تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 25 دی 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بهترين شما كسى است كه براى زنان خود بهتر باشد و من بهترين شما براى زن خود هستم....
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

اجاره سند در شیراز

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

بهترین وکیل تهران

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

خودارزیابی چیست

فروشگاه مخازن پلی اتیلن

کلینیک زخم تهران

کاشت ابرو طبیعی

پارتیشن شیشه ای اداری

خرید غذای گربه

رزرو هتل خارجی

تولید کننده تخت زیبایی

مشاوره تخصصی تولید محتوا

سی پی کالاف

دوره باریستا فنی حرفه ای

چاکرا

استند تسلیت

تور بالی نوروز 1404

سوالات لو رفته آیین نامه اصلی

کلینیک دندانپزشکی سعادت آباد

پی ال سی زیمنس

دکتر علی پرند فوق تخصص جراحی پلاستیک

تجهیزات و دستگاه های کلینیک زیبایی

تعمیر سرووموتور

تحصیل پزشکی در چین

مجله سلامت و پزشکی

تریلی چادری

خرید یوسی

ساندویچ پانل

ویزای ایتالیا

مهاجرت به استرالیا

میز کنفرانس

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1853152769




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

اسرای شهید در غربت


واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: دوشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۳ - ۰۹:۲۴



خاطرات اسارت در کنار همه سختی‌ها و عذاب‌هایش برای آزادگان ما شیرینی خودش را هم دارد. لحظاتی که دور از خانواده و در سرزمینی غریب سپری شد اما شاهنامه‌ای بود که آخرش خوش درآمد. به گزارش ایسنا، در بخشی از خاطرات آزاده حسین تریاکچی می‌خوانیم: نیمه‌های مرداد ماه کم کم فرا می‌رسید. آن روز صبح قرار بود اسرا به اردوگاه موصل منتقل شوند. وقتی به نزدیکی اردوگاه رسیدیم همه بر این باور بودیم که سهمیه چوب و کابل‌مان را دریافت کرده‌ایم و از این پس رفتارها عادی خواهد شد؛ ولی وقتی آن سوی در ورودی اردوگاه از ماشین‌ها پیاده شدیم؛ با تعجب همان صف کابل و چماق‌ها در ابتدای راه انتظارمان را می‌کشید. یک بار دیگر و این بار با تجربه قبلی از دیوار مرگ گذشتیم. دیواری که تا دم آسایشگاه موصل آب وجود داشت ولی ما برای همیشه تصور یک آب شیرین را از ذهن بیرون برده بودیم. یک چیزی که بتوان تشنگی را فریب داد، فرقی نمی‌کرد، آب زنگدار، آب شور، آب زرد؛ موصل هم آب داشت ... آب داغ! ... قوطی‌هایی داشتیم مخصوص ادرار. آب‌شان زدیم، بعد، از آب داغ موصل پرشان کردیم و گذاشتیم کناری تا سرد شود و پس از سرد شدن باید می‌خوردیم... در موصل چوب و کابل امری بسیار بسیار عادی و روزمره بود. به هر بهانه‌ای کتک می‌خوردیم؛ برای نماز جماعت. برای نماز فرادای... از جمله شکنجه‌هایی که برای آرام کردن بچه‌ها به کار می‌رفت وجود یک صندلی آهنی بود با گیره‌های مخصوص که به نقاط مختلف بدن متصل می‌شد و بعد به جریان برق وصل می‌شد و شخصی که روی صندلی می‌نشست 10 دقیقه می‌لرزید، بعد تا پنج روز منگ و خمار بود. ولی از این هم بدتر بود: توی خود زندان اتاقی وجود داشت که اسیر را وادار می‌کردند روی یک توپ بایستد و بعد در حالی که اسیر به زحمت کنترل خود را حفظ می‌کرد، توپ را می‌زدند و غالبا بیضه‌ها صدمه می‌دید. این دردناکترین شکنجه‌ای بود که در موصل انجام می‌شد. اسارت1 برخورد با عراقی‌ها متفاوت بود، گاهی درگیری، گاهی اعتراض و گاهی کوتاه می آمدیم ولی در مناسبت‌های خاص، به ویژه بعد از تک های ایران، عراقی‌ها پی فرصتی بودند که درگیری درست کنند. آن وقت ما آنجا که می‌شد احتیاط می‌کردیم و از درگیری پرهیز می کردیم. گاهی هم می‌شد که کارد به استخوان‌مان می‌رسید و می‌زدیم به سیم آخر. چند روز به دومین سالگرد آزادی بستان، مانده، جو اردوگاه تب دار بود. از صورت‌ها و نگاه‌های عراقی‌ها پیدا بود که پی بهانه‌ای می‌گردند. تا آن روز ما از کمترین امکانات محروم بودیم. پتو نداشتیم. حتی با پا برهنه. اینها یک کار بزرگ می‌خواست، یک درگیری و شاید دادن چند شهید و مسلما چندین مجروح. چند روز به سالگرد آزادی بستان وضع را از آنچه که بود بدتر کردند. هفت روز در آسایشگاه را بستند از آب و غذا منع کردند. دستشویی‌ها را تعطیل کردند. جنب و جوش افراد در آسایشگاه بالا گرفت. زمانی رسید که عراقی‌ها تمام راه‌های صلح را بر ما بستند. باید در و پنجره‌ها را می‌شکستیم دیوارها را خراب می‌کردیم، صبر همه لبریز شده بود. ناچار داخل آسایشگاه ادرار می‌کردیم. اسرای قاطع ۲ و ۵ درها را شکستند و به حیاط ریختند. عراقی‌ها ابتدا اسرا را به بازگشت فراخواندند اما هیچ کسی نپذیرفت و بعد چنانکه برنامه‌ریزی شده بود، یک گردان از نیروهای ارتش را به میان اسرا ریختند و به ضرب و شتم آنها پرداختند. بچه‌ها گرسنه، تشنه و بی‌دفاع، دور هم جمع شدند و به گوشه یک دیوار پناه بردند. آنقدر به دیوار فشار آوردند که فرو ریخت و عده‌ای زیر آوار ماندند. نتیجه این درگیری پنج شهید و۲۵۰ مجروح بود. شش ماه با این وضع در اردوگاه موصل ماندیم. اردوگاه موصل در حقیقت اردوگاه آموزشی بود. هر اسیری را چهار یا پنج ماه به آنجا می‌آوردند و آنقدر آنها را می‌زدند تا آموخته شوند. تا بفهمند اسارت یعنی چه؟ عراق با اسرا چطور معامله می‌کند...؟ وقتی دوره آموزشی چهار ماهه تمام شد، باید به اردوگاه دیگری منتقل می‌شدیم. ولی باز هم ماندیم تا بچه‌های عملیات «والفجر۴» را هم دیدیم... . انتهای پیام










این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 48]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن