واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:
![داعش](http://www.mojnews.com/iCFileHandler.aspx?FieldName=img_Image&Contract=cms_Contents_I_Images&Size=250&StartupService=Read&BaseRecord=1380624)
۱ تير ۱۳۹۳ (۱۰:۲۷ق.ظ)
جمهوري اسلامي ابرقدرت واقعي
به گزارش خبرگزاري موج، روزنامه جمهوري اسلامي در سرمقاله امروز خود چنين نوشت:
ماجراي "داعش" در عراق را از نگاهي غير از آنچه تاکنون تحليل شده است نيز مي توان تحليل کرد؛ ورود مرجعيت به صحنه و نقش بر آب شدن نقشه هاي عوامل پشت پرده تهاجم تروريست ها به عراق.
طراحان تهاجم "داعش" به مناطق شمال غرب عراق، از اختلافات موجود ميان نخست وزير اين کشور، احزاب، فعالان سياسي و ساير صاحبان نفوذ خبر داشتند و به همين دليل، منتظر اعلام نتايج انتخابات مجلس ماندند تا شايد اين انتخابات، کار را براي آنها آسان کند. ولي بعد از آنکه ديدند گروه نوري مالکي بيشترين کرسي هاي مجلس را به دست آورد، تهاجم تروريستي به عراق را بهترين گزينه تشخيص دادند زيرا در محاسبات خود به اين نکته فکر کردند که شکست رقباي نوري مالکي مي تواند عاملي باشد براي آمادگي آنها جهت استقبال از ورود ضربه هاي بعدي به دولت و شخص نخست وزير و کناره گيري او از قدرت به نفع رقبا.
انتخاب زمان حمله داعش به عراق، با اين محاسبه صورت گرفت، ولي نه تنها اين محاسبه دقيق نبود بلکه بسيار جاهلانه و ناشي از عدم شناخت آمران و طراحان اين حمله از مؤلفه هاي قدرت در عراق بود. آنها با تکيه بر محاسبات سياسي محض به نتيجه مطلوب و مورد نظرخود رسيده بودند درحالي که بافت فکري جامعه عراق داراي ويژگي هائي بالاتر از اين محاسبات خشک است. اين ويژگي ها در يک قرن گذشته چند بار واقعيت وجودي و کارکرد خود را نشان داده بودند ولي جالب است که طراحان پشت پرده حمله داعش به عراق از اين قطعه هاي برجسته تاريخ عراق غفلت کرده و بار ديگر به چاله اي افتادند که چند بار آن را تجربه کرده بودند.
اولين تجربه، مربوط به مبارزات روحانيت در جريان نهضت استقلال عراق است که ورود مرجعيت به صحنه موجب شکست انگليس شد و عراق توانست از يوغ استعمار انگليس رها شود. آخرين تجربه نيز اشغال عراق توسط آمريکا و انگليس و همدستانشان در آغاز دهه هشتاد است که به بهانه ساقط کردن صدام درصدد بلعيدن عراق بودند ولي بعد از سقوط صدام، ورود مرجعيت به صحنه موجب شد تمام نقشه هاي آمريکا و انگليس نقش بر آب گردد و عراق به اولين کشور عربي که در آن انتخابات دموکراتيک برگزار شده و دولت اين کشور به صورت واقعي منتخب مردم است تبديل شود. پل برمر، حاکم آمريکائي عراق در دوران اشغال، در کتاب خاطرات يکسال اقامت خود در عراق خطاب به مسئولين مافوق خود در واشنگتن مي نويسد: "ما با چند مشکل مهم روبرو هستيم. با اينکه اخيراً اوضاع امنيتي بهبود يافته است، با اينهمه مشکلات لاينحلي با (آيت الله) سيستاني داريم." وي در گزارش خود به "کاندوليزا رايس" دبير وقت شوراي عالي امنيت ملي آمريکا درباره علت شکست طرح هائي که براي تدوين قانون اساسي مورد نظر دولت آمريکا براي عراق داشت مي نويسد: "ناگاه متوجه شدم صفحات روزنامه هاي عراقي پر است از عکس هاي جمعيت هاي زيادي از شيعيان در بصره و بغداد که عکس هاي آيت الله سيستاني را دردست دارند و خواستار انتخابات هستند." برمر، در ادامه آشکارا اعلام مي کند: ما بايد آماده باشيم تا درصورتي که سازمان ملل جايگزين مناسبي که بتواند هدف هاي ما را تحقق بخشد بيابد و سيستاني آن را رد کند، در برابر سيستاني بايستيم و توجه داشته باشيم که اگر همانطور که بعضي از مسئولان در واشنگتن اخيراً پيشنهاد کرده اند در برابر سيستاني عقب نشيني کنيم، منافع خود را به خطر خواهيم انداخت." و سرانجام، حاکم آمريکا عراق اعتراف مي کند "آيت الله سيستاني بهيچوجه موضع خود را تغيير نداد و موضع سرسختانه او موجب شکست اولين نقشه ما در روند سياسي عراق شد."*
اين تجربه هاي روشن اگر براي دولت آمريکا و مهره هاي منطقه اي آنها عبرت آموز مي شد، با ابزار تروريسم به سراغ عراق نمي آمدند و با تکيه بر محاسبات غلط و خشک سياسي براي سرنگون ساختن حاکميت مردمي در عراق تلاش نمي کردند. عراق با برخورداري از مرجعيت و نفوذي که مرجعيت در لايه هاي مختلف جامعه دارد، در محاسبات خشک سياسي غربي ها نمي گنجد. ديديم که وقتي آيت الله سيستاني فتواي وجوب دفاع از عراق در برابر تروريست ها را صادر کردند، ديو "داعش" همانند کوهي از برف آب شد و طراحان پشت پرده تهاجم تروريستي به عراق نيز مجبور شدند رنگ عوض کنند و خود را در صف مخالفان حمله داعش جا بزنند، هر چند سران کاخ سفيد در نهايت بي شرمي براي برخورد با داعش شرط تعيين مي کنند و از نوري مالکي مي خواهند از قدرت کنار برود تا افراد مورد نظر آمريکا قدرت را دردست بگيرند!
نکته مهم اينست که نفوذ مرجعيت عراق در دايره شيعيان محدود نيست. پس از صدور فتواي آيت الله سيستاني، علماي اهل سنت عراق از اين فتوا حمايت کردند و مردم اهل سنت عراق نيز همانند شيعيان براي نبرد با تروريست هاي داعش اعلام آمادگي نمودند. اين فراگيري نفوذ مرجعيت، همان قدرتي است که بزرگ ترين قدرت ظاهري امروز يعني آمريکا را براي اجراي نقشه هاي خائنانه اش در ادامه اشغال عراق و بلعيدن اين کشور ناکام مي نمايد و طراحي هاي پشت پرده ابرقدرت ها و مهره هاي منطقه اي آنها را نيز با يک فتوا از کار مي اندازد. اين، يعني حکومت بر قلب ها و فرماندهي بر اراده ها که هيچ قدرتي نمي تواند در برابر آن عرض اندام کند.
با توجه به اين واقعيت، سران آمريکا نبايد تصور کنند ابرقدرت هستند. ابرقدرتي آمريکا از مقطع پيروزي انقلاب اسلامي به رهبري امام خميني، به افسانه اي تبديل شد که در طول 36 سال گذشته هر روز پوچي آن بيشتر براي ملت ها به نمايش در آمد. از روزي که امام خميني به آمريکا عنوان "شيطان بزرگ" را داد و با صراحت اعلام کرد "آمريکا هيچ غلطي نمي تواند بکند" همه فهميدند به حکم کلام الهي که "ان کيدالشيطان کان ضعيفا" مي توان ابرقدرت هاي ظاهري را از پا در آورد و با تکيه بر قدرت ايمان بر قدرت هاي مادي غلبه کرد. اين واقعيت، ابتدا در ايران با انقلاب اسلامي تجربه شد و اکنون اين قدرت مرجعيت در عراق است که بار ديگر اين واقعيت را به اثبات مي رساند که مرجعيت، ابرقدرت واقعي است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 22]