تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 24 شهریور 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص): هرگاه سفره پهن مى‏شود، چهار هزار فرشته در اطراف آن گرد مى‏آيند. چون بنده ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1815519149




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

امشب به ستایش بر رخسارماه بوسه می زنیم


واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری پانا: مدیر آموزش و پرورش درمیان: امشب به ستایش بر رخسارماه بوسه می زنیم خبرگزاری پانا: مدیر آموزش و پرورش درمیان گفت: به پاس خجسته میلاد سبط اکبر علی مرتضی امام حسن مجتبی(ع)‌ امشب به ستایش بر رخسارماه بوسه می زنیم
۱۳۹۳ شنبه ۲۱ تير ساعت 11:32



 به گزارش خبرنگار آموزش و پرورش پانا حسین مهران فر امروز با صدور پیامی میلا امام حسن مجتبی(ع) را به فرهنگیان و دانش آموزان شهرستان درمیان تبریک و تهنیت گفت. در این پیام حسین مهران‌فر آمده است:   گویند که گرد مَه، ‌زمین می‌گردد/دور فلک و عرش برین می‌گردد/خورشید، جمال مجتبی را دیده است/ حیران شده است و این چنین می‌گردد   امشب، به ستایش و تمجید، بر رخساره ماه بوسه می‌زنیم كه برای چراغانی شب میلاد تو، تمام چهره منور خود را به آسمان هدیه داده است. ستاره‌ها را باید امشب بیشتر دوست داشت؛ چرا كه هر یك، تنها به شوق دیدار تو سوسو می‌زنند. امشب، ستاره‌ها فراوان‌تر از همه‌ی شب‌ها هستند؛ ستاره‌هایی كه سرك كشیده‌اند برای دیدن چشمان تازه گشوده‌ی تو. خداوند، از آن بالا، تو را به تمام پری‌های ملكوت نشان می‌دهد تا جلوه جمال حق را از نزدیك ببینند و بشناسند، تا تضمین زیبایی عالم را باور كنند، تا بدانند كه پروردگار حكیم، زمین را به چه امیدی آفرید.    سلام كودك آفتاب! از كجا آمده‌ای كه صدای رسیدنت، تمام هیاهوهای دلهره‌آور را آرام كرده و سكوت ملكوت را به زمین حیرت‌زده آورده است؟ از كجا به این خاك پرت رسیده‌ای؟ مگر راه گم كرده باشی كه تو هیچ شباهتی به اهالی ناپسند دنیا نداری. به تو می‌آید كه آسمان‌نشین عشق و پرواز بوده باشی. به تو می‌آید كه از آغوش خداوند آمده باشی. تو كجا، اینجا كجا، خورشید بی‌سایه! نور بی‌خاموشی! پیش از تو هرگز زمینیان، آفتاب را از نزدیك ندیده و زیبایی نور را در پیكری انسانی تماشا نكرده بودند. پیش از تو زمین، هیچ ماهی را به خود ندیده بود و خاك، خاك بی‌اصالت، نجابت حقیقی را در خود مهمان نساخته بود.    كاش دیده بودم كبوترانی را كه گهواره‌ات را بر بال‌های بهشتی خود نهادند و به اینجا آوردند! از كدام سمت آمدند؟ كاش رد پای نسیمی را كه با خود، عطر تنت را آورد، می‌گرفتم و می‌رفتم تا به سرزمین خدا می‌رسیدم! كاش در لحظه طلوع تو می‌دیدم كدام گوشه آسمان، تو را به جهان عرضه می‌كند تا سمت و سوی بهشت را بفهمم.    تو شبیه ابدیت، شبیه لهجه بارانی كه به قصد سیرابی تمام عطش‌های جهان ببارد؛ شبیه كوچ پرستوهایی كه مژده صلح تا قیامت را می‌آورند. تو شبیه رنگ و روی آشتی و صداقت لایزالی؛ شبیه اینكه جهان دست و پا گم كند در برابر پیغام محبت همیشگی؛ شبیه اینكه دیگر صدای گریه «بی‌پناهی» به گوش‌های دلواپسی نرسد.    آری سحر است و ستاره‌ها از مناجات سحرگاه پر می‌شوند و برای روزه‌ای دیگر، رو به سوی قبله نیت می‌كنند. همین‌كه ماه با تمام چهره خویش، سحوری نورش را بر سفره‌های روزه‌خواه می‌گسترد، همین‌كه نسیم، نزدیك شدن هنگامه اذان را در گوش بیداران رمضان ندا می‌دهد، تو مثل خورشید نخستین‌ بار، طلوع می‌كنی و تمام كوه‌ها سر فرو می‌برند تا تو بالا بیایی و پیدا باشی. تمام صداها خاموش می‌شوند، تا صدای پلك زدن آغازینت، اذان رستگاری عالم شود. گلدسته‌ها سر خم می‌كنند، به سوی خانه میلاد تو. درخت‌ها مناجاتشان را نیمه‌كاره می‌گذارند تا تو را سلام بگویند و گنجشك‌ها و كبوتران سپیده دم، سپیدی صلح پیراهنت را آواز شكر سر می‌دهند. رمضان، خشنود می‌شود كه اینك، فلسفه بودن خود را درمی‌یابد. رمضان، اینك می‌داند كه فقط برای چنین روزی خلق شده است. عاشقان جست‌وجوگر، فانوس كاوش خود را خاموش می‌كنند؛ چرا كه دیگر، حقیقت گم‌شده خود را یافته‌اند و تهی‌دستی تنها، دل‌خوش می‌شود به دیدار كسی كه آبروی تمام سفره‌های اكرام و گشاده‌دستی‌های انفاق است.     برای یتیمان، عشق؛ برای فقیران، مهربانی؛ برای گرسنگان، شفقت و برای تشنگان هم‌دردی؛ تو بهترین ارمغان آفرینشی. تو با زیبایی‌ات، با تمام وحی‌انگیزیِ خدایی كه در رخساره داری، دامن مهرت را سفره‌ای كن و خود، بر فراز بنشین تا تمام جهان، بر سر خوان رؤیت تو سیر و سیراب شوند. تا تمام نیاز هستی، از نگاه‌های صبور و عاشقانه‌ات، لقمه تماشا برگیرد و جرعه‌جرعه شراب مستی، از منظر و منظره حضور تو بنوشد.     خانه‌ای فراهم كن از خشت‌خشت شوق، با در و دیواری از روح پاك رستگاری و پنجره‌هایی از هدایت و حقیقت و دری از جنس اجابت و بشارت. آنگاه این در را تا ابد به روی همه باز بگذار تا بیایند و از بهشت پناه تو سبدی پر كنند و خرمن‌های گل و رایحه مهر ببرند. كرامت را بگو چون طفلی نوآموز، در آستان در به ادب بایستد و خاك پای زایرانت را به چشم بكشد تا مگر از درگاه تو ذره‌ای آبرو بگیرد. سخاوت را بگو پیش روی عطای تو بر زانوی حرمت بنشیند و دستان بخشنده‌ات را بی‌وقفه تماشا كند و سجده به جا آورد تا مگر رسم رحمت بیاموزد.    تو كیستی كه خداوند، كلید خزاین بی‌پایانش را این‌گونه، با اعتماد، در دستان تو نهاده و تمام نعمت‌های بی‌دریغش، به یمن نیكویی تو به دست بندگانش می‌رسد؟ تو كیستی كه تمام گدایان جهان، در محضر سؤال از تو به مقام شاهی جهان می‌رسند و به خاك‌افتادگان بلند‌بالایی‌ات، رفعتی برتر از هرچه ستاره، دارند؟ تو كیستی كه با تو، تمام زمین پهنه بار عام خداوند است و بی‌تو، تمام سفره‌خانه‌های عطا و بخشش، بی‌رونق و بی‌بضاعتند؟ باید تو را به خویش بشناساند روزگارِ همواره بخیل و روسیاه. باید تو را به خویش تأكید كند دستان بی‌سخاوت هستی كه هیچ دست تمنایی را به مهر و لطف نمی‌فشارد و سر بیعت با امام تكریم و صلح ندارد.    نام تو صلح است، نام تو مهربانی پیروز، نام تو صبر فاتح، نام تو تمدن عشق و آشتی است. نام تو زیبایی است، حسن است، دلربایی بی‌منّت است، جمال خداوند است، تجمل توحید و پرستش است. نامت آزادگی است، سرفرازی و رهایی برای حق است. نام تو را تمام ستمدیدگان جهان، تمام سوختگان خشم و ستم به خوبی می‌شناسند. نام تو را تمام فتنه‌دیدگان ستیز، در كنج خلوت‌های حسرتشان چون دعایی غریبانه به زبان می‌آورند و تحقق مصلحانه مكتب تو را با اشك‌های جان بر لب آمده، آرزو می‌كنند. نامت را دیده‌ام كه گاه در عرصه‌های خون‌ریزیِ توحش، به انزوای اندوه كشیده می‌شود و گاه در جدال استكبار، خون دل می‌خورد و روی از تمام عالم پنهان می‌كند.   كاش پدیدار بودی پیش چشم تمام عالم، تا راه و رسم صلح و پذیرش حق را به انسان دور مانده از مهر می‌آموختی! كاش طریقت بی‌اشتباه تو به داوری خصومت میان آدمیان می‌نشست تا پایمال شدن تمام بی‌گناهان و ترك‌تازی تمام جباران ختم به خیر می‌شد. كاش گوشه‌ای از ردای عصمتت را به عاریه داشتیم؛ برای پوشاندن عریانی خویش در این روزهای رسوایی! كاش كلمه‌ای از واژگان مُحق تو را بلد بودیم؛ برای مجاب كردن سخنان دروغ و حیله و تزویر در محكمه‌های بی‌عدالت دنیا! دستی برآور برای نجات انسان از این‌همه سردرگمی و سرسپردگی! دستی برآور از آستین فرزانگی و خرد و روشنگری، تا سر به‌راهی انسان، قریب‌الوقوع رخ دهد؛ كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَب.   آری، امشت خانه علی(ع) و فاطمه(س)غرق در شادی تولد نخستین فرزند است. امشب تجلی حسن ازلی است که در چهره دلگشای چهارمین معصوم، حسن بن علی(ع) نمایان می‌شود و با آمدنش، جان‌ها را صفایی دیگر می‌بخشد. مقدمش بر همه‌ی مسلمین جهان به ویژه فرهنگیان و دانش آموزان عزیز درمیانی مبارکباد











این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبرگزاری پانا]
[مشاهده در: www.pana.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 25]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن