واضح آرشیو وب فارسی:فارس: رونمایی از کتاب محمدکاظم مزینانی/2
روایت ناصر کشاورز از گردابی که محمدکاظم مزینانی او را در آن فرو برد
یک شاعر کودک و نوجوان گفت: کتاب «آه باشین» محمدکاظم مزینانی همانند یک گرداب مخاطب را در خود فرود میبرد به گونهای که مخاطب با گالری از تصاویر و مطالب زیبا مواجه میشود.
به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، ناصر کشاورز شاعر ادبیات کودک و نوجوان در مراسم رونمایی از کتاب «آه با شین» نوشته محمدکاظم مزینانی که در سالن مهر حوزه هنری برگزار شد، بیان داشت: خودم را صاحب نظر در حیطه رمان و داستان نمیدانم و فقط حضورم در این مراسم عرض تبریکی به آقای مزینانی است. وی اضافه کرد: بنده با آقای مزینانی از دوره نوجوانی با همدیگر دوست بودیم و در یک کوچه زندگی میکردیم و در یک خیابان با هم بستنی میخوردیم و شعرهای همدیگر را میخواندیم. شعر کودک را هم با هم شروع کردیم. کشاورز ادامه داد: آقای مزینانی بر خلاف صحبتهایی که گاهی اوقات دوستان به آن درباره داستاننویس و رماننویس اشاره میکنند باید بگویم که این فرد از همان ابتدا، هم شاعر و هم قصهنویس بود. منتها نوشتن رمان همانند شعر نیست، زمان میخواهد و باید یک مدت زیادی به آن اختصاص داد و برنامهریزی و هر روز با آن زندگی کرد. حال نمیدانم این نویسنده با ین دشواریهای زندگی، توانسته است این فرصت را برای خودش ایجاد کند و سپس به نگارش کتاب «آه با شین» بپردازد، برای من باعث تعجب است. وی افزود: محمدکاظم مزینانی شخصیتهای بزرگ ادبی جهان را نظیر مارکز و برخس را حدود 35 سال پیش به بنده معرفی کرد، اصلاً زندگی این فرد، رمان بود و آثار نویسندگان بزرگ جهان را میخواند و در نهایت شعر میگفت. حتی شعرهایی که آقای مزینانی در آن دوران گفته است به نقش نشست و مورد توجه بسیاری از دوستان و صاحبنظران قرار گرفت. این شاعر گفت: با توجه به اینکه بنده شعر کودک و نوجوان ایران را تا به امروز به طور جد پیگیر بودهام با جرأت میتوانم بگویم که هنوز شعرهای ابتدایی که آقای مزینانی گفته است، تاکنون هیچ کسی نتوانسته است نه تنها تقلید کند بلکه نتوانسته از آنها کپیبرداری کند، انگار که امضای خودش بود و هیچ کسی نمیتوانست به این حریم نزدیک شود. وی اضافه کرد: من و آقای مزینانی قهر و آشتیهای زیادی داشتیم، این اواخر هم چند سالی اصلاً با هم ارتباط چندانی نداشتیم. تا اینکه سر یک موضوعی با هم چندین پیامک رد و بدل کردیم و ایشان قرار شد به منزل ما بیاید، او به من گفت آیا رمان مرا خواندهای؟ گفتم نه. وقتی این رمان را در دست گرفتم او تا شب یکدم آن را مورد مطالعه قرار دادم. یعنی این کتاب همانند گردابی بود که وقتی وارد آن شدم دیگر امکان خروج نبود. کشاورز افزود: بنده اصلاً در این کتاب پیگیر داستان نبودم که نتیجه آن چه خواهد شد بلکه مرتباً انگار در گالری حضور یافتم که با کلماتی تزئین شده است که همه آنها نیز بسیار زیبا و همانند لبخند ژکون بود. این شاعر ادبیات کودک و نوجوان گفت: محمد کاظم مزینانی همیشه منتقد بود که شعر باید دارای مهندسی و یک ساختمان باشد. به نوعی این نویسنده اولین استادم در حوزه شعر بود. وی اضافه کرد: در کتاب «آه باشین» تصاویر زیبایی را مشاهده کرده و لذت بردم حتی این نویسنده به خوبی کویر را توصیف کرده بود. مهندسی کلمات و واژگانی که در فرهنگ و زبان فارسی ما مغفول مانده بودند و به نوعی گم شده بودند همه آنها در این کتاب به خوبی مورد استفاده نویسنده قرار گرفت. کشاورز ادامه داد: محمد کاظم مزینانی در این کتاب به زیبایی از کلمات و واژهها استفاده کرده بود، اما به گفته خود نویسنده اگر میخواست از کلمات محلی و بومی بیشتری در این کتاب استفاده کند قطعاً این رمان به یک رمان محلی و بومی تبدیل میشد. وی افزود: معتقدم نویسنده در این کتاب هیچ زحمت تکنیکی نکشیده است بلکه همه چیزهایی که به رشته تحریر درآورده است، در ذاتش بوده است به گونهای که بارها شعرهایی را از این شاعر دیدهام که یک بیت و یا یک کلمه در مصرع وجود ندارد و وقتی از او میپرسند که چرا آن را تمام نمیکنی میگوید نمیدانم چه کلمه و واژهای و یا مصرعی برای آن قابل مفهوم است. در صورتی که برخی از شاعرانی که هم عصر ما هستند به کرات به این مقولات میپردازند و یکسری جاهای خالی را با الفاظ مختلف پر میکنند. این کارشناس حوزه کتاب کودک و نوجوان گفت: به این رمان میتوان از زاویههای مختلف نگاه کرد که یکی از آنها نوع عددی و مهندسی کلمات و واژهها است. سبکهای زیبایی که به اندازه در آن استفاده شده است. وی اضافه کرد: اگر پولدار بودم و ملکی داشتم قطعاً به آقای مزینانی میگفتم که در جایی نشسته و تنها به فکر نوشتن باشد اما متأسفانه ندارم به همین منظور معتقدم کسانی که از وسع مالی برخوردار هستند باید به خودشان آمده و از این گونه نویسندگان حمایت کنند چرا که آنها گلهایی را میزنند که تأثیرگذار است یعنی بهگونهای که در کتاب «آه باشین» دروازههایی را مشاهده میکنیم که مرتب به آن گل زده میشود. حال آقایان در میادین فوتبال گل میزنند و رقمهای میلیاردی بر روی آنها سرمایهگذاری میشود اما باید گفت ارزش این گل با آن گل چقدر متفاوت است؟ چه زمان باید ما به این فکر بیفتم باید چنین گل زدنهایی را هم در عرصه ادبیات و فرهنگ مشاهده کنیم گلهایی که با ارزش بوده و از اهمیت بالایی برخوردارند. این کارشناس حوزه کتاب کودک و نوجوان گفت: محمدکاظم مزینانی چه شعر بگوید و چه داستان و رمان بنویسد برای همه اهالی قلم عزیز است. چرا که رگههای وجودی خود را توانسته است در آثارش به ویژه کتاب جدید خود بیان کند. وی اضافه کرد: آقای مزینانی همیشه به من تأکید میکرد که شأن انسان از شأن قصه و شعر بالاتر است یعنی انسان باید همانند یک روح آمده و برود و نباید ردپایی از خود به جای بگذارد که بنده همه آن را در ذهنم به ثبت رساندهام. انتهای پیام/
93/02/01 - 19:09
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 34]