واضح آرشیو وب فارسی:مهر:
فرهنگ و هنر > سینمای ایران در بررسی «زندگی مشترک ...» مطرح شد:
فیلمساز به دنبال نماد باشد اثرش نابود میشود
فیلم سینمایی «زندگی مشترک آقای محمودی و بانو» در چهل و هشتمین نشست باشگاه فیلم فرهنگ سرای انقلاب اسلامی سوم تیرماه در سینما فلسطین مورد نقد و بررسی قرار گرفت که طی آن مطرح شد اگر فیلمساز به دنبال نماد باشد اثر نابود میشود.
به گزارش خبرگزاری مهر، فیلم سینمایی «زندگی مشترک آقای محمودی و بانو» در چهل و هشتمین نشست باشگاه فیلم فرهنگ سرای انقلاب اسلامی عصر روز سوم تیرماه با حضور مسعود فراستی، سعید قطبی زاده و روح الله حجازی کارگردان این فیلم سینمایی برگزار شد. می خواستم از سینمای دولتی فاصله بگیرم در ابتدای نشست سعید قطبی زاده، حجازی را از آن دسته کارگردانانی برشمرد که با ساخت فیلم هایش قصد دارد نامش را به عنوان یک فیلمساز تاثیرگذار در سینما به ثبت برساند و جلسه را با طرح این سوال آغاز کرد، برای آثار اخیرتان ملودرام را انتخاب کردید به عنوان گونه ای که می توانید راحت درباره خانواده، زوج های جوان و مسایل اجتماعی صحبت کنید، چطور به این گونه از فیلمسازی رسیدید و مسایل اجتماعی برایتان مهم شد؟ گفت: 4 تله فیلم را قبل از ساخت فیلم اولم تجربه کردم که به نوعی در طبیعت و برف میگذشت و مضامین فطری و دینی داشت، از تلویزیون تجاربی را کسب کردم و سعی کردم در 2 کار سینمایی ام استفاده کنم. از جایی برایم این گونه مهم شد که اتفاقاتی در اجتماع دیدم که می توانست مسأله خودم هم باشد از سوی دیگر دوست داشتم از سینمای دولتی فاصله بگیرم که در این حالت باید به گونه ای فیلم می ساختم که علاوه بر ارائه دغدغه هایم بتواند در گیشه هم موفق باشد به همین دلیل این نوع از سینما را انتخاب کردم. بحث جدی جامعه و خانواده در فیلم مطرح است مسعود فراستی ادامه داد: در فضای ملودرام دغدغه های ملموس وجود دارد. من معتقدم سینمای ایران ژانر ندارد هیچ سینمایی ژانر ندارد غیر از سینمای آمریکا. اگر بخواهیم با تسامح حرف بزنیم فیلم در ژانر ملودرام جای می گیرد و برای ما مهمترین مسئله این است که با پراتیک ما جور درمی آید. پراتیک ما کمدی نیست چون دولت و ملت ما طناز نیستند اما ملودرام به همه مربوط است و چیزی است که آن را تجربه می کنیم. وی توضیح داد: بحران خیلی جدی در جامعه ایران در این فیلم مطرح می شود، بر سر خانواده ها چه بلایی آمده است که این همه در خانواده تضاد و مشکل دیده می شود که از آن به عنوان تقابل نسل ها هم نام می برند. در برخی خانواده هاي به شدت مذهبی بچه ها شبه مدرن مي شوند و یا خانواده ای شبه مدرن بچه ها ساز دیگری می زنند، سازها هم کوک نیست، همدیگر را دفع می کند و نمی پوشانند. ما در جامعه در حال تغییری هستیم که با 2 کلمه سنت و مدرنیته راه به جایی نمی برد. برای ساده کردن بحث می شود از این 2 کلمه بهره برد اما کمکی به درک مسئله نمی کند. جامعه ایران نه سنتی است و نه مدرن اصلا هنوز وارد مدرنیته نشدیم. سنت ها وجه قابل دفاع زندگی است. نسل جوان ادای مدرن بودن در می آورد اما جایگزینی که برایش می یابد مدرن نیست زیرا مدرن زیست نمی کند. زیست اجتماعی که بتوانیم بگویم زیست مدرنی است، نداریم. خاستگاه شخصیت های فیلم سنت است حجازی درباره شخصیت های فیلم «زندگی مشترک آقای محمودی و بانو» و خاستگاه آنها گفت: مبنای شخصیت ها و خاستگاهشان سنت است. طبقه مدرن نداریم. ما در فیلم 5 شخصیت داریم که خاستگاه سنت است چون جامعه ما سنتی است. در گذشته جامعه مثل امروز پیچیده نبوده زیرا این همه وسایل ارتباط جمعی نبود و به نوعی تک صدایی بود و نهاد خانواده جدی تر. اما چرا امروز نهاد تاثیر خانواده کمرنگ شده. ما قصد داشتیم پیچیدگی را در هریک از کاراکترها را بیان کنیم و همین امر باعث شد که تناقض را در مدل های مختلف زندگی ببینیم. اگر فیلمساز به دنبال نماد باشد اثرش نابود می شود مسعود فراستی در تکمیل صحبت های حجازی درباره شخصیت های فیلم خاطر نشان کرد: قدرت فیلم از همین لحظه شروع می شود، فیلمساز و فیلمنامه نویس دو آدم انتخاب نكردند که مظهر و نماینده یا بدتر نماد یک چیزی باشند. اما متاسفانه در مورد این فیلم اکثر منتقدان به این دام می افتند. آدم ها قبل از این که نمایندگی قشری را داشته باشند، آدم های خاصی هستند. من «نماد» را در سینما نمی فهمم. سینما این است که نویسنده بتواند آدم خاص خلق کند اگر خاص خیلی خوب ارائه شود و ما آن را بفهمیم موفق عمل کرده است. در جایی دیدم گفته می شود مریلا زراعی در فیلم «چ» نماد مام وطن است. چه کسی این مزخرفات را می گوید! این بیماری خیلی جدی در سینمای ما است. اگر منتقد به دنبال نماد باشد بی سوادی و بی هنری را رشد می دهد اگر فیلمساز به دنبال نماد باشد اثرش نابود می شود. درسینما هر چیزی خودش است. خیلی خوب در بیاد در ارتباط گیری موفق است به عنوان مثال من هر وقت صحبت از مادر می شود به یاد فیلم «خوشه های خشم» می افتم زن چاقالويي که با دیدنش روحت تازه می شود. وی ادامه داد: نه حجازی و نه فیلمنامه نویس اش در این فیلم به دنبال نماد نبودند آنها یک زوج امروزی را نمایش می دهند که ترکش های مدرنیته به آنها خورده است از طرق مختلف. برنج پاک کردن از بهترین سکانس های فیلم ملودرام ایرانی است که به درستی روایت می شود و از جنبه های مثبت فیلم است. فیلم سیاه نیست هشدار دهنده است/ انتقاد تند جایی آسیب شناسی می کند فراستی در پاسخ به پرسش یکی از مخاطبان درباره فضای خاکستری فیلم که شک را در دل مخاطب نسبت به دختر و زن ایجاد می کند، گفت: فیلم پدیده ای را آسیب شناسی می کند و معنی اش این نیست که جامعه ایران انقلاب اسلامی مساوی است با زوال خانواده در ایران. یا به تعبیر برخی، ستون های این خانه، نظام جمهوری اسلامی است و فیلم علیه آن. دو جوان مهمان هستند و تغییراتی را در خانه مناسب می دانند. اگر من جای فیلمساز بودم تغییرات را شدیدتر می کردم و روی آن کار می کردم. به نظرم مقصر علی طالب آبادی نویسنده فیلمنامه است که از این تغییرات گذشته است. چرا از نقد می ترسیم و واهمه داریم؟ انتقاد تند جایی آسیب شناسی می کند. اما جایی که تیشه به ریشه ملی و وطن می زند من در مقابل آن هستم. این فیلم آسیب شناسی می کند فیلم سیاهی نیست هشدار دهنده است و باید هشدارهای بیشتری می داد. حجازی در ادامه جلسه در پاسخ به این سوال که از انتخاب فرخ نژاد برای دومین اثرش استفاده کرد و از آن مقصودی را دنبال می کرده گفت: شخصیت هر دو فرد وجوه مشترکی دارند دلیل انتخاب هم شاید همین بوده در فیلم قبل فرخ نژاد به روزتر است خودش همسرش را به گونه ای تغییر می دهد که اعتماد به نفس اش دچار تعارض می شود. وی درباره به تصویر کشیدن این معضل در جامعه امروز توضیح داد: متاسفانه رویکرد کبک مابانه داشتیم و کمتر در این باره صحبت شده و اگر هم بوده توسط فیلمسازها خیلی لانگ شات بود. در مدیریت فرهنگی هم دغدغه ای برای طرح این معضلات وجود ندارد درحالی که باید معضل را بشناسیم، تحلیل و آسیب شناسی کنیم از دل تحلیل ها به راه حل برسیم. پنهان کنیم به این مرحله می رسیم که تکان دهنده و خود را در شبکه های اجتماعی نشان می دهد. آدم های این فیلم دیر با هم حرف می زنند. کاراکتر ساناز روی همه تاثیر می گذارد و باعث می شود زوج میانسال با هم حرف بزنند باید جرات کنیم با هم حرف بزنیم و پنهان نکنیم. فراستی در پاسخ به این سوال فیلم «من مادرهستم» و «زندگی مشترک آقای محمودی و بانو» را مقایسه کنید گفت: به نظرم دو فیلم به هم نزدیک هستند بحران در «من مادر هستم» بیرونی تر، فعال تر و خشن تر است. بحران در اینجا درونی تر و نرم تر است و به نظر من موثرتر است. حجازی ادامه داد: جامعه پیچیده شده و سینما هم متاثر از جامعه است و اگر نه عقب می افتد. عدم قطعیت در کاراکتر و تناقض دنیای امروز به وضوح دیده می شود ما همه به شدت پیچیده شدیم. این پیچیدگی را تلاش داشتم که دربیاورم. گرایشات سنتی داریم می خواهیم مدرن هم باشیم با این پیش فرض ها نقض رفتارها به وجود می آید. تناقض در همه هست، ما مطلق نیستیم. در فیلم قبلی خیانت ذهنی در ذهن کاراکتر مرد ایجاد شد که مبتلا به جامعه است. برای این که درصد خیانت در فیلم کمتر باشد شخصیت ها را پیچیده تر کردیم و تناقض در رفتارها دیده شد. در انتهاي نشست عبدالمطهر محمدخانی، رئیس فرهنگ سرای انقلاب اسلامی از سوی باشگاه فیلم این فرهنگ سرا از روح الله حجازی و مسعود فراستی تقدیر کرد و ميهمانان تابلوی یادبود چهل و هشتمين نشست باشگاه فیلم فرهنگ سرا را امضا كردند. در حاشیه این مراسم از علاقمندان برای عضويت در باشگاه فيلم فرهنگ سراي انقلاب اسلامي ثبت نام شد تا پس از این برنامه در جریان اخبار و برنامه های این باشگاه باشند.
۱۳۹۳/۴/۴ - ۱۴:۴۱
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 42]