واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: كپيكاري جلاييپور از كتاب جامعهشناس امريكايي
كتابي كه با حميدرضا جلاييپور (مؤلف و مترجم اول) و جمال محمدي (مؤلف و مترجم دوم) معرفي شد، دقيقاً حاوي 500 صفحه مطلب است كه از اين 500 صفحه، ۳۳۲ صفحه، يعني، 4/66 درصد از كتابنوشته و ويراسته «كرايج كالهون» است.
دقيقاً دو سوم كتاب، نوشته كسي است كه نامي از او در شناسنامه و روي جلد كتاب نيامده است، كرايج كالهون، جامعه شناس امريكايي است. مترجم تمام اين بخشها نيز دكتر جمال محمدي بوده كه ايشان هم به عنوان مؤلف و مترجم دوم معرفي شده است. مشاهده ميفرماييد كه اين نحو معرفي كتاب، دقيقاً هيچ تناسبي نه با تأليف و نه با ترجمه كتاب ندارد. كل آنچه عاليمقام دكتر حميد رضا جلاييپور در اين كتاب نوشتهاند، ۴۲ صفحه، معادل 4/8 درصد است كه آن هم حاوي تبحر نگارنده در تحليل نظري نيست و جالب آنكه محتواي اين ۲۸ صفحه، در همين كتاب اخير، با عنوان «جامعهشناسي ايران» به مخاطبان ارائه شده است. اين متن بخشي از نقد فني است كه دكتر حامد حاجي حيدري بر كتاب «جامعه شناسي ايران، جامعه كژ مدرن» منتشر كرده است. دكتر حاجي حيدري در نقدي بلند و چند قسمتي به بخشهاي مختلف كتاب جلاييپور اشاره كرده و ايرادات فراواني را بر آن وارد كرده است. «كتاب جامعهشناسي ايران» سال گذشته توسط نشر علم به بازار آمد. كتابي كه مدتها بود در دولت دهم منتظر دريافت مجوز نشر بود اما به رغم تلاش ناشر و نويسنده اين اتفاق رخ نداد تا اينكه دولت يازدهم به آن مجوز داد. خبر انتشار كتاب توسط جلاييپور كه در اتفاقات سال 88 حضور فعالي داشت و به عنوان يكي از فعالان فتنه شناخته ميشود، اعتراضات فراواني را به همراه داشت اما اين اعتراضات نتوانست مانع از انتشار كتاب شود. در آن زمان انتشار بخشهايي از كتاب كه حاوي مطالبي توهينآميز عليه جامعه ايراني و انقلاب اسلامي بود، نشان داد كه اعتراضها نسبت به آنچه جلاييپور منتشر كرده چندان بيربط نبوده است. به طور مثال جلاييپور در كتابش مينويسد: «انقلاب مشروطه به ظهور ديكتاتوري رضاشاه منجر شد، نهضت ملي نفت ايران به كودتاي 28 مرداد و سلطه همهجانبه ساواك منتهي شد، انقلاب عظيم اسلامي به قدرت گرفتن طرفداران تئوكراسي [حاكميت ديني] راه داد و جنبش اصلاحي و مدني دوم خرداد با ممانعت دولت پنهان و تحريم و تخلفات آشكار انتخاباتي روبه رو شد. اعتراضات جمعي پس از انتخابات خرداد 88 با برخورد شديد مأموران حكومتي مواجه شد.» اما با وجود همه اين انتقادات جلايي پور در مقام دفاع از خود و از جايگاه علمي يك جامعهشناس گفت: «متأسفانه در كشور ما عدهاي كارشان فقط تخطئه كارهاي علمي ديگران شده، در صورتي كه نيكو اين است كه علمشان را بهكار ببرند و درباره جامعه ايران حرف روشني بزنند تا مشخص شود حرفشان چيست.» اما اين بار اتفاق جالبي رخ داده گويا كسي به اين حرف جلايي پور گوش داده و به جاي تخطئه كارهاي علمي ديگران، علمش را به كار گرفته است و كتاب جلايي پور را نقد فني كرده است تا ديگر جاي گله و شكايت نويسنده درباره كار علمي اش! باقي نماند. دكتر حامد حاجي حيدري در بررسي كتاب «جامعه شناسي ايران» ميگويد: كل آنچه دكتر حميد رضا جلايي پور در اين كتاب نوشتهاند، ۴۲ صفحه، معادل ۸/۴ درصد است كه آن هم حاوي تبحر نگارنده در تحليل نظري نيست و جالب آنكه محتواي اين ۲۸ صفحه، در همين كتاب اخير، با عنوان «جامعه شناسي ايران»، به مخاطبان ارائه شده است. از اين ۴۲ صفحه، ۲۸ صفحه، به مباحث كلي از قبيل اهميت استعمال نظريه پرداخته شده است و ۱۴ صفحه پاياني كتاب هم به آسيبشناسي جامعه ايران و موضوع اعتياد پرداخته است. در مجموع اين كتاب ۹ نويسنده دارد كه سهم هر يك به اين شرح است: كرايج كالهون (۳۳۲ صفحه از ۵۰۰ صفحه، 4/66 درصد)، توني بيلتن (۳۴ صفحه، 8/6 درصد)، آنتوني گيدنز (۲۵ صفحه، ۵ درصد)، جاناتان ترنر (۲۵ صفحه، ۵ درصد)، كريس جنكس (۲۲ صفحه، ۴/۴ درصد)، و جفري الكزندر و «محمد» رضا جلاييپور (۲۰ صفحه، ۴ درصد). دكتر «حميد» رضا جلاييپور تنها ۲۸ صفحه، معادل 4/8درصد از كتاب را نگارش فرمودهاند. همين. اين پژوهشگر در بخشي از نقد كتاب جلاييپور مينويسد: اين كتاب، يادداشتهاي روزنامهنگارانه منقطعي، حاوي بلند بلند تصور كردن مؤلف محترم، به منظور نافرجام فهم مسائل سياسي ايران از يك ديدگاه متعصبانه اصلاحطلبانه است كه به لحاظ مفهومي آشفته، به لحاظ مستندات نارسا، به لحاظ نظري يكسره فارغ بال، به لحاظ روشي «بيروش»، و به لحاظ زمانه، تاريخ گذشته است. هم اكنون نقد دكترحاجي حيدري درباره كتاب جلايي پور به طور مفصل در سايتهاي اينترنتي چون پايگاه علوم اجتماعي اسلامي ايراني قابل دسترسي است.
نویسنده : محمدصادق عابديني
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: 18 فروردين 1393 - 22:15
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 73]