واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:
فقط اون قسمتهای از دینتون رو باور دارید که دوست دارید
عید پارسال با شوهرم رفته بودیم ایتالیا .تو ی سوئیت اقامت داشتیم که دوستانی که رفتن میدونن مثل سوئیتهای ایرانی آشپزخونه جدا نداره فقط یک آشپزخونه بزرگی هست که همه همونجا غذاهاشون رو آماده میکنند و همونجا سرو میکنند .یک دوست دختر و پسر فرانسوی هم داشتن صبحانه ای مثل نودل آماده میکردن
به این مطلب امتیاز دهید
به گزارش سرویس فرهنگی جام نیوز، حجاب زن و مرد در دین مبین اسلام آورده شده است و رعایت این مهم برای همه ی انسانهایی که به اسلام ایمان آورده اند الزامی است آنچه که مردم کشورهای دیگر نیز از حجاب می دانند همین است. متن زیر خاطره ای است از سفر یک بانوی مسلمان به کشور ایتالیا که باعث اتفاق عجیبی برای این خانواده شده است که خواندن آن خالی از لطف نیست من تا همین سال قبل حجاب برام اهمیتی نداشت.سیاستم این بود که گناه کبیره نکن ,خدا بخاطر چند تا تار مو تو رو راهی جهنم نمیکنه .
پارسال اتفاقی افتاد که نظرم در مورد حجاب تغییر کرد، ممکنه به نظر شما مهم یا جالب نباشه ولی برای من خیلی ارزش داره .
عید پارسال با شوهرم رفته بودیم ایتالیا .تو ی سوئیت اقامت داشتیم که دوستانی که رفتن میدونن مثل سوئیتهای ایرانی آشپزخونه جدا نداره فقط یک آشپزخونه بزرگی هست که همه همونجا غذاهاشون رو آماده میکنند و همونجا سرو میکنند .یک دوست دختر و پسر فرانسوی هم داشتن صبحانه ای مثل نودل آماده میکردن تا چشمشون افتاد به صبحونه ی کامل ما شروع کردن به تعریف و تمجید از سالم بودن و مفید بودن رژیم غذاییمون . ما هم جو گرفت دعوتشون کردیم با ما غذا بخورن. متاسفانه و متاسفانه من حجاب نداشتم، پسره پرسید اهل کجایین ؟ گفتیم ایران، دختره سریع گفت: واقعا ؟ پرسیدم چطور ؟
گفت : مگه ایرانی ها مسلمان نیستند ؟ گفتم: چرا هستند، باز پرسید شما چی؟ گفتم : ما هم هستیم، باور نکرد؟ گفت : ولی تو که حجاب نداری . همسرم گفت: همه ی مسلمان ها که با حجاب نیستن مثل ترکیه و خیلی از کشورهای عربی، خیلی ها حجاب رو برای مسلمان بودن اصل قرار نمی دونن . پرسید : نمیدونن ؟ این یعنی هست ولی اونها باور ندارند؟ حالا اصل هست یا نه؟ جواب دادیم : نمیدونیم و چندان اطلاعاتی در این زمینه نداریم . خندید، بلند و کش دار،گفت : پس شما هم مثل ما هستین ...عاشقتونم .
پرسیدم منظور؟ جواب داد دست چین میکنید . دینتون دست چین شده هست مثل ما . فقط اون قسمتهای از دینتون رو باور دارید که دوست دارید . دینتون رو از صافی شخصی خودتون رد میکنید و می پذیرید . برای اون مهم نبود ولی برای من خیلی مهم بود و سنگین،درک چنین حقیقتی که داریم مثل اونها میشیم ...احساس خیلی بدی داشتم چون جوابی برای آنها پیدا نمی کردم. وقتی رفتن همسرم ازم پرسید :الی فکر میکنی چند سال دیگه باورهامون اونقدر ضعیف میشه که دخترمون با دوست پسرش میره مسافرت خارج از کشور مجردی؟ یک چیزی ته دلم دینگ صدا داد .
من از همون روز تصمیم گرفتم دینم رو مثل اونها از صافی باورهای شخصیم رد نکنم. گاهی نمیتونم قوانینش رو درک کنم ولی با باور به اینکه حتما یک چیزی بوده و هست که خدا یک چنین چیزی ازم خواسته , بهش اعتماد میکنم و رعایت میکنم . وبلاگ حاشیه 130
۰۳/۰۵/۱۳۹۳ - ۱۱:۰۰
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جام نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 40]