واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: انكار قتل در پاتوق خلافكاران
مردي كه متهم است دو سال قبل پس از مشاجره با دوست معتادش وي را به قتل رسانده، اتهام خودش را انكار كرد.
به گزارش خبرنگار ما، نماينده دادستان تهران در ابتداي جلسه رسيدگي به اين پرونده در جايگاه شعبه 74 دادگاه كيفري حاضر شد و خطاب به هيئت قضايي گفت:«آبان ماه سال 91 مأموران گشت پليس ملارد، جسد مثله شده مرد ميانسالي را در اطراف شهر پيدا كردند. بعد از انتقال جسد به پزشكي قانوني، هويت مقتول به نام كوهيار شناسايي و مشخص شد او بعد از طلاق همسرش، محل مشخصي براي زندگي نداشته است. بررسيهاي بيشتر نشان داد كوهيار از مدتي قبل به عنوان نگهبان در يكي از باغهاي ملارد كار ميكرد، بنابراين صاحب باغ كه مردي 36 ساله به نام شهاب بود، سوار بر خودروي مقتول شناسايي و بازداشت شد. او در اولين بازجوييها گفت از كوهيار خبر ندارد اما در تحقيقات بيشتر به قتل اقرار كرد.» نماينده دادستان تهران، متهم را گناهكار دانست و براي او درخواست صدور مجازات قانوني كرد.
در ادامه اولياي دم گفتند كه خواستهشان قصاص متهم است. دختر مقتول گفت: قبل از حادثه از پدرم خواستم خانهاش را بفروشد و با من زندگي كند اما قبول نكرد تا اينكه حادثه اتفاق افتاد. قاضي گفت شما در اولين تحقيقات موضوع ديگري را مطرح كردهايد. دختر مقتول اظهارات خودش را تغيير داد و گفت: حقيقت اين است كه پدرم به مصرف مواد اعتياد داشت و روابط بدي هم داشت. او چند سال قبل از حادثه مادرم را طلاق داد. بعد با زن ديگري ازدواج كرد و از او هم جدا شد. نميخواستم به خانهام بيايد، چون ميترسيدم بچهام آلوده شود.
پس از آن شهاب به درخواست قاضي عبداللهي در جايگاه قرار گرفت. مرد 36 ساله اتهام خودش را انكار كرد و گفت: مدتي قبل از حادثه يكي از دوستانم كوهيار را به من معرفي كرد و گفت او جايي براي خواب ندارد و خواست اجازه دهم در باغم زندگي كند. من هم قبول كردم. من شيشه و كراك مصرف ميكردم اما كوهيار همهجور موادي مصرف ميكرد. مدتي كه گذشت خواستم باغم را ترك كند و به دنبال زندگي خودش برود اما قبول نميكرد. شب حادثه يكي از دوستان خلافكارم كه به آبدوغ معروف است، همراه دو نفر به باغم آمد. من براي كاري بيرون رفتم، وقتي برگشتم آبدوغ گفت كوهيار فوت شده است. من ترسيدم و با كمك او جسد را با وانت مقتول به بيابان منتقل كرديم.
قاضي عبداللهي به متهم تذكر داد و بعد اظهارات آبدوغ را براي دادگاه قرائت كرد: «شهاب با من تماس گرفت و خواست برايش غذا ببرم. وقتي وارد اتاقي كه گوشه باغ بود شدم، ديدم كوهيار روي تخت خوابيده و پتويي روي سرش است. پتو را كنار زدم و ديدم فوت شده است. علت را از شهاب پرسيدم. گفت دعوايمان شد و با چوب چند ضربه به سرش زدم كه فوت شد. بعد جسد را داخل پتو پيچيديم و با وانت آن را به بيابان منتقل كرديم. وقتي برگشتيم شهاب با اسلحه مرا تهديد كرد و خواست درباره اين ماجرا با كسي حرف نزنم.»
متهم مقابل اظهارات قاضي سكوت كرد. قاضي درباره مثله شدن جسد از متهم سؤال كرد. شهاب گفت: وقتي جسد را منتقل كرديم، سالم بود. قاضي سؤال كرد: گزارش پزشكي قانوني علت مرگ را اصابت جسم سخت به سر اعلام كرده است. همچنين آثار جراحت زيادي روي نقاط مختلف بدن مقتول تأييد شده است. متهم مقابل دادگاه سكوت كرد. قاضي پرسيد مأموران پليس شما را سوار بر خودروي مقتول بازداشت كردهاند. متهم جواب داد: من مقداري پول از كوهيار طلب داشتم و ماشين او را در قبال طلبم برداشتم. قاضي به دادگاه گفت: تحقيقات پليس نشان ميدهد باغتان پاتوق خلافكاران محل بوده است. شهاب گفت: درست است، هركس ميخواست مواد مصرف كند به باغ من ميآمد. هيئت قضايي بعد از شنيدن آخرين دفاع متهم وارد شور شدند.
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: ۰۶ تير ۱۳۹۳ - ۱۰:۳۷
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 27]