واضح آرشیو وب فارسی:جوان آنلاین: «خرمگس» نگاهي كاريكاتورگونه به جنگهاي تمام نشدني جهان است
نمايش«خرمگس» به نويسندگي و كارگرداني علي عابدي كه از ۷ اسفند ماه به اجراي ساعت 19:30 تئاتر شهر رسيده است
نمايش«خرمگس» به نويسندگي و كارگرداني علي عابدي كه از ۷ اسفند ماه به اجراي ساعت 19:30 تئاتر شهر رسيده است، داستان خانوادهاي را روايت ميكند كه منتظر بازگشت پدر از جنگ هستند اما زماني كه پدر به خانه برميگردد، اعضاي خانواده متوجه ويژگيهاي خاصي در او ميشوند. «خرمگس» با پرداخت به مفهوم جهاني جنگ و پيامدهاي آن با بازي سوسن مقصودلو، پرستو گلستاني، محمد صادق ملكي، وحيد آقاپور و آرش ( علي ) فلاحتپيشه تا پايان اسفند مهمان شبهاي قشقايي است، به همين بهانه گفتوگويي با علي عابدي نويسنده و كارگردان اين نمايش داشتهايم.
نمايشنامه نگاهي به زناني داشت كه در حاشيه جنگ و گاه در بطن آن روزگار ميگذرانند، چه شد كه تصميم گرفتيد موضوع جنگ را محور پرداخت آخرين نمايشنامهتان قرار دهيد؟
آثار بسيار با محوريت جنگ تا به حال توليد شده است و نويسندههاي بسياري در اين فضا رمان و نمايشنامه نوشتهاند، اما من ميخواستم از منظر ديگري به جنگ نگاه كنم و به خشونتي كه در ذات جنگ وجود دارد، نگاهي فانتزي داشته باشم و به پيامدهاي جنگ با اين رويكرد بنگرم. فضاي گروتسك كار شبيه كاريكاتوري از جنگ است كه تلنگر محكمتري به تماشاگر ميزند. مسئله ديگري كه ذهن من را درگير كرد، حوادث روزمره همين جهاني است كه در آن زندگي ميكنيم، جهاني كه در آن هر روز خبر وقوع جنگي را ميشنويم و مهم نيست كه اين جنگها در كجاي اين كره خاكي اتفاق ميافتند، مهم اين است مفهوم عشق دارد در اين جنگهاي تمام نشدني نابود ميشود.
مكان وقوع نمايش در طول اجرا مشخص نميشود، آيا عمدي در اين مسئله بوده است؟
بله در اين نمايش ميخواستم فضا و مكان خاصي را در نظر نگيرم و اين قصه و فضا در هر مكان و زماني موضوعيت داشته باشد، جنگ مقتضي فضا و مكان خاصي نيست و هر لحظه امكان وقوع دارد. اين روزها جنگ حتي در لحظات خصوصي ميان آدمها هم حضور دارد و تا آنجايي كه جنگ در ميان بزرگسالان وقوع پيدا ميكند در كودكان نيز وجود دارد و مختص زمان و مكان و فضاي خاصي نيست.
داستان نمايش «خرمگس» حول محور كدام جنگ ميگردد؟ جنگي كه دهههايي از وقوعش گذشته و هنوز پايان نيافته است؟
منظور من جنگ خاصي و در مكان معلومي نبود و به طور كلي مفهوم جنگ در نظرم بود، چون عنصر جنگ در تمام طول زماني امتداد دارد و خرابي و ويرانياش در يك نقطه آغاز و در نقطه ديگري ادامه پيدا ميكند.
يكي از مولفههاي نمايش، پرداخت به مفهوم مرگ بود، تعبيري كه به زندگي دوباره نقب ميزد.
مرگ بخشي از پيامدهاي جنگ است و جنگ سرانجامش به مرگ ميخورد و خود جنگ مرگ زودرس را در پي دارد. آدمهاي نمايش سالها در جنگ بودهاند و در تمام اين سالها در آرزوي مرگ به سر ميبرند تا با مرگ به آرامش و جاودانگي برسند. اما آنقدر جنگ بزرگ شده و ريشه دوانده است كه حتي مرگ به راحتي نميتواند انسان را آزاد كند و جايگاه جنگ، مرگ را هم به مهرهاي بيارزش تبديل كرده است و در چنين شرايطي هراس ما از مرگ جاي خود را با هراس از جنگ عوض كرده است.
طراحي صحنه نمايش كه متشكل از بشكههاي زنگزدهاي بود كه روي هم قرار گرفته بودند، فضاي خشن و سختي را به مخاطب القا ميكرد.
طراحي صحنه «خرمگس»، نمادي از زمين بود كه بشكههاي باروت روي آن سوار است و هر لحظه ممكن است همه چيز منفجر شود، زميني كه با بشكههاي باروت احاطه شده است و ممكن است با يك اشاره منهدم شود. پايان نمايش هم يكي از خانمها ميگويد كه اين ديوارهاي بزرگ با بشكههاي باروت.
موسيقي متن كار هم به خورد كار رفته بود، چه شد كه ساز دهني براي موسيقي نمايش در نظر گرفته شد؟
زبان نمايش جدي بود و فضا هم اين جديت را با رگههاي كاريكاتور نمايان ميكرد و در واقع موسيقي نمايش به جهان جنگ زده آرامش ميداد و زبان كاراكترهاي نمايش بود، زبان عشقي گمشده با موسيقي نمايان ميشود. به همين دليل هم ساز دهني براي اجراي موسيقي انتخاب شد چون ساز تنهاي آدمها است.
پرده آخر نمايش نمايي از نمايشنامه در انتظار گودو ساموئل گودو بود، زماني كه شخصيتهاي داستان در كنار درخت انتظار ميكشيدند.
در موقع نوشتن و كارگرداني نمايش، هيچ عمدي در اينكه پرده آخر نمايي از در انتظار گودوي بكت باشد در ذهن من نبود، اما خب تصاوير نمايشنامههاي معروف پس ذهن همه نويسندگان وجود دارد و شايد اين مسئله باعث شد كه پرده آخر نمايش ناخواسته برداشتي از در انتظار گودو به نظر بيايد.
يكي از مشكلات هنر تئاتر در كشور ما نبود تبليغات تلويزيوني است كه بارها به آن اشاره شده است اما كماكان جاي خالي تبليغات تئاتر در رسانه ملي به چشم ميخورد.
در ساير كشورها رسانه و شهرداريها جايگاه مخصوصي براي تبليغات تئاتر دارند و فضاهايي براي كار گروههاي تئاتري اختصاص دادهاند اما در كشور ما تلويزيون جايگاهي براي تبليغات تئاتر ندارد و آگهيهاي تلويزيون هم هزينههايي ميطلبد كه از توان ما خارج است تنها برنامه تخحصصي تئاتر در تلويزيون هم مجله تئاتر است كه مخاطب آن هم تنها خود تئاتريها هستند و در اين ميان نه مردم عادي و رسانه ملي و شهرداري بايد تئاتر را در فهرست خود قرار دهند تا كمي از مشكلات هنر تئاتر در كشور ما مرتفع شود.
نویسنده : سپيده آماده
منبع : روزنامه جوان
تاریخ انتشار: 21 اسفند 1392 - 23:39
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: جوان آنلاین]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 112]