واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: خاطرات خيالي فضاي جنگ را مسموم ميكند
از قديمالايام رسم بر اين بود هر واقعه تاريخي كه به وقوع ميپيوست عدهاي تاريخ و وقايعنگار اتفاقات و لحظات آن واقعه را به ثبت ميرساندند تا در آينده يك سند مهم و قابل اعتبار براي آيندگان باشد.
هرچند عدهاي هم در مقابل تاريخدانان سر بلند ميكردند و قصد تحريف تاريخي حوادث را داشتند ولي سنديت مطالب ثبت شده توسط افرادي كه در بطن ماجرا بودند گوياي همه چيز بود و اجازه وارونه نشان دادن واقعيت را به كسي نميداد. امروز هر چقدر كه از روزهاي جنگ تحميلي فاصله ميگيريم بيشتر به ارزش و اهميت خاطرات و اسناد به جا مانده از آن روزها پي ميبريم. نسل جديدي كه بعد از جنگ متولد شدند و رشد كردند و روزهاي پر از تب و تاب دهه 60 را درك نكردهاند بايد با زبان شيرين و شيوا با واقعيتهايي كه آن سالها بر كشور گذشته آشنايي پيدا كنند و اتفاقات آن روزها را از زبان كساني كه به عنوان رزمنده و مبارز در جبههها بودهاند بشنوند و بخوانند. بدون ترديد هنوز خاطرات افرادي مثل سيدهزهرا حسيني كه كتاب «دا» بر پايه آنها به رشته تحرير درآمده است، در ميان جامعه خريداران فراواني دارد. گفتن بسياري از ناگفتههاي جنگ علاوه بر اينكه باعث آشنايي قشر وسيعي از مردم با دفاع مقدس خواهد شد جلوي كجرويهايي كه ممكن است از طرف برخي افراد در برهههاي خاص زماني اتفاق بيفتد را بگيرد. اما هر اندازه كه خاطرهنويسي و خاطرهگويي براي تاريخ معاصر و هشت سال دفاع مقدس جنبههاي مثبت و مؤثر دارد، در صورت تحريف واقعيات ميتواند جنبه تخريبي پيدا كند. به عنوان نمونه انتشار كتاب «هوبره» به قلم علي عچرش كه در آن خاطرات جنگ و مهاجرت جنگزدههاي خوزستان را به صورت خاطره به تصوير ميكشد، موجي از انتقادات را در ميان جامعه ادبي و نويسندگان دفاع مقدس برانگيخت. نصرتالله محمودزاده، سيدمحمد ميركاظمي و سيدهزهرا حسيني از منتقدان جدي اين كتاب هستند. محمودزاده 80درصد از اطلاعاتي كه در اين كتاب وجود دارد را تحريف تاريخ و كاملاً غلط ميداند و ميگويد: يكي از اين معيارها اين است كه نسبت خاطره با واقعيت مشخص باشد. خاطرهاي را كه نقل ميكنيم بايد ماندگار و بسيار مهم باشد والا كارهاي روزمره خاطره محسوب نميشوند مگر اينكه اتفاق خاصي در آنها رخ داده باشد. اگر اين كتاب را با معيارهاي خاطرهنويسي بررسي كنيم بايد حدود 120 تا 130 صفحه آن را كنار بگذاريم چون اصلاً خاطره محسوب نميشوند. زهرا حسيني هم با انتقادات شديدي درباره اين كتاب توضيح ميدهد كه نويسنده هوبره بيشتر از دو ماه در كمپB حضور نداشته و او با سوءاستفاده از تشابه اسمياي كه بين خودش و پسر عمويش حاجعلي عچرش بزرگ كه انساني بسيار مؤمن، مقيد، متدين، متعهد و از نظر فيزيكي نيز قد بلند است، خودش را در بخشهايي از كتاب جاي ايشان گذاشته است. ياسر زائري هم كه مسئول اعزام مجروحين درمانگاه كمپ B(شهيد صباغان) ماهشهر بود، ميگويد: بيشتر مطالب كتاب «هوبره» تخيلي و داستانسرايي است و آقاي عچرش نويسنده كتاب هوبره با بهرهگيري از تخيل خود خواسته است قهرمانسازي و داستانسرايي كند تا رماني را خلق كند. از همين رو كتابي كه به رشته تحرير درآمده است را نميتوان كتابي مستند در حوزه دفاعمقدس قلمداد كرد. تاريخ مسئلهاي انساني است كه غفلت و اهمال در پرداختن به آن جبرانناپذير خواهد بود. سوءاستفادههاي احتمالي از تاريخ جنگ و پرداختن به مسائل هيجاني كذب جز دوري مردم از واقعيتهاي جبههها و فراموشي رشادت رزمندگان سود ديگري نخواهد داشت. مقوله جنگ را بايد از كساني كه خودشان آن روزها در ميدان مبارزه مشغول نبرد بودهاند جويا شويم نه كساني كه اين روزها از ظن خود از شروع، ادامه و پايان جنگ سخن به زبان ميرانند. اميد است با ورود بزرگان و رزمندگان به عرصه خاطرهنگاري و ثبت و نگارش خاطرات دفاعمقدس به بسياري از شبهات به جامانده از جنگ پاسخ دهند و جامعه را با واقعيتها روبهرو كنند.
نویسنده : احمد محمدتبريزي
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: 25 فروردين 1393 - 10:35
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 32]