واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: انكار قتل داماد در جلسه دادگاه
مردي كه متهم است دامادشان را به قتل رسانده در حالي اتهام خودش را انكار كرد كه يكي از خواهرزادههايش براي او درخواست قصاص و ديگري از او اعلام گذشت كرد.
به گزارش خبرنگار ما، نماينده دادستان تهران روز گذشته مقابل هيئت قضايي شعبه 113 دادگاه كيفري ايستاد و براي متهم پرونده كه مردي 41 ساله به نام عادل است، درخواست صدور مجازات قانوني كرد. او گفت عادل متهم است بيستم اسفندماه سال 91 دامادشان را در شهرري به قتل رسانده و در بازجوييها هم به جرم خودش اقرار كرده است. پس از آن پدر مقتول گفت كه از متهم شكايت دارد و خواستهاش قصاص است. در ادامه دختر و پسر مقتول در جايگاه قرار گرفتند. دختر مقتول گفت داييام خشمگين شده و كنترل خودش را از دست داده و مرتكب قتل شده است. من در قبال گرفتن ديه از او اعلام گذشت ميكنم. پسر مقتول اما براي متهم درخواست قصاص كرد و گفت حاضر به گذشت از داييخطاكارش نيست.
سپس عادل به درخواست قاضي اصغرزاده در جايگاه قرار گرفت و اتهام خودش را انكار كرد. او گفت من نقشي در قتل وحيد نداشتم و نميدانم كه او چطور كشته شده است.
قاضي سؤال كرد در بازجوييها اقرار كردهاي كه با چاقو دو ضربه به گردن وحيد زده و او را به قتل رساندهاي و صحنه را هم بازسازي كردهاي. متهم جواب داد من تحت فشار پليس بود كه به جرم قتل اقرار كردم.
قاضي سؤال كرد ميدانستي كه شوهرخواهرت به حبس محكوم شده؟ متهم گفت ميدانستم اما علت آن را نميدانستم. قاضي سؤال كرد در بازجوييها اقرار كردهاي كه براي ميانجيگري به خانه خواهرت رفته بودي كه حادثه اتفاق افتاد.
متهم گفت مدتي قبل از حادثه خواهرم از شوهرش به دليل ترك نفقه شكايت كرد و مأموران هم وحيد را بازداشت و به حبس فرستادند تا اينكه يك شب خواهرزادهام تماس گرفت و گفت پدرش از زندان آزاد شده و مادرش را مجروح و راهي بيمارستان كرده است. من خودم را به بيمارستان رساندم و فهميدم وحيد با آجر سر خواهرم را شكسته است. بعد هم به خانه رفتم و از ماجرا خبر ندارم.
قاضي اقرارهاي متهم را براي دادگاه قرائت كرد:
«وقتي از بيمارستان خارج شدم، خواهرم هنوز بستري بود. به خانه وحيد رفتم تا با او حرف بزنم و نصيحتش كنم. وقتي زنگ خانه را زدم در را باز كرد و داخل شدم. اول كمي حرف زدم و خواستم دست از آزار خواهرم بردارد. وحيد مواد آورد و شروع به كشيدن شيشه كرد. به اصرار او من هم مواد مصرف كردم. داشتيم حرف ميزديم كه به خواهرم فحاشي كرد. من هم چاقوي ميوه خوري را برداشتم و دو ضربه به گردنش زدم كه روي زمين افتاد. بعد پيكر نيمهجانش را به پرايد منتقل كردم تا به درمانگاه منتقل كنم اما در بين راه متوجه شدم كه فوت شده است. جسد را در محل خلوتي رها كردم و به خانه رفتم تا اينكه بازداشت شدم.» متهم مقابل اظهارات قاضي سكوت كرد.
قاضي سؤال كرد مأموران در خودروي شما آثار خون مقتول را كشف كردهاند. در صندوق عقب هم مقداري كاغذ آلوده به خون مقتول كشف شده است.
متهم جواب داد نميدانم خونها از كجا آمده است. آن شب هوا باراني بود و امكان دارد كاغذها در باران خوني شده باشند.
قاضي سئوال كرد: مگر كاغذ در باران خوني ميشود؟
متهم: سكوت كرد
هيئت قضايي بعد از شنيدن آخرين دفاع متهم و وكيل مدافع او وارد شور شد.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۱۸ تير ۱۳۹۳ - ۱۰:۵۳
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 46]