محبوبترینها
چگونه با ثبت آگهی رایگان در سایت های نیازمندیها، کسب و کارتان را به دیگران معرفی کنید؟
بهترین لوله برای لوله کشی آب ساختمان
دانلود آهنگ های برتر ایرانی و خارجی 2024
ماندگاری بیشتر محصولات باغ شما با این روش ساده!
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1843483938
گپ و گفت مفصل فارس با محمدمجتبی احمدی اعتراض به نگاه کلیشهای به حوزه دفاع مقدس/ شعر و ادبیات فراتر از همۀ این حرفهاست
واضح آرشیو وب فارسی:فارس: گپ و گفت مفصل فارس با محمدمجتبی احمدی
اعتراض به نگاه کلیشهای به حوزه دفاع مقدس/ شعر و ادبیات فراتر از همۀ این حرفهاست
تاثیری که این برنامه در حوزه شعر آیینی بر کار من و برخی همنسلان من داشت -و میدانم خیلی از شاعران در این قضیه با من همداستانند- بر کسی پوشیده نیست و اگر کسی این را انکار کند از سر ناآگاهی این حرف را میزند.
خبرگزاری فارس - گروه ادبیات انقلاب اسلامی؛ محمد مجتبی احمدی شاعری است که این روزها بیشتر نامش بر سر زبانها افتاده است. توجه او به مقوله شعر آیینی و شعر طنز، از او شاعری موفق ساخته است. او با اینکه متولد شصت است و جزو شاعران جوان این مرز و بوم به شمار میرود، در خیلی از حوزهها سربلند بیرون آمده است. دغدغه احمدی در مطرح کردن شعر کرمان هم یکی دیگر از ویژگیهایی است که او را از شاعران جوان ممتاز میکند. از کودکی تا اکنونِ محمد مجتبی احمدی را در سوال و جوابهای این مصاحبه تماشا کنید. ـ آقای احمدی! این مصاحبهای که میخواهم با شما داشته باشم یک مقدار مفصل است و شاید تا به حال اینگونه با کسی مصاحبه و یا به تعبیر درستتر مباحثه نکرده باشید و به همین دلیل دوست دارم یک مقدار ریزتر به زوایای زندگی شاعرانه شما و شعر شما بپردازیم. اگر موافق باشید از اینجا شروع کنیم که چرا نامتان محمد مجتبی احمدی است؟ علاقه پدرم به اسم محمد باعث شده در اسم من و برادرانم، محمد بگذارد؛ محمدرضا، محمد مهدی و من هم که محمد مجتبی هستم و برادر دیگرم مرتضی است که میخواستند بگذارند محمد مرتضی ولی ثبت احوال قبول نکرده. ـ این شیفتگی به اسم محمد به کجا برمیگردد؟ این به اسم پدربزرگم یعنی پدر پدرم برمیگردد که محمد بوده. ـ در نسل شما که به خاندان احمدی برمیگردد شاعری نهادینه شده است یا نه؛ شما زنگ شاعری را زدی و شروع کردی به شعر؟ شاعری خیلی سابقهای در خاندان ما ندارد. البته پدرم شعرها و ضربالمثلهای زیادی در حافظه دارد ولی کسی که رسماً کار شاعری کرده باشد، نبوده. ـ پدر از همان سالهای کودکی شما تا امروز این شیفتگی را داشته یا نه؟ بله، علاقهمندی به شعر در خانواده ما وجود داشته. ـ از سالهای کودکی خودتان که فکر میکنم در کرمان بوده بفرمایید. اولین تصاویری که از کودکی یادم میآید؛ یک پیرزن باصفایی بود در محله ما، که مشهور بود به «ملا». با همتی که پدر و مادرم داشتند همراه برادرها و خواهرانم من را از 5سالگی فرستادند پیش ایشان که به ما قرآن یاد بدهد. من یادم است در 6 سالگی بخش عمدهای از جزء 29 و 30 قرآن را میخواندم و حفظ بودم. ـ آن زمان در کرمان زندگی میکردید؟ بله. ـ در کدام محله ساکن بودید؟ در یکی از محلههای بافت قدیم کرمان، در محلهای به نام «خواجه خضر» و یک مسجد خیلی قدیمی و معروف به همین اسم دارد که فکر میکنم حدود 800 سال قدمت دارد. ـ غیر از آن پیرزن ملا، در سن 5سالگی چه فکر و اندیشهای به شما تزریق میشد و با چه عشقی وارد این فضاها میشدید؟ از دوران خردسالی تصویر خاص دیگری یادم نمیآید، البته این هم یادم هست که در همان مسجد خواجه خضر، با توجه به اینکه صدای بدی هم نداشتم، تکبیر و اذان میگفتم. پیشنماز آن مسجد آیتالله روحانی بود که من از همان سنین پایین مکبر ایشان بودم. ـ در شرح احوالات شما میخواندم که متولد 1360 هستید. بله. اینها را که میگویم مربوط به سال 66-67 میشود. یک مدرسهای هم در آن محله است به نام مدرسه جیحون که از اول دبستان وارد این مدرسه شدم. * سر جلسه امتحان نهایی چند جمله جواب نوشتم، بعد بقیه را به صورت شعر نوشتم! ـ علاقه شما به شعر به کی برمیگردد؟ میتوانم بگویم دوره راهنمایی بود که احساس کردم به شعر علاقهمندم. من انشا خیلی خوب مینوشتم؛ یادم نمیآید که غیر از 20 نمره دیگری از انشا گرفته باشم. یادم است شعر را با کارهای تفننی شروع میکردم که مثلاً اسم همه بچههای کلاس را در شعر بیاورم. به جایی رسید که من در سال سوم راهنمایی که امتحانات نهایی بود، سر جلسه امتحان انشا چند جمله نوشتم، بعد بقیه را به صورت شعر نوشتم. دو سه بیت اول را قبلاً گفته بودم ولی بقیه آن را همان سر جلسه گفتم. ـ در دوره دبیرستان برای شما و شعر شما چه اتفاقی افتاد؟ کمکم شعر و مطالعات ادبی برای من جدیتر شد؛ ضمن اینکه من فعالیت در رشتههای هنری را با تئاتر و تعزیه شروع کرده بودم. من کلاس پنجم دبستان برای گروه تئاتر مدرسه انتخاب شدم و تابستان همان سال با حوزه هنری آشنا شدم. من و دوستانم یک گروه همخوانی سهنفره قرآن بودیم که برای سازمان تبلیغات به شهرستانهای مختلف میرفتیم؛ مثلاً آزادگان که از اسارت برمیگشتند، ما را برای مراسم استقبال میبردند. رییس حوزه هنری هم که این را دید، ما سه نفر گروه همخوانی را به حوزه هنری دعوت کرد که در تعزیه طفلان مسلم بازی کنیم. برای اجرای تعزیه به تمام شهرها و روستاهای کرمان رفتیم، بعد از آن هم به صورت جدی وارد تئاتر شدم و به نمایشنامهنویسی هم علاقمند شدم و کلاس نویسندگی میرفتم. اینگونه وارد فضای ادبیات هم شدم. ـ من فکر میکنم یک شاخصه جدی در کارهای شما، چه در تئاتر و نمایش و چه در سایر کارها که همواره با شما همراه بوده، ویژگی مذهبی بودن و روشنگری مذهبی است... بله، یک بخشی از کار من این بوده؛ مثلاً در تئاتر چند سال کار تعزیه کردم که ربط مستقیم به عاشورا دارد، یا مثلاً وقتی به صورت جدی وارد حوزه شعر شدم بخش قابل توجهی از کارهای من شعر آیینی است. ـ منظورم این است که همیشه معتقد بودید پیام مذهب را با ابزار هنر دنبال کنید. البته وقتی سنم پایین بود این را درک نمیکردم که دارم با ابزار هنر پیام مذهبی میدهم، ولی این به تدریج، جزو بینش من شد. نه تنها پیام مذهبی، بلکه انتقال هر پیام دیگری هم با این ابزار برای من مهم شد. ـ دیپلم را کجا گرفتید؟ من دیپلم را کرمان در رشته ریاضی گرفتم که البته این هم قصهای دارد که من چرا ریاضی خواندم. * بچهتنبلها میروند رشته انسانی! ـ باید قصه این هم شنیدنی باشد... دبیرستان ما دبیرستان امام خمینی جزو دبیرستانهای خوب کرمان بود، ولی فقط رشته ریاضی و تجربی داشت. سال دوم دبیرستان که باید انتخاب رشته میکردیم، من طبق علاقهای که به فضای ادبیات و هنر داشتم تصمیم گرفتم بروم رشته ادبیات. ولی یک نگاه غلطی بود که میگفتند بچهتنبلها میروند رشته انسانی! من هم که در خانواده به درسخوانی مشهور بودم مجبور شدم به علاقه دومم یعنی رشته ریاضی بروم. منتها شاید یک دلیل اینکه بعد از دیپلم دنبال رشتههای فنی در دانشگاه نرفتم، این باشد که میخواستم از این رشته فرار کنم و سر از جای دیگری درآوردم که اگر خواستید میگویم. ـ من تقریباً میدانم از کجا سر درآوردید، ولی حتماً برای نسل جوان و کسانی که شعر شما را میشناسند جذاب بودن سردرآوردن از زندگی شاعر، از زبان محمد مجتبی احمدی دوبرابر است... من بعد از اینکه دیپلم ریاضی را گرفتم، بهواسطه آشنایی که با چندتا از دوستانم در کرمان داشتم و اینها مشغول به تحصیل در حوزه علمیه بودند، در یکیدو سفر که به قم داشتم و فضای زندگی آنها را میدیدم، به آن فضاها علاقهمند شدم. ـ اگر صلاح میدانید اسم این دوستانتان را هم بگویید. مثلاً آقای محسن خیامی که ایشان رزمنده دفاع مقدس بوده و برادر دو شهید است. آقای محسن حسنی سعدی و علی حسنی سعدی که برادرند و پدرشان حاجآقا عباس حسنی سعدی از علمای بزرگوار بود. آقای سید مرتضی حسینی، عبدالرضا شیخشعاعی و دوستان دیگر. ریاضی هم که مورد علاقه من نبود، بعد از دیپلم در سال 77 از حوزه علمیه قم سر درآوردم. ـ مگر کرمان حوزه علمیه نداشت؟ داشت، ولی همان نگاهی که بین یک دانشگاه دوردست با دانشگاه تهران است، بین حوزه علمیه قم و حوزه علمیه کرمان هم بود. دوستان هم میگفتند اگر میخواهی این قضیه را جدی دنبال کنی به قم برو. ـ تا چه سالی قم بودی؟ من از 77 تا 83 قم بودم. ـ یعنی 6 سال درس طلبگی خواندی؟ نه، من 9 سال درس طلبگی خواندم، ولی از سال 83 به دلایلی برگشتم کرمان. ـ در سالهایی که در حوزه علمیه قم بودی شعر را هم دنبال میکردی؟ بله من از اواخر دبیرستان که منتهی به حوزه رفتن هم شد، شعر برایم جدی شده بود و چون شعر کلاسیک هم کار میکردم وزن و قافیه و الفبای شاعری خوب ملکه ذهنم شده بود و رسماً شاعری میکردم. الان در مجموعه اول شعر من بعضی از شعرها مال همان تاریخ است؛ یعنی سالهای 78 و 79. * اندیشه مذهبی در شعر ـ از فضای ادبی حوزه در آن سالها بگویید. من چند سالی که در حوزه بودم، نمیدانم چرا ولی نتوانستم با فضای ادبی خود حوزه ارتباط برقرار کنم. میدانم همان موقع جشنواره شعر و داستان طلاب برگزار میشد ولی من هیچوقت از این برنامه باخبر نشدم، یا دوستانی که در زمینه ادبیات در حوزه کار میکردند، من با آنها آشنایی پیدا نکردم. ولی در همان سالها، یکی از جاهایی که من پیوند ادبی عمیقی با آن برقرار کردم و همچنان هم ادامه دارد، شب شعر عاشورای شیراز است که از همان سالهای آغاز حضور من در قم شروع شد. یادم است وارد مدرسه علمیهای به نام امام صادق (ع) شدم، آنجا در تابلوی اعلانات یک تبلیغ از شب شعر عاشورا دیدم؛ اگر اشتباه نکنم موضوع آن سال اربعین بود، اوایل متوجه نبودم که هر سال موضوع میدهند و من همینطوری شعر مینوشتم و میفرستادم و چون موضوع به شب شعر ربطی نداشت، من را دعوت نمیکردند. تا اینکه سالی که موضوع حضرت امالبنین(س) بود و من متوجه شدم هر سال شب شعر عاشورا موضوع ویژه دارد، یک غزل فرستادم که نیمی از آن برای حضرت امالبنین و نیم دیگر مربوط به حضرت ابالفضل(ع) است. آن سال مرا دعوت کردند و من از آن موقع ارتباط دارم و شرکت میکنم. آن بخشی هم که شما گفتید اندیشه مذهبی در شعر؛ این راهیابی من به شب شعر عاشورا خیلی در آن موثر بود. ـ شما چند سال در حوزه درس خواندید، آیا در حوزه، شعر به معنای واقعی جدی گرفته میشود؟ من در آن سالها فقط در حد همین که شنیدم کنگرهی شعر طلاب برگزار میشود اطلاع داشتم ولی بعدها دیدم دوستان زیادی بودند که از دل حوزه بیرون آمدند و کارهای جدی در حوزه ادبیات کردند. البته در سال چهارم و پنجم حوزه که من در مدرسه الهادی بودم، دوسه تا از هم دورهایهای ما آنجا در حوزه شعر کار میکردند که امروز آدمهای شناختهشدهای در حوزه شعر هستند؛ مثل آقای محمدجواد شرافت و سیدمحمد بابامیری. آشنایی من با شعر حوزه در حد آشنایی با همین چند نفر بود. بعد که از قم فاصله گرفتم و مطالبی درباره این موضوع خواندم دیدم این جریان، جریان محکمی است. ـ الان آیا به شعر حوزه به جدیتی که در سالهای دهه 70 بوده، پرداخته میشود؟ مثلاً ما در شعر حوزه در همان سالها اشخاصی داریم مثل سید عبدالله حسینی، احمد شهدادی، دکتر صابر امامی، محمدرضا ترکی و امثالهم که در شعر حوزه شعرهای جدی میگفتند و الان هم که شهر آن سالهایشان را میخوانیم آن تپندگی و توفندگی در شعرشان هست. این سلسله جدی گرفتن شعر در حوزه علمیه تا الان به چشم میخورد؟ فکر میکنم در یک دوره در دهه80 کمرنگ شده بوده و خیلی جریان پررنگی نبود. کسانی بودند که در این حوزه کار میکردند ولی جریان قدرتمندی که این کار را پیش ببرد نبوده. اما در سالهای اخیر یک مقدار پررنگتر شده، مثلاً سال گذشته یک شب شعرها و برنامههایی برای کشف استعدادهای شعری در حوزه برگزار کردند و مثل اینکه خیلی با استقبال مواجه شده است. * به اندازهای که کار میشود، در رسانه نشان داده نمیشود ـ پس کارهای جدی در شعر حوزه انجام میشود ولی متاسفانه رسانهای نمیشود؟ بله دقیقاً. من اتفاقاً میخواستم به همین جا برسم. از جمله جشنواره شعر اشراق که دفتر تبلیغات بانی آن است و امسال دوره دوم آن برگزار شد، ولی متاسفانه به نظرم میآید نمود بیرونیاش خیلی پررنگ نیست و به اندازهای که کار میشود، در رسانه نشان داده نمیشود. در زمینه چاپ کتاب دوستان در حوزه هم، چاپ میشود ولی دوستان زیاد رضایت ندارند و میگویند توزیع و بعد هم معرفی نقد کتاب درست انجام نمی شود. ـ شما بعد از اینکه در حوزه علمیه درس را تمام کردید گویا در ادبیات ادامه تحصیل دادید؛ درست است؟ من البته درس را در آنجا تمام نکردم و هنوز پرونده دارم! منتها چند سالی که در حوزه بودم، به دلایلی احساس کردم اگر ادبیات را به صورت آکادمیک هم ادامه بدهم میتوانم آدم موثرتری باشم. این مربوط به سال پنجم ششم حوزه میشود که من به کرمان برگشتم. از آن موقع عزمم جزم شد که بروم بحث ادبیات را در دانشگاه به صورت جدی ادامه بدهم. این شد که سال 86 بعد از اینکه سطح دو حوزه را به سرانجام رساندم، با مدرک سطح 2 که معادل کارشناسی است امتحان ارشد دادم و همان سال در دانشگاه شهید باهنر کرمان وارد دانشگاه شدم. سال 89 هم از پایاننامه ارشدم دفاع کردم. ـ از فضای تحصیل در مقطع فوق لیسانس در دانشگاه هم بگویید. من فضای آموزشی حوزه را تجربه کرده بودم، ولی دانشگاه را نه. خیلی فضای جدابی بود؛ یکسری حسنها در حوزه بود که فضای دانشگاهی نداشت و یکسری خوبیها در دانشگاه بود که حوزه نداشت. دانشگاه کرمان خوشبختانه از دانشگاههایی است که چندین استاد خوب دارد. ضمن اینکه من قبل از دانشگاه با ادبیات کهن آشنا بودم ولی در دانشگاه به طور جدی متونی مثل کشف المحجوب، تاریخ بیهقی، مثنوی و شاهنامه را خواندم و از حضور استادانی که هنور هم با آنها ارتباط دارم بهرهها بردم. * هیچ دانشجویی دلش نمیآمد این کلاس را نرود ـ اگر در مورد استادان دانشگاه کرمان که با آنها آشنایی دارید صحبت کنید خالی از لطف نیست. استاد محمدصادق بصیری که اخیراً معاون فرهنگی دانشگاه شدهاند، دکتر مدبری که شاهنامه را با ایشان داشتیم و واقعاً هیچ دانشجویی دلش نمیآمد این کلاس را نرود، دکتر امیری خراسانی که مثنوی را با ایشان داشتیم، ایشان آن زمان رئیس دانشگاه هم بودند. دکتر صرفی که کشف المحجوب را در محضر ایشان خواندیم و چند استاد دیگر که از محضرشان استفاده کردیم. هرچند نقدی که به فضای دانشگاهی میشود این است که خیلی به ادبیات معاصر اهمیت داده نمیشود؛ این نقد وارد است، در کارشناسی فقط دو واحد هست که در مقطع ارشد همین مقدار هم نیست، ولی خوشبختانه استادان ما با ادبیات معاصر هم پیوند داشتند. یادم است من و یکی دوتا از همدورهایهایم که برای پایاننامه، دست گذاشتیم روی ادبیات معاصر، خیلی استقبال کردند. - موضوع پایاننامه شما چه بود؟ من با توجه به اینکه یکی از حوزههای مورد علاقهام در ادبیات بحث طنز است و خیلی پژوهش در این حوزه کردهام و شعر طنز هم زیاد کار کردهام، به همین دلیل پایان نامهام را به همین سمت بردم ولی در حوزه بومی؛ عنوانش این بود: «نقد و بررسی طنز در شعر معاصر کرمان». روی شعر سه شاعر هم بهطور خاص کار کردم که همه جزو شاعران صاحبنام و ملی محسوب میشوند؛ زندهیاد منوچهر نیستانی، احمدرضا احمدی و کیومرث منشیزاده. ـ من اولین باری که با شعر شما آشنا شدم حدود 6 سال پیش بود. در یکی از شمارههای نشریه شعر، دیدم آقای محدثی خراسانی سردبیر نشریه، یک بخشی را به شما اختصاص داده. هم شعر شما بود و هم نقد شعر شما. بهتری نقدی هم که روی شعر شما دیدم در همان نشریه از قلم زیبای منتقد ارجمند روزگارمان محمد کاظم کاظمی بود. فکر میکنم از همانجا هم شعر شما به صورت جدی مطرح شد... من به آقای کاظمی بابت آن نقد خیلی مدیون هستم، چون اگر شعری گفته شود و کتابی چاپ شود ولی به طور جدی دیده نشود یعنی نقد نشود، نه درست میشود و نه جدی گرفته میشود. روی همین حساب، برای کتاب «رصد صبح» آقای کاظمی 5 و 6 تا شعر از من گرفتند و آن نقد را بر آن کارها نوشتند. هرچند شاید به آن اشکال وارد باشد؛ چون نمیشود کار یک شاعر را با بررسی 5 - 6 تا شعر ارزیابی کرد، ولی اگر نقد همان چندتا شعر را بگوییم، واقعاً نقد مفیدی بود. هم یک کلاس آموزشی مکتوب بود برای خود من و هم اینکه پیش آمده که به جایی رفتهاند و به من گفتهاند ما شما را با نقد آقای کاظمی شناختیم. این نشان میدهد که نقد میتواند چقدر موثر باشد در معرفی کار یک شاعر و پیشرفت کار او . * بعضیها کار را سرسری میگیرند، ولی آقای کاظمی کار را خیلی دلسوزانه نقد میکند ـ درباره نقد آقای کاظمی هم اگر مطلبی بفرمایید بیراه نیست. آقای کاظمی از منتقدانی است که خیلی باریکبین و ریزبین است. بعضیها کار را سرسری میگیرند، ولی آقای کاظمی کار را خیلی دلسوزانه نقد میکند. من همیشه میگویم نقد باید آگاهانه و دلسوزانه باشد. نقد آقای کاظمی هم آگاهانه است؛ یعنی از دانش ایشان برخاسته و هم دلسوزانه است، از این جهت که ایشان به ریزترین نکات توجه کافی میکند. ـ از شب عاشورا گذرا عبور کردیم. بیراه نیست از تاثیر شب شعر عاشورا در فضای ادبی کشور یک چکیدهای بگویید و برآیند شما را از شب شعر عاشورا داشته باشیم... من در کنار بزرگوارانی که خیلیچیزها از آنها آموختم، میتوانم بگویم در حوزه شعر آیینی به هیچ برنامهای و هیچ جایی مدیون نیستم مگر «شب شعر عاشورا»، که البته خود شب شعر عاشورا مدیون اهلبیت و حضرت سیدالشهدا است... تاثیری که این برنامه در حوزه شعر آیینی بر کار من و برخی همنسلان من داشت، و میدانم خیلی از شاعران در این قضیه با من همداستانند، بر کسی پوشیده نیست و اگر کسی این را انکار کند از سر ناگاهی این حرف را میزند. ـ آقای احمدی! من کارهایی که از شما دیدم دوتا مجموعه است؛ یکی «درختان بیتاب» که جزو مجموعهشعرهایی است که توسط انتشارات سوره مهر تحت عنوان شعر امروز چاپ شده و یکی هم «پاهای تو منهای یک» که کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان چاپ کرده در حوزه شعر نوجوانان. همین دو کتاب را در کارنامه شعریتان دارید یا علاوه بر اینها هم مجموعههای دیگری دارید؟ کتاب مستقل که کار خودم باشد همینهاست، ولی سهچهارتا کار گردآوری هم دارم؛ از جمله مجموعهشعر «ادامهی آفتاب» که شعرهای 12 شاعر جوان کرمان است و انتشارات سوره مهر سال 90 چاپش کرد. ـ یک برشی از شعری از «درختان بیتاب» که سال 90 چاپ شده میخوانم، درباره آن چند کلامی صحبت کنید. «مثل درخت اگرچه زمینی بود، جایی در این مغاک نمیخواهد این مرد آسمانی خاکآلود، حتی دو متر خاک نمیخواهد مانند موج رفت که برگردد، دریا -دلش- دچار تلاطم شد طوفان و هرچه داشت به دستش بود، گفت این سفر که ساک نمیخواهد خورشید از تمام تنش سر زد، نالید رعد، پنجره گریان شد شب، بوی باد بادیه مستش کرد، با او کویر تاک نمیخواهد بگذار سادهتر بنویسم، ها! شاعر که اصلا اهل تعارف نیست آدم برای گفتن از او حتما، الفاظ هولناک نمیخواهد...» * دغدغه من همیشه پرهیز از فضاهای تکراری و کلیشهزدگی بوده ـ راجع به این شعر توضیح بدهید. این شعر عنوانش هست «ما، لال». سال 87 گفته شده. غزلی است در حوزه دفاع مقدس. من همیشه در حوزه شعرهای خاص موضوعی که از مهمترینهایش در روزگار ما شعر آیینی و شعر دفاع مقدس است، یک دغدغه داشتهام. دغدغه من همیشه پرهیز از فضاهای تکراری و کلیشهزدگی بوده و در شعر، دنبال فضاهای تازه و شعر تازه بودهام. هرچند شاید خیلیوقتها جوینده یابنده نباشد! ولی مثلاً در همین غزل، من خیلی سعی کردم که از فضای رایج و زبان رایج فاصله بگیرم. این شعر را سال 87 گفتم و همان سال در کنگره شعر دفاع مقدس در بخش شعر دفاع مقدس که جایزه ادبی قیصر امینپور بود، مقام اول را کسب کرد. فکر میکنم یکی وجهه انتقادی که در دل این شعر است و از طرفی آن فضای طنز آمیز و تلخی که در آخر شعر رقم میخورد، این شعر را از بقیه متمایز میکند. ـ یکی از جنبههای جدی شعر شما، توجه به شعر نوجوانان است. وقتی من این کتاب کمحجم «پاهای تو منهای یک» را خواندم، 25تای دیگر را هم تهیه کردم تا به دوستان بدهم بخوانند. دیدم صحبتهای آنها هم مثل صحبت من است؛ آنها اعتقاد داشتند آقای احمدی باید بیشتر در حوزه نوجوانان کار کند، چون این کارش زیباست و میگفتند احمدی به دور از کلیشهها و مفاهیم دمدستی با نوجوانان صحبت کرده. حالا چیزی که در ذهن خودم هست در شعر صفحه 18 این کتاب به نام زنگ هنر تجلی پیدا کرده؛ ببینید: «نقاشی با موضوع شهید/ از خانواده کمک بگیرید/ معلم میگوید.../ پسفردا/همه لاله کشیدند/ من و حسن، جاده.» خیلی زیباست. حالا طرحی هم که در کتاب است مبین صحبت شماست. دور بودن از فضای کلشهای در ادبیات کودک و نوجوان در این کتاب کاملاً موفق است. نمیخواهم در مورد شعر خودم صحبت کنم که حمل بر خودستایی شود، اما همانطور که گفتم این دغدغه من بوده و هست و فکر میکنم باید دغدغه هر کسی باشد که کار ادبی میکند، که حرف تازهای بیاورد وگرنه تکرار کلیشهها هنر نیست. وقتی من تصمیم گرفتم که در حوزه نوجوان کار کنم خیلی برایم سخت بود، چون در این حوزه خیلی صاحب تجربه نبودم و این کتاب اولین تجربه جدی من در این حوزه است که برای ارائه و چاپ این اثر دست و پایم میلرزید، ولی خب، کاری بود که برای چاپش خیلی عجله نکردم و فکر میکنم دو سه بار بازنویسی شد. ـ یک ویژگی که در این اثر است این است که شما با یک تعریضهایی صحبت کردی؛ مثلاً زنگ مدنی که شاید به جامعه مدنی هم اشاره داشته باشد: «به همکلاسیام میگویم/ اجتماع از ما تشکیل میشود/ از من و تو/ از بابای تو که صددرصد هست/ از بابای من که 30 درصد.../ حتی از بابای حسن که نیست...» در جامعه مدنی ممکن است اینها ارزش تلقی نشود؛ این تعریض را با توجه به اینکه بعضی از کارهایت عقبه طنزآمیز دارد، داشتهای؟ در هر صورت من با توجه به اینکه در حوزه شعر طنز کار میکنم و جان شعر طنز، انتقاد است، سعی میکنم از تعریض طنزآمیز استفاده کنم؛ البته برداشتها از یک شعر میتواند متفاوت باشد. ـ البته در شعر نوجوان و آن هم با موضوع دفاع مقدس، کار سختتر میشود... بله، سخت است ولی در هر صورت آدم باید دنبال فضاها و مضامینی باشد که بتواند حرفهای اعتقادی و انتقادی خودش را هم بیان کند. در این کار هم، من دلم میخواسته کار بیخاصیت و بیموضعی نباشد... * اعتراض به نگاه کلیشهای به حوزه دفاع مقدس ـ یک موضع فکورانه ادبی. ـ بله! یک موضع شاعرانه که در بطن شهر نهفته باشد و هر کسی یک برداشت از آن میکند. ولی در هر صورت بیهیچ نباشد. در «پاهای تو منهای یک» من در خیلی از بخشهایش سعی کردم این نگاه باشد. از اعتراض به نگاه کلیشهای به حوزه دفاع مقدس در شهر «زنگ نقاشی» بگیرید تا نادیده گرفتن جانبازان و... در جامعه. ـ اگر نکتهی دیگری به نظرت باقی مانده بگو. دلم میخواست درباره شعر کرمان هم بگویم و شاعران ارزشمندی که در این خطه کار میکنند و خوب هم کار میکنند. شعر کرمان در سالهای اخیر، تازه دارد از سکوت خبری درمیآید و صدایش رسا میشود؛ صدایی که البته از همه سلیقهها و علاقههای شاعرانه میتوان نمایندهای در آن یافت. یک نکتهای دیگری هم که دلم میخواهم در پایان این گفتوگو به آن اشاره کنم این است که به قول مولوی: «هرکسی از ظن خود شد یار من». بعضی دوستان جزماندیش فکر میکنند هرچه خودشان میگویند درست است و غیر از آن چیزی نیست. آدم را منتسب میکنند و برچسب میزنند؛ مثلاً فرضاً میگویند احمدی شعر دفاع مقدس دارد، پس شاعر دفاع مقدس است، احمدی شعر آیینی زیاد دارد، پس فلان است. میخواهند آدم را به خودشان منتسب کنند. من فکر میکنم کسی که کار هنری میکند، در کنار اینکه موضع شخصی خودش را در حوزههای فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و عقیدتی دارد، اما شعر و ادبیات، فراتر از همه این حرفهاست و به نوعی دربرگیرنده همه اینهاست. مجتبی احمدی شعر عاشقانه میگوید، شعر اجتماعی میگوید، شعر طنز میگوید، شعر دفاع مقدس و آیینی میگوید... در کتاب «درختان بیتاب» شعری دارم که در بیتی از آن آمده: او گرچه شاعر بود، آدم بود. انتهای پیام/
92/12/12 - 11:44
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 98]
صفحات پیشنهادی
حجتالاسلام سلطاناحمدی در گفتوگو با فارس: جلسات «سبک زندگی منتظرانه» در تهران برپا میشود
حجتالاسلام سلطاناحمدی در گفتوگو با فارس جلسات سبک زندگی منتظرانه در تهران برپا میشودسرپرست مهدیه امام خمینی ره که شعبه تهران مؤسسه آینده روشن محسوب میشود گفت در این مهدیه پنجشنبهها و جمعهها اساتید برجسته حوزه علمیه حضور مییابند و درباره نشانههای ظهور اخلاق منتظگپ و گفت مفصل فارس با امیر برزگر خراسانی/ ۲ و پایانی روزی شاگرد ما بود و حالا استاد ماست/ یک شعر ۱۲ بیتی که ۱۲
گپ و گفت مفصل فارس با امیر برزگر خراسانی ۲ و پایانیروزی شاگرد ما بود و حالا استاد ماست یک شعر ۱۲ بیتی که ۱۲ شاعر دارد خاطرهای از بزرگواری مهدی اخوانثالثامیدوارم شامل این فرمایش حضرت مولا بشویم که هر کس چهار سطر بنویسد که چهار نفر از آن بهره ببرند آتش دوزخ بر او حرام خواهد شدسهیل اسعد در گفتوگو با فارس: پل ارتباطی میان حوزه علمیه و سینما وجود ندارد/ در حال ساخت مستندی ۲۰ قسمتی هستم
سهیل اسعد در گفتوگو با فارس پل ارتباطی میان حوزه علمیه و سینما وجود ندارد در حال ساخت مستندی ۲۰ قسمتی هستمسهیل اسعد از طلاب خارجی حوزه علمیه که اکنون ساخت مستند ۲۰ قسمتی ادگاردو را در دست دارد گفت احساس میکنم یک پل ارتباطی بین حوزه و حوزویون و هنر و هنرمندان باید ایجاد شود وگپ و گفت مفصل فارس با امیر برزگر خراسانی/۱ پاتوق شعرا و تحصیلکردهها و چپیها/ بهم برخورد و این شعر را گفتم
گپ و گفت مفصل فارس با امیر برزگر خراسانی ۱پاتوق شعرا و تحصیلکردهها و چپیها بهم برخورد و این شعر را گفتمیک قهوهخانهای بود توی ارگ -کوچه سینمای ایران- به نام قهوهخانه داشآقا پاتوق شعرا و تحصیلکردهها و معلمان بخصوص آنهایی که یک مقدار دیدگاه چپی داشتند آنجا بود خبرگزاریآموزگار در گفتوگو با فارس مطرح کرد: حوزه کودک و عمومی افغانستان در انتظار ناشران ایرانی/فعالیت 350 کتابفروشی
آموزگار در گفتوگو با فارس مطرح کرد حوزه کودک و عمومی افغانستان در انتظار ناشران ایرانی فعالیت 350 کتابفروشی در کابلدبیر اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران ضمن اشاره به اینکه ناشران افغانستا به خلا این دو حوزه کودک و عمومی اذعان میکنند گفت از این رو در این دو حوزه زمینه برای ناشدر گفتوگو با فارس عنوان شد «هملت» در بهار به ایرانشهر میآید/ با نگاهی متفاوت به عشق و مرگ
در گفتوگو با فارس عنوان شدهملت در بهار به ایرانشهر میآید با نگاهی متفاوت به عشق و مرگکارگردان نمایش هملت گفت این نمایش قرار است از 30 اردیبهشت ماه 93 در سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر بدون هیچ تغییری به روی صحنه برود آرش دادگر کارگردان تئاتر در گفتوگو با خبرنگار تئاکاکایی در گفتوگو با فارس: مصوبات شعر فجر از سوی سخنگو اعلام میشود/ 3 شرط اعلام شده مصوبه جشنواره نبود
کاکایی در گفتوگو با فارس مصوبات شعر فجر از سوی سخنگو اعلام میشود 3 شرط اعلام شده مصوبه جشنواره نبوددبیر علمی هشتمین جشنوارهی شعر فجر پیرامون سخنان چند روز پیش یکی از اعضای کمیته اجرایی جشنواره توضیحاتی داد و از عدم تصویب آنها سخن گفت عبدالجبار کاکایی دبیر علمی هشتمین جشنوارهسیدعباس صالحی در گفتوگو با فارس: لازم باشد خبر انتشار «زوال کلنل» منتشر میشود
سیدعباس صالحی در گفتوگو با فارس لازم باشد خبر انتشار زوال کلنل منتشر میشودمعاون فرهنگی وزیر ارشاد درباره انتشار زوال کلنل محمود دولتآبادی اظهارنظر کرد سیدعباس صالحی معاون فرهنگی وزیر ارشاد در گفتوگو با خبرنگار کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس در پاسخ به این سؤال که این روزها برخیدبیر بیستمین جشنواره مطبوعات در گفتوگو با فارس: اختتامیه بیستمین جشنواره مطبوعات اواسط هفته آینده برگزار میش
دبیر بیستمین جشنواره مطبوعات در گفتوگو با فارس اختتامیه بیستمین جشنواره مطبوعات اواسط هفته آینده برگزار میشوددبیر جشنواره مطبوعات با بیان اینکه اختتامیه بیستمین جشنواره مطبوعات اواسط هفته پیشرو برگزار میشود گفت در این دوره از جشنواره نخستین داوران آثار خود پدیدآورندگان بومحمد اللهیاری در گفتوگو با فارس خبر داد «صادرات» بانک عامل نمایشگاه کتاب/ اعتبار بنکارت یارانهای بستگی به ش
محمد اللهیاری در گفتوگو با فارس خبر داد صادرات بانک عامل نمایشگاه کتاب اعتبار بنکارت یارانهای بستگی به شرایط مالی وزارتخانه داردعضو شورای برنامهریزی نمایشگاه کتاب ضمن بیان اینکه بانک صادرات همانند دورههای گذشته بانک عامل نمایشگاه کتاب خواهد بود گفت هنوز زمان ثبتنام بنکدر گفتوگو با فارس عنوان شد «مثل آب برای شکلات» در بندرعباس اجرا میشود/ بلاتکلیفی تیتووک از وعده
در گفتوگو با فارس عنوان شدمثل آب برای شکلات در بندرعباس اجرا میشود بلاتکلیفی تیتووک از وعده مدیران پایتختابراهیم پشتکوهی از اجرای نمایش مثل آب برای شکلات در سال آینده در بندرعباس خبرداد و گفت اجرای نمایش از استخوان خالی شدم در تئاتر شهر منتفی شد و نسبت به نوبت اجرایمان درعبدالعظیم فریدون در گفتوگو با فارس: ثبتنام ۲۵۰ ناشر کودک در نمایشگاه کتاب/ ناشران جا مانده نگران نباشند
عبدالعظیم فریدون در گفتوگو با فارس ثبتنام ۲۵۰ ناشر کودک در نمایشگاه کتاب ناشران جا مانده نگران نباشندمسئول کارگروه کتاب کودک و نوجوان نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران از ثبتنام ۲۵۰ ناشر و بررسی ۲۶ هزار عنوان کتاب در آینده نزدیک خبر داد و گفت ناشران جامانده از ثبتنام در صورت تدر گفتوگو با فارس عنوان شد شکلگیری نهضت مردمی پوسترهای انقلاب بر اساس بیانات رهبری/ استفاده رایگان از پوستره
در گفتوگو با فارس عنوان شدشکلگیری نهضت مردمی پوسترهای انقلاب بر اساس بیانات رهبری استفاده رایگان از پوسترهای انقلابیمدیر اجرایی نهضت مردمی پوسترهای انقلاب از استفاده رایگان این پوسترها برای مردم خبر داد و گفت طراحی پوسترهای این نهضت مردمی بر اساس بیانات مقام معظم رهبری صورت مدر گفتوگو با فارس عنوان شد گزارش حسینی از سفر اعضای کمیسیون فرهنگی به آفریقای جنوبی
در گفتوگو با فارس عنوان شدگزارش حسینی از سفر اعضای کمیسیون فرهنگی به آفریقای جنوبیدبیر اول کمیسیون فرهنگی درباره سفر اعضای این کمیسیون به آفریقای جنوبی گزارشی ارائه نمود حجتالاسلام حسینی دبیراول کمیسیون فرهنگی مجلس در گفتوگو با فارس درباره سفر اعضای این کمیسیون به آفریقای جنودبیر هیئت نظارت بر مطبوعات در گفتوگو با فارس: محتوای «آسمان» درباره قصاص دوشنبه بررسی میشود
دبیر هیئت نظارت بر مطبوعات در گفتوگو با فارس محتوای آسمان درباره قصاص دوشنبه بررسی میشوددبیر هیئت نظارت بر مطبوعات گفت در جلسه هفته آینده دادگاه هیئت نظارت بر مطبوعات محتوای روزنامه آسمان درباره قصاص بررسی میشود علاءالدین ظهوریان در گفتوگو با خبرنگار جامعه فارس درباره بررسافتخار جامعه مدرسین حوزه علمیه قم دفاع از ولایت و امامت است
افتخار جامعه مدرسین حوزه علمیه قم دفاع از ولایت و امامت است شیراز- ایرنا- نماینده ولی فقیه در فارس و امام جمعه شیراز گفت افتخار جامعه مدرسین حوزه علمیه قم دفاع از ولایت و امامت است که این تفکر جایگاه رفیعی را به این جامعه بخشیده است به گزارش ایرنا آیت الله اسدالله ایمانی عصر پندر گفتوگوی اخوان اقدم با فارس مطرح شد جایگاه رقیب در مسابقات قرآن از دیدگاه یکی از مدرسان قرآن
در گفتوگوی اخوان اقدم با فارس مطرح شدجایگاه رقیب در مسابقات قرآن از دیدگاه یکی از مدرسان قرآناستاد قرآن کریم با اشاره به ضرورت رعایت تقوا در مسابقات قرآن گفت مسابقه عاملی برای ارتقای کیفی و نشاط است و باید شرکتکنندگان برای موفقیت رقبای خود دعا کنند به گزارش خبرنگار فعالیتهای-
فرهنگ و هنر
پربازدیدترینها