تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 8 مهر 1403    احادیث و روایات:  امام رضا (ع):مردم به انجام روزه امر شده اند تا درد گرسنگى و تشنگى را بفهمند و به واسطه آن فقر و بيچا...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1818955660




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

ذوالقرنین در کلام امیرالمومنین سلام الله علیه / بخش اول


واضح آرشیو وب فارسی:جام نیوز:



ذوالقرنین در کلام امیرالمومنین سلام الله علیه / بخش اول





به گزارش سرویس دینی جام نیوز، در قرآن كریم در دو مورد نام ذوالقرنين آمده است و داستان او به اجمال در سوره كهف در ضمن 16 آيه (آيه 83 تا 98) ذكر شده است .   قرآن كريم خطاب به پيغمبر مى فرمايد: ((از تو درباره ذوالقرنين مى پرسند، بگو به زودى گوشه اى از سرگذشت او را براى شما بازگو مى كنم )) (كهف / 83).   سپس اضافه مى كند: ((ما به او در روى زمين قدرت و حكومت بخشيديم و اسباب هر چيز را در اختيارش گذاشتيم ، او هم از اين وسايل استفاده كرد تابه غروبگاه آفتاب رسيد. در آنجا احساس كرد و در نظرش مجسم شد كه خورشيد در چشمه يا درياى تيره و گل آلودى فرو مى رود)) (كهف / 86 - 84).   ((به ذوالقرنين گفتيم : آيا مى خواهى آنان را مجازات كنى و يا روش ‍ نيكويى را در ميان آنان انتخاب مى كنى ؟)) (كهف / 86 )   ذوالقرنين گفت : ((اما كسى را كه ستم كرده است مجازات خواهيم كرد، سپس به سوى پروردگارش باز مى گردد و خداوند او را عذاب شديد خواهد نمود)) (كهف / 86)   اين ظالمان و ستمگران ، هم مجازات اين دنيا و هم عذاب آخرت را مى چشند.   ((و اما كسى كه ايمان آورد و عمل صالح انجام داد، پاداشى نيكوتر خواهد داشت و ما فرمان آسانى به او خواهيم داد)) ( كهف / 88).   شايد هدف ذوالقرنين از اين بيان اشاره به اين است كه مردم در برابر دعوت من به توحيد و ايمان و مبارزه با ظلم و شرك و فساد به دو گروه تقسيم خواهند شد. كسانى تسليم اين برنامه سازنده الهى شوند كه مطمئنا پاداش ‍ نيك خواهند داشت و در امنيت و آسودگى خاطر زندگى خواهند كرد و كسانى در برابر اين دعوت موضع گيرى خصمانه داشته باشند و به شرك و ظلم و فساد ادامه دهند، كه مجازات خواهند شد.   ذوالقرنين پس از آنكه سفر خود را به غرب پايان داد، عزم شرق كرد قرآن مى فرمايد: ((بعد از آن ، از اسباب و وسايلى كه در اختيار داشت دوباره بهره گرفت و همچنان به راه خود ادامه داد تا به خاستگاه خورشيد رسيد، در آنجا ديد كه خورشيد بر جمعيتى طلوع مى كند كه در برابر تابش آفتاب برايشان پوششى قرار نداده بوديم و هيچ گونه سايبانى نداشتند)). (كهف / 90 89)   اين جمعيت در سطحى بسيار پايين از زندگى انسانى بودند، تا آنجا كه برهنه زندگى مى كردند و يا پوشش بسيار كمى داشتند كه بدنشان را از آفتاب نمى پوشانيد.   آرى ، ((چنين بود كار ذوالقرنين و ما به خوبى مى دانيم كه او چه امكاناتى (براى پيشبرد اهداف خود) در اختيار داشت )). (كهف / 91)     صفات برجسته ذوالقرنين از قرآن به خوبى استفاده مى شود كه ذوالقرنين داراى صفات برجسته و ممتازى بود كه به اين قرار است :   - خداوند اسباب پيروزى ها را در همه ابعاد در اختيار او گذاشت .   - او سه لشگركشى مهم داشت ؛ به غرب ، به شرق و به منطقه اى كه در آنجا يك تنگه كوهستانى وجود داشت و در هر يك از اين سفرها با اقوامى برخورد كرد.   - او مردى با ايمان ، عادل و مهربان بود و از طريق عدل و داد منحرف نمى شد؛ به همين جهت مشمول لطف خاص پروردگار بود و به مال و ثروت دنيا علاقه اى نداشت .   - او به خدا و روز رستاخيز ايمان داشت .   - او سازنده يكى از مهمترين و نيرومندترين سدها بود، كه در آن به جاى آجر و سنگ از آهن و مس استفاده شد كه اگر مصالح ديگرى هم در ساختمان آن به كار رفته بود، فرع بر اين فلزات بود. هدف او از ساختن اين سد، كمك به گروهى مستضعف در مقابل ظلم و ستم قوم ياءجوج و ماءجوج بوده است .   - قبل از نزول قرآن نام او در ميان جمعى از مردم شهرت داشت ، از اين رو قريش يا يهود از پيغمبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) درباره آن سؤ ال كردند.   - در قرآن چيزى بر پيامبرى او تصريح نشده است ولى در الفاظ آن تعابيرى است كه از پيامبرى او خبر مى دهد. در روايات اسلامى از ذوالقرنين با عنوان ((عبد صالح )) نام برده شده است .     ذوالقرنين در روايات ذوالقرنين در كلام على (عليه السلام ) در كتاب اكمال الدين به سند خود از اصبغ بن نباته روايت (1) كرده است كه ابن الكوا در محضر على (عليه السلام ) كه بر فراز منبر بود، برخاست و گفت : يا اميرالمؤ منين ! ما را از داستان ذوالقرنين خبر بده ؛ آيا پيغمبر بوده است و يا پادشاه ؟ مرا از دو قرن او خبر بده ؛ آيا از طلا بوده يا از نقره؟   حضرت فرمود: نه پيغمبر بود و نه پادشاه . دو قرنش نيز، نه از طلا بود و نه از نقره . او مردى بود كه خدا را دوست مى داشت و خدا هم او را دوست داشت . او خيرخواه خدا بود، خدا هم برايش خير مى خواست . از اين رو او را ذوالقرنين ، ناميدند كه قومش را به سوى خدا دعوت مى كرد و آنان او را زدند و يك طرف سرش را شكستند. پس از مدتى از مردم غايب شد و بار ديگر به سوى آنان برگشت ؛ اين بار هم او را زدند و طرف ديگر سرش را شكستند. اينك در ميان شما نيز كسى مانند او هست . (اكمال الدين ، انتشارات اسلامى ، ص 393.)     انشاء الله در بخش بعدی این نوشتار به مباحثی چون؛ همنشینی ذوالقرنین با صالحان، علت نامگذاری وی و پرسش های دیگر راجع به این شخصیت پاسخ داده خواهد شد.       پی نوشت:
1)مرحوم علامه طباطبايى در تفسير ((الميزان )) در ذيل اين روايت مى فرمايد اينكه در اين روايت فرمود: ((اينك در ميان شما نيز مانند او هست )) مقصودش خودش بود، چون يك طرف فرق مبارك ايشان از ضربت عمرو بن عبدود شكافته شد و طرف ديگر به ضربت عبدالرحمن بن ملجم مرادى (لعنة الله عليه ) كه با همين ضربت دومى شهيد گرديد. (الميزان ، ج 13، ص 521 - 510).




۱۳۹۳/۱/۱۸ - ۰۷:۴۵




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: جام نیوز]
[مشاهده در: www.jamnews.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 35]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن