محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1844741336
افسانه های ناشنیده عطار نیشابوری
واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: افسانه های ناشنیده عطار نیشابوری
کشته شدن به دست یک مغول و شعر سرودن پس از مرگ، به یکباره ترک مال کردن و عارف شدن بر اثر نصیحت یک درویش و...
عبدالحسین زرینکوب در کتاب «با کاروان حله» درباره عطار نیشابوری به بیان افسانههایی میپردازد که به آغاز و پایان زندگی این شاعر عارف مربوط است: «به موجب افسانهها، در کشتار عام نیشابور شیخ فریدالدین عطار که پیری ضعیف بود به دست مغولی اسیر افتاد. مغول وی را پیش انداخت و همراه برد. در راه مریدی شیخ را شناخت، پیش آمد و از مغول درخواست تا چندین سیم از وی بستاند و شیخ را به وی بخشد. اما شیخ روی به مغول کرد و گفت که بهای من نه این است. مغول پیشنهاد مرید نیشابوری را نپذیرفت و شیخ را همچنان چون اسیر پیش راند. اندکی بعد یک تن از آشنایان شیخ را شناخت، پیش آمد و از مغول درخواست تا چندین زر از وی بستاند و شیخ را به وی بخشد. شیخ باز رو به مغول کرد و گفت که بهای من این نیست. مغول نیز که میپنداشت شیخ را به بهای گزاف از وی بازخواهند خرید نپذیرفت و همچنان با شیخ به راه افتاد. در نیمه راه روستاییای پیش آمد که خر خویش را میراند، شیخ را بشناخت و از مغول درخواست تا وی را رها کند. مغول از وی پرسید که در ازای آن چه خواهد داد و روستایی گفت یک توبره کاه. اینجا شیخ روی به مغول کرد و گفت بفروش که بهای من این است. مغول برآشفت شمشیر کشید و در دم شیخ را هلاک کرد. اما شیخ که تیغ مغول سرش را به خاک افکند بود خم شد، سر خویش برگرفت و بر گردن نهاد، پس از آن در حالی که یک منظومه کوتاه خویش – بیسرنامه - را میسرود در برابر چشم حیران مغول راه خویش در پیش گرفت و وقتی منظومه را به پایان آورد ایستاد و همانجا افتاد و جان داد...این افسانه جالب شیخ عطار را نیز مثل بعضی دیگر از اولیا، حلاج، حبیب نجار، و دیگران نشان میدهد که گویی مرگ واقعی برای آنها وجود ندارد و تیغ و شمشیر و آتش نمیتواند زندگی آنها را قطع کند، زیرا که فنای در حق آنها را به مقامی رسانیده است که مرگ خویش و زندگی خویش را در دست دارند. یک افسانه دیگر میگوید که این عطار پیش از آنکه به ترک مال و هستی گوید و قدم در وادی سلوک نهد در دکان خویش نشسته بود، گدایی ژندهپوش بر وی گذر کرد و چیزی خواست، عطار چیزی نداد و گدا پرسید خواجه چگونه جان به عزرائیل خواهد داد؟ عطار پرسید تو جان خویش چگونه خواهی داد؟ مرد کاسهای در دست داشت آن را زیر سر نهاد پاهایش را به سوی قبله دراز کرد، چشم بر هم نهاد و گفت اینطور و در دم جان داد. این واقعه بود که عطار شادیاخ را به خود آورد. وی را واداشت که هر چه داشت به فقیران دهد و خود به یک خانقاه - خانقاه رکنالدین اکاف - برود و گوشهای گزیند...»زرینکوب این روایات را آغاز و پایانی دانسته که افسانهسازان برای عطار درست کردهاند، آنها را مثل افسانه جالب و شیرین اما مثل خواب خالی از حقیقت توصیف کرده و ادامه داده است: «در واقع سرگذشت زندگی عطار مثل زندگی بسیاری از مشایخ و اولیا مشحون است از قصهها و روایات آکنده از اغراق و مسامحه. میتوان گفت تار و پود بسیاری از قصههایی که تذکرهنویسان نسج سرگذشت شیخ را از آن پرداختهاند هم از داستانهای مذکور در تذکرةالاولیاء او گرفته شده است. چنانکه حکایت تذکرهنویسان در باب بدایت حال او، که ذکر آن گذشت و به موجب آن مرگ ارادی یک سائل او را به ترک دنیا و گرایش به زهد و تصوف کشانیده است، ظاهرا اقتباس است از آنچه خود او در باب عبدالله منازل، شیخ ملامتیه، آورده است که گویند در مقابل ابوعلی ثقفی به اختیار و اراده خویش «دست را بالین کرد و سر بر او نهاد و گفت من مردم و در حال بمرد.» و حکایت شهادت او هم که به نظم مثنوی مجعول «بیسرنامه» منتهی میشود نیز یادآور داستانهایی است که وی خود از حلاج میآورد و میگوید که بعد از مرگ نیز «از یکیک اندام او آواز میآمد که اناالحق... پس اعضای او بسوختند، از خاکستر او آواز اناالحق میآمد... به دجله انداختند بر سر آب همان اناالحق میگفت.» شک نیست که قصه شعر گفتن عطار بعد از کشته شدنش از همینگونه روایات تقلید و اقتباس شده است و داستان غریب درویشی و مرگ شیخ، مثل سرگذشت قهرمانان کتابش، پر است از افسانههای شگفت. به هر حال از روی آثار عطار نمیتوان تاریخ زندگی او را با دقت و اطمینان بیان کرد، خاصه که بعضی از این آثار، فیالمثل مظهر العجایب، با وجود شهرتی که به نام عطار یافته است از او نیست و از همینجاست که بعضی محققان در بیان احوال او به خطا افتادهاند.»این مورخ و منتقد ادبی سپس خود واقعیت زندگی عطار را شرح داده و در بخشی از این شرح حال نوشته است: «فریدالدین عطار در حدود سال 540 در نیشابور ولادت یافته است. پدر و مادرش در پایان جوانی وی هنوز حیات داشتهاند و هر دو تا حدی اهل زهد و پارسایی بودهاند. خود وی، ظاهرا مثل پدر، پیشه عطاری داشته است و در داروخانه خویش طبابت میکرده، چون از ثروت بهرهای داشته است مثل دیگر شاعران هرگز ناچار نشده است که شعر را وسیلهای برای کسب روزی کند. با آسودگی تمام در کودکی و جوانی با علم و ادب آشنایی یافته است و نشانه معرفت به قرآن و حدیث و فقه و تفسیر و طب و نجوم و کلام ادب در آثار وی هست. از فلسفه بیزاری میجوید و بدان علاقهای ندارد اما فکرش از نفوذ آن خالی نیست. به درویشان هم از عهد کودکی خویش محبت میورزیده است و ظاهرا با اقوال و سخنان آنها آشنایی داشته است. با این حال روایت جامی که میگوید مرگ اختیاری یک درویش او را از دکان برآورده است و به درویشی کشانیده است اساس درست ندارد، چنانکه انتساب او به طریقه کبرویه نیز خالی از اشکالی نیست. با وجود ذکر نام مجدالدین بغدادی در مقدمه تذکرةالاولیاء او بعید است که با وی از جهت خرقه یا ارادت انتسابی یافته باشد. نام ابوسعید ابوالخیر در آثار او با تکریم و تجلیل خاص یاد میشود و مؤلف مجمل فصیحی او را از سلسله این پیر میهنه شمرده است. به هر حال آنچه از مجموع آثار موثق او برمیآید این است که او خود یک سالک و صوفی اهل طریقت نبوده است اما به سبب علاقهای که به اولیا و مشایخ داشته است در حکایات و قصص و احوال و آثار آنها به سائقه ذوق و سلیقه شخصی غور میکرده است و سخنان آنها را در اشعار خویش میآورده است، ظاهرا از همین روست که بعضی نیز وی را اویسی دانستهاند. داستان ملاقات او با بهاءالدین ولد بلخی، که گفتهاند در طی آن نسخهای از اسرارنامه را به پسر وی جلالالدین محمد داد، هم ظاهرا ناممکن نیست. در باب وفات او نیز خلاف است و البته از 618 دیرتر درست نیست. اما به هر حال داستان قتل او به دست یک مغول، خاصه با کراماتی که در داستان نظم «بیسرنامه» بدو نسبت دادهاند، مجعول است و در تمام این نکات جای بحث و گفتوگو بسیار.»
شعر زیر یکی از سروده های وی است:
مجمعی کردند مرغان جهانآن چه بودند آشکارا و نهانجمله گفتند: «این زمان در روزگارنیست خالی هیچ شهر از شهریاریکدیگر را شاید ار یاری کنیمپادشاهی را طلب کاری کنیم»پس همه با جایگاهی می آمدندسر به سر جویای شاهی آمدندهد هد آشفته دل پر انتظاردر میان جمع آمد بی قرارگفت: «ای مرغان منم بی هیچ ریبهم برید1 حضرت2 و هم پیک غیبپادشاه خویش را دانسته امچون روم تنها چو نتوانسته املیک با من گر شما همره شویدمحرم آن شاه و آن درگه شویدهست ما را پادشاهی بی خلافدر پس کوهی که هست آن کوه قاف3نام او سیمرغ4 سلطان طیوراو به ما نزدیک و ما زو دور دوردر حریم5 عزت است آرام اونیست حد هر زبانی نام اوصد هزاران پرده دارد بیشترهم ز نور و هم ز ظلمت پیش ترهیچ دانایی کمال او ندیدهیچ بینایی جمال او ندیدبس که خشکی بس که دریا بر ره استتا نپنداری که راهی کوته استشیرمردی باید این ره را شگرفز آنکه ره دور است و دریا ژرف ژرف،جمله ی مرغان شدند آن جایگاهبی قراری از عزت آن پادشاهشوق او در جان ایشان کار کردهر یکی بی صبری بسیار کردعزم ره کردند و در پیش آمدندعاشق او، دشمن خویش آمدندلیک چون بس ره دراز و دور بودهر کسی از رفتنش رنجور بودگرچه ره را بود هر یک کارسازهر یکی عذری دگر گفتند بازجمله ی مرغان چو بشنیدند حالسر به سر کردند از هدهد سؤالکه:«ای سبق برده6 زما در رهبریختم کرده بهتری و مهتریما همه مشتی ضعیف و ناتوانبی پر و بال و نه تن نه توانکی رسیم آخر به سیمرغ رفیعگر رسد از ما کسی باشد بدیع»هدهد آن گه گفت: «ای بی حاصلانعشق کی نیکو بود از بد دلانای گدایان چند از این بی حاصلیراست ناید عاشقی و بد دلیتو بدان کان گه که سیمرغ از نقابآشکارا کرد رخ چون آفتابسایه ی خود کرد بر عالم نثارگشت چندین مرغ هر دم آشکارصورت مرغان عالم سر به سرسایه ی اوست این بدان ای بی خبردیده ی سیمرغ بین، گر نیستتدل چو آیینه منور نیستتچون همه مرغان شنودند این سخننیک پی بردند اسرار کهنجمله با سیمرغ نسبت یافتندلاجرم در سیر رغبت یافتندزین سخن یکسر به ره باز آمدندجمله هم درد و هم آواز آمدندزو بپرسیدند: «ای استاد کارچون دهیم آخر در این ره دادکار؟زان که نبود در چنین علمی مقاماز ضعیفان این روش هرگز تمام»هدهد رهبر چنین گفت آن زمانکه: «آن که عاشق شد نیندیشد ز جانچون دل تو دشمن جان آمده ستجان برافشان ره به پایان آمده ستعشق را با کفر و با ایمان چه کارعاشقان را لحظه ای با جان چه کارعاشق آتش بر همه خرمن زنداره بر فرقش نهند او تن زند7درد و خون دل بباید عشق راقصه ای مشکل باید عشق را»چون شنودند این سخن مرغان همهآن زمان گفتند ترک جان همهبرد سیمرغ از دل ایشان قرارعشق در جانان یکی شد صد هزارعزم ره کردند عزمی بس درستره سپردن را باستادند چستجمله گفتند: «این زمان مارا به نقد8پیشوایی باید اندر حل عقد9قرعه افکندند بس لایق فتادقرعه شان بر هدهد عاشق فتادجمله او را رهبر خود ساختندگر همی فرمود سر می باختندهدهد هادی چو آمد پهلوانتاج بر فرقش نهادند آن زمانصد هزاران مرغ در راه آمدندسایه دان ماهی و ماه آمدندچون پدید آمد سر وادی ز راهالنفیر10 از آن نفیر بر شد به ماههیبتی زان راه بر جان اوفتادآتشی در جان ایشان اوفتادجمله ی مرغان ز هول و بیم راهبال و پر پُرخون برآوردند آهراه می دیدند پایان ناپدیددرد می دیدند درمان ناپدیدو آن همه مرغان همه آن جایگاهسر نهادند از سر حسرت به راهسال ها رفتند در شیب و فرازصرف شد در راهشان عمری درازآخر الامر از میان آن سپاهکم کسی ره برد تا آن پیشگاهباز بعضی بر سر کوه بلندتشنه جان دادند در گرم11 و گزندباز بعضی در بیابان را زتف آفتابگشت پرها سوخته دل ها کبابباز بعضی در بیابان خشک لبتشنه در گرما بمردند از تعب12باز بعضی ز آرزوی دانه ایخویش را کشتند چون دیوانه ایباز بعضی سخت رنجور آمدندباز پس ماندند و مهجور آمدندباز بعضی از عجایب های13 راهباز استادند هم بر جایگاهباز بعضی در تماشای طربتن فرو دادند فارغ از طلبعاقبت از صد هزاران تا یکیبیش نرسیدند آن جا ز اندکیعالمی بر مرغ می بردند راهبیش نرسیدند سی آن جایگاهسی تن بی بال و پر، رنجور و مست14دل شکسته جان شده، تن نادرستحضرتی دیدند بی وصف و صفتبرتر از ادراک عقل و معرفترقعه یی15 بنهاد پیش آن همهگفت: «برخوانید تا پایان همه»چون نگه کردند آن سی مرغ زاردر خط آن رقعه ی پر اعتبار16هر چه ایشان کرده بودند آن همهبود کرده نقش تا پایان همهکرده و ناکرده ی دیرینه شانپاک گشت و محو گشت از سینه شانچون نگه کردند آن سی مرغ زودبی شک آن سیمرغ آن سی مرغ بودخویش را دیدند سی مرغ تمامبود خود سیمرغ سی مرغ تمامچون به سوی سیمرغ کردندی نگاهبود این سیمرغ این کاین جایگاهور به سوی خویش کردندی نظربود این سیمرغ ایشان آن دگرور نظر در هر دو کردندی به همهر دو یک سیمرغ بودی بیش و کمبود این یک و آن یک بود ایندر همه عالم کسی نشنود اینآن همه غرق تحیر ماندندبی تفکر و ز تفکر ماندند17چون ندانستند هیچ از هیچ حالبی زفان کردند از حضرت سؤالکشف این سر قوی درخواستنندحال مایی و تویی درخواستندبی زفان آمد از آن حضرت خطابکاینه است این حضرت چون آفتابهر که آید خویشتن بیند در اوجان و تن هم جان و تن بیند در اومحو او گشتند آخر بر دوامسایه در خورسید گم شد و السلاملاجرم این جا سخن کوتاه شدرهرو و رهبر نماند و راه شد
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 111]
صفحات پیشنهادی
افسانههایی که درباره «عطار» میگویند
افسانههایی که درباره عطار میگویند کد خبر ۳۹۲۶۶۶ تاریخ انتشار ۲۵ فروردين ۱۳۹۳ - ۰۳ ۵۶ - 14 April 2014 کشته شدن به دست یک مغول و شعر سرودن پس از مرگ به یکباره ترک مال کردن و عارف شدن بر اثر نصیحت یک درویش و بخشی از روایاتی است که از ماجرای زندگی عطار یک افسانه پیچیده ساخنمایشگاه یک روزه آثار عطار نیشابوری برپا میشود
فرهنگ و ادب ادیبات ایران نمایشگاه یک روزه آثار عطار نیشابوری برپا میشود نمایشگاه یک روزه کتابهای عطار نیشابوری و آثار مرتبط با این شخصیت همزمان با سالروز میلاد این شاعر و عارف در کتابخانه عمومی حسینیه ارشاد برپا میشود به گزارش خبرگزاری مهر فريدالدين ابوحامد محبررسی داستان «شیخ صنعان» عطار نیشابوری
یکشنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۳ - ۱۳ ۰۰ نشست بررسی داستان شیخ صنعان از مثنوی منطقالطیر عطار نیشابوری برگزار میشود به گزارش بخش ادبیات خبرگزاری دانشجویان ایران ایسنا نشست یازدهم مؤسسه هافز روز چهارشنبه 27 فروردین ساعت 17 در انتهای شرقی خیابان شهید بهشتی عباسآباد نرسیده به چشیخ فریدالدین عطار نیشابوری در آیینه تاریخ
شیخ فریدالدین عطار نیشابوری در آیینه تاریخ شیخ فریدالدین محمد عطار نیشابوری از شعرای بزرگ و مشهور ادبیات فارسی است اشعار نغز او را که فراوان است و در عین حال فصیحترین از حیث بیان معانی بلند انسانی و عرفان مقامی ارج نهاد به گزارش حوزه ادبیات باشگاه خبرنگاران شبرگزاری همایش بزرگداشت عطار نیشابوری در باغ موزه قصر
برگزاری همایش بزرگداشت عطار نیشابوری در باغ موزه قصرهمایش بزرگداشت عطار نیشابوری با عنوان سیمرغ در قصر در سالن فرخی یزدی باغ موزه قصر برگزار می شود به گزارش خبرگزاری فارس همایش بزرگداشت عطار نیشابوری با عنوان سیمرغ در قصر در سالن فرخی یزدی باغ موزه قصر برگزار می شود در این بعطار نیشابوری عارف کامل، شاعر درست گفتار و اندیشمند ژرف نگر تاریخ است
نماینده مردم نیشابور در مجلس شورای اسلامی عطار نیشابوری عارف کامل شاعر درست گفتار و اندیشمند ژرف نگر تاریخ است خبرگزاری پانا شیخ فریدالدین محمد عطار نیشابوری عارف کامل شاعر درست گفتار و اندیشمند ژرف نگری است که اوج اندیشه معرفت ناب ایرانی و اسلامی را در قالب آثار نغز و پرمغعضو هیئت رئیسه خانه ملت: عطار نیشابوری چکاد عرفان ایرانی ـ اسلامی است
عضو هیئت رئیسه خانه ملت عطار نیشابوری چکاد عرفان ایرانی ـ اسلامی استعضو هیئت رئیسه مجلس و نماینده مردم نیشابور گفت عطار نیشابوری چکاد عرفان ایرانی ـ اسلامی است به گزارش خبرگزاری فارس از نیشابور حجتالاسلام والمسلمین حسین سبحانینیا صبح امروز در جمع خبرنگاران اظهار کرد نیشابورآرامگاه عطار نیشابوری
شماره گزارش 1454819621787085092 زمان انتشار 1393 1 24 16 28 عکاس محمد زائرنیا عنوان آرامگاه عطار نیشابوری فریدالدین عطار نیشابوری شاعر و عارف نامی ایران در حدود سال ۵۴۰ هجری متولد و در سال ۶۱۸ درگذشت آرامگاه وی واقع در نیشابور هر ساله پذیرای علاقمندان به ادب و فرهنگ ایرانیعطار نیشابوری چكاد عرفان ایرانی – اسلامی است
عضوهیات رییسه خانه ملت عطار نیشابوری چكاد عرفان ایرانی – اسلامی است خبرگزاری پانا مردم ولایت مدار نیشابور در طول تاریخ نشان داده است که سیمرغ وار بر فراز چكاد رفیع ولایت ایستاده است ۱۳۹۳ پنج شنبه ۲۱ فروردين ساعت 09 55 به گزارش خبرگزاری پانا حجت الاسلام والمسلمین دکتر حسین سبحهمزمان با روز بزرگداشت عطار نیشابوری صورت میگیرد گردهمایی شاعران جنوب تهران در شهرری
همزمان با روز بزرگداشت عطار نیشابوری صورت میگیردگردهمایی شاعران جنوب تهران در شهررینشست ویژه کانون ادبی فرصت همزمان با روز بزرگداشت عطار نیشابوری شاعر و نویسنده قرن ششم و سالهای نخستین قرن هفتم هجری قمری با حضور شاعران معاصر برگزار میشود به گزارش خبرگزاری فارس از جنوب استان تاعلام ویژه برنامه های روز ملی عطار/ دانشآموزان نيشابوري شعر میسرایند
مشهد اعلام ویژه برنامه های روز ملی عطار دانشآموزان نيشابوري شعر میسرایند معاون مديركل و مدير آموزش و پرورش نيشابور گفت دانشآموزان دبیرستانی این شهرستان همزمان با 25 فروردين سالروز ملي عطار نيشابوري شعر میسرایند دكتر سيدجواد قوامينژاد در گفتگو با خبرنگار باشگاه خبرنگارانبرنامههای روز بزرگداشت عطار نیشابوری تشریح شد
استانها شرق خراسان رضوی در گفتوگو با مهر برنامههای روز بزرگداشت عطار نیشابوری تشریح شد نیشابور- خبرگزاری مهر مديرعامل سازمان فرهنگي ورزشي شهرداري نيشابور گفت امسال با برپایی همایش علمی پژوهشی عطار نیشابوری به ابعاد محققانه این شاعر و عارف بزرگ ایران زمین در تالار عطار دامدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی: مراسم بزرگداشت روز ملی عطار نیشابوری برگزار میشود
مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی مراسم بزرگداشت روز ملی عطار نیشابوری برگزار میشودمدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی خراسان رضوی گفت مراسم بزرگداشت روز ملی عطار نیشابوری 25 و 26 فروردینماه در نیشابور برگزار میشود به گزارش خبرگزاری فارس از مشهد به نقل از روابط عمومی ادارهکلاز روز بزرگداشت عطار نیشابوری تا تأسیس شهر سن پترزبورگ
امروز در تاریخ از روز بزرگداشت عطار نیشابوری تا تأسیس شهر سن پترزبورگ روز بزرگداشت عطار نیشابوری اعتراف عراق به استفاده از سلاحهای شیمیایی در جنگ با ایران درگذشت استاد دکتر محمد جواد مشکور تأسیس شهر سن پترزبورگ و از مهمترین رخدادهای تاریخی امروز است به گزارشبازیگر افسانهای هالیوود در 93 سالگی درگذشت
بازیگر افسانهای هالیوود در 93 سالگی درگذشت فرهنگ > سینما - میکی رونی بازیگر ریزنقش آمریکایی که زمانی یکی از پرفروشترین ستارههای استودیو مترو گلدوین مهیر بود از دنیا رفت به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین رونی که بیش از همه برای بازی در نقش اندی هاردی نوجوان شاد و پررضا عطاران فردا در شبکه ۳
رضا عطاران فردا در شبکه ۳ امروز و فردا از شبکههای مختلف تلویزیون فیلمهای مختلفی به نمایش درمیآید که از میان آنها میتوان به دنیای آقای سخی دانشگاه هیولاها قهوه اسپرسو نغمه نوروز دهلیز و سلیم لنگ اشاره کرد شبکه یک امروز ساعت ۲۲ حالا میبینیفردا ساعت ۱۴ و ۵۰ دقیقه دنیایرضا عطاران با گل های 79 نوروزی شد
رضا عطاران با گل های 79 نوروزی شد رضا عطاران نویسنده و کارگردان تلویزیون و سینما در سال 79 با نوشته مجموعه طنز گل های 79 شکوفه های لبخند را بر روی لبان مخاطبان آورد به گزارش خبرنگار حوزه رادیو و تلویزیون باشگاه خبرنگاران قبلا گفتیم که نوروز عرصه خوبی برای خود نمایی و-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها