واضح آرشیو وب فارسی:فارس: یادداشت
انتخابی که پاشنهآشیل معاونت هنری شده است
اکنون بهنظر میرسد که تنها راه حل برون رفت از این فضای فرسایشی و ملال آور تئاتر، شجاعت اعتراف به انتخاب اشتباه و تصحیح آن در کوتاهترین زمان ممکن از سوی کسانی است که باعث و بانی این بیتدبیری بودهاند .
به گزارش خبرگزاری فارس_ روحالله زندیفرد: پس از روی کار آمدن دولت جدید و تغییر سیاستها و نگاه دولت در زمینههای فرهنگی و هنری ،اگرچه در حوزههای مربوط به هنر فضا بازتر شد اما این تغییر نگاه و باز شدن فضا با تاخیرهای طولانی در معرفی مدیران هنری و مطرح کردن موضوعاتی مثل بدهی 13 میلیاردی معاونت هنری گذشته (که صرفا در حد یک ادعای بدون سند باقی ماند) دوباره موجب دلسردی هنرمندان شد. مرادخانی پس از کش و قوس فراوان،هشدار رسانهها و گذر زمانی طولانی (بخوانید یک وقت کشی ملال آور و بیسرانجام) به جای انتخاب مدیری پر انرژی ، کاربلد و با انگیزه برای تئاتر به انتخاب مدیری بازنشسته و مسن از تبار صدا و سیما بسنده کرد. مدیری که فاقد تجربه و اشراف کافی نسبت به فضای تئاتر بود. مدیری که تئاتریها را نمیشناخت و تئاتریها هم او را! مدیری که بر اساس شنیدههای موثق، از سوی پدر خواندههای متمول و خود خوانده تئاتر تجربی ایران به معاونت هنری پیشنهاد شده بود، همانهایی که این روزها سیاست سکوت اختیار کردهاند و انگار نه انگار که باعث و بانی این انتخاب نامناسب بودهاند. آنچه از شواهد مشخص است، شخص معاون هنری خود نیز بلاتکلیف آشی است که برای اهالی تئاتر پخته است. چرا که نه آشکارا از انتخابش حمایت میکند و نه عذر این مدیر را میخواهد. دود این تراژدی اما فقط و فقط به چشم اهالی مظلوم تئاتر میرود. این روزها استعفاها از یک سو و انتصابهای فاقد کارشناسی لازم از سوی دیگر، بیش از هر زمانی عرصه را به اهالی تئاتر تنگ کرده است. اما از اینها مهمتر بحث عدم حمایت مالی مرکز هنرهای نمایشی از اجرای نمایشها با وجود در اختیار داشتن منابع مالی مشخص است. به عبارت سادهتر، مرکز هنرهای نمایشی این روزها آشکارا دست از همان اندک حمایتهای سابق از گروههای نمایشی برداشته و در عوض با طلب کردن بخشی از گیشه تئاتریها، برای انجمن هنرهای نمایشی، درآمد زایی میکند. هنرمندان نجیبانه اعتراض میکنند، اما مدیر جدید در مقابل سیل اعتراضات به این رویه نامبارک، باز هم سیاست کلیشهای سکوت را برگزیده و همچنان مصاحبههای کنترل شده از سوی مشاوران خود با رادیو و تلویزیون را به گفتگویی چالشی با اصحاب رسانه و مطبوعات ترجیح میدهد. او چندی پیش در گفتگویی رادیویی به خانواده تئاتر توصیه کرده که «اجرا رفتن نمایشهایی با سالنهای پر و حضور تماشاگران مشتاق را غنیمت بشمارند و قدر بدانند». او اما کاش او میدانست که این سالنهای پر از تماشاگر، حاصل خون دل خوردن تئاتریها، تمرینهای شش ماهه، کیفیت اجراها و نیز حذف ممیزیهای سلیقهای و بی در و پیکر است، نه حاصل سیاستهای ناکار آمد و مدیریت منفعل وی بر حوزه تئاتر! اگر هم قرار بر قدردانی و قدر شناسی است، این مهم بیشک وظیفه وی است که با حمایتهای لازم و کافی، قدردان هنرمندانی باشد که با کیفیت آثارشان، مخاطبان را به خرید بلیتهای 20 هزار تومانی برای تماشای تئاتر ترغیب میکنند، آن هم در این وضعیت اقتصادی نامناسب این روزهای جامعه هنردوست ایرانی! اکنون بهنظر میرسد که متاسفانه گویا ره آورد دولت تدبیر و امید برای تئاتریها، بیتدبیری و ناامیدی بوده است و تنها راه حل برون رفت از این فضای فرسایشی و ملال آور، شجاعت اعتراف به انتخاب اشتباه و تصحیح آن در کوتاهترین زمان ممکن از سوی کسانی است که باعث و بانی این بیتدبیری بودهاند و باید منتظر ماند و دید که آیا با تصمیمی دوباره، آب رفته را به جوی باز میگردد و کمی هم تدبیر و امید به تئاتریها هم هدیه میشود یا خیر. انتهای پیام/
93/02/27 - 12:18
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 32]