تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
ساقدوش کیست ؟ | وظیفه ساقدوش در مراسم عقد و عروسی چیست ؟
قایق‌سواری تالاب انزلی؛ تجربه‌ای متفاوت با چاشنی تخفیف
چگونه ویزای توریستی فرانسه را بگیریم؟
معرفی و فروش بوته گرافیتی ریخته گری
بهترین بروکر برای معاملات فارکس در سال 2024
تجربه رانندگی با لندکروز در جزیره قشم؛ لوکس‌ترین انتخاب
اکسپرتاپ: 10 شغل پردرآمد برای مهاجران کاری در کانادا
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1816248888
مگر حضرت فاطمه (س) حرف زدن بلد بودند؟ / قلبم شکست
واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاری موج:
۳۱ فروردين ۱۳۹۳ (۱۱:۱۵ق.ظ)
به مناسبت ولادت حضرت فاطمه (س) و روز زن مگر حضرت فاطمه (س) حرف زدن بلد بودند؟ / قلبم شکست گروه فرهنگي
براي من نوشتن درباره‌ي فاطمه ي زهرا(س) با مناسبت يا بي مناسبت، به دلايلي که مي‌دانم و نمي‌دانم، بسيار دشوار است؛ در دلم و انديشه‌ام دريافت‌هايي اميدبخش و در عين حال خونبار درخصوص اين زن پيشرو و کمال يافته در انتظار کشف و رونمايي هستند که اگر آنها را به رشته‌ي تحرير درآورم، در خوشبينانه‌ترين حالت «دگرانديش» و در حالت طبيعي! نگارنده اي بدنويس و جهت‌مند لقب خواهم گرفت.
با اين همه و با فاصله گرفتن از تمامي اين قيل و قال ها، همچنين با عنايت به علاقه‌ي دردناکي که به ساحت ديرياب حقيقت دارم، ذهنيت کم‌آگاه، غيرکنجکاو و پذيرنده‌ي بدون دليل و تحقيق ِزن ايراني را نسبت به شخصيت ارزشمند اين بانوي گرامي، در قالب گفت و گويي ويژه با يک بانوي فرهيخته، که نمي خواهد نامش ذکر شود، مورد نقد و کند وکاوي ديگر قرار مي‌دهم، با اين اميد که اين نوشتار، در ضمير خواننده‌ي زن ايراني پرسش‌هاي جدي و تامل برانگيزي حول محور زندگي و شخصيت اين زن تاريخ ساز ايجاد کند.
بانوي بزرگواري که من براي اين گفت وگو انتخاب کرده ام، علاوه بر تحصيلات حوزوي، مدرک کارشناسي ارشد خود را در رشته‌ي الهيات (گرايش قرآن و حديث) از دانشگاه آزاد، واحد تهران شمال، دريافت کرده است. وي مدرس، مدير و همسر يکي از مهره‌هاي ارزشمند و تأثيرگذار انقلاب اسلامي ايران و جنگ تحميلي است که روايت فراز و نشيب‌هاي زندگي وي و همسرش، خود ماجراي جذاب و شنيدني ديگري مي‌آفريند.
ايشان با اينکه به سختي درخواست مرا براي اين گفت و گو مي پذيرد، اما؛ در نهايت پاسخ هايي به پرسش‌هاي من مي‌دهد که در نوع خود تازه، پرشهامت و تأمل برانگيز است.
-از خودتان بگوييد. (با لبخند و ضمن اينکه کلامش را با نام خدا آغاز مي کند)
* حقيقتش را بخواهيد من به دليل مشغله هاي فراواني که دارم، اساسا اهل مصاحبه و اين قبيل گفت و گوها نيستم، اما؛ از اين جهت که شما لطف کرديد و موضوع صحبت نيز صديقه‌ي کبري (س) است، بايد عرض‌کنم، رشته‌ي من در دوران دبيرستان علوم تجربي و سال اتمام تحصيلات من در اين دوره، مصادف با انقلاب فرهنگي و تعطيلي دانشگاه ها بود. از 16سالگي با مسائل انقلاب آشنا شدم؛ با جوان هايي رفت و آمد مي‌کردم که الان اغلب آنها يا شهيد شده‌اند يا هم اکنون در رده‌هاي بالاي نظام انقلاب اسلامي مشغول انجام وظيفه هستند. آن دوران پيچيدگي‌هاي خاص خود را داشت؛ دوران نوجواني من، بحبوحه‌ي مسأله‌ي کمونيسم بود و حتي ما در دبيرستان هم با افرادي برخورد مي‌کرديم که صراحتا ديگران را به سمت اين نحوه ي نگرش و انديشه هدايت مي‌کردند. با اين همه من جذب مسائل مذهبي شدم و اين آغازي مبارک برايم به حساب مي‌آمد. ضمن اينکه در نوزده سالگي ازدواج کردم و صاحب سه فرزند هستم.
- بعد از انقلاب هميشه در کتاب‌هاي ديني و تبليغات رسانه اي به ما گفته‌اند؛ فاطمه‌ي زهرا (س) زني با ويژگي‌هاي اخلاقي و شخصيتي منحصر به فرد است و اين‌گونه زندگي مي‌کرده است و... ما هم بدون هيچ تحقيق و بررسي پذيرفتيم و در عوض به شکل محسوسي از ايشان فاصله گرفتيم! چرا؟
* درد سنگيني است؛ من خودم تقريبا دو سال پيش تحقيقاتي در اين زمينه آغاز کردم، اما؛ به دلايلي ناتمام ماند و من متأسفانه نتوانستم به نتيجه ا‌يي مطلوب در اين خصوص دست يابم. منابعي هم که من به آنها مراجعه مي‌کردم، بعضاً پر بود از نقل‌هاي کليشه‌اي و کسل کننده و گاه غير واقعي درباره‌ي ايشان که هيچ‌کمکي براي شناساندن شخصيت واقعي حضرت به نسل حال‌حاضر ايران نمي‌کرد. تازه آنجا بود که غربت خانم فاطمه‌ي زهرا را به معناي واقعي کلمه درک کردم. بله صحبت شما کاملا درست است، اين گونه نقل‌ها و روايت‌هاي فرامنطقي و که حضرت را از حالت زيبا و «انساني» خود خارج مي‌کند؛ همچنين نقل هاي تقليلي و فرودست از سيماي شخصيتي فاطمه زهرا، هيچ‌گونه جذابيتي براي نسل جوان ندارد. شما ببينيد در برخي منابع، شخصيت حضرت را در حد يک کنيز پايين مي‌آورند! زني را ترسيم مي‌کنند تهيدست، با دستاني پينه‌بسته و اغلب کم صحبت و اندوهگين که گفتماني مؤثر با زنان جامعه و مردان ندارد و صرفا سرگرم مسائل خانه داري است. در حالي که ايشان پرورش يافته‌ي محيط آموزشي بسيار بي‌نظير، چه به لحاظ اعتقادي و فرهنگي و چه به لحاظ اقتصادي بودند و...
- و دقيقا تناقض بزرگ از همين جا آغاز مي‌شود
* بله دقيقا... ببينيد مادر فاطمه‌ي زهرا، حضرت خديجه عليهاالسلام از ثروتمندترين زنان عصر خود بودند؛ هرچند بخش اعظم ثروت خود را در راه اسلام هزينه کردند، اما؛ همچنان در زمره‌ي معتبرترين فعالان اقتصادي زمان خود به حساب مي‌آمدند و خود فاطمه ي زهرا نيز دارايي هاي مشخص خود را داشتند که ذکر آن در برخي از کتب تاريخي آمده؛ همچنين خطبه‌هاي غرا و عالمانه‌ي ايشان پشت تريبون هاي‌خبري آن زمان، زناني که به عنوان کنيز و کمک‌دست حضرت، به رتق و فتق امور زندگي ايشان مي‌پرداختند، همه و همه از شخصيتي فعال، اجتماعي و تأثيرگذار حکايت مي‌کند که در بروز و ظهور حرکت هاي عظيم فرهنگي زمان خود، نقشي کليدي داشتند. منتهي مراتب زماني که بحث کار کردن ايشان در منزل به ميان مي آيد و کارهايي از اين قبيل، که حقيقت هم داشته است، منظور اين است که ايشان از هرگونه خودبيني و تفاخر فاصله گرفته بودند و تفاوتي بين خود و ديگران قائل نمي‌شدند و بين ايشان و اطرافيان شان رابطه ي رئيس و مرئوسي به هيچ عنوان وجود نداشته است.
- چرا برخي تمام تلاش‌شان اين است که از فاطمه‌ي زهرا (س) چهره اي «فرشته‌گونه» و فرا انساني بسازند و در روند الگو گرفتن ديگران از ايشان خدشه وارد کنند؟
*تفاوتي نمي‌کند اين گروه نيز مثل گروه نخست، دانسته يا نادانسته به ساحت مظلوم و بزرگوار ايشان خيانت مي‌کنند و شک نکنيد که غرض ورزي‌هاي تاريکي بابت اين مسأله در ميان است. هنگامي که پيامبر اکرم (ص)، با آن عظمت مي فرمايند؛ انا بشرٌ مثلکم...، دليلي ندارد فاطمه (س) را جز اين بدانيم. ايشان هم با تمام صفات ممتاز و مشخص روحي و شخصيتي که داشتند، زني بودند مثل تمام زنان عالم، اصلا بحث الگو گرفتن از ايشان از همين جا آغاز مي شود؛ زيرا واکنش‌هاي صديقه کبري(س) نسبت به کنش‌هاي موجود در عالم با ديگران فرق مي‌کرد و مهم؛ فهم صحيح اين مسأله است.
- خداي متعال در آيه ي222سوره ي بقره، به مسأله‌ي عادت ماهيانه‌ي زنان اشاره کرده اند و با تأکيد بر اين موضوع که «اين رنجي است براي زنان»، بر ناگواري‌هاي حاصل از اين حادثه ي ويژه‌ي زنانه، انگشت گذاشته اند، دردي مشترک که تمام زنان را به نحو قابل تاملي به يکديگر نزديک مي کند؛ از سويي ما در تفسير و تبيين لقب «طاهره» اين صفت ويژه را از ايشان سلب مي‌کنيم؛ گويا اين مسأله چيزي «ناشايست» و براي ايشان «نقص»! محسوب مي شود؛ درحالي که امروزه علم پزشکي خلاف اين مسأله را شهادت مي دهد. آيا همين موضوع بين پيروان ايشان و فاطمه ي زهرا فاصله نمي اندازد؟ اصلا اين موضوع تا چه حد صحت دارد؟
* ( بعد ازکمي فکر و سکوت)؛ حقيقتش را بخواهيد پاسخ دادن به اين موضوع چندان ساده نيست و اعتراف مي‌کنم خود من نيز تاکنون از اين منظر و به شکل جدي به اين ماجرا نگاه نکرده‌ام؛ از سويي نمي‌خواهم با توجيهات فرامنطقي، باب هرگونه بحث را در اين زمينه بسته نگاه دارم؛ حقيقت اين است که اين مسأله يک بعد تاريخي نيز دارد؛ اگر شما در اغلب فرهنگ ها و نوع نگرش به زنان در اديان ديگر؛ به ويژه دين يهود دقيق شويد، مي بيند نسبت به اين مسأله واکنش‌هاي تند و غير انساني وجود دارد. درگذشته زنان در مدت زمان قاعده‌گي، در اتاقي حبس و از ديگران دور نگاه داشته مي شدند؛ حتي در ايران و در زمان قاجار اين رويه ي تاريک برقرار بوده است، بعيد نيست شيطنتي در اين ميان صورت گرفته باشد؛ چون به هرحال اين مسأله نه تنها چيزي از شأن و منزلت يک زن نمي کاهد؛ بلکه خود عين زنانگي است و «فقدان» اين مسأله به لحاظ علمي و پزشکي براي يک زن فاجعه آفرين است؛ با اين وجود، روايات متعددي در اين زمينه وجود دارد که بر اين موضوع تأکيد مي‌کند. به نظرم در اين خصوص، احتياج به بررسي هاي دقيق تري داريم.
- و پرسش آخر: در طول مدت تدريس‌تان در محافل علمي گوناگون يا به طورکلي در زندگي شخصي و اجتماعي تان، چه نکته اي در مورد فاطمه‌ي زهرا، شما را شاد يا اندوهگين ساخته است؟
* اينکه سالروز ولادت با سعادت ايشان براي بزرگداشت مقام زن و مادر برگزيده شده است،حقيقتا خوشحال کننده است. با اين همه چيزي که قلب مرا درخصوص اين بانوي گرامي به شدت به درد آورد، صحبت يکي از شاگردانم در مورد ايشان بود؛ من درحال تبيين شخصيت حضرت در يکي از کلاس هايم بودم که خانمي از ميان جمع به زبان اعتراض گفت: مگر حضرت فاطمه، حرف زدن هم بلد بودند! ايشان که فقط يک گوشه مي نشستند و يک ريز براي پدرش گريه مي‌کردند و همسايه‌ها هم از دست ايشان شکايت داشتند!؛ اوج غربت زهراي مرضيه(س) درميان پيروانش آنجا براي من مسلم شد...
و صحبت آخر: ولادت با سعادت حضرت فاطمه ي زهرا را به تمام زنان و مادران عالم تبريک مي گويم.
گفت وگوي من با اين زن فرهيخته و آگاه به پايان مي رسد؛ هر دو براي چند دقيقه درسکوت مي نشينيم؛ حال‌مان چندان خوب نيست،انگار دلمان هواي مدينه را کرده است و عطرياسي که اين روزها گويا کمتر به مشام کسي مي رسد. با آنکه مي دانيم، مي دانيم ماه هرگز پشت ابر پنهان نمي ماند.
اعظم رمضاني
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاری موج]
[مشاهده در: www.mojnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 56]
-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها