واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: چهارشنبه ۴ تیر ۱۳۹۳ - ۱۶:۰۹
«از هزار جلد کتاب چاپشده هنوز هفتصدتای دیگر روی دست مانده است. پول چاپ آنها را از بابت فروش نوشابه خنک در اهواز گرم، مزد گرفتهام اما کسی آنها را نمی خرد و انبار شدهاند در زیرزمین نمناکی که از قرار ماهی 35 تومان در تهران اجاره کردهام. به کتابفروشها التماس میکنم که یک جلد از «معصومه» را پشت ویترین مغازه شان بچینند. کتاب من پشت شیشه ویترین، چند ساعتی میهمان است اما دور از چشم من دوباره به پشت پیشخان برمیگردد. کتابفروش در پاسخ به خواهشهای مکرر من میگوید: نه! ویترین ما روزی دوهزار تومان خرج دارد». به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) منطقه فارس، هوشنگ مرادی کرمانی در حاشیه نشست ادبی دو پنجره که به همت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان فارس برگزار شد، به دوستدارانش گفت که چطور با سعی و کوشش، نوجوانی و جوانی را بر بالیده است. نویسنده مجموعه داستان پرطرفدار «قصههای مجید» کابوس فروش اولین کتاب خود را به یاد آورد و گفت: وقتی کتابی را که با پول خودم چاپ کرده بودم به کتابفروشیها میبردم میگفتند که اسم و رسمی ندارد و فروش نمیرود. دو، سه روز بعد با کلاه و سبیل مصنوعی و البته لهجه کرمانی میرفتم به مغازهها و از «معصومه» سراغ می گرفتم تا نظرشان نسب به کتاب تغییر کند! مرادی کرمانی همان روزهای جوانی با آن طبع نویسندگی فکری برای نابودی 700 جلد کتابی میکند که صاحبخانه آنها را مزاحم میدانست. او گفت: صاحبخانه ایراد میگرفت که این کتابها در راهروی این زیر زمین نمناک میکروب و آلودگی به وجود می آورد. شب ها خواب می دیدم آن 300 نفری که کتابها را از دانشگاه خریده اند، حالا پس آورده اند و آنها را بعد از لوله کردن در حلقم می چپانند. می خواستم این 700 جلد کتاب لعنتی را در بیرون شهر بسوزانم اما ممکن بود ساواک برداشت بدی بکند. تصمیم گرفتم روزی چند جلد از آنها را بریزم در سطل آشغال اما این امکان وجود داشت رفتگر محله یقه ام را بگیرد و مبلغی بیشتر از هزینه چاپ کتابها طلب بکند! او که این روزها سه هزار جلد از چاپ نوزدهم «شما که غریبه نیستید» را بیست روزه می فروشد به خاطر آورد که کتابها را نصف قیمت در ازای یک برگ چک بی محل داده تا در کارخانه به مقوای خام تبدیل شوند! استادی که در نوجوانی مسیر خود را از این سو به آن سوی خیابان کج می کرده است تا بوی همبرگر فروشی وسوسه اش نکند، بی آنکه قصد معلمی داشته باشد یاد داد که تا چه اندازه خریدن کتاب و مطالعه بر خوردن همبرگر اولویت دارد. گرایش هوشنگ مرادی کرمانی به مضامین اجتماعی در ساختاری واقع گرایانه، محصول همین محرومیت هاست که در نهایت از او نویسنده ای صاحب سبک و بین المللی ساخته است. این نویسنده در بیشتر آثار خود با محور قرار دادن زندگی مردمان فرو دست اجتماع با زبان ویژه ای در روایت توانسته است درونمایه های اخلاقی را به بهترین شکل توصیه کند. با اینکه اهالی کتاب او را پرچمدار ادبیات کودک و نوجوان می دانند، خود اعتقادی به این موضوع ندارد و در پاسخ به سوال یکی از حاضران مبنی بر رده بندی گروه سنی مخاطبانش می گوید: من برای کسی تعیین تکلیف نمیکنم و مخاطب آثارم را به روشنفکر و تاریک فکر، به پیر و جوان، به مسلمان و مسیحی دسته بندی نمی کنم. هیچوقت هم به قصد نیش زدن و تشویق شدن ننوشته ام. اولین داستان مرادی کرمانی با نام « کوچه خوشبخت ها» در مجله خوشه به سردبیری احمد شاملو چاپ شده است. چند سال پیش، روزی که عمران صلاحی از بین رفت، در حیاط خانه هنرمندان برایم تعریف کرد که قصه را برای شاملو برده و منتظر مانده تا بخواند. شاملو قصه را می خواند، قطره در چشمش می چکاند و با حرکت سر آن را تایید می کند. گفت: از همان روز نویسنده شدم! به گفته او، خسرو گلسرخی و جواد مجابی هم با تقدیر و تمجید از سبک نویسندگی او در مجلات معتبر آن دوران سعی در هموار کردن راه جوانی داشتند که امروز کتابهایش در شمارگان انبوه به زبان های مختلف منتشر می شود. او امروز در شیراز با یادآوری نام آنها قدر شناسی خود را ابراز کرد. این چهره پیشکسوت داستان نویسندگی خود را از ابتدا گفت؛ از یکی بود و یکی نبود. او بی ادعا به ما فهماند که سرچشمه تلخی طنزآمیز آثارش کجاست. علاقهمندانش سالن کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را سرشار از نشاط و دانایی کردهاند. آنها سوالات خود را درباره داستاننویسی در مکانی میپرسند که با پارک کودک همسایه است. این پارک عنوان تر و تازه ای دارد اما مقابل ورودی آن، دو راهزن غول آسا با نیم صورتی مرموز و پوشیده، دست به خنجر برده اند! انتهای پیام
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایسنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 61]