محبوبترینها
آشنایی با سایت قو ایران بهترین سایت آگهی و تبلیغات در کشور
بهترین شرکتهای مهندسی در آلمان
صفر تا صد حق بیمه 1403! فرمول محاسبه حق بیمه
نقش هدایای سازمانی در افزایش انگیزه و تعهد کارکنان
کلینیک پروتز و ساخت اندام مصنوعی دکتر اجرائی
چگونه میتوانیم با ترانسفر وایز پول جابجا کنیم؟
بهترین مدلهای [صندلی گیمینگ] براساس نقد و بررسی کاربران
مشاوره حقوقی تلفنی با کمترین هزینه
مشاوره حقوقی تلفنی با کمترین هزینه
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1803279266
آنچه از خسرو شکیبایی نشنیدهاید+تصاویر
واضح آرشیو وب فارسی:پایگاه خبری آفتاب: آنچه از خسرو شکیبایی نشنیدهاید+تصاویر
28 تیرماه مصادف است با ششمین سالگرد درگذشت خسرو شکیبایی، خبری ناگهانی که بسیاری را شوکه کرد و رفتنی که خیلی زود بود.
آفتاب: خسرو شکیبایی زیاد اهل مصاحبه نبود و آن را کاری بس مشکل میدانست و معتقد بود: «مصاحبه برای من مثل راه رفتن روی لبه تیغ است و همیشه میترسم که پایم ببرد و یا پرت شوم».
این بازیگر اواخر سال 70 در یکی از معدود گفتوگوهایی که داشت پاسخگوی سوالات خبرنگار «گزارش فیلم» شده بود که سالگرد نبودنش بهترین بهانه برای بازخوانی آن است.
به عنوان اولین سوال بگویید که چرا از مصاحبه پرهیز میکنید؟
این کاری است بس مشکل برای من. اولینبار که رفتم روی سن تئاتر، دلشوره عجیبی داشتم و این دلشوره و تردید هیچگاه از یادم نمیرود، چون همینطور در من تکرار میشود و همیشه این نگرانی در من بوده، ولی دلشورهای که الان دارم عمیقتر است؛ منتهی فرقش در این است که در آن موقع که روی صحنه میرفتم میدانستم چه میخواهم بگویم و چه میخواهم انجام دهم،ولی الان نمیدانم چه باید بگویم و اصلا نمیدانم که من برای چه دارم مصاحبه میکنم، چون تصور من این است که همیشه آدمهایی که از نظر سنی تجربیاتی دارند و یا خیلی جوان هستند و مطالعات وسیعی در مورد تئوریهای هنری دارند حرفهایی برای گفتن و استفاده دیگران دارند. مثل آدمهای بزرگی که الان ما در مملکت خود داریم که مصاحبه اساس کار آنهاست. من دوست دارم به جای آنکه حرفش را بزنم بیشتر کار بکنم. وقتی که در فیلم یا نمایشنامهای بازی میکنم چه در مقابل بازیگر مقابل و چه برای کارگردان هیچوقت توضیحی نمیدهم و عمل میکنم. این است که مصاحبه برای من مثل راه رفتن روی لبه تیغ است و همیشه میترسم که پایم ببرد و یا پرت شوم.
بیایید به گذشته برگردیم و بگویید که این حس در شما چگونه شکل گرفته است؟
آن حس درست مثل حسی است که الان دارم، آن موقع که کار تئاتر را شروع کردم خوشحال بودم که میتوانم با مردم ارتباط برقرار کنم و ویژگیهایی که آن موقع برایم وجود داشت نه نمایش بود و نه کسب شهرت و محبوبیت. همیشه دلم میخواست که بنشینم و نمایشی را تماشا کنم و از آن طریق با سن ارتباط برقرار کنم و بعد هم که خودم روی صحنه رفتم سعی کردم که از روی سن حسهایی را به تماشاگر منتقل کنم و دقیقا چیزی که مرا برای بازیگری برانگیخت، همین ارتباط بود. بعدها خیلی به آن علاقهمند شدم. علاقهای که پایگاهش در من بسیار محکم بود و فکر کردم که به هیچ کار دیگری علاقهمند نشوم و عشق را صرف این کار کنم. این بود که این حرفه را شروع کردم و شاید چیزهای درونیتر هم در من بوده که توضیحش برای من کار مشکلی است.
در کدام محله به دنیا آمده و بزرگ شدید؟
من در تهران خیابان مولوی به دنیا آمدم و بزرگ شدم.
در محله شما سینما و تئاتر وجود داشت؟
خیر، پیاده روی از همانجا شروع شد.
آیا خانواده شما اهل هنر بودند؟
نه، به غیر از پدرم بقیه رویشان آن طرف بود.
پس چرا به سوی این حرفه کشیده شدید؟
به خاطر فرار از محله و نزدیک شدن به تئاترها و سینماها.
چطور با سینما و تئاتر آشنا شدید؟
پدرم به دیدن نمایشنامه و فیلم علاقهمند بود. من اوایل فکر میکردم به خاطر این است که برای ایشان مجانی است و تقریبا وظیفهای.
مگر شغل پدرتان چه بود؟
او افسر دژبان ارتش بود و به بهانه پیدا کردن سربازهای فراری به سینماها و تئاتر میرفت ولی به جای انجام وظیفه محو تماشای صحنهها و پردهها میشد. لحظاتی تراژیک در درامها وجود داشت که پدرم را به گریه میانداخت و من دقیقا تمام آن لحظات یادم است.
مگر پدرتان در موقع انجام وظیفه شما را هم همراه خودش میبرد؟
بله، اکثرا مرا با خود میبرد.
چرا؟
چون که میزان علاقهام را میدانست و میشود گفت که این کار او حتما از روی وظیفه نبود؛ چون جمعهها و حتی در ایام مرخصی هم به تئاتر و سینما میرفت. بارها شاهد سربازهایی بودم که با یقه باز و ریش نتراشیده در سینما نشسته بودند و میترسیدم که پدرم آنها را ببیند و از آنها بازخواست کند، صحنه را از دست بدهم. اما پدرم آگاهانه خودش را به کوچه علیچپ میزد. بعدها فهمیدم که به تئاتر بسیار علاقمند است و مطمئن بودم که اگر میدانست هدف پسرش تئاتر است، سخت دگرگون میشد و دیگر تئاتر رفتن را قدغن میکرد!
اولین فیلمی که دیدید یادتان هست؟
درست یادم نمیآید چه فیلمی بود، فقط میدانم در باشگاه افسران واقع در خیابان سرهنگ سخایی (سوم اسفند سابق) بود. از پلههایی بالا میرفتیم، دری باز شد، در تاریکی روی دیوار روبرو (یعنی همان پرده سینما) یک مرتبه ماشین سیاهرنگی را دیدم که به سرعت به طرف من و دیگر تماشاگران آمد و واقعا ترسیدم و عاشق شدم.
اولین نمایشی که دیدید چه بود؟
باز هم یادم نیست. ولی مرحوم تفکری اولین بازیگری بود که روی صحنه دیدم و از بیان و حرکات خندهآورش، اشک صورتم را خیش کرده بود.
چطور شد که به بازی در تئاتر پرداختید؟
به طور کاملا تصادفی: با آرزویی دیرینه که بیهیچ تلاشی برآورده شد. اما تلاش از شبی در تابستان 1342 شروع شد.
اولین باری که روی صحنه رفتید کی بود. چه نمایشی بود و چه احساسی داشتید؟
این قضیه مربوط میشود به بیست و اندی سال پیش و نمایشنامهای به نام «پنجه». در آن لحظه خیلی نگران بودم. دوستانی که مجربتر بودند میگفتند که صحنه یک جذابیت برای بازیگر دارد و در کنار آن یک ترس و یک گیرایی خاص، گیرایی از این جهت که ممکن است آدم در منگنه قرار بگیرد و در ذهن آدم خلاء ایجاد شود. آن شب وقتی فکر کردم که ممکن است این خلاء در ذهن من ایجاد شود، تمام تنم به لرزه افتاد، ولی خوب روی صحنه رفتم.
روی صحنه چه شد؟
اتفاقاتی هم روی صحنه افتاد. مثل فراموش کردن دیالوگ توسط یکی از بازیگران و جالب اینجا که خود کارگردان هم روی صحنه بود و بازی میکرد و وقتی من نگاهش کردم، دیدم از نگرانی دارد اشک میریزد، چون که اتفاقا نقش آدمی را بازی میکرد که هم فلج بود و هم لال و به هیچ شکل نمیتوانست صحنه را نجات دهد. من سعی کردم مشکل او را هر طوری که شده حل کنم و خوشبختانه به خیر گذشت.
آنجا تو چه نقشی بازی میکردید؟
برخلاف تصور خودم و دوستانم، نقش اول را به من دادند که البته یک نقش منفی بود و من خیلی روی آن کار کردم.
کارگردان و بازیگران آن نمایشنامهای که بازی کردید چه کسانی بودند؟
حسین افشار کارگردان بود و کریم بابایی و خانمی که هم اسمش و هم چهرهاش از یادم رفته، با من همبازی بودند و تا زمان گویندگی، من و افشار و بابایی با هم بودیم.
بهترین معلم شما در تئاتر چه کسی بود؟
در آن موقع که کار گویندگی میکردم توسط عباس جوانمرد به گروه هنر ملی دعوت شدم و تا آن وقت شاید بشود گفت که در کنار جوانمرد بودن برایم یک آرزو بود و خیلی به او معتقد بودم و به وسیله خود او دعوت شدم تا در گروهش باشم و او خیلی برای من زحمت کشید.
چه شد که گویندگی را انتخاب کردید؟
در سال 46 بعد از اتمام خدمت سربازی، به دنبال کاری برای امرارمعاش بودم که در ضمن به تئاتر هم نزدیک باشد. اول شانس به سراغم آمد و بعد کار ایدهآل شد و خلاصه امتحان صدا در استودیو شهاب و قبول و بعد هم استخدام.
شما که مدتی گویندگی کردهاید و به این فن آشنا هستید؛ چطور شد که در چند فیلم اولتان خودتان صحبت نکردید؟
گویندهها نمیگذاشتند؛ یعنی یک جوری، شوخی و جدی به من میگفتند که خسرو تو صدایت خوب نیست و اگر به جای خودت صحبت نکنی،بهتر است. آنها میگفتند صدای تو به خودت نمیخورد و من هنوز معنی این حرف را نفهمیدهام. مگر میشود صدای کسی به خودش نخوره؟!
به جای چه کسانی و در چه فیلمهایی حرف زدید؟
این مطلب مثنوی هفتاد من است، قبلا ذکر کردم که دوستان میدان باز نمیکردند و در اولین فرصتی که یادش خوش، عباس جوانمرد پس از دیدن نمایشنامهای که در انجمن ایران و آمریکا به نمایش گذاشتیم من و هادی اسلامی را جذب اداره تئاتر کرد و من که تئاتر هدف اصلیم بود، در قلب تئاتر به عنوان هنرمند کارمند استخدام شدم و به علت تمرینهای زیاد و غرق شدن در کار تئاتر، دیگر فرصتی برای ادامه گویندگی وجود نداشت؛ بنابراین تمام وقتم را در اختیار اداره تئاتر گذاشتم و از دوبله فیلم صرف نظر کردم و قضیه بخشیدن عطایش به لقایش شد و رفت تا سال 55 که مجددا به دعوت استودیو "راما" به کار گویندگی پرداختم و در آن سالها در فیلمهای زیادی حرف زدم و دلی از عزا درآوردم!
نگفتید جای چه کسانی حرف میزدید؟
آها! در فیلمهای زیادی به جای آدمهای نیمه معروف حرف زدم و از آنهایی که در آن موقع خیلی معروف بودند میتوانم به: چارلتون هستون در «آخرین مردان سرسخت»، جیمز میسون در «معلم من شیطان» و «قیمت یک زندانی» و بیلی کازبی در اکثر فیلمهایش اشاره کنم.
و حالا ظاهرا ثابت شده که به جای خودتان حرف میزنید
البته من قصد ثابت کردن چیزی را به کسی نداشتم ولی دوست داشتم که خودم به جای خودم صحبت کنم. اساسا دوبله برای این است که فیلمهای خارجی را به فارسی برگردانند و در سینما،قاعده اصلی همین صدای سر صحنه است و اینکه هنرپیشه در لحظه که بازی میکند، همان موقع هم صدایش ضبط شود. ولی خوب، در گذشته ما این تکنیک را نداشتیم و به آن صورت بود و حالا یواش،یواش داریم اکثر کارها را با صدای سر صحنه انجام میدهیم. ولی برای بعضی از فیلمها به دلیل محیط بیرونی و شرایط لوکیشن که ممکن است کار عقب بیفتد؛ مجبور هستند که اول فیلم را بگیرند و بعد صداگذاری کنند. در این صورت باز هم بازیگر میل دارد به جای خودش صحبت کند و اگر هم تجربه ندارد، باید تجربه کند؛ چون تکنیک را خیلی زود میشود فراگرفت. مطلب اصلی معناست.
اولین نقش سینماییتان چه بود؟
در فیلم «خط قرمز» کیمیایی بود که اکران نشد و ناکام ماند البته من زیاد از آن کار رضایت ندارم،نه به خاطر خود فیلم بلکه به خاطر خودم، چون کیمیایی هر چه سعی میکرد من را از آن احساس غلو شده تئاتری بیرون بکشد، نمیشد و خیلی غیرارادی آن مسائل اغراق شده تئاتر روی من تأثیر میگذاشت.
در «خط قرمز» چه نقشی را بازی میکردید؟
نقش جلال، جوانی که به دلیل فعالیتهای سیاسی نتوانسته بود با دختری که به او علاقه دارد ازدواج کند و دختر با مرد دیگری ازدواج کرده بود و جلال به خواهش او تصمیم به کشف هویت شوهرش میگرفت.
و دومین فیلمتان؟
«دادشاه» تجربه خیلی خوبی بود. در آن فیلم من نقش یکی از افراد دادشاه را داشتم.
اولین فیلمی که با صدای خودتان گرفته شد چه بود؟
فیلم «رابطه» ساخته خانم درخشنده.
و بعد هم «دزد و نویسنده»، «شکار» و «ترن»، در این سه فیلم چه کسی به جای شما صحبت کرد؟
من دلم میخواهد از ناصر طهماسب، اسماعیلی، مقامی و خسروشاهی تشکر کنم. آنها در فیلمهای «صاعقه» (مقامی)، «دزد و نویسنده» و «شکار» (اسماعیلی) و «ترن» (خسروشاهی) به جای من حرف زدند.
و بعد «عبور از غبار»؟
همچین عبوری نبود. البته دوست داشتم از غبار عبور کنم ولی نشد. با اینکه به این کاراکتر علاقه داشتم ولی ابعاد نقش گاهی کج و معوج ضبط میشد. در این صورت رول یکدستی نشد و نشد که نشد که لجم گرفت! هیچی دیگر چفت نشدم.
میرسیم به «هامون» که نقطه عطفی شد در بازیگری شما و جایزه بهترین بازیگر مرد را برای ایفای نقش آن گرفتید؟
نقطه عطف در بازیگری که با تواضع یک بازیگری مثل من منافات دارد، بهتر است بگویم تحولی یا رشدی در من. به نظر من در سینما حس بازیگر مانند کپسول است و مثل این میماند که دوربین به کار میافتد تو هم شیر کپسول را بازی میکنی و حست را بیرون میریزی. دوربین از حرکت باز میماند و تو مجددا شیر را میبندی. برای روشنتر کردن مطلب اجازه بدهید سری به صحنه تئاتر بزنیم. در آنجا پرده که باز میشود، چیزی که حاکم است تمرکز است و درست مثل این است که موتوری روشن میشود و برخلاف سینما که پشت دوربین هزار اتفاق میافتد؛ در تئاتر فقط صحنه است که تپش دارد و بازیگر است که اصلا اسیر قراردادهای تصویری و ژستهای بیپشتوانه که در لحظه ساخته میشود؛ نیست. یک لحظه کوتاه در نقش قرار میگیری،دوربین قطع میشود و این دور شدن و نزدیک شدن به شخصیت آدمی، مثل بادکنکی است که نخش رها شده باشد و نکته مهم و اساسی اینجاست که باید بتوانی کنترل بیشتری از روی صحنه تئاتر داشته باشی و کنترل این قضیه هیچ راهی ندارد به غیر از نیروی ویژهای مثل کارگردان که آن را رهبری کند. در «هامون» این توانایی در رهبری وجود داشت با سهم بسیار کارگردان و باید بگویم، بهترین ویژگی کار ایشان با بازیگر، آزاد گذاشتن در نحوه ارائه بازی است. بنابراین این نقش باید خوب میشد. به هر حال سینما یک کار دست جمعی است و کار گروهی نیاز به مدیریت صحیح بر تمام عوامل دارد و از این نظر فیلم «هامون» مدیون مهرجویی است.
چطور شد شما برای نقش حمید هامون انتخاب شدید؟
مهرجویی دنبال بازیگر برای نقش هامون میگشت و من در ذهنش نبودم. اتفاقا کاری روی صحنه داشتیم و مهرجویی اتفاقی آمد و آن را دید و بعد از اجرا با هم صحبت کردیم. وقتی نظرم را در مورد بازی در «هامون» پرسید نمیدانستم این پیشنهاد چه جوابی دارد. مهرجویی را خوب میشناختم و همه کارهای او را تعقیب کرده بودم. کارگردانی بود که به او اعتقاد داشتم و کار کردن با او یکی از هدفهای من بود. نمیدانم لحظات چگونه گذاشت که از فرط اشتیاق عاشقانه و یکباره خودم را به آغوش او پرتاب کردم و بعد هم مسائل تدارکاتی به شیو مهرجویی طی شد و من انتخاب شدم.
آیا آن موقع فکر میکردید که به خاطر ایفای آن نقش جایزه بهترین بازیگر مرد را بگیرید؟
البته جایزه همیشه برای من محترم بوده و خیلی از بازیگرهای دیگر هم در این موقعیت قرار گرفتهاند و برای همه مسلما مهم بوده و خواهد بود. ولی من هیچوقت در حین انجام کاری به جایزه گرفتن فکر نکردهام. آن لحظهای که با نقش زندگی میکنم، بیشتر برایم اهمیت دارد تا اینکه آن نقش را بسازم برای جایزه. به هر حال داوران جشنواره هشتم لطفی به من کردند و من هم از آنها سپاسگزارم.
تاریخ انتشار: ۲۸ تير ۱۳۹۳ - ۰۰:۰۸
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: پایگاه خبری آفتاب]
[مشاهده در: www.aftabnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 50]
صفحات پیشنهادی
آنچه از خسرو شکیبایی نشنیدهاید!+ عکسها
آنچه از خسرو شکیبایی نشنیدهاید عکسهاتاریخ انتشار جمعه ۲۷ تير ۱۳۹۳ ساعت ۱۲ ۱۵ 28 تیرماه مصادف است با ششمین سالگرد درگذشت خسرو شکیبایی خبری ناگهانی که بسیاری را شوکه کرد و رفتنی که خیلی زود بود به گزارش ایسنا خسرو شکیبایی زیاد اهل مصاحبه نبود و آن را کاری بس مشکل میآنچه از مرحوم خسرو شکیبایی نمیدانید +عکس
آنچه از مرحوم خسرو شکیبایی نمیدانید عکس 28 تیرماه مصادف است با ششمین سالگرد درگذشت خسرو شکیبایی خبری ناگهانی که بسیاری را شوکه کرد و رفتنی که خیلی زود بود خبرگزاری ایسنا 28 تیرماه مصادف است با ششمین سالگرد درگذشت خسرو شکیبایی خبری ناگهانی که بسیاری را شوکه کرد و رفتنی که ختعصب پرویز پرستویی به مرحوم خسرو شکیبایی
تعصب پرویز پرستویی به مرحوم خسرو شکیبایی من عاشق پرویز فنیزاده بودم و بعد از آن هم خسرو شکیبایی برایم بازیگر شاخص و نادری بود همانطور که بعد از فنیزاده کسی مانند او نیامد پس از خسرو هم کسی مانند او زاده نشده است این صحبتهای پرویز پرستویی است کسی که در دو فیلم شکار و رروایت پرویز پرستویی از روز رفتن خسرو شکیبایی
روایت پرویز پرستویی از روز رفتن خسرو شکیباییتاریخ انتشار پنجشنبه ۲۶ تير ۱۳۹۳ ساعت ۰۹ ۴۸ خسروشكيبايي يكي از بازيگران برجسته سينماي ايران بود كه مرگش سينماي ايران را در بهت وحيرت فرو برد هنوز بسياري از علاقهمندان بيشمار اين بازيگر اندوه رفتنش را باور نكردهاند پباشگاه استقلال عذر آندو و خسرو حیدری را خواست
در یک برنامه تلویزیونی باشگاه استقلال عذر آندو و خسرو حیدری را خواست مدیرعامل باشگاه استقلال گفت هر باشگاهی پول بیشتری به حیدری بدهد میتواند برود و برای او آرزوی موفقیت میکنیم به گزارش جام جم ورزشی بهرام افشارزاده با حضور در برنامه ورزش و مردم در خصوص حضورش در استقلال اظهارخسرو و آندو در آستانه جدایی از استقلال (ایران ورزشی)
خسرو و آندو در آستانه جدایی از استقلال ایران ورزشی به این مطلب امتیاز دهید 109 ۲۱ ۰۴ ۱۳۹۳ - ۰۸ ۴۵صادرات کالا از مرزهای پرویزخان و خسروی بدون وقفه انجام می شود
صادرات کالا از مرزهای پرویزخان و خسروی بدون وقفه انجام می شود قصرشیرین - ایرنا - معاون فرماندار قصرشیرین گفت صادرات کالا از مرزهای رسمی خسروی و پرویزخان در این شهرستان بدون وقفه و طبق روال همیشگی انجام می شود نعمت اله نازپرورده روز شنبه در گفت وگو با خبرنگار ایرنا افزود صادرتوضیحات خسرو حیدری در خصوص مذاکره با استقلال
توضیحات خسرو حیدری در خصوص مذاکره با استقلال مدافع ملیپوش تیم استقلال تاکید کرد هنوز هیچ مذاکرهای با مسئولان این باشگاه انجام نداده است در حالی که عنوان شده خسرو حیدری با مسئولان باشگاه استقلال به توافق اولیه رسیده و حتی این بازیکن در آستانه عقد قرارداد با مسئولان این باعکس سلفی سیروان خسروی در موزه لوور فرانسه
عکس سلفی سیروان خسروی در موزه لوور فرانسه سلفی سیروان خسروی در موزه لوور فرانسه سلفی سیروان خسروی در موزه لوور فرانسه اینستاگرام سیروان خسرویمطالب مرتبط سیروان خسروی و مادرش عکس فیس بوک سیروان خسروی سیروان و استادش عکس شنبه 21 تیخسروی وفا:دلیلی ندارد برای ماندن و یا رفتن کی روش همه اظهار نظر کنند
خسروی وفا دلیلی ندارد برای ماندن و یا رفتن کی روش همه اظهار نظر کنند تهران - ایرنا - عضو پیشین هیات رییسه باشگاه پرسپولیس گفت استفاده ازتجربیات سرمربی تیم ملی فوتبال در جام جهانی 2014 در دوره جدید یک تصمیم تخصصی است و دلیلی ندارد همه برای این موضوع اظهار نظر کنند محمود خسروی وفخسروی: داوران جام جهانی اقتدار نداشتند/ پیشرفت داوری ایران منوط به برکناری رؤسا است
خسروی داوران جام جهانی اقتدار نداشتند پیشرفت داوری ایران منوط به برکناری رؤسا است کارشناس داوری فوتبال کشورمان گفت در جام جهانی داوران قدرت کافی نداشتند و نتوانستند با بازیکنان خاطی با اقتدار برخورد کنند علی خسروی در گفتگو با خبرنگار ورزشی باشگاه خبرنگاران در خصوص عملکرد داورآنچه در افغانستان بود ،اینبار در عراق
آنچه در افغانستان بود اینبار در عراق وبلاگ > مسلم متین - ایالات متحده بی تفاوت تراز آنچه مر بوط به مسئولیت هایش نسبت به عراق است با موضوع برخورد سطحی میکند در حالی که حتی اگر مایل به ورود به جنگ نیست دستکم میتواند متحدان منطقه ای خود را برای قطع کمک به شورشیان بینظری جویباری: تکلیف خسرو حیدری و استقلال مشخص نیست
نظری جویباری تکلیف خسرو حیدری و استقلال مشخص نیست قائم مقام باشگاه فوتبال استقلال تهران اعلام کرد که هنوز رفتن یا ماندن خسرو حیدری در استقلال مشخص نشده و روزهای آینده تکلیف این ملیپوش رامشخص میکند نظری جویباری در گفتگو با خبرنگار ورزشی باشگاه خبرنگاران گفت خسرو حیدری یکی ازهر آنچه که باید درباره چاپگرهای سه بعدی بدانید
راهنمای خرید هر آنچه که باید درباره چاپگرهای سه بعدی بدانید این فناوری ارزشمند در ابتدا به دلیل قیمت بالا و فرایندهای پیچیدهای که با خود به همراه داشت تنها در انحصار گروه کوچکی از تولید کنندگان بزرگ صنعتی علاقهمند قرار داشت به گزارش گروه بازار باشگاه خبرنگاران از ساخت ابزسفیر سابق فلسطین در قاهره : آنچه در غزه رخ می دهد، جنایت اسراییل است
سفیر سابق فلسطین در قاهره آنچه در غزه رخ می دهد جنایت اسراییل است تهران- ایرنا- برکات الفرا سفیر سابق فلسطین در قاهره گفت رژیم صهیونیستی به آتش بس پایبند نیست و آنچه امروز درغزه رخ می دهد عملیات جنایتکارانه این رژیم است به گزارش روزپنجشنبه پایگاه خبری الیوم السابع الفرامراسم کلنگ زنی پروژه ملی خسرو بیگ ارومیه برگزار می شود
با حضور مسؤولان مراسم کلنگ زنی پروژه ملی خسرو بیگ ارومیه برگزار می شود خبرگزاری رسا ـ معاون بهره وری اقتصادی اوقاف و امور خیریه آذربایجان غربی گفت مراسم کلنگ زنی پروژه ملی موقوفه خسرو بیگ ارومیه فردا با حضور مسؤولان استانی برگزار می شود آیت محمدی معاون بهره وری اقتصادی ادارهخسرو،آندو،سید جلال،انصاری فرد و خلعتبری/این 5 نفر زیر 2 میلیارد و 200 میلیون نمیگیرند!
خسرو آندو سید جلال انصاری فرد و خلعتبری این 5 نفر زیر 2 میلیارد و 200 میلیون نمیگیرند ورزش > لیگ برتر - خبرورزشی نوشت یک هفته قبل از شروع لیگبرتر فصل نقل و انتقالات تمام میشود و حال فرصت رقص بعضی از چهرههای لیگی در میانه میدان است بازیکنان زیاد-
گوناگون
پربازدیدترینها