واضح آرشیو وب فارسی:نیک صالحی: ایسکانیوز: ملاقلی پور تمامی فیلم هایش را بر اساس حس و غریزه خود ساخته است که در واقع نوعی واکنش به فضای حاکم در سینمای ایران بود. رسلول ملاقلی پور را به رغم اینکه چند فیلم خارج از مسایل جبهه و پشت جبهه ساخته است، عمدتا به عنوان فیلمسازی جنگ می شناسیم. او فعالیتش را در خلال سال های 1359 تا 1361 با ساخت فیلم مستند جنگی و چند فیلم کوتاه آغاز کرد و در سال 1362 با فیلم بلند نینوا ادامه داد. فیلم های نینوا و بلمی به سوی ساحل اگر چه فیلم های مربوط به دوره های دست گرمی ملا قلی پور هستند ولی با معیارهایی که او از سینمای دفاع مقدس برای خود تعریف کرده بود، آثار متفاوتی محسوب می شوند. او در این فیلم ها، به جای پرداختن به سطح ظاهری مسایل حبهه و نشان دادن حادثه و ستیز و گریز، کوشش کرده کنش ها و واکنش های روحی رزمندگان را ترسیم و بررسی کند. مهمترین فیلم رسول ملا قلی پور در دهه 60 «پرواز در شب» است که در این فیلم، ماجراهای افراد یک گردان را به تصویر می کشد اما فقط تصاویر کلی از این گردان را ارایه نمی کند بلکه بر روی چند نفر از این گردان تمرکز می کند. رسول ملاقلی پور در فیلم «پرواز در شب» نشان می دهد که آنچه راه او را از فیلم سازانی که قصد تجارت و گیشه جنگ و حادثه سازی را دست مایه فیلم های خود قرار می دهد، جدا می کند. نشان دادن ابعاد معنوی جبهه ها، به جای حادثه آفرینی های کاذب است، البته خود ملاقلی پور هم معترض بود که نخستین فیلم هایش از حیث ساختار بشری ضعف های تکنیکی فراوانی دارد اما به تدریج حرفه ای تر و سینمایی تر شد. به عنوان مثال چنانچه اشاره شد، «پرواز در شب» در میان سیاه مشق هایی که چه پیش و چه پس و چه پس از او با موضوع جنگ ساخته شده اند، جایگاه متمایزتری دارد و الگوی بیش و کم مناسبی با موضوع جنگی ارایه می دهد که کمتر کسی به جز ملاقلی پور آن را دنبال کرده است. «پرواز در شب» لحن و مضمونی تلخ و غمگینانه تری دارد و به تعبیر ملاقلی پور در آن از پیروزی های ظاهری و شعارزدگی های مرسوم چنین فیلم هایی کمتر نشانی وجود دارد. ملاقلی پور، پس از پذیرفتن قطعنامه 598، اعلام آتش بس و اعلام صلح تصمیم گرفت فیلم هایی مثل «بلمی به سوی ساحل»، «پرواز در شب» و «افق» را نسازد و بیشتر به سوی فیلم های اجتماعی برود. او در سال 1369 فیلم «مجنون» و در سال 1371 «خسوف» و در سال 1372 «پناهنده» را کارگردانی کرد. بیشتر این فیلم ها دارای مضمونی اجتماعی بودند و همچنین ماجراهای تلخ و خارج از جبهه و جنگ را دستمایه کارهای خود قرار داد. رسول ملاقلی پور برای فیلم «مجنون» و «خسوف» از مسائل سیاسی جاری در جامعه دوری کرد ولی به رغم ممانعت ها و تلاش هایی که کرد، بیشتر به سیاست و سیاست زدگی پرداخت. ملاقلی پور در همه فیلم ها به فرمان دل کار می کرد و در قید و بند درام نبود. توضیح دیگر اینکه ملاقلی پور خواسته است که با هر چیزی که او را از دنیای درونیش خارج می کند، بی اعتنا باشد. ملاقلی پور 7 سال پس از آخرین فیلم جنگی خود، 2 فیلم سفر به چذابه و نجات یافتگان را کارگردانی کرد و آخرین فیلم با چند سال تاخیر با نام «تا آخرین نفس» به نمایش گذاشته شد. ملاقلی پور در این 2 فیلم به بیان مسائلی پرداخت که پیش از این گفته بود جریان های خط مقدم همه حاکی از قهرمانی بود اما نه به آن صورت که در نهایت پیروزی ظاهری به دست آید. ملاقلی پور که در سال های آغازی فیلم سازی خود قهرمانی هایش را در جبهه و جنگ ترسیم کرده بود، در دوره هایی هم با ساختن فیلم هایی که فضای شهری داشتند همان قهرمان ها را در حریم شهر نشان داد تا به دور از یاران هم سنگر و شهید خود و صدای توپ و خمپاره و شلیک گلوله به شکلی مرسوم و عادی تر زندگی کند. بدیهی است برخی از این آدم ها با تعارض و تناقض هایی که بین روابط جبهه و جنگ با مسائل و مشکلات جامعه شهری دیدند یا بی توجه به آرمان های سابق خود به کار و زندگی عادی خود مشغول شدند یا با کوشش برای تغییر در روابط پشت جبهه اوضاع جاری را برای خود تا حدودی قابل تحمل ساختند. بدیهی است که ملاقلی پور بی اعتنا به فرمان دل خود و هم چنین بی اعتنا به آن روحیه حسنه و آسیب دیده ای که دارد، بعد از تجربه های نه چندان موفق فیلم های «مجنون» ،«خسوف» و «پناهنده» برای بار دوم به موضوعات شهری و اجتماعی روی آورد و همچنین بعد از تهیه فیلم های «مرغابی وحشی» در سال 1370 و «دشت ارغوانی» در سال 73 13 باز هم به سمت موضوعات شهری می رود و حاصل این تلاش، فیلم عجیب و متفاوت «کمکم کن» در سال 1376 و همچنین فیلم قابل تامل «نسل سوخته» در سال 1378 است. بعد از این دو فیلم یک گروه به یک نظریه و اعتقاد در مورد ملاقلی پور رسیدند و آن اینکه آن ها معتقد بودند، ملاقلی پور همه فیلم هایش را با اتکا به غریزه، کارگردانی می کند. فیلم «مزرعه پدری» در سال 1381 و «میم مثل مادر» در سال 1385 را به مقدار زیادی متفاوت تر از دیگر فیلم ها کارگردانی کرد. ملاقلی پور در هر 4 فیلم از دریچه متفاوتی به آدم های جبهه و جنگ می پردازد و تلاش می کند جنگ، اجتماع و ساختارگرایی را با هم تلفیق کند. ملاقلی پور با فیلم های «سفر به چذابه»، «هیوا» و «مزرعه پدری» مخاطبان خود را با سفر ذهنی شخصیت های اصلی فیلمش به سال های جنگ و جبهه می برد تا آن ها را با تجربه های عینی سال های نه چندان دور که او نمی خواهد به فراموشی سپرده شود، آشنا کند. دنیای فیلم های ملاقلی پور تا قبل از ساخته شدن فیلم «نجات یافتگان» و «تا آخرین نفس» که ملاقلی پور آن را در سال 1374 کارگردانی کرد، بیشتر یک دنیای مردانه است و زنان نقش کمی را در این فیلم ایفا می کنند. از فیلم «نجات یافتگان» است که دنیای زنانه وارد فیلم های رسول ملاقلی پور می شود و فیلم به فیلم، این نقش ها بیشتر می شود. در فیلم های «هیوا» ، «مزرعه پدری» و «میم مثل مادر» نقش محوری و اصلی به عهده زن است. ملاقلی پور در فیلم «مزرعه پدری» تلاش کرده با هوشیاری، ساختار و شکل محتوای فیلمنامه اش را با هم ادغام کند. بنا به گفته ملاقلی پور، مزرعه پدری سرزمین عشق است و آن طور که خود ملاقلی پور نشان می دهد، زندگی برای محمود شوکتیان یعنی قهرمان فیلم «مزرعه پدری» فقط برای چند لحظه اتفاق می افتد. لحظه ای که محمود با همسر و فرزندانش به دور دست ها سفر می کند و به سرزمین مزرعه پدری می رسند که به دور از آتش و خون است. بدان گونه است که برای محمود، مزرعه پدری منهای عشق، سرزمین شوره زاری است. سرزمینی که محور روایت راویان فیلم قرار گرفته است. به عبارت دیگر از نظر ملاقلی پور مزرعه پدری نماد جان و سرزمین اجدادی است. اگرچه در روزهای جنگ به سرزمین سوخته بدل شد ولی در ذهن رزمندگانی همچون محمود شوکتیان همچنان خرم و آباد است. حضور دور وی در مزرعه پدری سبب شده که مرز بین گذشته و حال در هم شکسته شود و ماجراها در زمان بی زمانی رخ دهد. در واقع یکی از دلایل پیچیدگی روایی مزرعه پدری این است که درد و بستر روایت می شود. بستر اول کارگردان و بستر دوم کتاب است به عنوان مزرعه پدری که محمود شوکتیان در زادگاه خود روایت کرده است به عبارت دیگر آنچه موجب این پیچیدگی روایی می شود تلفیق روایت کارگردان از سرگذشت و سرنوشت یک رزمنده جوان و خاطرات همان رزمنده است که در کتابش ثبت شده است. در پایان قابل ذکر است که ملاقلی پور مزرعه پدری را مبتنی بر احساس خود ساخته است. این احساس چه در شکل نهایی و کلی و چه در لحظه لحظه فیلم او نمایان است. بر اساس این احساس، ملاقلی پور نمی خواهد بین آرمان های خود و واقعیت های جاری جامعه تضاد به وجود آید. /05/110 رویا زارع
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نیک صالحی]
[مشاهده در: www.niksalehi.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 817]