محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1828078438
ستاره اسکندری: اعتبار شهلا به عاشق بودن است، نه قاتل بودن
واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: ستاره اسکندری: اعتبار شهلا به عاشق بودن است، نه قاتل بودن
بدون شك ستاره اسكندری یكی از تاثیرگذارترین و موفقترین بازیگران تئاتر است؛ بازیگری كه عاشق تئاتر است و نسبت به آن همیشه احساس مسوولیت میكند.
در سالهای ابتدایی دهه 70 با بازی در نمایشهای دانشجویی روی صحنه آمد و خوش درخشید. حضور در نمایشهایی چون دندون طلا، سعادت لرزان مردمان تیره روز، رمئو و ژولیت، شكار روباه، شب هزار و یكم او را به بازیگری مثال زدنی بدل كرد. البته او در این سالها به دلیل سیاستهای غلط در تئاتر بارها از این حوزه دوری كرده و بیشتر در تلویزیون فعالیت كرده است. او بعد از شش سال دوری ازتئاتر با نمایش متفاوتی روی صحنه بازگشته كه حكایت سه زن عاشق است. همسر عباس دوران، لیلا اسفندیاری و شهلا جاهد زنان عاشقی هستند كه زندگیشان به تصویر كشیده شده است. شهلا جاهد زنی كه به اتهام قتل همسر ناصر محمد خانی (فوتبالیست) اعدام شد وستاره اسكندری آن را بسیار تاثیرگذار اجرا كرده است و جانی دوباره بخشیده. به بهانه اجرا این نمایش با او گفتوگویی انجام دادیم.حدود شش سال از آخرین اجرایی كه در تتاتر داشتید میگذرد. چه اتفاقی شما را به عنوان یك بازیگر حرفهیی تئاتر مجاب كرد كه مدت طولانی از تئاتر دور بمانید؟تئاتر در هر دورانی كار سختی بوده و پر از بودنها و نبودنهاست. اما در دوران آقای خاتمی نوعی شكوفایی در تئاتر اتفاق افتاد كه نسل جدیدی پر از پویایی و خلاقیت را به تئاتر معرفی كرد. بعدها سیاست تئاتر عوض شد و به سمت تهی شدن از اندیشه پیش رفت. در آن سالها دو كار بازگشت به خانه پدری نوشته علیرضا نادری و كارگردانی محسن علیخانی و بهمن بغداد به كارگردانی شبنم طلوعی را تمرین میكردیم كه هر كدام حدود چهار پنج ماه زمان برد. اما هر دو در مرحله بازبینی متوقف شدند و هیچكس هم پاسخگوی این جریانات نبود. آن زمان به دلیل اعمال سلایق مختلف در تئاتر و ندیده گرفتن تلاشهای بیوقفه، نامهیی نوشتم و از دنیای تئاتر خداحافظی كردم. از آنجایی كه حرفهیی جز بازیگری نداشتم، فعالیتم را روی تصویر و تلویزیون متمركز كردم.در این سالها فقط نمایش شكار روباه را كار كردم، آن هم به این دلیل كه شاگرد دكتر رفیعی بودم و همچنین كاری بود پر از مسائل اجتماعی و مسائلی كه به آن معتقدم و دوستشان دارم. در سال 90 آقای پاكدل كاری به اسم عشق عالیجناب را به من پیشنهاد دادند كه در حین تمرین با بازبینیهای متفاوتی روبهرو شد. سرانجام در جشنواره اجرا شد، اما از اجرای عمومی بازماند. در واكنش به اتفاقی كه برای این كار افتاد، به عنوان كسی كه از تئاتر برخاسته و ریشههایش از صحنه آب میخورد، وظیفه خودم دانستم كه به تئاتر برگردم و در جهت خصوصیسازی تئاتر گام بردارم. احساس كردم در سنی هستم كه باید حق خودم را بگیرم و اگر به لحاظ دولتی از تئاتر حمایت نمیشود خودمان باید بایستیم و از تئاتر حمایت كنیم.بعد از نمایش 33 درصد نیل سایمون كه به عنوان تهیهكننده در كنار گروه حضور داشتید دیگر تهیهكننده نبودید و از آن تاریخ دو سال میگذرد.من دوست داشتم كه این راه را ادامه بدهم اما با مشكل محدودیت سالن مواجه شدم و این سادهانگاری من بود كه فكر میكردم میتوانم یكتنه از یك جریان حمایت كنم. تئاتر 33 درصد نیل سایمون را در تابستان 91 اجرا كردیم و قرار بود چند ماه بعد از آن نمایش همهوایی را روی صحنه ببریم، ولی سالن نداشتیم و كار به سال 93 كشیده شد.كمبود سالن و شرایط سخت كار در تئاتر در تمام این سالها به عدم مدیریت مناسب برمیگردد كه گلایه مشترك عده زیادی از هنرمندان و فارغالتحصیلان پشت در مانده تئاتر است. به عقیده من برای بازیگری مثل شما كه همیشه دغدغه تئاتر را داشتهاید، دوری از صحنه مثل سم میماند. این فاصله طولانی و دوباره روی صحنه آمدن آمادگی میخواهد. این شرایط سخت نیست؟سخت است اما اعتراضهای من به شرایط موجود، هیچ گاه یك قهر شخصی یا فردی نبوده. بحث من این است كه چطور مسوولان ما هیچوقت متوجه نمیشوند و اعتراضهای بازیگر متعهد را ندیده میگیرند و فكر میكنند من یك مساله فردی دارم. مساله من این است كه امروزه ارزشها جابهجا شدهاند. شما در تلویزیون چند بازی خوب پیدا میكنید؟ تلویزیونی كه 10 سال پیش در آن سریالهای ماندگار داشتیم و امروز به جز معدود كارهای خوب، عرصه تولید پخش برنامههای بنجل و بیارزش شده است.در این غیبتها و رفت و آمدها چقدر نگران بازی خودتان بودید و نسبت به شخصیت حرفهیی خودتان احساس مسوولیت میكردید؟ اینكه سعی كنید همیشه خود را روی صحنه سرپا نگه دارید و همچنان موفق باشید.سالهاست كه به عنوان بازیگر تئاتر شناخته شدهام ولی در كارنامه تئاتریام حدود 12 یا 13 اجرا در صحنه داشتهام كه تعداد كمی است. شاید دلیل اینكه به عنوان یك بازیگر تئاتر مطرح هستم این باشد كه به شدت نسبت به تئاتر احساس مسوولیت دارم و حضور در تئاتر را برای خودم یك رسالت فرهنگی میدانم. بنابراین سعی میكنم از هیچ تلاشی فروگذار نكنم كه بتوانم خود را در حیطه بازیگری سرپا نگه دارم.به نظر یكی از امتیازهای بازیگری شما این است كه محدود به یك گروه نبودهاید و هیچگاه خود را محدود به یك نوع تفكر یا شیوه بازیگری نكردهاید. اگر تمام نقشهایتان را كنار هم بگذاریم، نقشهای متفاوتی میبینیم كه هر كدام حس و حالی متعلق به خود دارند. آیا این شیوه بازیگری و راهی كه در این سالها طی كردهاید خودخواسته است؟صددرصد این طور بوده. من از آن دسته بازیگرانی هستم كه از كلیشه حذر دارم. یكی از دلایل نیاز من به بازیگری این است كه بتوانم در قالب آدمهای مختلف زندگی كنم. این تعدد زندگی در بازیگری را دوست دارم و دلم میخواهد كه فقط ستاره اسكندری نباشم. بنابراین نهتنها در تئاتر، بلكه در تلویزیون هم سعی كردم چهرههای متفاوتی را تجربه كنم. همیشه متفاوتترین نقشها را انتخاب كردم تا در یك قالب جدید خودم را پیدا كنم.جریان محدود نشدن به یك گروه هم انتخاب خودتان بوده است؟ما عضو گروهی به اسم «تئاتر زیتون» به سرپرستی محسن علیخانی بودیم كه در همان اوایل تشكیل گروه، سلایق مدیریتی در تئاتر رخ داد و كارهای ما متوقف ماند و گروه پراكنده شدند. بعد از آن بود كه با دكتر رفیعی همكاری كردم و هنوز هم این همكاری ادامه دارد. اما كارهای دكتر رفیعی آنقدر تنوع زیادی دارد كه هیچ گاه حضور مداوم در كارهای ایشان، بازیگر را به ورطه تكرار نخواهد انداخت. من از اینكه با یك گروه ثابت كار كنم خوشحال خواهم شد، اما گروهی مثل دكتر رفیعی، تنوع و دوری از قالبهای همیشگی را در برنامه كاری خود دارند. به طور كلی كار كردن در نمایشهای خوب و همكاری با گروهی كه حرفی برای گفتن داشته باشد را دوست دارم و سعی میكنم خودم را محدود نكنم. در این سالها پیشنهادهای متعدد تئاتری داشتم اما هیچ كدام جذبم نكرده است به جز اتفاق همهوایی.بازی كردن نقش سه زن خاص كه در مركز داستانهایی بزرگ قرار دارند، هر بازیگری را وسوسه میكند و شاید كسی بدش نیاید این نقشها به او پیشنهاد شود. پیش از این یك بار در نمایش دیگری به زندگی شهلا جاهد پرداخت شده بود ولی در سینما هیچ گاه چنین موضوعاتی نبوده است. همین ویژگی متفاوت بودن سوژه باعث شد كه جذب این نمایش بشوید؟یكی از جذابیتهای این كار برای من قرار گرفتن سه زن در كنار یكدیگر در بستر عشق است. اگر پایه و اساس درام روی قتل قرار داشت شاید برایم چندان جاذبه ایجاد نمیكرد، اما اینجا قتل و جنایت در حاشیه است و مضمون محوری نمایش، عشقی است كه از زاویه نگاه سه زن روایت میشود. شهلا جاهد هم یكی از این سه زن و شاید مشهورترین آنهاست، اما اهمیت او در نمایشنامه به اعتبار عاشق بودنش است نه قاتل بودنش. جذابیت دیگری كه این نمایش برای من داشت، تم اجتماعی آن بود. برای من كه شرایط جامعه در دوران جنگ و بمباران را از نزدیك لمس كردهام، بستر اجتماعی این نمایش تداعیكننده مسیری است كه جامعه ایران در 30 سال گذشته طی كرده است.برایم خیلی جالب است كه مهین صدری نویسنده این نمایش توانسته بستر اجتماعی كار را تا این اندازه واقعی و ملموس طراحی كند و شخصیتهایی بسازد كه مستقیم از قلب زندگی واقعی آمدهاند. انگار منم كه در روزهای پرآشوب دهه 60 زندگی میكنم و هر بار با آمدن جسد شهیدی تازه یا خبر اصابت موشك به خانهیی دیگر، به هم میریزم. گاهی موقع خواندن متن، به حال و هوای مدرسه سفر میكردم و گاهی تكههایی از زندگیام از مقابل چشمانم میگذشت.به نظرم این نقش جزو نقشهایی است كه مدتها منتظرش بودهاید. چون لااقل در چند سال اخیر نقشی نداشتهاید كه تا این اندازه به واقعیتهای اجتماعی نزدیك باشد.دقیقا همین طور است. در این سالها اغلب كارهایی كه با داعیه اجتماعی بودن ساخته شدهاند، برای من جعلی و سطح پایین جلوه كردهاند، چون پر از شعار و فریب و قهرمانسازی بیهودهاند. اما وقتی نخستین بار این متن را خواندم باورم نمیشد كه پس از سالها انتظار، نقشی به من پیشنهاد شده كه از هرگونه شعارزدگی و قهرمانسازی خالی است. حتی اتفاقات سالهای گذشته هم در نمایش به گونهیی روایت میشود كه كاملا به واقعیت پایبند است و سعی نمیكند از آن جریان استفاده ابزاری كند.از اول قرار بود شما نقش شهلا جاهد را بازی كنید؟بله. وقتی متن را خواندم، به نظرم رسید كه هر سه نقش جاذبههای زیادی دارند، اما به دلیل سالها دوری من از تئاتر، ترجیح دادم نقشی را به عهده بگیرم كه مجال برونریزی بیشتری برایم فراهم كند. بعد از این همه سال آنقدر حرف و عشق و اعتراض در وجودم ذخیره شده بود كه دنبال فرصتی برای بیرون ریختن درونیاتم میگشتم و نقش شهلا جاهد به من فرصت میداد كه روی صحنه همه انرژیام را تخلیه كنم.پیش از خواندن متن، چقدر شهلا جاهد را میشناختید؟ دربارهاش چه چیزهایی خوانده بودید و شنیده بودید؟حدود هشت سال پیش مهناز افضلی مستندی ساخت به اسم كارت قرمز كه در خانه سینما اكران شد. من وقتی فیلم را دیدم خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم. به عنوان یك پرسپولیسی قدیمی كه ناصر محمدخانی را دوست داشتم و دوستدار جدی فوتبال بودم، نمیتوانستم تماشای كارت قرمز را از دست بدهم و ضمنا كم و بیش با سیر پرونده و ماجرای پرفراز و نشیب شهلا جاهد و ناصر محمدخانی هم آشنا بودم. موقع تماشای كارت قرمز، برایم جالب بود كه یك زن عامی مثل شهلا جاهد، چطور میتواند دوربین را تا این اندازه بشناسد و ویژگیهای حرف زدن و حركت كردن در مقابل دوربین را بلد باشد. چنان هوشمندانه در برابر دوربین حركت میكرد و حرف می زد و نگاه میكرد كه با خودم فكر كردم این زن باید هنرپیشه میشد! بعد از آن برخوردی با شهلا جاهد نداشتم، اما گاهی در روزنامهها خبرهای مربوط به دادگاه او را تعقیب میكردم تا جایی كه اعدام شد و قصهاش به سر رسید. البته اعدامش مرا متاثر كرد، اما نه به خاطر شخص او. كلا هر انسانی كه اعدام میشود مرگش برای من متاثركننده و غمانگیز است، جز قاچاقچیهای مواد مخدر و متجاوزان.برای اعدام شهلا جاهد هم متاسف شدم، ولی دیگر به او فكر نمیكردم تا دو سه سال پیش كه موضوع این نمایش پیش آمد. آن زمان هنوز حرفی از كار ساناز بیان نبود. من حس كردم چقدر دلم میخواهد نقش شهلا جاهد را بازی كنم و این تمایل برای خودم هم جالب بود، چون من 180درجه با شهلا جاهد فرق دارم. هم از لحاظ اعتقادات و سبك زندگی و هم از نظر روحیه و شیوه فكر كردن و عمل كردن. حتی رفتار او را تایید هم نمیكنم و آن منظر را دوست ندارم و به همین دلیل هم از اینكه اسمش را در این نمایش قهرمان بگذارم پرهیز میكنم. اما به عنوان یك شخصیت برایم جذاب است. به خاطر عصیان و سرسختیاش و به خاطر ایستادگیاش در عشق. به نظرم اتفاق بزرگ و كمنظیری است كه یك زن با همه وجودش پای عشق و علاقهاش میایستد. ضمن اینكه این شخصیت نوعی رازآلودگی دارد كه هنوز هم نمیتوانم باور كنم كه او قاتل است. با اینكه حكمش صادر شده و شواهد علیه او بودند اما من در عمق وجودم احساس میكنم شهلا جاهد متهم پروندهیی است كه سراسرش را ابهام و رازآلودگی فراگرفته است.این رازآلودگی را در بازیتان هم تاثیر دادید و نقش را با كیفیتی مبهم و رمزآلود بازی كردید. شخصیت شهلا جاهد با بازی شما زنی است كه آرایشگری میكند و قدری شیطنت هم دارد و نمیتوان به راحتی باور كرد كه این زن وارد یك زندگی دیگر شده باشد و همسر مرد مورد علاقهاش را بیرحمانه كشته باشد و زمانی كه به پایان اجرا نزدیك میشویم بازی شما طوری است كه تماشاگر دلش به حال شهلا میسوزد.بله، دلیلش همین كیفیت مبهم و آلودگیهایی است كه شخصیت شهلا را در هالهیی از ابهام و دوگانگی فرو برده است. به نظرم اتفاقی كه برای او افتاد یك اتفاق معمولی نبود. نه عشقش یك عشق ممنوعه عادی بود و نه زندگی و مرگش شبیه آدمهای اطرافش بود. خوب یا بد، پدیدهیی بود كه در هر دورهیی فقط یك بار شكل میگیرد.همیشه برای كارهایتان ایده دارید و برای تكامل نقش تلاش میكنید. وقتی قرار شد نقش شهلا جاهد را بازی كنید چقدر سراغ منابع و اطلاعات موجود رفتید و به چه سندها و روایتهایی متكی بودید؟وقتی قرار شد این نقش را بازی كنم، نخستین كاری كه كردم این بود كه دیگر سراغ شهلا جاهد نرفتم. دلیلش تجربه من در سریال نرگس بود. وقتی پوپك گلدره عزیز تصادف كرد و قرار شد من نقش پوپك را ادامه بدهم، به من گفتند كه بیا و راشهای بازی پوپك را ببین. من این كار را نكردم، چون اولا حالم بد میشد و ثانیا میترسیدم كه تحت تاثیر سبك بازی او، بازی خودم هم از یادم برود و نقش را به شكلی دوگانه بازی كنم. واقعا هم سعی كردم كار خودم را بكنم، چون شخصیت نرگس در متن به قدری كامل و پرجزییات بود كه لزومی نداشت از بازی یك بازیگر دیگر تقلید كنم و كافی بود طبق متن جلو بروم. خوشبختانه این اتفاق افتاد و مردم بعد از یكی، دو قسمت آنقدر راحت و پذیرا برخورد كردند كه انگار از اول این نقش را خود من بازی كرده بودم.با این تجربه، وقتی صحبت نقش شهلا جاهد پیش آمد تصمیم گرفتم اصلا دربارهاش تحقیق نكنم و مطالبی را كه دربارهاش نوشته میشود، نخوانم. این را هم در نظر بگیرید كه این كار خیلی سخت بود چون دو، سه سال پیش موضوع شهلا جاهد داغ بود و رسانهها دائم دربارهاش مطلب چاپ میكردند. ضمن اینكه متن مهین صدری آنقدر غنی و كامل بود كه ترجیح دادم فقط به آن اتكا كنم. جالب است كه الان پس از چند شب اجرا، گاهی تماشاگران به من میگویند چقدر بازیات شبیه رفتار واقعی شهلا در دادگاه است در حالی كه من قصدی برای بازسازی حركات او نداشتم اما به طور طبیعی رفتار چنین شخصیتی همانگونه میشود كه در بازی من شده است. خیلی دوست دارم مهناز افضلی به عنوان كسی كه بیشترین تماس را با شهلا داشته است، بیاید و نمایش ما را ببیند و درباره بازیام نظرش را بگوید.پس اسم این نمایش را نباید بگذاریم تئاتر مستند...اصلا بخشی از این كار تخیلات مهین صدری است. مثلا كودكی شخصیت یا فضای صحنه اعدام هیچ ربطی به واقعیت ندارد. طراحی صحنه، گریم، فضاسازیها و حتی نحوه بیان و روایت كاملا اصیل و متكی بر خیالپردازی نویسنده و كارگردان است. بیشتر حالت یك تئاتر مفهومی را دارد كه قسمتهایی از داستانش از شخصیتهایی واقعی وام گرفته شده است. ما سعی كردیم درباره هیچ شخصیتی قضاوتی نكنیم. البته به جز شهید دوران كه واقعا كار بزرگی برای این مملكت كرد و نمیتوان نسبت به او بیتفاوت ماند.مخاطبان هم از نزدیك با شهلا جاهد برخورد نداشتهاند و به این ترتیب شما میتوانید شخصیت دراماتیك مورد نظرتان را بدون درگیر شدن با شمایل واقعی او بسازید.بله، اصلا مهم نیست كه من شبیه شهلا باشم یا نباشم. اینكه میگویم دوست دارم مهناز افضلی بیاید و كار را ببیند، به این دلیل نیست كه درباره شباهت بازیام با شهلای واقعی نظر بدهد، اتفاقا دوست دارم درباره برداشت و نگاه متفاوتی كه از این شخصیت داشتهایم نظر او را بپرسم. قرار نیست من شهلا جاهد را روی صحنه بیاورم. كار من این است كه یك عشق را از كودكی تا مرگ تصویر كنم. مهم این است كه خوانش من از این شخصیت، بتواند تماشاگران این نمایش را تحت تاثیر قرار دهد. گاهی در واكنش تماشاگران و نقدهایی كه اینجا و آنجا مینویسند، نكتههایی میبینم كه برایم خیلی باارزش است. چون تماشاگران عادی گاه مفاهیمی را از دل كار بیرون میكشند كه بسیار ظریف است و آدم خوشحال میشود كه چنین جزییاتی توسط مخاطبانش درك میشود.در صحبتهایتان گفتید كه خیلی تحت تاثیر این نقش بودید و شخصیت شهلا رویتان تاثیر عمیقی گذاشته است.این نمایش كلا فضایی سنگین دارد. آدم در چاه عمیقی از احساسات و افكار سقوط میكند كه خیلی سنگین هستند. بعد از 20 سال تجربه بازیگری، تصورم این بود كه بازیگری تكنیكی هستم و دیگر تحت تاثیر نقش قرار نمیگیرم اما این كار نشان داد كه من اشتباه میكردم. زندگی و سرنوشت هر سه شخصیت این نمایش چنان سنگین و غمناك است كه همه فكر و ذهنم را درگیر كرده است. دلم میخواهد وقتی این كار تمام شد، به جایی بروم كه هیچ نشانی از این شخصیتها نباشد. این كار من را به نوعی پوچی نزدیك میكند و ذهنم را با ارزشهایی مواجه میكند كه برایم قابل درك نیستند. این روزها خیلی به شهیدان گمنام فكر میكنم، به بچههای آبادان و خرمشهر، به كسانی كه جانشان را دادند ولی كسی به یادشان نمیآورد.
گرد آوری: فرهنگ و هنر سیمرغwww.seemorgh.com/culture
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 98]
صفحات پیشنهادی
جاده قدیم سریال مناسبتی شبکه 3 شد/ خیلی با ستاره بودن موافق نیستم
یکتا ناصر جاده قدیم سریال مناسبتی شبکه 3 شد خیلی با ستاره بودن موافق نیستم جاده قدیم امروز در یکی از لوکیشنهای تهران کلید میخورد یکتا ناصر بازیگر سینما و تلویزیون با اشاره به حضورش در جاده قدیم در گفتگو با خبرنگار رادیو تلویزیون باشگاه خبرنگاران گفت امروز جاده قدیمستارههای فوتبال چگونه بودند و چگونه شدند + تصاویر
ستارههای فوتبال چگونه بودند و چگونه شدند تصاویر یورو اسپورت در گزارشی از تصاویر کودکی چند بازیکن رونمایی و این تصاویر را با چهره کنونی این بازیکنان مقایسه کرد این یک قاعده فوتبالی است که رسانهها توجه بیشتری به ستارهها دارند و کمتر روزی است که چهره آنها در سایت ها و روزنامهدرویشرضا منظمی: همه کارهای «لطفی» بهترین بودند
جمعه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۱۵ ۰۰ درویشرضا منظمی - موسیقیدان و نوازندهی کمانچه - گفت تا سالها باید مدیون زحمتهای محمدرضا لطفی در حوزهی موسیقی سنتی باشیم به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا احمد مسجدجامعی - رییس شورای شهر تهران - در برنامهی تهرانگردی این هفتفیلم های سینمایی تلویزیون در نوروز 93 قابل قبول بودند
گزارش شورای نظارت بر سازمان صداوسیما فیلم های سینمایی تلویزیون در نوروز 93 قابل قبول بودند خبرگزاری پانا فیلم های سینمایی پخش شده در ایام نوروز در شبکه های پنج گانه سیما نسبت به سالهای گذشته پیشرفت قابل قبولی داشت ۱۳۹۳ جمعه ۵ ارديبهشت ساعت 13 29 به گزارش سرویس فرهنگی پانا به نمریل استریپ: فکر می کردم برای بازیگر بودن زیادی زشتم!+ تصاویر
مریل استریپ فکر می کردم برای بازیگر بودن زیادی زشتم تصاویردر این گزارش تصاویر بانو مریل استریپ را در لباس های متفاوتش در طول سالیان گذشته ببینید بعضی از تصاویر برای انتشار دچار تغییراتی جزیی شده اند بی شک یکی از بزرگترین بازیگران قرن حاضر است خانم مریل استریپ با بیمجموعه شعر «بودن سخت است» منتشر شد
شنبه ۶ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۱۶ ۵۰ مجموعه شعر بودن سخت است سروده فرهاد فریدزاده منتشر شده و در نمایشگاه کتاب تهران عرضه میشود به گزارش خبرنگار ادبیات و نشر خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا این شاعر درباره کتابش عنوان کرد اشعار این کتاب بر اساس زمان سرایش چیده نشدهاند بلکه بنا بآل احمد: «نویسنده بودن» جامعترین فیلم مستند درباره جلال است
آل احمد نویسنده بودن جامعترین فیلم مستند درباره جلال است فرهنگ > سینما - مصطفی آل احمد با اشاره به تحقیقات گستردهای که برای ساخت مستند نویسنده بودن انجام داده تاکید کرد این فیلم تصویری واقعی از جلال آل احمد به نمایش میگذارد به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین مستندمگر حضرت فاطمه (س) حرف زدن بلد بودند؟ / قلبم شکست
۳۱ فروردين ۱۳۹۳ ۱۱ ۱۵ق ظ به مناسبت ولادت حضرت فاطمه س و روز زن مگر حضرت فاطمه س حرف زدن بلد بودند قلبم شکست گروه فرهنگي براي من نوشتن دربارهي فاطمه ي زهرا س با مناسبت يا بي مناسبت به دلايلي که ميدانم و نميدانم بسيار دشوار است در دلم و انديشهام دريافتهايي اميدبخششبکههای یک و دو پراشکال بودند/ چهار لمپن، سه متوسط، پنج و آموزش سالم
فرهنگ و هنر رادیو و تلویزیون ارزیابی شورای نظارت از برنامههای سال تحویل شبکههای یک و دو پراشکال بودند چهار لمپن سه متوسط پنج و آموزش سالم شورای نظارت بر صدا و سیما به بررسی ویژه برنامههای تحویل سال نو شبكههای سیما پرداخت و به جز سالم خطاب کردن برنامه شبکههای تهران و آامام جمعه تبریز:روادید ندادن آمریکا به سفیر ایران نشانه پایبند نبودن آنان به قوانین بین المللی است
امام جمعه تبریز روادید ندادن آمریکا به سفیر ایران نشانه پایبند نبودن آنان به قوانین بین المللی است تبریز - ایرنا - نماینده ولی فقیه در آذربایجان شرقی و امام جمعه تبریز گفت روادید ندادن آمریکا به ابوطالبی به عنوان سفیر ایران در سازمان ملل پایبند نبودن آنان به قوانین بین المللی رستارههای فوتبال چگونه بودند و چگونه شدند + عکس
سهشنبه ۲ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۱۱ ۲۶ یورو اسپورت در گزارشی از تصاویر کودکی چند بازیکن رونمایی و این تصاویر را با چهره کنونی این بازیکنان مقایسه کرد به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا این یک قاعده فوتبالی است که رسانهها توجه بیشتری به ستارهها دارند و کمتر روزی است که چهره آنهبرای من حکم رهبری ارکستر ملی را زده بودند/ تشکیل ارکستر ترکیبی نباید رسانهای میشد
فرهنگ و هنر موسیقی و هنرهای تجسمی شهبازیان در گفتگو با مهر برای من حکم رهبری ارکستر ملی را زده بودند تشکیل ارکستر ترکیبی نباید رسانهای میشد فریدون شهبازیان آهنگساز و رهبر ارکستر موسیقی ایرانی با بیان اینکه خبر تشکیل ارکستر ترکیبی در دفتر موسیقی وزارت ارشاد به مدیریت وی هنوزاگر ستاره ها در کره شمالی دانشجو بودند!
اگر ستاره ها در کره شمالی دانشجو بودند قبلا آرایشگاهی در جزیره انگلیس این کار را به سخره گرفته و از مشتریانش خواسته بود که با انتخاب این مدل موهای خود را خراب نکنند و حالا هم یک رسانه انگلیسی زبان با فتوشاپ موی برخی از چهره های مشهور را مثل رهبر کره شمالی اصلاح کرده است که نتیجگلایه از پایین بودن سطح مطالعه بی مورد است
یک پژوهشگر فلسفه اسلامی گلایه از پایین بودن سطح مطالعه بی مورد است نجفقلی حبیبی گفت با اشاره به مسایلی مانند تمرکز نهادهای فرهنگی در تهران نبود دسترسی سراسری و گرانی کاغذ و کتاب گلایه مقامات از پایین بودن سطح مطالعه را بیمورد خواند نجفقلی حبیبی در گفتوگو با ستاد اطلاع26 تلهفیلم نوروزی چگونه بودند؟ + جدول ارزیابی هر فیلم
دوشنبه ۱ اردیبهشت ۱۳۹۳ - ۱۳ ۰۴ تلهفیلمهای پخششده در شبکههای پنجگانه سیما متوسط ارزیابی شدند این خبر را شورای نظارت بر صداوسیما اعلام و جدولی را منتشر کرد که ارزیابیاش از هر فیلم نوروزی را نشان میدهد به گزارش سرویس تلویزیون و رادیو ایسنا گزارش شورای نظارت بر سازمان صداوسغولی که از کوتوله بودن خود خسته شده است
فرهنگ و ادب بازار نشر غولی که از کوتوله بودن خود خسته شده است مانکل غارنشین آنقدر کوچک است که همه به او میخندند او که از این موضوع خسته شده تصمیم میگیرد سراغ کوتولههایی برود که میگویند شبیه آنهاست اما چیزی را کشف میکند که واقعا شگفتانگیز است به گزارش خبرنگار مهریک مسوول :دو کره جغرافیایی موجود در موزه آستان قدس، سندی از جاودانه بودن نام خلیج فارس است
یک مسوول دو کره جغرافیایی موجود در موزه آستان قدس سندی از جاودانه بودن نام خلیج فارس است مشهد – ایرنا – معاون امور موزه های سازمان کتابخانه ها موزه ها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی گفت دو کره جغرافیایی ساخت کشور انگلستان در قرن 19 میلادی دو سند ارزشمند مبنی بر همیشه فارس بودن خ-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها