واضح آرشیو وب فارسی:نامه نیوز:
آیا میتوان شیعه یا سنی را تکفیر کرد/ سنّت پیامبر اعظم و تکفیر مسلمانان
پیامبر اعظم(ص) فرمودند هر کس به مؤمنى نسبت کفر دهد، مانند آن است که او را کشته باشد.
به گزارش نامه نیوز، احادیث فراوانى از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وجود دارد که از تکفیر کسى که شهادتین (اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمدا رسول الله) گفته است، نهى فرمودهاند، چه رسد به کسى که به انجام دستورات دینى متعهد است!
روایات در این باره در کتابهای شیعه و سنی فراوان است که به عنوان نمونه به روایاتی که در کتب اهل سنت در این باره آمده توجه کنید:
1. «بُنىَ الإسلامُ على خِصالٍ: شَهادةُ أنْ لا اله الّا اللهُ و أنَّ محمّداً رسولُ اللهِ و الإقرارُ بما جاءَ مِنْ عِندِاللهِ و الجهاد ماض مُنْذُ بعثَ رُسُلَه إلى آخرِ عِصابةٍ تکونُ من المسلمین ... فلا تکفروهم بذنب و لاتشهدوا علیهم بشرک» (کنز العمال: 1/ 29، شماره 30)
«اسلام مبتنى بر چند ویژگى است: شهادت به یگانگى خداوند (لا اله الّا الله) وشهادت بر نبوت رسول خدا (محمد رسول الله صلَّى اللَّه علیه و آله و سلَّم) و پذیرفتن آنچه از جانب خداوند نازل شده است و اعتقاد به اینکه جهاد از ابتداى بعثت انبیاء ادامه دادند تا به آخرین گروه که مسمانان مىباشند. پس کسى را که به این ویژگیها معتقد بود، به دلیل گواهى و شهادت او تکفیر نکنید و او را مشرک ننماید».
2- ابو داود از نافع و او از ابن عمر نقل مىکند که پیامبر صلَّى اللَّه علیه و آله و سلَّم فرمود:
«أیّما رجلٍ مُسلمٍ أکفر رجلًا مسلماً فان کان کافراً، والّا کان هو الکافر». (سنن ابى داود: 4/ 221، شماره 4687. کتاب السنة)
«هر گاه مسلمانى، مسلمان دیگرى را تکفیر کند اگر او واقعاً کافر باشد که هیچ، وگرنه خود او کافر است».
3. مسلم به نقل از نافع و او از ابن عمر روایت کرده است که پیامبر صلَّى اللَّه علیه و آله و سلَّم فرمود:
«اذا کفّر الرجل اخاه، فقدباء بها احدهما». (صحیح مسلم 1/ 56. کتاب الایمان. باب «من قال لاخیه المسلم یا کافر»)
«هرگاه مسلمانى برادر دینىاش را تکفیر کند، گناه این نسبت را یکى از آن دو به دوش کشیده است».
4. مسلم از عبدالله بن دینار و او از ابن عمر روایت کرده است که پیامبرصلَّى الله علیه و آله و سلَّم فرمود:
«ایّما امرءٍ قال لاخیه یا کافر، فقد باء بها احدهما، ان کان کما قال، و الّا رجعت علیه». (صحیح مسلم 1/ 57، کتاب الایمان، باب «من قال لاخیه المسلم یاکافر»؛ مسند احمد: 2/ 22 و: 60 و 142؛ سنن ترمذى: 5/ 22، شماره 2637، کتاب الایمان)
«اگر کسى به برادر دینىاش «کافر» خطاب کند، گناه این نسبت را یکى از آن دو به دوش مىکشد، اگر راستگو باشد که هیچ، و الّا به خود او بر مىگردد».
5. بخارى در کتاب خود، در باب «گناهان، بازمانده دوران جاهلیتاند وهیچ کس با انجام آنها کافر نمیشود، مگر با شرک ورزیدن» از پیامبر صلَّى اللَّه علیه و آله و سلَّم روایت مىکند که خطاب به فردى فرمود: «در تو آثار جاهلیت هست» و خداوند مىفرماید: «إِنَّ اللَّهَ لا یَغْفِرُ أَنْ یُشْرَکَ بِهِ وَ یَغْفِرُ ما دُونَ ذلِکَ لِمَنْ یَشاءُ». (صحیح بخارى: 1/ 11، کتاب الایمان، باب «المعاصى من أمر الجاهلیة») ترجمه آیه: خداوند (هرگز) شرک را نمىبخشد و پایینتر از آن را براى هر کس بخواهد (و شایسته بداند) مىبخشد.
6. ترمذى در کتاب سنن خود، به نقل از نائب ابن ضحاک روایت مىکند که پیامبرصلَّى اللَّه علیه و آله و سلَّم فرمود: «لیس على العبد نذر فیما لایملک، و لاعن المؤمن کقاتله و من قذف مؤمناً بکفر، فهو کقاتله». (سنن ترمذى: 5/ 22، شماره 2636، کتاب الایمان)
«هیچکس نمىتواند در مورد اموال دیگران نذر کند و لعن کننده مؤمن مانند قاتل اوست. و هر کس به مؤمنى نسبت کفر دهد، مانند آن است که او را کشته است».
7. ابو داود از اسامة ابن زید نقل مىکند:
«پیامبرصلَّى اللَّه علیه و آله و سلَّم ما را به جنگى در منطقه حرقات فرستاد. ما در پیشاپیش لشکر بودیم. وقتى دشمن شکست خورد و در حال فرار بود، یک نفر ازآنها را دستگیر کردیم. او در این موقعیت «لا اله الّا الله» گفت. او را آنقدر زدیم تا جان سپرد.
وقتى ماجرا را براى رسول خداصلَّى الله علیه و آله و سلَّم گفتیم، حضرت فرمود: شما در روز قیامت با «لا اله الّا الله» چه خواهید کرد؟
گفتم: یا رسول الله! او از ترس شمشیر و کشته شدن، «لااله الّا الله» گفت.
حضرت فرمود: آیا تو از ذهن او باخبرى و فهمیدى که او از ترس، کلمه توحید بر زبان آورد؟
در روز قیامت در مقابل «لا اله الّا الله» چه خواهى کرد؟ اسامه گفت: پیامبر صلَّى الله علیه و آله و سلَّم همیشه این جمله را تکرار مىکردند تا آنجا که من آرزو مىکردم اىکاش من مسلمان نشده بودم مگر همان روز». (سنن ابى داود: 3/ 45، شماره 2643، صحیح بخارى 5/ 144 باب «بعث النبى اسامة بن زید إلى الحرقات» از کتاب «المغازى»)
8- هنگامى که ذو الخویصره به رسول خدا صلَّى اللَّه علیه و آله و سلَّم اهانت نمود و گفت: به عدالت رفتار کن! در بین کسانى که در جلسه بودند ولولهاى بر پا شد. از آن جمله خالد بن ولید بود که به پیامبر گفت: یارسول الله! اجازه دهید گردنش را بزنم! و حضرت فرمود: «لا، فلعلّه یکون یصلّى ... انه ربّ مصل یقول بلسانه ما لیس فى قلبه. سپساضافه کردند: انّى لم اؤمر ان انقب قلوب الناس و لا اشق بطونهم». (صحیح بخارى: 5/ 164. باب «بعث على و خالد بن ولید» از کتاب «المغازى»)
«نه، شاید که او از نمازگزاران باشد ... هستند نمازگزارانى که آنچه مىگویند در قلبشان نیست ... من مجاز نیستم به نهانخانه درون مردم راه یابم و از اسرار درونى آنها گاه شوم».
در پرتو این احادیث فراوان و روشنگر از رسول گرامى اسلام صلَّى اللَّه علیه و آله و سلَّم در مىیابیم که تکفیر مسلمان، کارى سهل و ساده نیست و بسیار دشوار و خطیر است.
خداوند متعال مىفرماید: «وَ لا تَکُونُوا کَالَّذِینَ تَفَرَّقُوا وَ اخْتَلَفُوا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْبَیِّناتُ وَ أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ عَظِیمٌ»
«و مانند کسانى نباشید که پراکنده شدند و اختلاف کردند (آن هم) پس از آنکه نشانههاى روشن (پروردگار) به آنها رسید و آنها عذاب عظیمى دارند».
مسلمانان همواره در طول قرنهاى متمادى، هدف نقشههاى شوم و تفرقه افکنانه استعمارگران بودهاند. آنان سعى کردهاند از طریق درگیر کردن مسلمانان و ایجاد تفرقه در بین صفوف مسلمین، طُعمه گوارایى براى خود فراهم آورند تا بتوانند با وسایل گوناگون به غارت ثروتهاى مادى و از بین بردن فرهنگ و تمدن اسلامى بپردازند.
به گزارش فارس، تکفیر مسلمانان نسبت به یکدیگر در زمینه مسایل فقهى و یا اعتقادى که از ضروریات دین نیست، امرى ناپسند و گناهى نابخشودنى است و حاصلى جز خدمت به استعمار ندارد. در این باره نیازى به اطاله کلام و ذکر مثالهاى متعدد نیست، کافى است با نگاهى به وضعیت کنونى مسلمانان و پراکندگى صفوف آنان، این نکته را دریابیم. (مرزهاى توحید و شرک، آیتالله سبحانی، ص: 31)
1392/10/29
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: نامه نیوز]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 34]