تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 14 آذر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم، كليد هر نوشته‏اى است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

ساختمان پزشکان

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

دوره آموزش باریستا

مهاجرت به آلمان

بهترین قالیشویی تهران

بورس کارتریج پرینتر در تهران

تشریفات روناک

نوار اخطار زرد رنگ

ثبت شرکت فوری

تابلو برق

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1837604826




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
 refresh

وقتی اتوی داغ را کف پایش نهادند؛خاطرات امیر شاه‌بندی از شکنجه‌گران بعثی


واضح آرشیو وب فارسی:ایسنا: شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۲ - ۰۹:۲۹




borna ghsemi-9-2.jpg

خاطرات اسارت در کنار همه سختی‌ها و عذاب‌هایش برای آزادگان ما شیرینی خودش را هم دارد. لحظاتی که دور از خانواده و در سرزمینی غریب سپری شد اما شاهنامه‌ای بود که آخرش خوش درآمد. آنچه می‌خوانید بخشی از خاطرات آزاده محمدجواد سالاریان است: یادم می‌آید چند سال پیش از اسارتم، داستانی از یک نویسنده جبرزده و نسبیت‌گرا خوانده بودم به نام جراحی روح.۱ به گزارش سرویس فرهنگ حماسه خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، در این خاطره می‌خوانیم: از دید این نویسنده هیچ فرقی نمی‌کرد که شخصیت این داستان شیعه باشد یا غیرشیعه، مسیحی باشد یا یهودی، و کمونیست باشد یا منافق؛ تمام حرف او این بود که: اگر هر آدمی را با هر مسلک و مذهبی، تحت فشارها و شکنجه‌های شدید و حساب شده قرار دهند، می‌شود به روحش دست یازید و آن را به زعم آن نویسنده – جراحی کرد و به اختیار خود در آورد، و از چنین کسی لااقل – برای مدتی – یک انسان الینه شده به تمام معنا ساخت. در آن ایام، وقتی آن داستان­‌های هولناک را می‌خواندم، هرگز حتی فکرش را هم نمی‌خواستم بکنم که روزی به چنان شرایطی گرفتار شوم، چرا که حرف نویسنده را تا درصد بالایی درست می‌دانستم، و حتم داشتم اگر به چنین بلایی گرفتار شوم، دست از دین و همه چیز برمی‌دارم. من اطلاعاتی درباره آپولو۲ و مبارزانی که توسط آن شکنجه می‌شدند، به دست آورده بودم، اما واقعا نمی‌دانستم که آیا آپولو اراده و اختیار را از همه آن شکنجه شده‌ها و آنها را تسلیم محض سیاست­‌های استعمارگران کرده است یا خیر؟ در عین حال، تا حد بالایی اطمینان داشتم احدی نیست که بتواند تاب چنین شکنجه‌های وحشیانه‌ای را بیاورد. حتی وقتی می‌شنیدم شخص بی­‌گناهی را به آگاهی برده­‌اند و او در نتیجه اعمال شکنجه­‌های مختلف، به گناه نکرده­‌اش اعتراف کرده است، دلم به حالش می‌سوخت و با خود می‌گفتم: هر کس دیگری هم جای او بود، همین کار را می‌کرد. ولی بعدها فهمیدم بعضی از سارقان حرفه­‌ای، با تحمل شکنجه‌های بدتر از آن، به گناه کرده­‌شان هم اعتراف نمی‌کردند، چه برسد به گناه نکرده­شان؛ یا دانستم در همان زمان طاغوت، برخی از انقلابیون پیرو اهل بیت (ع) با استفاده از قدرت روحی و معنوی بالایی که به دست آورده بودند، نه تنها شدیدترین شکنجه­‌ها را تحمل می‌کردند بلکه داغ گفتن یک آخ را هم بر دل شکنجه گرها گذاشته بودند. و بالاتر اینکه با خواندن حکایات تاریخی که مربوط به صبر و مقاومت پیروان راستین اهل بیت (ع) در مقابل شکنجه­‌های مختلف طاغوتیان بود، می‌دیدم که مثل هر مقوله دیگری، در این وادی هم عنایت کارساز است و گاهی این عنایت تا جایی پیش می‌رود که حتی درد شکنجه­‌ها را خنثی می‌کند۳. مدتی بعد،وقتی به اردوگاه منتقل شدم، اسیرانی می‌دیدم و یا درباره اسرایی می‌شنیدم که ماه­‌ها – به قول آن نویسنده جبرزده – روح­شان جراحی می‌شد، اما نه تنها حاضر به دادن اطلاعاتی از قبیل محل اختفای هواپیماهای جنگی و سایت­‌های موشکی و چیزهای دیگر نمی‌شدند، بلکه اندازه سر سوزنی در مقابل دشمن کوتاه نمی‌آمدند که به دستور آنها، مثلا بخواهند علیه نظام جمهوری اسلامی حرف بزنند. یکی از این اسرا، یک بسیجی شانزده، هفده ساله بود به نام امیر شاه‌بندی که از طریق جاسوسی یکی از اسرای خود فروش، به بعثی­‌ها ثابت شده بود دارای اطلاعات ذی‌قیمتی است. آنها با دو هدف، تصمیم ­می‌گیرند امیر را مورد بازجویی به شیوه خاص قرار دهند؛ هدف اول همان گرفتن اطلاعات بوده، و هدف دوم، باتوجه به سن و سال امیر، استفاده سو تبلیغاتی علیه ایران بوده است. بنا به شهادت بسیاری از اسرا،امیر که جثه‌ای لاغر داشته، فقط پنج ماه زیر شدیدترین شکنجه­‌ها،از همان نوع جراحی روح، تاب می‌آورد. در طول این مدت، بعثی­‌ها گذشته از زدن چند هزار ضربه شلاق و کابل به جاهای مختلف بدن او، و اعمال شکنجه­‌ای وحشیانه؛ بلاهای عجیب و غریب دیگری هم سرش می ­آورند که جا دارد به یکی از این بلاها اشاره کنم. آنها اتو را کاملاً داغ می‌کردند بعد می‌کشیدند به کف دست­ها، قوزک­‌ها و جاهای دیگر بدن امیر، و مخصوصا به کف پاهایش. وقتی گوشت و پوست کف پا می‌سوخته و جزجز می‌کرده و تاول می‌زده، بلافاصله آنها را فرو می‌کرده­‌اند در تشتی از آب سرد. سپس او را با همان پاهای مجروح و تاول‌زده می ­برده­‌اند بیرون و وادارش می‌کرده­‌اند کف این پاها را بگذارد روی آسفالت‌های داغ و ریگ­‌های خشن و راه برود و بدود. در پایان هر وعده شکنجه، جسم امیر را با پمادها و داروهای قوی تقویت می‌کرده­‌اند تا برای وعده­‌های بعدی آماده شود. او در این پنج ماه ضجه بسیاری می‌زند، اما دست از اعتقاداتش برنمی‌دارد و حاضر نمی‌شود علیه نظام و علیه برادرانش کلمه­‌ای بگوید و اقدامی بکند؛ با این که در آن شرایط اگر این کار را هم می‌کرد، چه بسا کاملا منطقی و توجیه‌پذیر بود؛مخصوصا از دید آن نویسنده جبرزده و نسبیت گرای آن چنانی! بعد از این پنج‌ماه،بعضی وقایع اتفاق می‌افتد که باعث کوتاه آمدن بعثی‌ها می‌شود. همان زمان یکی از افسران که در درنده خویی و شکنجه­‌گری عالیرتبه بوده، و در تمام آن مدت با خنده­‌های جنون‌آمیز امیر را شکنجه می‌داده است، به یکی از جاسوسان ایرانی می‌گوید:من قبل از جنگ، مدت زیادی تو استخبارات عراق کار کردم، در این مدت افراد لجوج و سرسخت بسیاری رو به حرف آوردم و وادارشون کردم دست از مبارزه بردارن، ولی نمی‌دونم این امیر و امثال و امیر چه جور موجوداتی هستن که تا این حد مقاومت می‌کنن و هیبت شکنجه رو می‌شکنن. امیر به بچه‌ها می‌گفته است: من هر بار که می‌خوام زیر شکنجه برم، بسم‌الله می‌گم و خودم رو دست خدا می‌سپارم. ۱: این نویسنده خیلی زود به شغل فیلم سازی روی آورد. ۲: آپولو وسیله‌ای بوده مدرن و پبشرفته و حاصل علم تکنولوژی استعمارگران که با هدف شست شوی مغزی و برای اعمال شکجه‌های شدید و حساب شده به کارگیری می‌شده است. ۳: مثل همان جریان شهادت جناب رشید هجری و میثم تمار که در فصل نه آمد. کمترین اثرات جسمانی این شکنجه­‌ها، فلج و نقص عضو بعضی از اعضای امیر بوده است؛ و اولین و آخرین کسی نبود که این بلاها سرش درمی‌آمد. انتهای پیام










این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: ایسنا]
[مشاهده در: www.isna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 55]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


فرهنگ و هنر

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن