واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین:
استقبال از برزخ عشق و خیانت دختری به نام ترلان فرهنگ > کتاب - رمان «به وقت بهشت» نوشته نرگس جورابچیان، روایت دختری است که در تضاد عشقی، بین همسرش و دو رقیب دیگر گرفتار است، به چاپ پنجم رسید.
ایبنا گزارش داد: کتاب «به وقت بهشت» درباره دختریست به نام ترلان، که قهرمان اصلی و راوی این کتاب است. او در شرکتی به عنوان مترجم مشغول به کار است و در یک اتفاق سنتی به نام خواستگاری با همسر آینده اش، باران آشنا می شود و با هم ازدواج کرده و زندگی عاشقانه ای را آغاز می کنند. حضور سایه وار شخصیتی به نام شهاب به صورت ناخودآگاه و نامحسوس بر این پیوند سایه افکنده، اما ورود شخص سومی به نام رضا ساختار معمول زندگی این زوج را برهم می زند و باعث حوادث ناخوشایندی می شود که در نهایت به قهر باران از خانه و ترک ترلان منجر می شود. در ادامه ترلان در انزوایی خودخواسته با عذاب وجدان به خاطر خیانت دست و پنجه نرم می کند و همزمان تلاش می کند بدون اتکا به اطرافیان زندگی عادی خود را پیش ببرد. جورابچیان از جمله نویسندگانی است که با اولین رمان خود «به وقت بهشت» به وسیله نشر آموت، نگاه منتقدان ادبیات داستانی و رمان خوانهای حرفهای را به خود جلب کرد. این رمان در عرض ۲۰ روز در صدر کتابهای پرفروش قرار گرفت. این نویسنده جوان درباره نگارش این کتاب به خبرنگار ما گفت: شخصیت ترلان و کتاب «به وقت بهشت» زائیده یک گفتوگوی بزرگ ذهنی است. به همین تناسب شخصیت «ترلان» همه اتفاقات زندگی و مسائلی که پیش رویش قرار میگیرد، با گفتگوی ذهنی مطرح و قضاوت میکند. وی در ادامه با اشاره به اینکه نگارش این رمان 9 ماه زمان برد، افزود: در ابتدا اصلا تصمیم به نویسندگی و نداشتم، چه برسد به نوشتن رمان. داستانهای کوتاهی مینوشتم و کارهایی در این زمینه کرده بودم، اما اینکه یکباره تصمیم بگیرم کهاز امروز رمان بنویسم، به این صورت نبوده؛ بلکه این داستان خود ادامه پیدا کرد و شخصیت اصلی این رمان (ترلان) خواست که در وجود من ادامه پیدا کند. جورابچیان در مورد چاپ پنجم کتاب خود گفت: خوشحالم که مردم کتاب من را دوست داشتند و با استقبالی که از این اثر به عمل آوردند، اجازه دادند که این کتاب به چاپهای بعدی برسد و این موضوع نه تنها برای من بلکه برای هر نویسندهای خوشحال کننده است. این نویسنده در مورد نقدهای منتشر شده درباره این کتاب گفت: در این مدتی که کتاب چاپ و منتشر شده، طبیعتا نقدهای بسیاری در مورد این اثر مطرح شده است؛ به خصوص درباره شخصیت ترلان قضاوتهایی شده که برخی از آنها را بجا نمیدانم. بارها شده که افرادی چه به طور رسمی و چه غیر رسمی و شفاهی مطرح کردهاند که ترلان یک شخصیت منفعل و متعلق به یک جامعه سنتی است و از آن به عنوان یک نکته منفی در داستان یاد کردهاند و برخی تصمیمات او را بر این اساس به چالش کشیدهاند؛ درحالی که ترلان برای من یک شخصیت کامل است و من خواستم که او اینگونه باشد. وی ادامه داد: باید بگویم که برخی نقدهایی که درباره شخصیتهای این اثر به عنوان نکته منفی مطرح شده، کاملا آگاهانه و از پیش فکر شده بوده؛ مثلا مطرح میکنند که این شخصیت اشتباه میکند که خودش را اینگونه مقصر میداند؛ در حالیکه اشاره من دقیقا اغلب خانمهای جامعه خودمان است که در همه مشکلات اول خودشان را مقصر میدانند، بعد دنیای اطراف، بعد همسرشان و دخترشان و غیره را؛ و ترلان هم مثل همه زنان جامعه و یک زن خیلی سنتی است. جورابچیان تأکید کرد: من نخواستم این شخصیت را خوب یا بد نشان دهم، بلکه فقط تلاش کردم ترلان را آنچنان که هست به نمایش بگذارم و ترلانی که نشان دادهام از این جهت هیچ کاستی ندارد. آنچه که گاهی اوقات به عنوان نکته منفی مغفول مانده از آن صحبت میشود، دقیقا آن چیزی است که من آگاهانه مطرح کردهام. نویسنده «به وقت بهشت» درباره فضای آموزش ادبیات داستانی نیز به خبرنگار ایبنا گفت: من فضای موجود را آنقدر باز نمیبینم که جوانان علاقمند و توانمند بتوانند با اطمینان خاطر از اینکه در مسیر درستی هدایت میشوند، فعالیت کنند. چراکه کلاسهای خوب و همینطور اساتید خوب، تعداد محدودی هستند و سایر کلاسها و اساتید حتی ممکن است با حرکت در یک مسیر سلیقهای و نادرست، باعث کور شدن استعداد و علاقه جوانان شود. وی ادامه داد: وقتی خودم در چنین کلاسهایی شرکت میکردم، به حدی در اثر من و سایرین دست برده میشد که دیگر نویسنده معنای خود را از دست میداد و کلاس به سمتی پیش میرفت که قلم خودشان را به شرکت کنندگان تحمیل میکردند، تا حدی که تصمیم گرفتم کلاس را ادامه ندهم. در بخشی از رمان «به وقت بهشت» میخوانیم:
تلفن چند بار زنگ میخورد. دوشاخه را از پریز میکشم و به سفره روبهرویم نگاه میکنم... به حافظ توی کتابخانه نگاه میکنم و از یوسف گمگشته و باز آمدنش حرصم میگیرد. زل میزنم به تلویزیون که شمارش معکوس میدهد و از جایم جم نمیخورم. توپ میترکانند و سال جدید آغاز میشود. روی گونههایم دو جاده گرم باز میشود.» 6060
سه شنبه 2 اردیبهشت 1393 - 16:59:00
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 48]