واضح آرشیو وب فارسی:فارس: یازدهمین عصرانه ادبی فارس؛ بزرگداشت محمدحسین انصاری نژاد/۱
بیا یک روز قدری آسمانیتر بیندیشیم
از آنجا که انصاری نژاد شاعری روحانی است و در دامان حوزه و روحانیت پرورش یافته، از نوعی بصیرت و هوشمندی دینی برخوردار است که همین امتیاز شعرش را تا حدود زیادی از آسیب هایی که گریبانگیر شعر آیینی روزگار ماست مصون نگاه داشته است.
خبرگزاری فارس - رضا اسماعیلی؛ یادداشت زیر به انگیزه یازدهمین عصرانه ادبی فارس است که به بزرگداشت شاعر انقلاب «محمد حسین انصاری نژاد» می پردازد. * بیا یک روز قدری آسمانیتر بیندیشیم به ادراک نسیم باغ نیلوفر بیندیشیم تمام آسمان را سبز تسبیح خدا دیدم چه میشد دست کم یک سجدهی دیگر بیندیشیم سحر سجادهمان را مرغ آمین میبرد بالا اگر غرق نماز شبنم و شبدر بیندیشیم محمد حسین انصاری نژاد شاعری خونگرم ، صمیمی ، بی آلایش و کویری زاد است که او را قبل از هر چیز ، با غزل های زلال و آسمانی اش شناختم . شاعری که سر بر آستان جانان دارد و همچون " فرزدق " و " دعبل " شعر را آیینه ی آیین ، و سنگری برای پاسداری از آرمان های بلند الهی و انسانی می داند. اگر روزی بخواهم دفتری برگزیده از شعر آیینی شاعران نسل سوم انقلاب را عرضه کنم ، بدون هیچ گونه شکی ، پیشانی این دفتر به نمونه هایی از آیینی سروده های درخشان انصاری نژاد مزین خواهد شد. انسجام ساختاری ، فصاحت ، خلاقیت و نو آوری در مضمون پردازی ، بهره گیری هنرمندانه از آرایه های کلامی ، تخیل فرهیخته متکی بر معرفت دینی ،سلامت و رسایی زبان با تکیه بر سنت شعر فارسی ، همخونی و همخوانی عناصر متن ( زبان ، اندیشه ، عاطفه و تخیل ) ، توجه به ابعاد زیبا شناختی روایت های دینی - بخصوص واقعه عاشورا - از مولفه های قابل ستایش " آیینی سروده های " این شاعر توانمند است . مهم تر از همه آن که انصاری نژاد از آنجا که شاعری روحانی است و در دامان حوزه و روحانیت پرورش یافته است ، از نوعی بصیرت و هوشمندی دینی برخوردار است که همین امتیاز شعرش را تا حدود زیادی از آسیب هایی که گریبانگیر شعر آیینی روزگار ماست ، مصون نگاه داشته است. این که انصاری نژاد در عرصه شعر آیینی خوش درخشیده ، دلیلی بر طهارت نفس و صفای باطن اوست، چرا که وارد شدن به این حریم مقدس اهلیت می خواهد : تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش سرودن شعر آیینی " ادب و آداب " دارد. شاعر در این عرصه نمی تواند همچون عرصه های دیگر تنها به خیال پردازی صرف بپردازد. چرا که او در این منزل باید زبان به مدح و منقبت اسوه هایی باز کند که پیش از این ، حضرت حق زبان به ستایش آنها گشوده است. همین امر کار را بر او دشوار می کند. از همین رو ، شاعر آیینی باید روزنه ای به جان کلمات باز کند و به مدد «دانش و بینشی» عمیق و اجتهادی پیامبرگونه، در سیر و سلوکی عاشقانه و کشف و شهودی عارفانه، با جان کلمات به «سماع» برخیزد و از ژرفنای اقیانوس کرانه ناپدید واژگان و کلمات، به استخراج گوهرهای ناب معنا دست یازد. شاعر آیینی پیش از سرودن ،ابتدا باید قصد قربت کند و در ادامه از انفاس قدسی معصومین ( علیهم السلام ) طلب همت . طهارت روح و ذکر نیز از دیگر لوازمی است که برای گام زدن در این وادی باید به آنها چنگ زد ، چنان که حضرت عطار می فرماید : ذکر باید گفت تا فکر آورد صد هزاران معنی بکر آورد شعر آیینی، یعنی به مدد لطف حضرت دوست، آیینگی امان را عریان کنیم تا «خدا» در کالبد واژه های از جان برآمده، تجلی کند. آری ، رسالت دین و آیین، زنگار روبی از آیینه جان و پرده برداری از سیمای فطرت ماست. باید حجاب ها را کنار بزنیم، و بی پرده و بی نقاب، به زیارت آفتاب مشرف شویم : میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز تردیدی نیست که در لحظات ناب خلسه و خلوص ، آنچه به مدد روح القدس بر زبان شاعر آیینی جاری می شود ، الهامی از جنس وحی است. در این آنات ، شاعر آیینی دلشده ای از خویش رسته و به حق پیوسته است که جز جلوات جمال و جلال حضرت حق چیز دیگری نمی بیند .از همین روست که حضرت لسان الغیب حافظ شیرازی می فرماید : بارها گفته ام و بار دگر می گویم که من دلشده این ره نه به خود می پویم در پس آینه طوطی صفتم داشته اند آن چه استاد ازل گفت بگو ، می گویم عالم عامل و عارف کامل ، حضرت مولانا نیز به گونه ای دیگربر پیشانی این حقیقت روشن مهر تایید می زند و می فرماید : تو مپندار که من شعر به خود می گویم
تا که هشیارم و بیدار، یکی دم نزنم به همراه طهارت روح ، کلیدهای دیگری همچون نیت ، ذکر و توکل نیز باید در دستان شاعر آیینی باشد ، تا فیض روح القدس او را یاری کند و زبانش را برای نعت آل الله گویا. شاعری که وارث این کلیدهای نورانی باشد ، یقینا به حریم خلوت انس دوست راه خواهد برد و تا " ملکوت کلمات " قد خواهد کشید. جان کلام آن که ، شاعر ظریف اندیش و دقیقه یاب حضرت انصاری نژاد ، در عرصه شعر آیینی از وارثان " آب و خرد و روشنی " است که اگر بر همین صراط استوار بماند ، آینده روشنی در انتظار اوست. این جوانمرد شاعر ، فرزند زمان خویشتن است ، آن چنان که در آیینه ی غزل های زلال و قصیده های فاخر و با صلابتش می توان سیمای روشن و زلال انسان مسلمان عصر حاضر را به تماشا نشست. انسان مسلمان و معتقدی که در عین بندگی و تسلیم بودن بر آستان جانان، دلش می خواهد باچشمانی باز ایمان بیاورد، فلسفه ی احکام را بداند ، علت عقلانی هر چیزی را سوال کند و از گذرگاه تردید و شک به اقامتگاه ایمن «یقین» برسد و در یک کلام «مسلمان اسمی» و شناسنامه ای نباشد ، بلکه از روی «اختیار» و با «شناخت» به وحدانیت حضرت حق شهادت دهد : کسی دل را به سقف آسمان سنجاق خواهد کرد اگر در سایهی ابری نوازشگر بیندیشیم خدا را در سکوت سنگها باید تماشا کرد قنوت درهها جاری است سر تا سر بیندیشیم صدامّان میکنند از سمت آبیها اگر یک روز شبیه کودکیها باز خوش باور بیندیشیم در خاتمه ی این گفتار بر خود وظیفه می دانم به عنوان عضوی کوچک از جامعه شاعران آیینی ، به دوست شاعرم جناب انصاری نژاد عزیز بابت خلق و آفرینش چنین آثار مانا و فاخری صمیمانه تبریک بگویم . با آرزوی شکوفایی و بالندگی هر چه بیشتر برای این شاعر روشنی اندیش ، فروتن ، نجیب و صمیمی ، به عنوان حسن ختام ، موعودیه ی بسیار زیبایی از این مجموعه ارجمند را با هم زمزمه می کنیم : کجـای وسعـتی از آفتـاب گـردانها نشــستهای بـه تماشـای ما پریشانها؟ کجای این شب مهتـاب میزنـی لبخنـد بـه روی مزرعـهی آفتـاب گــردانها شهیــد بـاغ اشـارات چشـمهای تـواند کـه ماندهاند در اوصافشان غزل خوانها زمـین قلمرو گلهای آفتابـی تـوست زمــان پـر از هیجـان شکوفـه بارانها دوباره دست تکان میدهی بر آن سـوها دوباره حس شگفتی است در نیستانها کنار تپهی نـرگس مســافری میخوانـد خوشا هوای تو و جشن گل به دامانها درآ که تفرقـه تعطیل کرده عاطفــه را پــرندگان پـراکنـدهاند انسـانها بـهار میرسـد از راه، تـازه مثــل ظهور خوش است فرصت گل چیدن از فراوانها انتهای پیام/
93/03/28 - 13:39
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 50]