واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: «سیندرلا»در قبیله ماتائو ها+تصاویر
جلال تهرانی:«هنر وقتی هنر است که امکان داوری را از شما بگیرد»
در این پست بخش هایی ازنمایشنامه سیندرلا را به انتخاب سیمرغ می خوانیم....اون ها - اجداد ما در قبیله ی ماتائو " به هر جنبندهای تا سه متر میگفتن دوست عزیز.به هر جنبندهای دورتر از سه متر میگفتن دشمن.به هر جنبندهای دورتر از دشمن می گفتن دوست عزیز.دوست عزیز مجازی برای اونها از دشمن هم مهمتر بود....اجداد ما مردم خیلی پیشرفتهای بودن.اونها گاهی دوستان عزیز واقعی رو در پیشگاه دوستان عزیز مجازی قربانی میكردن.
اجداد ما در قبیله ی ماتائو تا سه بلد بودن بشمرن. به بیش تر از سه تا میگفتن خیلی. به بیش تر از خیلی میگفتن سه تا. برای اون ها سهی دومی مهم تر از سهی اولی بود. سهی مجازی مهم تر از سهی واقعی بود. چون سهی مجازی از خیلی هم بیشتر بود. اگه بخوام همدلی كنم تیمسار؛ باید بهت بگم كه خیلی به دیدن اهمیت نده. این روزها ممكنه اتفاقاتی هم اون طرف سه متر بیفته. ولی مهم اینه كه كسی اهمیت نمی ده.
سیندرلا | جلال تهرانی | سالن اصلی تئاتر شهر | شهریور 1392
نقد تئاتر/ نگاهی به نمایش «سیندرلا»«سیندرلا»، نمایشی با لایههای زیرین و عمیق اجتماعی «سیندرلا»، اثری است که توانسته با بهرهگیری از همه ظرفیتهای نمایشی و انسانی، لایههای زیرین و عمیق اجتماعی را برای درک درست مفاهیم آن، به مخاطب منتقل نماید.
جلال تهرانی، از نویسندگان به نامی بود که در زمینه نقد و مقالهنویسی فعالیت میکرد. او توانسته بود، کارهای درخشانی از خود به یادگار بگذارد. تهرانی درادامه فعالیتهایش، با ورود به عرصههای نمایشنامهنویسی، طراحی صحنه و کارگردانی نمایش، رویه پیشین خود را رها ساخته و تمام انرژی خود را صرف کارگردانی تئاتر در ایران کرد. او با تلاش و پشتکاری که داشت، توانست شیوه نوینی را در عرصه درامنویسی و کارگردانی به نمایش بگذارد که تا به امروز هم، این شیوه ادامه دارد.ویژگی دیگری که در نمایشنامهها و سبک کارگردانی جلال تهرانی از اهمیت بیشتری برخوردار است؛ تمامیت یک اثر نمایشی است. برای این کارگردان، مفهوم کامل یک نمایش، ازاجزای آن مهمتر است. هنگامی که به تماشای نمایشی از او مینشینیم؛ چیزی که مخاطب را بیش از همه به شور و هیجان وا میدارد، کل یک مجموعه است.«نفرتیتی» اولین نمایش صحنهای تهرانی در مقام کارگردان است که در سال 81 در تالار کوچک به روی صحنه رفت. پس از این نمایش، تهرانی درهمین سال، نمایش دیگری را به نام «مخزن» در تالار مولوی روی صحنه برد. این نمایش، با ساختارمنسجم و هوشمندانهای که داشت، بسیاری از منتقدان و صاحب نظران اهل فن را به خود جلب کرد، به طوری که روش کاری تهرانی را در حوزه ادبیات نمایشی مستحکم کرد.در سال 82 ، نمایش «تک سلولیها» همانند نمایش قبلی این کارگردان، در تالار مولوی روی صحنه رفت. تک سلولیها با آن دنیای عجیبی که برای خود خلق کرده بودند، به بیان موقعیتهای خاص سه جفت آدم روی صحنه تئاتر میپرداخت. نمایش «هی مرد گنده گریه نکن» نمایش کاملا متفاوتی غیر از نمایشهای دیگر جلال تهرانی است. مضمون این نمایش، در مورد تعدادی روح است که در یک خانه روح زده، سرگردان هستند.
تهرانی، سه تریلوژی، به نامهای «دراکولا»، «سیندرلا» و «مکبث» دارد که در «مکبث»، مکبث به خرافات پرداخته و اسیر جادوگران میشود. «سیندرلا» هم، به بحث شایعات میپردازد و اینکه واقعیت هرچه که باشد، تاثیر مخرب خودش را بر پیرامون و زندگی مردم میگذارد. در «دراکولا» نیز، ما در جایی هستیم که همه رستگار شدهاند و ایدههای ایدئولوژیک اتفاق افتاده است. این سه متن نمایشی، به لحاظ زبان، ساختار و ریتم، تشابهاتی با یکدیگر دارند.
در نمایش «سیندرلا»، صحنه و نور به شکل حساب شده و متفکرانهای به کار گرفته شده است. جسارت کارگردان درانتخاب موقعیتها و قرار دادن شخصیتها در این موقعیتها، برای پیشبرد اهداف نمایش بسیار مثال زدنی است. این نمایش یک خط سیر کاملا سعودی برای واکاوی شخصیتها و درونمایه آن طی میکند؛ طوری که ما رفته رفته به اصل ماجرا پی میبریم.
دراین نمایش، گلاب آدینه، بهنوش طباطبایی، مجید آقاکریمی و بهزاد عبدی به ایفای نقش میپردازند. گلاب آدینه در این نمایش، در نقش یک سرهنگ، نقش آفرینی میکند و بهنوش طباطبایی هم ایفاگر نقش سیندرلا است، بهزاد عبدی که از فعالان عرصه موسیقی و آهنگسازی است، دراین نمایش، دونقش متفاوت را بازی میکند؛ نقش یک بازپرس ونقش یک سروان، که قربانی شایعه است.مجید آقاکریمی بازیگر ثابت نمایشهای جلال تهرانی در دو نقش تیمسار و گروهبان بازی میکند که این دو نقش به نوعی در امتداد یکدیگر هستند. جایگاه تماشاگر در این نمایش، به شکل ویژهای پررنگ شده است. جلال تهرانی دراقدامی بیسابقه در پشت سن، برای تماشاگران جایگاهی را تدارک دید که باعث شده، گنجایش سالن نمایش افزایش پیدا کند.تهرانی برای بیان هر چه بهتر پیامها و اندیشههای خود، به دنبال یافتن و کسب تجربه های ناشناخته بوده ؛ به همین منظور، در اجرای ایده های خود، چاشنی خلاقیت وهیجان را به طور همزمان بکار می گیرد.طراحی صحنه و اجرای دکور در این نمایش، بسیار شاخص است. تهرانی تلاش کرده، که صحنه از چیزهای ریز و بی ارزش بدور باشد.مخاطبان آثار تهرانی را، طیف های گوناگونی از مردم تا تئاتری های حرفه ای در برمی گیرد. اما منتقدان روشنفکر و یا تئاتری ها، با جزئی نگری، اجزا و عناصر کار را مورد بررسی قرار داده و بیشتر، کلیات اثر را می سنجند. جلال تهرانی در جایی گفته بود؛ «هنر وقتی هنر است که امکان داوری را از شما بگیرد»
تهیه و تدوین : گروه فرهنگ و هنر سیمرغwww.seemorgh.com/cultureاختصاصی سیمرغ
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 61]