنيته را از زندگي مان پاك كنيم به همين خاطر است كه خانواده‌ها دچار بحران شده‌اند. مدرنيته شايد بد نباشد اما در حوزه فرهنگ و سنت هر قومي پاسخ مي‌دهد و زماني كه مدرنيته ما، مدرنيته يك جامعه ديگر باشد يا تنها يك قسمت از مدرنيته را برداشت كنيم، تبديل به يك بحران مي‌شود.

كاراكترهاي برف، يك خصوصيت مشترك دارند، اينكه مسئوليت اعمالشان را نمي‌پذيرند و همواره به دنبال فرار از مسئوليت‌هايشان هستند، اين مسئوليت گريزي و فرار از مشكلات از كجا مي‌آيد و به باور شما اين خصوصيت چقدر در نسل جوان ديده مي‌شود؟
متأسفانه نسل جديد ما چيزي به نام مسئوليت پذيري بلد نيست و ما با يك نسل معترض، بهانه جوي و منتقد روبه‌رو هستيم كه هيچ خاصيت عملگرايي هم ندارند، نسلي كه از شرايط اجتماعي و خانوادگي شان ناراضي‌‌اند اما در وضعيتشان هم تغييري ايجاد نمي‌كنند و به فكر تغيير شرايط هم نيستند و اين بي‌مسئوليتي به اندازه‌اي فراگير شده كه نسل جديد منتظرند يك امكان ايده‌آل براي زندگي‌شان فراهم شود بدون اينكه خودشان براي فراهم آمدن اين زندگي ايده آل نقشي داشته باشند و‌ اين مسئله امروز جامعه ما است و جوامعي كه اين روزها پيشرفت كرده‌اند، جوامعي هستند كه تك تك افرادشان به شدت در جامعه شان نقش داشته‌اند و هيچ جامعه‌اي درست نمي‌شود پيش از اينكه فرد فرد جامعه تغيير كند.

يكي از كاراكترهاي تأمل برانگيز فيلم، «خاطره» دوست ساراست، كسي كه براي كمك به سارا در رتق و فتق امور خانه پيش از مراسم خواستگاري وارد داستان شده و مشخص مي‌شود پيش از اين رابطه احساسي با اميد داشته است، در نهايت اما در ديالوگ پاياني اميد و خاطره در حياط خانه، اميد پرده از رابطه احساسي خاطره با حامد شوهر سابق سارا بر مي‌دارد. از شخصيت‌پردازي كاراكتر خاطره بگوييد.
يكي از دلايل خاطره براي اين ظاهر سازي، ارتباط ناموفقي بوده كه با اميد داشته است و نقدي كه به اين خانواده دارد. در ديالوگي خاطره به اميد مي‌گويد اعضاي اين خانواده در برابر مشكلاتشان، تنها ميدان را ترك مي‌كنند، اميد هم همين رفتار را در برابر او داشته است. شايد خاطره به دليل اينكه احساس مي‌كند سارا لياقت حامد را نداشته است و حامد حق اوست اين كار را انجام مي‌دهد اما خود خاطره هم حاضر نيست به طور مستقيم با مسئله‌اش مواجه شود و او هم رابطه‌اش با سارا، اميد و حامد را در عين حال پيش مي‌برد. خاطره نمادي از اين مسئله است كه ما در جامعه مان صراحت نداريم و تكليف خودمان را با خودمان نمي‌دانيم و بحران بي‌ثباتي شخصيتي متأسفانه در جامعه ديده مي‌شود.

يكي از نكات فيلم ماجراي سارا و حامد همسر سابقش است كه در ديالوگي زير پلكان خانه اتفاق مي‌افتد، حامد مي‌گويد هنوز نفهميدي براي چه اينجا هستم؟ واقعاً حامد با توجه به آغاز رابطه با خاطره، براي چه به خانه سارا آمده بود؟
ما در اين ديالوگ‌هاي ميان حامد و مادربزرگ متوجه مي‌شويم كه سارا اين رابطه را رها كرده است و در سكانسي سارا مي‌گويد خود سارا اصرار داشت كه اين اتفاق بيفتد، شايد حامد باز هم اميد به بازگشت سارا دارد و خاطره به دليل اينكه حامد را از رفتن سارا مطمئن كند اين كار را انجام مي‌دهد اما حامد هنوز هم نپذيرفته كه سارا قصد رفتن دارد و به همين دليل هم پول را مي‌گذارد و مي‌رود. رابطه حامد و همسرش سارا از سوي سارا قطع شده است اما حامد با توجه به اينكه در رابطه عاطفي با خاطره است هنوز هم درگير ياد ساراست. ما در جامعه از اين اتفاقات زياد مي‌بينيم كه فردي به دليل برخي شرايط در رابطه‌اي قرار مي‌گيرد كه صددرصد از آن رضايت ندارد و ذهنش جاي ديگر است.

يكي از نقاط عطف فيلم بازگشت مادر بزرگ از همدان است، زن جا افتاده و عاقلي كه با آمدنش براي همه مشكلات راهكاري مي‌يابد، چه زماني كه شوهر سابق هانيه براي پس گرفتن قرضش به خانه شان مي‌آيد و چه زماني كه پدر به مراسم خواستگاري نمي‌رسد. مادربزرگ داستان، نماد سنتي است كه همواره مي‌تواند نقطه‌اي براي آرامش انسان‌هاي غرق در سرگيجه‌هاي مدرنيسم باشد. اينكه آدم‌هاي درگير پنهانكاري و رياي اين دوره، تنها با بازگشت به سنت مي‌توانند رهايي يابند.
دقيقاً، به اين دليل كه نسل مادربزرگ‌هاي ما تنها نسلي هستند كه تكليفشان با زندگي مشخص است و تصميم‌گيري‌هايشان هم بر اساس همان آگاهي‌هاست، در واقع سرد و گرم چشيده‌اند و به همين دليل تنها كسي كه مي‌تواند راهكارهاي منطقي ارائه كند حتي در شرايطي كه خودش هيچ نقشي در ايجاد بحران‌ها نداشته‌ است.

يكي از مؤلفه‌هاي فيلم برف، ماجراي تغيير سبك زندگي مردم است، مولفه‌اي كه رهبري معظم هم بارها به آن اشاره داشته‌اند، سردي و بي‌تفاوتي كه بر زندگي ساكنان كلانشهرهايي چون تهران حكمفرمايي مي‌كند، به عنوان مثال ماجراي ازدواج دختر خانواده را هيچ كسي نمي‌داند.
متأسفانه يكي از مشكلاتي كه در راستاي تغيير سبك زندگي بروز پيدا كرده، اين است كه آدم‌ها از اينكه از هم بي‌خبر هستند رضايت دارند. به عنوان مثال ما به كرات اين جمله را در مراودات روزمره‌مان مي‌شنويم كه ما در يك برج زندگي مي‌كنيم و تا به حال همسايه كناريمان را هم نديده‌ايم. متأسفانه در اين دوره آدم‌ها به سمت تنهايي پيش مي‌روند، تنهايي كه ابتدا از دوري از همسايه‌ها آغاز مي‌شود بعد به دوري از اعضاي فاميل مي‌رسد و در پايان به دور شدن پدر و مادر و فرزندان از هم مي‌انجامد! اينها همه بالطبع تغيير سبك زندگي است كه به غلط در حال شكل‌گيري است، يك گسست عميق بدون هيچ منطق و پيش زمينه. يكسري‌اش به دليل بحران‌هاي اقتصادي بوده است اما علاوه بر بحران‌هاي اقتصادي، يك بي‌هويتي فرهنگي دامنگير جامعه شده كه اگر به دادش نرسيم، لطمه بزرگتري خواهد خورد.
همان ماجراي فردگرايي جامعه مدرن؟
متأسفانه اين نسل براي منافع شخصي‌شان هم كاري نمي‌كند و عمل گرايي شخصي ندارد، مي‌خواهد بدون تلاش تنها به منفعت برسد و اين است كه آسيب رسان است.

آقاي رحماني! لوكيشن فيلم كه داستان تماماً در آن رخ مي‌دهد، خانه‌اي ويلايي و قديمي است در منطقه شمالي شهر تهران؛ خانه‌اي كه حياط بزرگ و شيشه‌هاي رنگينش، نمايي از معماري سنتي را به خاطر مي‌آورد، دليلتان براي انتخاب اين خانه و معماري خاص چه بود؟
ما تقريبا سه ماه به دنبال خانه مي‌گشتيم، به نظر من خانه در فيلمنامه «برف» يكي از شخصيت‌هاي اصلي است. مي‌خواستيم خانه‌اي را براي لوكيشن در نظر بگيريم كه علاوه بر دارا بودن ويژگي‌هاي فيلمنامه، تا به حال در لوكيشن هيچ فيلمي هم ديده نشده باشد.

پايان فيلم، صبحگاهي زمستاني پيش از طلوع آفتاب را نشان مي‌دهد كه پسر خانواده با رخت سربازي عزم رفتن از خانه را مي‌كند و برف به آرامي باريدن مي‌گيرد، آيا بارش اين برف نشان از ختم به خير شدن مراسم خواستگاري دارد؟
ما بحراني را مي‌بينيم شايد آن خواستگاري به خير و خوشي برگزار شده باشد اما مسئله عميق تر از اين حرف‌هاست و ما فهميديم كه بحران اين خانواده تا چه اندازه عميق است. شايد در طول فيلم ديگر گذر از خواستگاري براي بيننده مهم نيست و مهم آينده‌ كاراكترهاي خانواده است.

برخي معتقدند فيلم برف به نوعي سينماي آقاي فرهادي را به ذهن متبادر مي‌كند، نظر خود شما در اين باره چيست؟
خود من اينطور فكر نمي‌كنم. مسئله برف، يك معضل اجتماعي است كه همه فيلمسازان ژانر اجتماعي از آن بهره‌مند مي‌شوند، از جمله آقاي فرهادي اما تفاوت در شيوه روايت است، ويژگي آقاي فرهادي در روايت فيلمنامه و اطلاع‌دهي‌اش است كه ما همواره قدم به قدم با يكسري اطلاع جديد روبه‌رو مي‌شويم كه دانسته‌هاي پيشينمان را نقش بر آب مي‌كند، اما در برف اصلاً با چنين شيوه اطلاع رساني روبه‌رو نيستيم و در ابتدا با اطلاعاتي روبه‌رو مي‌شويم كه تا پايان فيلم هم برقرار است و ارائه اطلاعاتمان قطره چكاني است و نه در تضاد. اين مهم‌ترين تفاوت فيلم‌هاي از جنس برف با سينماي آقاي فرهادي است.

آقاي رحماني! به نظر خيلي‌ها فيلم برف يكي از معدود فيلم‌هاي قابل تأمل جشنواره سي و دوم بود، اثري كه بعد از برخي از آثار دور از انتظار به پرده نقره‌اي كاخ جشنواره  توجه بسياري از منتقدان را به خود جلب كرد. با توجه به همزماني اكران با ماه رمضان، استقبال مردم و بازخوردها را چطور مي‌بينيد؟
مهم‌ترين نكته‌ در اكران و حضور جشنواره‌اي براي من بازخورد مردم است و آنچنان درگير جايزه نيستم چون متأسفانه در جشنواره‌هاي ما آنقدر مصلحت حاكم است كه همواره از قضاوت اصلي فاصله مي‌گيرد. قضاوت درست را من در ميان اهالي رسانه منتقدان مخاطبان سينما ديدم و به رغم همزماني اكران برف با ماه رمضان و مسابقات جام جهاني اما مخاطبان فيلم راضي هستند و فيلم در گيشه سير صعودي فروش را تجربه مي‌كند كه نشان مي‌دهد تبليغات دهان به دهان مطلوبي براي فيلم اتفاق افتاده است. از طرف ديگر برف، اثري مستقل بود و از تبليغات و حمايت‌هاي دولتي هم بي‌بهره اما بدون هيچ تبليغي، دومين رتبه جدول فروش سينماها پس از ردكارپت را از آن خود كرده است. خب ردكارپت فيلمي است كه اساسا براي گيشه ساخته شده است و با توجه به سروشكل فيلم برف و موضوعي كه داشت، فروش مطلوب بود و بازخورد‌هاي مردم هم رضايتبخش. اين اتفاق‌ها نشان مي‌دهد در قدمي كه براي تغييرات اجتماعي برداشته‌ام موفق بوده‌ام، در اين ميان حتماً نواقصي هم داشته‌ام و اميدوارم كه مسير رو به رشدي را طي كنم.

حضور برف در جشنواره‌هاي بين‌المللي تا به امروز چطور بوده و به باور شما اقبال جشنواره‌ها به برف به چه دليل است؟
خدا را شكر ما در حضور بين‌المللي هم موفق بوده‌ايم. فستيوال شانگهاي و فستيوال مسكو و حضورهاي بين‌المللي ما در ماه‌هاي آينده ادامه پيدا مي‌كند و اكران عمومي ما در لندن از هفته گذشته آغاز شده و پس از آن در پاريس و چند كشور اروپايي ديگر نمايش عمومي داريم. به نظر من موضوع فيلم يك موضوع انساني است كه مردم همه جهان با آن همذات پنداري مي‌كنند، درست است كه موضوع در بستر فرهنگ ايراني روايت مي‌شود اما به شكل‌هاي ديگر مسئله آدم‌هاي ساير جوامع هم هست و به همين دليل مخاطب خارجي هم با فيلم ارتباط برقرار مي‌كند كه نشان مي‌دهد مي‌شود فيلم سياه نما نباشد و با مخاطب خارجي هم ارتباط برقرار كند.

به نظر شما عاقبت كاراكترهاي فيلم برف چيست؟
به باور من اگر براي اين كاراكترها فرهنگسازي جدي اتفاق بيفتد و عزم ملي براي تغييرشرايط به وجود بيايد، بازگشتي به سمت جامعه آرماني صورت مي‌گيرد كه براي من يك جامعه سنتي - مذهبي است كه در گذشته داشتيم.

سخن آخر؟
در پايان از همه آنهايي كه فيلم را ديده و اثري از سينماي مستقل را حمايت كرده‌اند تشكر مي‌كنم. به باور من سوژه فيلم، مسئله اجتماعي اين روزهاي مردم جامعه ماست و مردم مي‌توانند نكات خوبي را از آن برداشت كنند و علاوه بر اين اقبال مردم به سينماي مستقل، باعث ادامه‌دار شدن اين سينما مي‌شود.


نویسنده : سپيده آماده 
منبع : روزنامه جوان



تاریخ انتشار: ۰۴ مرداد ۱۳۹۳ - ۱۷:۳۸





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[مشاهده در: www.javanonline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 47]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن